سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


شون پن: آن زن زندگی ام را نابود کرد


شون پن: آن زن زندگی ام را نابود کرد
سینما به ندرت شخصیتی پرتنش‌تر از «شون‌پن» را به خود دیده است. او که در دهه هشتاد در خلوت، راه ترقی را می‌پیمود با ازدواج با «مدونا» به یک هنرپیشه پرحاشیه بدل شد. هنرپیشه‌ای که تمام وقت خود را صرف مبارزه برای دستیابی به یک حریم خصوصی کرد تا حدی که کارش به زندان نیز کشید. او پس از جدایی از مدونا بار دیگر به عالم آرام خود بازگشت و دوبار نامزد دریافت جایزه اسکار شد و سرانجام با فیلم «رودخانه مرموز» این جایزه بزرگ را تصاحب کرد.
ریشه‌های خانوادگی او بسیار عمیق هستند پدرش «لئوپن» بازیگر، نویسنده و کارگردان بود. یکی از قدیمی‌ترین خاطرات «شون» زمانی است که پدرش او را برای تماشای فیلم «آخرین سرمایه‌دار» با بازی «رابرت دنیرو» و «جک نیکلسون» برد. «لئوپن» تنها کسی نبود که شون را به سوی عالم سینما سوق داد. زیرا مادرش که «ایلین ریان» نام داشت هنرپیشه سرشناس تلویزیون بود که در اکثر فیلم‌های مهم آن زمان بازی می‌کرد. او نزدیک به دو دهه حرفه خود را رها کرد تا سه فرزندش «شون»، برادر کوچک‌ترش «کریس» (که او هم هنرپیشه شد) و «مایکل» (که اکنون یک موسیقی‌دان است) را بزرگ کند و پس از آن بار دیگر به عالم هنر بازگشت و در فیلم‌های مختلف از جمله بسیاری از پروژه‌های شون بازی کرد.
شون ده سال اول زندگی خود را در «سن فرناندو» گذراند و پس از آن به همراه خانواده به «مالیبو» رفت و در دبیرستان «سانتا مونیکا» در رشته مکانیک ثبت‌نام کرد و در همان سال‌ها بود که به ورزش موج‌سواری روآورد و در آن بسیار ماهر شد و همین مهارت او را در بازی در اولین نقش خود در فیلم یاری کرد.
شون همیشه دوست داشت وکیل شود اما کم‌کم اشتیاقش به فیلمسازی بیشتر و بیشتر شد. خیلی‌ها می‌گویند او مسیر راحتی را برای مشهور شدن پیمود چون پدر و مادرش هر دو معروف بودند، دوستان سرشناسی داشت و اولین ازدواجش با یک خواننده بسیار پرحاشیه و مشهور بود ولی شون کار خود را خیلی زود شروع کرد و برای رسیدن به هدفش حتی از کالج چشم پوشید و به جای آن دو سال در شرکت گزارشگری لوس‌آنجلس کار کرد. در آن شرکت شون کارهای پشت صحنه انجام می‌داد، صحنه را تمیز می‌کرد، باربری می‌کرد و کم‌کم بازیگری را هم یاد گرفت و دستیار کارگردان شد. البته پسر «لئوپن» بودن هم به او کمک کرد.
«شون‌پن» اولین فیلم سینمایی خود را در سال ۱۹۷۴ و به همراه مادرش بازی کرد. این فیلم «خانه کوچک پریری» نام داشت. در سال ۱۹۷۹ در فیلم پدرش با عنوان «بارنالی جونز» ظاهر شد. نخستین فیلم مطرح «پن»، «شیپور خاموشی» نام داشت که در سال ۱۹۸۱ ساخته شد و یک سال بعد در فیلم کمدی «زمان‌های سریع در بلندی‌های ریجموند» در نقش «جف اسپیکولی» بازی کرد و این تنها فیلم کمدی موفق پن بود.
● آن زن، زندگی‌ام را نابود کرد
در سال ۱۹۸۵ وقتی با مدونا ستاره پاپ آن زمان آمریکا ازدواج کرد مطبوعات به زندگی او علاقه‌مندتر شدند. ارتباط آنها به شدت مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و دیگر آرامش زندگی «پن» کاملا از بین رفته بود. او حتی یک‌بار به جرم ضرب و جرح یک عکاس دستگیر شد. مدونا در نخستین روزهای زندگی مشترکشان گفت، «شون» خونسردترین مرد روی زمین است ولی مدتی بعد او را متهم به پرخاشگری کرد و گفت شون او را کتک می‌زند و از او شکایت کرد. آن دو سرانجام در سال ۱۹۸۹ از یکدیگر جدا شدند و آرامش تا حدودی دوباره به زندگی شون برگشت. شون چندی پیش درباره زندگی‌اش با مدونا گفت: اگر آن ازدواج ادامه پیدا می‌کرد زندگی‌ام نابود می‌شد. ما عقاید متفاوتی داشتیم و به شهرت به شکل‌ متفاوتی نگاه می‌کردیم. اگر باز هم در کنار هم می‌ماندیم همدیگر را دیوانه می‌کردیم. ولی باید بگویم من هم به اندازه او مقصر بودم. من هیچ وقت دوست نداشتم زیر ذره‌بین مردم باشم. در حقیقت ما اصلا زندگی نکردیم. حتی نمی‌توانستیم با هم یک حرف معمولی بزنیم. او دوست داشت بزرگ‌ترین خواننده دنیا شود و من دوست داشتم فیلم بسازم و از نگاه دیگران پنهان شوم. ولی الان به لطف همسر دومم با زندگی آشتی کرده‌ام. او خیلی به من کمک کرد تا توانستم با خاطرات ازدواج اولم کنار بیایم.
پس از طلاق، پن با «رابین رایت» هنرپیشه هالیوود آشنا شد و مدتی بعد با او ازدواج کرد. آنها دو فرزند به نام‌های «دیلان فرانسیس» (دختر، متولد ۱۹۹۱) و «هاپر جک» (پسر، متولد ۱۹۹۳) دارند. شون و رابین به همراه فرزندانشان در «راس» واقع در کالیفرنیا زندگی می‌کنند. پن علاقه وافری به اتومبیل‌های بزرگ و قدیمی دارد.
روز دهم آوریل ۲۰۰۳ اتومبیل بیوک ۱۹۸۷ پن دزدیده شد. او یک شورلت ۱۹۶۸ ال کامینو هم دارد. شون به همراه «جانی دپ» و «میک هاکنال» یک رستوران پاریسی به نام «من ری» افتتاح کردند. پن در سوگ برادر
«کریس» برادر کوچک «شون» که با فیلم «سگ‌های انبار» معروف شد روز ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶ در اثر ناراحتی قلبی از دنیا رفت و شون را داغدار کرد.
کریس به طرز مرموزی در خانه خود درگذشت ولی بعدها معلوم شد به خاطر گشاد شدن دریچه میترال از دنیا رفته است. خیلی‌ها می‌گفتند مرگ او به علت مصرف بیش از حد مواد بوده ولی پن برای این‌که این شایعات را پایان بخشد در مصاحبه‌ای با سی.ان.ان گفت: مشکل برادر من وزن او بود. او در سال‌های اخیر واقعا به خودش ظلم کرد ولی این کار او دلیل مرگش نبود و او به مرگ طبیعی از دنیا رفت. شون پن و سیاست
پن در روز ۱۸ اکتبر ۲۰۰۲ یک آگهی ۵۶ هزار دلاری در واشینگتن پست چاپ کرد و در آن از بوش تقاضا کرد این دوره خشونت راتمام کند. این آگهی در حقیقت یک نامه سرگشاده بود که در آن از جنگ عراق به عنوان «حمله از پیش طراحی شده» و «جنگ وحشت» یاد می‌کرد. او در دسامبر همان سال به عراق رفت و از آن کشور دیدن کرد.
پن در ژوئن ۲۰۰۵ به ایران آمد و تحت عنوان خبرنگار نشریه «سان فرانسیسکو کرونیکل» در مراسم نماز جمعه دانشگاه تهران شرکت کرد. او در سپتامبر ۲۰۰۵ به نیواورلئان رفت تا به بازماندگان طوفان کاترینا کمک کند یکی از مردمی که به دست او نجات یافت پیرمردی ۷۳ ساله بود. این پیرمرد پس از نجات یافتن، تلفنی به خواهرش گفت: «حدس بزن کی مرا از خانه‌ام بیرون آورد؟ شون پن هنرپیشه!» پن به نجات‌یافتگان مقداری پول داد تا مدتی زندگیشان را بگذرانند و آنها که نیاز به درمان داشتند را به بیمارستان رساند.
شون پن در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶ یکی از سخنران‌های گردهمایی ضدجنگ در واشنگتن بود. او در سخنرانی خود پرسید: «اگر آمریکا سلاح هسته‌ای دارد، چرا ایران نداشته باشد؟» و پس از آن به شدت مورد انتقاد جمهوری خواهان قرار گرفت. او در مارس ۲۰۰۷ علنا از بوش به خاطر جنگ عراق انتقاد کرد و گفت: «آیا دخترهای دوقلوی بوش از این اقدام پدرشان حمایت می‌کنند؟» سپس افزود: «بیایید به آنها نشان دهیم می‌توانیم این رییس‌جمهور را خلع کنیم و به زندان بیندازیم.»
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید