جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


تفاوت دونوع رویکرد اقتصادی و مهندسی


تفاوت دونوع رویکرد اقتصادی و مهندسی
چندماهی است که از اجرایی شدن طرح کارت سوخت می‌گذرد و مزایا و معایب این روش به تدریج آشکار شده است.
در مقابل دیدگاهی که افزایش قیمت بنزین را مهم‌ترین راه حل می‌دانست، دیدگاه کوپنی کردن توزیع سوخت از طریق کارت هوشمند مورد پسند نظام تصمیم‌گیری قرار گرفت. راه حل دوم بیشتر مورد علاقه و توجه کسانی است که شیفته تکنولوژی هستند. از این رو راه‌کارت هوشمند را راه حلی مهندسی (یا مهندسی اجتماعی) می‌نامیم. در نگاه اول چنین تصور می‌شد که راه‌حل پیشنهادی اقتصاددانان غیرمعقول تر از راه حل مهندسان باشد، چرا که هزینه‌هایی را به جامعه تحمیل می‌کند اما به مدد استفاده از تکنولوژی‌های روز می‌توان از این دیدگاه‌های اقتصادی کناره گیری کرد. دیدگاه اقتصاددانان این است تا زمانی که انگیزه‌های عاملان اقتصادی از طریق سیاست‌های مختلف هدف گیری نشود، راه‌حل‌های تکنولوژیک نمی‌تواند تغییر رفتار را به وجود آورد.
در حالی‌که هواداران دیدگاه مهندسی معتقدند که با استفاده از تکنولوژی می‌توان به «کنترل» رفتار عاملان اقتصادی پرداخت. همان‌طور که از این توصیف بر می‌آید، اقتصاددانان به دنبال آن هستند که شرایط را به گونه‌ای سامان دهند که هر فردی از طریق هزینه – فایده خود به این نتیجه برسد که رفتار مطلوب سیاست‌گذار را اختیار کند، اما علاقه‌مندان رویکرد مهندسی، خواهان این هستند که با استفاده از تکنولوژی همه گزینه‌های دیگر غیر از گزینه مطلوب منتفی شود تا عاملان اقتصادی راه‌حل دیگری پیش‌رو نداشته باشند. مهم‌ترین تفاوتی که در این دو نگاه ظاهر می‌شود، مقوله آزادی است. رویکرد اقتصادی به دنبال آن است که تا جای ممکن منافع اجتماع از طریق مبادلات داوطلبانه افراد محقق شود، حتی اگر سیاست‌گذاری‌های اقتصادی بتواند هزینه-منفعت گزینه‌های پیش روی عاملان اقتصادی را تغییر دهد. در حالی‌که رویکرد مهندسی به اداره جامعه اجبار از طریق تکنولوژی را دنبال می‌کند. نتیجه طبیعی این رویکرد کاهش آزادی افراد است.
شاید برای برخی این ادعا غریب بنماید که نگرش علاقه‌مند به رویکرد مهندسی در حل مسائل جامعه، وجه تشابه زیادی با رویکرد برنامه‌ریزی مرکزی دارد و اساس و عصاره آنها یکی است. دقیقا همان نقدهایی که بر نظام برنامه‌ریزی مرکزی وارد است، بر رویکرد مهندسی نیز مطرح است، با این تفاوت که رشد تکنولوژی اعتماد به نفس بیشتر اما کاذبی را برای حامیان این دیدگاه به ارمغان آورده است. مثلا وقتی گفته می‌شود که پیامد طبیعی کوپنی کردن یا سهمیه‌بندی بنزین، جعل کوپن (در نظام قدیم) یا دزدیدن کارت سوخت (در نظام جدید) و یا استفاده از کارت سوخت‌های به‌جامانده در پمپ‌های بنزین است، سریعا گفته می‌شود که می‌توان برای کارت‌های سوخت نیز همانند کارت‌های بانک رمز تعریف کرد و جلوی این اقدامات را گرفت.نقد عملگرایانه‌ای که می‌توان بر رویکرد مهندسی وارد کرد، این است که اگر تصمیمات نظام سیاست‌گذاری نتواند نظام انگیزشی را تغییر دهد، آنگاه سیاست‌گذاران و توده مردم در یک وضعیت بازی‌گونه قرار می‌گیرند.
مردم تلاش می‌کنند تا سیاست‌گذاران را دور زنند و سیاست‌هایشان را خنثی کنند. متعاقب آن سیاست‌گذاران نیز تلاش می‌کنند تا راه جدید و خلاقانه‌ای را که توده مردم کشف می‌کنند، خنثی کنند. مثلا در سیستم فعلی توزیع سوخت، سهمیه زیادی به تاکسی دارها تخصیص می‌یابد و آنها این سهمیه را به کسانی که نیازهای بیشتری دارند، می‌فروشند. در مقابل نظام سیاست‌گذاری مجبور می‌شود تا کسانی را برای کنترل چنین مبادلاتی در پمپ بنزین‌ها بگمارد. مردم در واکنش به این امر مبادلات بنزین آزاد یا مازاد خود را در مکان‌هایی غیر از پمپ بنزین‌ها صورت خواهند داد. آنگاه سیاست‌گذاران مجبور می‌شوند از ابزارهای اطلاعاتی برای شناسایی چنین مبادلاتی استفاده کنند. به این ترتیب مقوله تجسس در زندگی عادی شهروندان گسترش می‌یابد.
مشکلی که در این روش دیده می‌شود، هزینه‌های مبادله است که به نوعی اتلاف منابع به شمار می‌رود. هرچه انجام مبادلات سخت تر گردد، مردم هزینه‌های بیشتری برای انجام مبادلات خود باید بپردازند که هیچ پیامد مثبتی ندارد. مثلا به جای اینکه مبادلات بنزین آزاد در پمپ بنزین‌ها صورت گیرد، این کار در منازل صورت خواهد گرفت. لذا هزینه شناسایی و کسب اعتماد بر این مبادله افزوده می‌شود در حالی‌که درمبادلات آزاد چنین دشواری‌هایی وجود ندارد. وقتی سیستم کنترل اقتصاد رشد می‌کند، ابعاد این هزینه‌های مبادله و ناکارآیی‌های ناشی از آن چنان بزرگ می‌شود که توجیه اقتصادی این روش را زیر سوال می‌برد.
در دوران اخیر که زمان، زمان تکنولوژی است و پیشرفت‌های سریع تکنولوژی همه را مسحور خود کرده، این خطر وجود دارد که نظام اقتصادی حاکم بر رشد تکنولوژی نادیده گرفته شود. رشد و توسعه جوامع غرب به طور عام و رشد تکنولوژی به طور خاص بخشی از کوه یخ است که بیرون از آب قرار گرفته و دیده می‌شود. بخش بزرگ مساله در زیر آب است و دیده نمی‌شود. این بخش بزرگتر نا محسوس همان سیتسم‌های انگیزشی و نظام‌های اقتصادی و همچنین فرهنگ است. زمان زیادی برده تا این دیدگاه به روشنفکران و جامعه علمی ‌ایران منتقل شود که تکنولوژی وجه کوچک تمدن غرب است و وجه بزرگ‌تر این تمدن که چنین محصولاتی را عرضه می‌کند، همانا سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی آن است.
چنین سیستمی ‌است که زمینه رشد و گسترش تکنولوژی را فراهم می‌کند. عدم رشد تکنولوژی در کشورهای دیگر بیش از آنکه علل فنی داشته باشد، ناشی از کارکرد نامطلوب سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی این کشورها است. قطعا زمان طولانی خواهد برد تا این دیدگاه در میان روشنفکران، دانشگاهیان و تصمیم گیران ایران حاکم شود. خطر عمده‌ای که از این رهگذر عرصه سیاست‌گذاری اقتصادی را تهدید می‌کند، حس اعتماد به نفس کاذبی است که برای پیگیری روش‌های برنامه‌ریزی مرکزی ( یا به تعبیر این نوشته مهندسی) ایجاد می‌شود و البته هزینه‌های آن دامن‌گیر جامعه خواهد بود.
علی سرزعیم
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید