سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


تلالو زندگی پس از ویرانی و دیگر هیچ


تلالو زندگی پس از ویرانی و دیگر هیچ
نوشتن درباره زندگی و دیگرهیچ هم آسان است و هم دشوار. زندگی و دیگرهیچ فیلم ساده ای است که روایت آن بر اساس الگویی ساده گسترش پیدا میکند و مبتنی بر همان الگوی جستجویی است که پیشتر در مسافر و نمای نزدیک هم دیده بودیم. روایت با ریتمی ملایم پیش رفته و همانند فیلم مسافر، و بر خلاف فیلمهای پیشترش، از موسیقی به عنوان یک عنصر غیرداستانی برای گسترش روایت اتفاده میکند. اگر در نمای نزدیک کیارستمی درباره سبزیانی فیلم ساخت که خود را کودک مسافر میپنداشت، ولی اینبار در پی یافتن کودک خانه دوست کجاست در زمینهای زلزله زده رودبار و منجیل تلاش میکند و به نوعی دوباره به همان دوران فیلمسازی کودکانه اش بازمیگردد.
زندگی و دیگرهیچ فیلمی مهم و نقطه ای حائز اهمیت در سیمای کیارستمی است، چراکه هم گذار از سینمای گذشته اواست و هم رجعت و ثبات. کیارستمی در این فیلم دوباره به کودکان مسافر و مشق شب بازمیگردد و برای پیدا کردنشان در خرابه های زلزله زده تلاش میکند و از این رو میتوان فیلم را بازگشتی به فیلمهای پیش از نمای نزدیک دانست.
از سویی دیگر اگر به زندگی و دیگرهیچ بنگریم میبینیم که کیارستمی تمام عناصر ویژه خودش را در این فیلم نیز تثبیت کرده است.فرم روایی مستند گونه زندگی و دیگرهیچ هرچند دقیقا شبیه مشق شب و نمای نزدیک نیست ولی صراحتا میتوان بر مستندگونگی آن تایید کرد در حالی که بر اساس الگویی روایی گسترش میابد و با ریتمی ملایم پیش میرود.
اما نکته ای که در اینجا بسیار حائز اهمیت است این است که زندگی و دیگرهیچ آغازگر گذار سینمای کیارستمی از مشق شب و نمای نزدیک به طعم گیلاس و باد مارا خواهد برد است.
استفاده از میزانسن گسترده و وسیع طبیعت، استفاده مکرر از نماهای دور و خیلی دور و از همه مهمتر تکیه بر محوریت زندگی به عنوان موضوع اساسی و بنیادین فیلم، مهمترین نشانه های این گذار هستند که بعدها در طعم گیلاس و باد مارا خواهد برد نمونه تکامل یافته آنها را شاهد خواهیم بود.این محوریت قرار دادن زندگی به شکلی خاص در زندگی و دیگرهیچ و بعدها در طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد تجلی پیدا میکند و شاید هر سه تجلیگاه این بیت از خیام باشند: " ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یک دم عمر را غنیمت شمریم"
در زندگی و دیگرهیچ ما به کرار با این غنیمت شمردن زندگی مواجه میشویم. آنجا که آقای روحی سنگ توالتی خریده و میگوید مرده ها که رفتند، آنها هم که زنده اند به این سنگ نیاز پیدا میکنند یا آنجا که دختر و پسری درست بعد از زلزله با هم ازدواج میکنند و یا سکانسی که تعدادی از زلزله زده ها برای دیدن مسابقه فوتبال در کوه آنتن تلویزیونی را نصب میکنند. تمام این سکانسها اشاره به همان غینمت شمردن دارد و جریان بودن زندگی را نشان میدهد و این جریان بودن زندگی از همان عنوان زندگی و دیگر هیچ به خوبی برداشت میشود و براستی که هیچ عنوان دیگری به این اندازه توان گنجاندن مفاهیم فیلم را در خود ندارد.
زندگی و دیگرهیچ شدیدا بر طبیعت استوار است. کیارستمی گاه از زبان پیرمردی بر قهر طبیعت و تسلط آن اشاره میکند و گاه از زبان کودکانه ای برای تاکید بر اینکه زلزله قهر طبیعت است و خواست خداوند نیست استفاده مینماید و با استفاده از نماهای دور و خیلی دور بر این موضوع تاکید میکند.
کیارستمی در این فیلم شدیدا بر این "و دیگر هیچ" تاکید میکند و بر غنیمت شمردن زندگی و نه هیچ چیز دیگری اصرار می ورزد تا ما هم بتوانیم با همان رنوی زرد رنگی که جاده های هموار را به سختی میپماید از مسیر پر پیچ و خم روستای کوکر عبور کنیم ودیگر هیچ.
نریمان عبدی


همچنین مشاهده کنید