سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا
تفسیر ابن عباس و نقدی بر زمانبندی متون نخستین تفسیری
مقاله حاضر به بررسی دو موضوع میپردازد. موضوع نخست بحث از کتابی تفسیری است که تألیف آن را به نویسندگان مختلفی از قرن اول تا قرن نهم هجری نسبت دادهاند. متن این تفسیر که با نام تنویر المقباس مشهور است، به ابن عباس، ابن کلبی، دینوری و فیروزآبادی نسبت داده شده است. در این بخش سعی شده تا نویسنده اثر شناسایی گردد. بخش دوم مقاله به ارایه روشهایی برای تعیین تاریخ تألیف آثار قبل از قرن سوم میپردازد.
● متن تفسیر
اثری با عنوان تنویر المقباس من تفسر ابن عباس را بروکلمان و سزگین در ذیل نام همو و ابن کلبی نام بردهاند و ونزبرو نیز در اثر خود، مطالعات قرآنی، از آن به عنوان تفسیری منسوب به ابن کلبی یاد کرده است. مؤلف، خود نیز در مقاله جداگانهای در مورد تفسیر زهری، ابن تفسیر را از آن فردی به نام دینوری دانسته است. سزگین و بروکلمان همچنین این اثر را به عنوان تألیفی نوشته ابن کلبی و فیروز آبادی نیز قلمداد کردهاند. این تفسیر در نسخ متعددی موجوداست، با این حال در بسیاری از چاپها و نسخههای موجود از این اثر، از فیروزآبادی به عنوان مولف تفسیر یاد نشده است.
از توصیف داودی در طبقات المفسرین راجع به تفسیر تنویر المقباس نوشته فیروزآبادی و مقایسه گفته همو درباره تفسیر دیگر فیروزآبادی با عنوان بصائر ذوی التمییز فی لطائف کتاب العزیز (۶ جلد، قاهره ۷۳ - ۱۹۶۴، تجدید چاپ، بیروت، ۱۹۸۵) به نظر میرسد که تفسیر تنویر المقباس از لحاظ حجم نتواند همانی باشد که به فیروزآبادی نسبت میدهند. از طرف دیگر متنی همانند با این تفسیر منسوب به دینوری موجود است. قدیمیترین نسخه موجود از آن، متعلق به قرن ششم است، یعنی یک قرن قبل از تولد فیروزآبادی. بر این اساس انتساب این تفسیر به فیروزآبادی منتفی میباشد. سؤال باقی مانده این است که مولف این تفسیر کیست؟
● الدینوری: الواضح فی تفسیر القرآن
مولف این تفسیر ابو محمد عبدالله بن محمد بن وهب دینوری (م ۳۰۸) ذکر شده است. متن این تفسیر در سه نسخه خطی موجود است. این کتاب را ثعلبی (م ۴۲۷) میشناخته است. همچنین این اثر را فردی به نام ابو حنیفه قزوینی برای یکی از معاصران ثعلبی به نام ابوبکر محمد بن یعقوب استوایی روایت کرده است. با این حال در متن تفسیر هیچ سلسله سند مشخصی که به دینوری منتهی باشد، موجود نیست و به نظر میرسد در زمان شخصی به نام عمار بن عبدالمجید هروی تدوین شده باشد و دینوری تنها منقولات چندی را با هم درآمیخته باشد.
این مطلب با بخش آغازین یکی از نسخههای موجود تأیید میگردد. در این نسخه آمده است که دینوری صاحب الواضح بخشهایی از منابع موجود را تلخیص و گردآوری کرده است. این عبارت دلالت دارد که متن تفسیر به طریق دیگر نیز روایت میشده است. بعد از این، ریپین به موضوع انتساب اثر به ابن کلبی و ابن عباس میپردازد و با مقایسه متن تفسیر با بخشهایی از تفسیر واحدی (م ۴۶۸) اتنساب این اثر را به آن دو منتفی دانسته، متن را تدوین شده در قرن چهارم میداند.
● مولف به تحلیل اسناد موجود در تفسیر پرداخته و سعی نموده از این طریق زمان تالیف کتاب را تعیین کند. برای این کار وی از روش شاخت سود میجوید. در تحلیل ادبی متن از رأی ونزبرو استفاده میکند که مدعی است متن قرآن در قرن سوم هجری تدوین نهایی یافته است. به اعتقاد مولف، پیش از این زمان، در تفاسیر قرائتهای مختلف ذکر میشدهاند و چون در این تفسیر قرائتهای مختلف ذکر نشدهاند، میتوان زمان تالیف آن را بعد از ماجرای تدوین متن نهایی قرآن توسط ابن انباری و ابن مجاهد دانست (!) مولف در تأیید فرض خود بر نگارش این تفسیر در قرن چهارم به مقایسه مشابهتهای تفسیری - ادبی این نوشته با اثر واحد نیز پرداخته است.
● توضیح ملخص
متن این تفسیر ظاهراً یکی از معدود نصوص باقی مانده از کرامیه است و بر خلاف نظر مولف انتساب آن به ابو محمد دینوری (م ۳۰۸) درست نیست. محمد بن کرام (م ۲۵۵) در مرو نزد علی بن اسحاق حنظلی (م ۲۳۷) تفسیر ابن کلبی را سماع نموده است. ظاهراً همین متن به دلیل علاقه کرامیان به ابن کرام بعدها در بین آنان متداول شده باشد. بر این اساس، مولف این تفسیر ابو محمد عبدالله بن مبارک دینوری است. ابو حنیفه قزوینی (و شاید هروی) نیز ظاهراً همان مولف تفسیر الفصول میباشد که در چند نسخه خطی باقی است. در کتاب منتخب من السیاق نیز به روایت این کتاب توسط ابو حنیفه هروی اشاره شده است. ر.ک. به مقاله «چهره نو یافته از محمد بن کرام»، از دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی در ارج نامه ایرج
اندرو ریپین
منبع : بلاغ
همچنین مشاهده کنید