پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ‌پژوهی و فرهنگ‌سازی در جمهوری اسلامی ایران


فرهنگ‌پژوهی و فرهنگ‌سازی در جمهوری اسلامی ایران
پیشرفت ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی در چند دهۀ گذشته توان بیشتری را برای کشورهای غربی در دستیابی به اهداف و مقاصدشان فراهم ساخته است. این کشورها، هرچند بنا به خاصیت و ویژگی محافظه‌کاری و سرمایه‌داری به دست‌کاری، برنامه‌ریزی و مهندسی فرهنگی اعتقادی ندارند، در انتقال، نفوذ و تهاجم به فرهنگ شرقی در دهه‌های اخیر به شکل وسیعی وارد میدان شده‌اند؛ لذا در برابر این تلاش‌ها است که صیانت از فرهنگ ملی به شکل‌های گوناگون در دهه‌های اخیر به شکل وسیعی مورد توجه ملل شرقی قرار گرفت.
جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس به این امر مهم گرایش داشت. با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی در حقیقت تلاش در جهت تقویت مفاهیم اساسی فرهنگ اسلامی و ملی کشور و پاسداشت آن در برابر نفوذ و تأثیر فرهنگ مخرب غربی در پرتو چینش مناسب و تعیین جایگاه صحیح تمامی ابعاد و ویژگی‌های فرهنگی جامعه و دستیابی به نتیجۀ در خور این تلاش‌ها، نیازمند طرح مهندسی فرهنگی است. نکتۀ مهم درخصوص جایگاه فرهنگ در جهان کنونی این است که اکنون فرهنگ و محصولات فرهنگی به شکل وسیعی مرزهای زندگی روزمره را در هم نوردیده‌اند و دیگر به مانند گذشته محصولی دسترس‌ناپذیر و فقط در انحصار قشر نخبه و فرهیختۀ جامعه نیستند، بلکه به سان عاملی فعال در ابعادی گسترده به زندگی روزمرۀ مردم وارد شده و به محصولی تبدیل شده‌اند که توده‌ها می‌توانند از آن‌ها بهره‌مند گردند. بنابراین برای ماندگاری و گسترش آن به مدیریت جدید و تبدیل آن به محصولی با تولید انبوه نیاز می‌باشد با اهتمام به اینکه فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی با محوریت فرهنگ اسلامی ــ ایرانی باید در معرض قضاوت جهانیان قرار گیرد تا در عصری که خلأ فرهنگ انسانی ــ معنوی بیش از هر زمان در جهان احساس می‌شود، و در عصری که خلأ فرهنگی در جهان امکان ماندگاری فرهنگ‌های معنویت‌گرا را فراهم می‌نماید، جمهوری اسلامی ایران موقعیت جهانی خویش را تثبیت نماید. برای رسیدن به این مهم، در طراحی نظام مهندسی فرهنگی کشور توجه به نکات ذیل ضروری است:
۱) طرح مهندسی فرهنگی باید براساس بینش اسلامی و با الهام از تربیت الهی و غایتمندی زندگی این جهان تعریف و تبیین گردد.
۲) از آنجا که فرهنگ ارتباط محکمی با دیگر حوزه‌های جامعه دارد، باید در چنین رویکردی به عنوان اساس و قرارگاه مدیریت کشور محسوب شود. بر همین اساس، هرگونه تلاش برای دستیابی به توسعۀ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بدون توجه به ابعاد و زوایای فرهنگی آن در درازمدت محکوم به شکست خواهد بود. بنابراین در مهندسی فرهنگی کشور، جایگاه فرهنگ باید به گونه‌ای ترسیم شود که جهت اصلی و غایت نهایی سیاست‌گذاری در کلیۀ حوزه‌های نظام اجتماعی را تعیین نماید.
۳) بنا به توصیۀ مقام معظم رهبری یکی از تکالیف مهم ما در حوزۀ فرهنگ در درجۀ اول مهندسی فرهنگ است؛ یعنی مشخص نماییم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، و حرکت عظیم درون‌زا، صیرورت‌بخش و کیفیت‌بخشی که فرهنگ را شکل می‌دهد و در درون انسان‌ها و جامعه به وجود می‌آید چگونه باید باشد و نقایصش چیست و چگونه باید رفع شود.
۴) فرهنگ موجود کشور براساس شرایط تاریخی، جغرافیایی و بر اثر ارتباط و تعامل سه فرهنگ مهم اسلامی، ملی و جهانی شکل گرفته است. از سوی دیگر برخورداری از سابقۀ تمدنی چندهزار ساله، سهم در خور توجهی از باورها و هنجارهای این مرز و بوم را در قالب فرهنگ ملی به خود اختصاص داده است. در این بین نباید از تأثیر فرهنگ سومی که در قالب رسانه‌های مدرن و ارتباطات فرهنگی و با هدف تهاجم فرهنگی وارد جامعۀ ما شده است غافل بود؛ لذا تعیین سهم و چگونگی تعامل هر یک از این فرهنگ‌ها در شکل‌دهی فرهنگ عمومی از جمله رسالت‌های مهندسی فرهنگی به شمار می‌رود.
۵) رصد فرهنگی یکی از مقدمات مهندسی فرهنگی است که به منظور شناخت صحیح تمامی ابعاد، ویژگی‌ها، مسائل و مشکلات فرهنگ ملّی و همچنین جزئیات فرهنگی و نحوۀ تأثیر عوامل مختلف بر فرهنگ ملی باید مدنظر قرار گیرد. در کنار این شناخت دقیق، ارزیابی جریان‌های فرهنگی در سطح ملی، منطقه‌ای و حتی محلی و قومی از الزامات اصلی بحث مهندسی فرهنگی است.
۶) تبدیل مهندسی فرهنگی به یکی از گفتمان‌های غالب در جامعه و ایجاد نهضت فکری بین نخبگان و علاقه‌مندان به حوزۀ فرهنگی سبب می‌شود زمینه‌های لازم برای تهیۀ طرح دقیق مهندسی فرهنگی فراهم گردد؛ چرا که مشارکت همگانی و همه‌جانبه سبب خواهد شد به زوایای پنهان طرح مهندسی فرهنگی و اجرای کارآمد آن توجه گردد.
۷) تبیین جایگاه فردی و گروهی افراد جامعه در مهندسی فرهنگی، به تقسیم مسئولیت‌ها و به وجود آوردن حس تعلق و تلاش برای اجرایی شدن طرح مهندسی فرهنگی کشور خواهد انجامید ــ همان‌گونه که در کشورهای موفق جایگاه افراد و گروه‌ها در برنامۀ سند توسعه مشخص شده است. لذا برای رسیدن به شاخص‌های توسعۀ ملّی، علاوه بر به‌کارگیری نقشۀ راه، باید به جدیّت و کوشش‌های خودجوش و خودباور نیز توجه شود که این امر بر مبنای اجزای اصلی فرهنگ که به طور کلی در چهار گروه کلی ارزش‌ها، عقاید، هنجارها و نمادها قرار دارد تبلور پیدا خواهد کرد. این چهار جز در هر فرد شکل‌دهندۀ ذهنیت او، از یک‌سو، و رفتارش، از سوی دیگر، است. مجموعۀ بینش‌ها و اعمال و رفتار افراد جامعه، وجدان جمعی و رفتار‌های اجتماعی را شکل خواهد داد که تأثیر و بازخورد آن بر روی آحاد افراد جامعه انعکاس پیدا خواهد نمود؛ لذا تبیین جایگاه فرد و جامعه و تأثیر متقابل آن‌ها بر یکدیگر از جمله موضوع‌های مهم و مورد توجه در مهندسی فرهنگی می‌باشد.
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید