سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

خدمات نظامی علی علیه السلام


خدمات نظامی علی علیه السلام
چون در طول چهارده سال دعوت پیغمبر صلی الله علیه و آله مواعظ و نصایح آن حضرت که متکی به منطق و استدلال بود در هدایت قبایل گمراه و بت پرست عرب مؤثر واقع نشد لذا فرمان جهاد به صورت آیاتی چند نازل گردید و از سال دوم هجرت تا مدت ۹ سال که پیغمبر اکرم در قید حیات بود در حدود هشتاد جنگ و قتال با کفار و مشرکین و یهودیهای عربستان نموده است که در بعضی از آنها خود آن حضرت شخصا حضور داشته و آنها را غزوات گویند.
فداکاری و از خود گذشتگی علی علیه السلام در این جنگها بر احدی پوشیده نماند و در اثر ابراز رشادت و شجاعت بی نظیرش او را ضیغم الغزوات و قتال العرب می‎نامیدند و جز جنگ تبوک که به دستور پیغمبر در مدینه مانده بود در تمام جنگها شرکت کرده و پرچم فتح و پیروزی همیشه در دست او بوده است.
از غزوات مشهور و مهمی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله با مشرکین و دشمنان اسلام نموده و علی علیه السلام نیز ابطال و قهرمانان عرب را در آن جنگها طعمه شمشیر خود ساخته است میتوان غزوه بدر واحد و غزوه بنی نضیر و غزوه احزاب (خندق) و غزوه خیبر و فتح مکه و جنگ حنین و طائف را نام برد.
● غزوه بدر:
اگر چه پیش از غزوه بدر جنگهای کوچکی (سریه) میان مسلمانان و مخالفین در گرفته بود ولی غزوه بدر اولین جنگی بود که مسلمان در آن جنگ آزمایش شدند و ترس مشرکین آنها را فرا گرفته بود و برای مقابله با آنان اکراه داشتند چنانکه خداوند در قرآن کریم فرماید:
کما اخرجک ربک من بیتک بالحق و ان فریقا من المؤمنین لکارهون (۱) ؛ (همچنانکه پروردگارت ترا از خانه‏ات به حق برای جنگ با مشرکین بیرون آورد و گروهی از مؤمنین از مقابله با کفار اکراه داشتند) زیرا تعداد مشرکین در حدود هزار نفر بوده و با ساز و برگ کامل و اسبان یدکی برای از بین بردن مسلمین به فرماندهی ابوسفیان حرکت کرده بودند در صورتی که عده مسلمانان ۳۱۳ نفر بوده و اکثر آنها هم فاقد ساز و برگ بودند و بیش از هفتاد شتر و چند رأس اسب همراه نداشتند بالاخره در روز ۱۷ ماه مبارک رمضان سال دوم هجری این دو گروه در محلی میان مکه و مدینه به نام بدر (نام چاهی است) در برابر هم قرار گرفتند و خداوند مؤمنین را به وسیله فرشتگان یاری نمود چنانکه فرماید: و لقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلهٔ (۲) خداوند شما را در بدر نصرت نمود در حالی که زبون و ناتوان بودید) ابتدا سه تن از مشرکین (عتبه و شیبه و ولید بن عتبه) به میدان آمده و مبارز خواستند پیغمبر اکرم علی علیه السلام را به مبارزه آنها فرستاد و عموی خود حمزه و عبیدهٔ بن حارث بن عبدالمطلب را نیز دستور داد که به همراه علی علیه السلام با آنها بجنگند علی علیه السلام به محض برخورد با ولید که مبارز او بود وی را به قتل رسانید و سپس برای کشتن مبارزان همراهانش به سوی آنها شتافت چون آن سه تن کشته شدند ترس ‏و دهشتی از مسلمانان در دل مشرکین قرار گرفت، آنگاه مبارزان دیگری به میدان آمدند که اکثرشان به شمشیر علی علیه السلام زندگی را بدرود گفتند و رشادتهای آن حضرت جنگ بدر را به پیروزی مسلمانان خاتمه داد به طوریکه متجاوز از هفتاد تن از مشرکین قریش مقتول و هفتاد تن نیز اسیر گردیدند که عباس بن عبدالمطلب و عقیل بن ابیطالب هم جزو اسراء بودند و با دادن فدیه آزاد شده و اسلام اختیار کردند و بنا به نقل مورخین بیش از نیم کشته شدگان مشرکین بشمشیر علی بوده (۳) و بقیه هم به وسیله سایر مسلمین و فرشتگان نصرت بقتل رسیده بودند و از جمله کشته شدگان سرشناس قریش به دست آن حضرت عاص بن سعید و حنظلهٔ بن ابی سفیان (برادر معاویهٔ) و عمیر بن عثمان (عموی طلحه) بودند. (۴)
بالاخره جنگ به نفع مسلمین و شکست مشرکین خاتمه یافت و مسلمین فاتحانه به مدینه مراجعت کردند و نام نامی علی علیه السلام به عنوان شجاع بی نظیری در میان عرب بلند آوازه گشت و کسی را جرأت و یارای آن نبود که مقابله با او را حتی در اندیشه و ذهن خود مجسم سازد.
● غزوه احد:
احد نام کوه بزرگ و مشهوری است که تقریبا در شش کیلومتری مدینه قرار گرفته و غزوه احد در ماه شوال سال سیم هجری در دامنه کوه مزبور واقع گردیده است.
شکست قریش در غزوه بدر که موجب آبروریزی و از دست رفتن عده‏ای از رجال آنها شده بود زمینه را برای جنگ دیگری آماده میکرد زیرا خانواده کشته شدگان مانند عکرمهٔ بن ابی جهل و صفوان بن امیه در مکه عزادار بوده و برای انتقامجوئی، مردم مکه را برای مقابله و مقاتله مسلمین تحریص میکردند، ابوسفیان بن حرب که در رأس کفار قریش بود مردم را دور خود جمع نموده و برای اعاده حیثیت خود آنها را به جنگ آماده میساخت و حتی اموال شخصی خود را در اختیار آنان‏ گذاشت که به مصارف جنگی برسانند. (۵)
هند دختر عتبه و زن ابوسفیان نیز به همراهی چند زن دیگر دف زنان مردم را به خونخواهی کشته شدگان خویش دعوت میکردند با این ترتیب ابوسفیان در حدود پنج هزار سوار و پیاده را تجهیز نموده و راه مدینه را با عده تحت فرماندهی خود در پیش گرفت.
چون رسول اکرم از این قضیه مطلع شد فورا اصحاب را جمع آوری کرده و مطلب را با آنها در میان نهاد گروهی اظهار نمودند که باید در شهر مانده و حالت تدافعی گرفت ولی بعضی را عقیده بر این بود که باید از شهر بیرون رفت و به حمله پرداخت بالاخره مسلمین آماده جنگ شدند و خود پیغمبر صلی الله علیه و آله نیز لباس جنگ پوشید و با عده‏ای در حدود هفتصد نفر آماده مقابله با دشمن گردید و علی علیه السلام را هم به سمت پرچمداری تعیین فرمود همچنان که در کلیه جنگها پرچمداری به عهده او بود چون پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به احد رسید برای این که از حمله ناگهانی و پشت سری دشمن غافل نباشد عده‏ای را (در حدود پنجاه نفر) تحت فرماندهی عبدالله بن جبیر بر دهانه شکافی که برای این کار مناسب به نظر میرسید گماشت و این پیش بینی پیغمبر نیز کاملا صحیح بود زیرا ابوسفیان هم خالد بن ولید را با جمعی تقریبا چهار برابر عده عبدالله در کمین آنها گذاشته بود که پس از در آویختن دو لشگر بهم از پشت سر به مسلمین حمله نماید.
باری جنگ شروع شد و بیشتر مبارزان قریش به دست علی علیه السلام کشته شدند و پرچمدار ابی سفیان به نام طلحهٔ بن ابی طلحهٔ مرد نیرومندی بود و او را کبش الکتیبهٔ (قوچ لشگریان) میگفتند به مبارزه علی علیه السلام آمد و آن حضرت چنان ضربتی بر کله او زد که چشمانش از حدقه بیرون افتاد و نعره زد و به هلاکت رسید سپس برادر طلحه پرچم را به دست گرفت و او نیز کشته شد و حمزه نیز با کمال رشادت مبارزان قریش را طعمه شمشیر خود میساخت و در اثر کشته شدن جنگجویان قریش شکست فاحشی در لشگریان دشمن نمودار شد و مسلمین با اینکه‏ تعدادشان خیلی کمتر از آنها بودند بر آنها مسلط گشته و نسیم فتح و پیروزی بر پرچم اسلام وزیدن گرفت، مشرکین در حال فرار بودند و گروهی از مسلمین به تعاقب دشمن شتافته عده‏ای نیز مشغول جمع آوری اموال آنها گردیدند.
در این موقع کسانی که بر دهانه دره گماشته شده بودند بی انضباطی کرده و بر خلاف دستور پیغمبر صلی الله علیه و آله از فرمان عبدالله سرپیچی نمودند و به گمان این که فتح مسلمین کاملا حتمی بوده و ماندن آنان در محل مزبور لزومی ندارد پست نگهبانی خود را ترک کرده و بیش از چند نفر از آنها در محل خود باقی نماندند.
خالد بن ولید که منتظر چنین فرصتی بود با سواران خود راه دهانه را پیش گرفت و آن عده ناچیز را از بین برده و از پشت سر به مسلمین حمله نمود فراریان قریش که از پشت جبهه صدای خالد را شنیدند مجددا مراجعت کرده و از دو طرف بر مسلمین حملات سختی بردند و چون تعداد مسلمین کم بوده و به حالت تفرقه و پراکنده جنگ میکردند شکستی به آنها روی داده و در نتیجه متواری گردیدند در این جنگ حمزهٔ بن عبدالمطلب به درجه رفیعه شهادت رسید و جگرش را به دستور هند (مادر معاویه) از سینه‏اش در آوردند و آن ملعونه هم مقداری از آن را در دهان گرفته و جوید و از آن روز به هند جگرخوار مشهور شد خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از ناحیه پیشانی صدمه دید و دندان مبارکش شکست و به غیر از علی علیه‎السلام و دو نفر دیگر کسی مراقب آن حضرت نبود.
علی علیه السلام با حملات حیدرانه خود گروه مشرکین را از هر طرف که به پیغمبر حمله می‎آوردند پراکنده میساخت و خود را پروانه‎وار به دور شمع وجود آنجناب به گردش در می‎آورد.
فداکاری علی علیه السلام در جنگ احد صفحه درخشانی در تاریخ زندگانی او گشود که سطور طلائی آن با ندای جبرئیل که میگفت. لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی مزین گردید . (۶)
شیخ مفید از عکرمه او نیز از خود علی علیه السلام نقل میکند که فرمود چون در غزوه احد مردمان از اطراف پیغمبر صلی الله علیه و آله پراکنده شدند مرا بر آن ‏حضرت چنان بی تابی فرا گرفت که هرگز نظیر آن حالت را در خود ندیده بودم پیش روی او شمشیر میزدم که یک مرتبه برگشتم و او را ندیدم با خود گفتم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرار نمیکند و در میان کشته شدگان هم او را ندیدم و گمان کردم که از میان ما به آسمان بالا رفته است پس غلام شمشیر را شکسته و با خود گفتم با این شمشیر برای دفاع از رسول خدا صلی الله علیه و آله آنقدر قتال میکنم تا کشته شوم و بر آن جماعت حمله کردم آنها از جلو شمشیر من گریخته و راه باز کردند که ناگاه دیدم پیغمبر صلی الله علیه و آله بیهوش به زمین افتاده است بالای سرش ایستادم چشمان مبارکش را باز کرد و به سوی من نگریست و فرمود: ای علی مردم چه کردند؟
عرض کردم یا رسول الله آنها کافر شدند و به دشمن پشت کرده و ترا وا گذاشتند پیغمبر نگاه کرد و دید جمعی از لشگریان دشمن به سوی او می‏آیند به من فرمود یا علی اینها را از من دور گردان من بدانها حمله کرده از چپ و راست شمشیر زدم تا آنها فرار کرده و تار و مار شدند. پیغمبر فرمود یا علی آیا مدح خود را در آسمان نمی‎شنوی که فرشته‏ای به نام رضوان ندا میکند: لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی؟ من اشک شادی ریختم و خداوند سبحان را بر این نعمت سپاسگزاری کردم. (۷)
استقامت و پایداری علی علیه السلام و چند نفر دیگر که ثابت قدم مانده بودند موجب شد که مشرکین از مدینه چشم پوشیده و راه مکه را در پیش گرفتند. علی علیه السلام با این که خود به شدت مجروح بود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را از نظر دور نداشت و برای شستن دست و روی آن حضرت با سپر خود آبی تهیه کرد و چون رسول خدا دست و روی خود را شست فرمود غضب خدا بر آن قومی که رخسار پیغمبر خود را خونین کردند. (۸)
غوغای جنگ فرو نشست و از گروه مسلمین هفتاد نفر مقتول و بقیه نیز فرار کرده بودند و تنها قهرمان نامی این جنگ که افتخار فتوت را در سایه این فداکاری بی نظیر به دست آورده بود علی علیه السلام بود که چندین زخم مرد افکن به بدن‏ مبارکش اصابت کرده بود که هر یک از آنها به تنهایی قادر بود یک مبارز نامی را از پا در آورد کثرت زخمها و جای شمشیرها در بدن آن حضرت همه را به تعجب و حیرت انداخته بود که یک جوان ۲۶ ساله با تن آغشته به خون چگونه هنوز زنده مانده است ولی آنها نمیدانستند که یک روح بزرگ و قوی و یک ایمان خالص و محض در آن پیکر زخمدار وجود داشت که آن همه سختی‏ها و ناملایمات را با کمال رضایت و خرسندی تحمل مینمود.
نبی اکرم به مدینه مراجعت فرمود و حضرت زهرا علیهاالسلام با ظرف آبی که برای شستن صورت پدرش در دست داشت آن حضرت را استقبال کرد علی علیه السلام نیز در حالی که دستش تا بازو خون آلود بوده رسید و ذوالفقار را به فاطمه داد و فرمود خذی هذا السیف فقد صدقنی الیومـاین شمشیر را بگیر که امروز (ایمان و شجاعت) مرا تصدیق نمود سپس فرمود:
أفاطم هاک السیف غیر ذمیم‏
فلست برعدید و لا بملیم‏
لعمری لقد اعذرت فی نصر احمد
و طاعهٔ رب بالعباد علیم‏
أمیطی دماء القوم عنه فانه‏
سقی ال عبد الدار کأس حمیم
ای فاطمه بگیر این شمشیر را که نکوهیده نیست و من ترسو و لرزان و ملامت کننده نیستم (در انجام وظیفه‏ام کوتاهی نکرده‏ام که خود را ملامت کنم) ـ به جان خودم سوگند در یاری پیغمبر و طاعت پروردگاری که به اعمال بندگان دانا است کوشش نمودم، خونهای مردمان را از این شمشیر پاک کن که این شمشیر جام مرگ را به خاندان عبد الدار (پرچمداران قریش) خورانید .
رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز به فاطمه علیها السلام فرمود:
خذیه یا فاطمهٔ فقد ادی بعلک ما علیه و قد قتل الله بسیفه صنادید قریش. ای فاطمه بگیر شمشیر را که شوهرت امروز دین خود را اداء نمود و خداوند به وسیله شمشیر او بزرگان قریش را نابود ساخت. (۹) شکستی که در این جنگ به مسلمین رسید در نتیجه یک بی انضباطی کوچک و عدم دقت در اجرای دستور نظامی پیغمبر صلی الله علیه و آله بود و در عین حال تجربه تلخی به دست آنها داد که بعدها برای آنان مورد عبرت قرار گرفت و آیه شریفه نیز به این موضوع اشاره فرماید:
و لقد صدقکم الله وعده اذ تحسونهم باذنه حتی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم من بعد ما اریکم ما تحبون منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الاخرهٔ ثم صرفکم عنهم لیبتلیکم و لقد عفی عنکم و الله ذو فضل علی المؤمنین. (۱۰)
● غزوه بنی نضیر:
پس از پایان غزوه احد بعضی از ساکنین محلی مدینه مانند طوایف یهود بنی نضیر و بنی قریظه از این پیشامد خوشحال شده و بعضی از قبایل هم که پیمان دوستی و یا پیمان عدم تعرض با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بسته بودند نقض عهد نمودند.
بنابر این چنین به نظر می‎رسید که پیش از جنگ با قریش لازم است نفوذ و امنیت کامل را در مدینه برقرار نمود و سپس به دفع قریش پرداخت لذا در سال چهارم هجری که فاصله میان غزوه احد و خندق بود مسلمین آماده قتال با بنی نضیر شده و برای محاصره آنها در ربیع الاول سال مزبور از مدینه بیرون شدند.
فرمانده این ستون اعزامی علی علیه السلام بود که با رشادت و شجاعت ویژه خود آنها را مجبور به تسلیم نمود و پیمان بستند که پیغمبر صلی الله علیه و آله از خون آنان در گذرد و آنها نیز از حومه مدینه خارج شده و بشام روند. (۱۱)
رسول خدا صلی الله علیه و آله این شرط را پذیرفته و دستور داد که هر سه نفر یک شتر ببرند و اموال خود را نیز بر آن شتر بار نهند، پس از خروج بنی نضیر از مدینه اموال و اراضی زراعی آنها نصیب مسلمین گردید. این واقعه که پس از غزوه احد روی داد برای تحکیم موقعیت مسلمین بسیار مناسب بوده و پیغمبر صلی الله علیه و آله با کمال قدرت و مهارت و تدبیر توانست در مدت کمی نفوذ از دست رفته را جبران نماید و بر وسعت قلمرو و اقتدار خود افزوده و دشمنان دین را منکوب سازد.
پی‏نوشت‎ها:
(۱) سوره مبارکه انفال آیه ۵
(۲) سوره آل عمران آیه ۱۲۳
(۳) شیخ مفید در کتاب ارشاد اسامی ۳۶ نفر را که به دست علی علیه السلام کشته شده‏اند ثبت نموده است.
(۴) ارشاد مفید باب ۲ فصل ۱۸ـ کشف الغمه ص ۵۳ـ اعلام الوری و کتب دیگر.
(۵) تاریخ طبری.
(۶) سیرهٔ ابن هشام جلد ۲ ص ۱۰۰ـ تاریخ طبری.
(۷) ارشاد مفید جلد ۱ باب دوم فصل ۲۲ حدیث ۶ـ اعلام الوری.
(۸) تاریخ یعقوبی.
(۹) کشف الغمه ص ۵۶ـ ارشاد مفید جلد ۱ باب ۲ فصل ۲۲ـ اعلام الوری.
(۱۰) سوره آل عمران آیه ۱۵۲ و آیه‏های بعد.
(۱۱) تاریخ طبری.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید