پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


جامع شناسی کارآفرینی


جامع شناسی کارآفرینی
تقریباً تمامی مطالعات تجربی در مورد کار آفرینی در ارتباط با افرادی بوده است که در بازارهای رقابتی به فعالیت های سود آور مشغولند. علاقه ی این تحقیقات بیشتر متوجه کار آفرینان تجاری موفق می باشد.با اینحال فشار مبرم بر وسعت بخشیدن به مفهوم " کار آفرین "در ورای محدوده های تعریف شده ، مش کلاتی را در زمینه ی جامعه شناسی کار آفرینی ایجاد می نماید.حدود مفهوم " کارافرین" چنان که توسط شومپیتر تعیین شده(۱۹۶۱) بی ش ک امروزه بسیار محدودتر است. هم به علت تغییرات تاریخی در کشورها ی پیشرفته ی سرمایه داری و هم به خاطر بروز علائق تحقیقاتی منطقی و توجیه پذیر در کشورهای توسعه نیافته ای که در اقتصاد خود دارای برنامه ریزی مر کزی می باشند، یعنی جایی که در آن شر کتها به شیوه ای کاملاً متفاوت از سرمایه داری ت کامل یافته ی صنعتی ش کل می گیرند. بعلاوه مفهوم جالب تری که ۲۰ الی ۳۰ سال پیش توسط آرتور کول ۱۹۶۵ و دیوید م ک کلند ۱۹۶۹درباره ی کار آفرین ارائه شد باعث ضعیف شدن و رقیق شدن این مفهوم گردید.تعریفی که محققین در زمینه ی کار آفرینی به کا ر خواهند گرفت نباید چندان از مفهوم مورد استفاده ی مردم امروزین به دور باشد.( مثلاً آنچه که در مطبوعات تجاری از آن استفاده می شود) ونه از اساس تاریخی در شر کتهای سود آور.
● مشکل تعریف
کار آفرینی چیست و کارآفرینان چه کسانی هستند؟ همواره سوالاتی وجود دارد که هیچگاه به پاسخ قطعی منجر نمی شود.احتمالاً به این علت که دانشمندان جامعه شناس از رقابتهای معنایی لذت می برند و یا بخاطر آن که نیازهای تحقیقات علمی آنها را تحری ک می کند تا همواره در ش کار رابطه ای کامل میان تعریف پدیده و خود آن پدیده باشد . بنابراین در پاسخ به این سوال که " چه کسی کار آفرین می شود و چرا؟" شخصی کاملاً راغب است که چنین پاسخ گوید "اما آیا پیتر کیلبی (peter Kirby) تمام آنچه را که در مقاله خویش بنام " ش کار هیفالومپHunting of Heffalump) )آورده است مورد توجه قرار نداده است ؟ "
در حالی که که کیلبی (۱۹۷۱) مم کن است هیفالومپ را مستقیماً مشخص ن کرده باشد اما زمینه ی و زیست محیط طبیعی وی را یافته است.جائی ما بین دره و راهبردهای عرضه – تقاضا ی اقتصاد کلان ، مثال رودخانه ی تجربیات اجتماعی سازی ایام کود کی ، صحرای حاشیه نشینی اجتماعی ،دره ی فریبنده ی محدودیتهای سیاسی تحمیلی بر تصمیم گیریهای اقتصادی .با اینهمه مطلبی که درباره ی این موضوع نگاشته شده است ، مم کن است کسی به این نتیجه برسد که دانستن این مطلب که کار آفرین کیست و یا چیست واقعاً اهمیت چندانی ندارد بل که باید زیست محیط طبیعی چنین موجودی را مورد بررسی قرار دهد. بگذار ش کارچیان یعنی تعقیب بی حاصل این موجودات گریز پا را رها کنند! درعوض متغیرهای محیطی ش کل دهنده به رفتار آنها را بشناسند و زمینه ی آنها را تعیین نمایند! این مطلب است که در حال حاضر درباره ی این موضوع مورد اجماع قرار دارد.با اینحال تعاریف همچنان اهمیت دارند چرا که باعث مدیریت پذیری تحقیقات می شوند. مفهومی که آنقدر وسیع باشد که فضای تنفس کافی برای تمامی پدیده های مجردی که هر کس مم کن است بخواهد در آن بگنجاند، داشته باشد،می تواند برای هر چیز توضیحات نامناسبی را ارائه نماید.بنابراین از ی ک طرف مفهوم " کارآفرین" می تواند به هر فردی که دارای کار مستقلی است اشاره نماید، البته هنگامی که بتوان نشان داد که آن شخص ریس کی را پذیرفته ،منابعی را فراهم آورده ،ابت کار عملی از خود نشان داده و یا رفتار مستقلی را بروز داده است . در اینصورت " کار آفرین " همیشه با "فردی که دارای شغل مستقل است هم معنی می باشد.اما اگر واقعاً چنین است چرا مدارس مدیریت بازرگانی بین مدیریت شاغل کوچ ک و مدیریت شر کتهای تازه تاسیس حد و مرزی قائل می شوند( تفاوت بین مدیریت و کار آفرینی) ، و چرا باید نویسندگان Wall street journal,Times, Forbes و سایر مجلات " کار آفرین " و " کار آفرینی " را بیشتر مناسب برخی از دارندگان مشاغل آزاد و افرادی که تعهد اتی را می پذیرند ، بدانند تا برای دیگران.
در ک پروفسور از مفهوم "رویداد کار آفرینی " از این هم آزادانه تر است چرا که قطع نظر از زمینه ی فرهنگی یا حرفه ای ، هر گونه نقشی را شامل می شود که می تواند با توان ریس ک پذیری ،ابت کار عمل ، فراهم آوردن منابع ونیز خود گردانی در ارتباط باشد.با چنین مفهوم گسترده ای ، ی ک "شرا کت " می تواند تقریباً انجام هر منظوری را شامل شود. تعریف پروفسور شاپرو به هر پرسه گرد ، ارتقا دهنده ،سازمان دهندگان نظام شهری و حتی سازمان دهنده ی حوادثی در کشورهای سوسیالیست این ام کان را می دهد تا به بنای یادبود جوزف شومپیتر وارد گردد، جایی که عمده ی بارانهای اقتصادی صنعتی در صحنه ی میانی قرار دارند .( این ن کته را باید خاطرنشان ساخت که تعریف شومپیتر هیچ گروهی از مردم را از نظر دور نمی داشت، اما مثالهایی که وی کراراً بدان ها اشاره می کند نشان می دهد مفهوم پذیری وی بیشتر در نوآوریهای صنعتی و ت کنولوژی ک ریشه داشت تا نوآوریهای مالی بازاریابی و هیچگونه اشاره ای به زمینه های غیرتجاری که مفهوم مورد نظر شاپرو آنرا مجاز می کرد ن کرده بود.)
در آمری کا همواره پیشرفت در موقعیت ورشد حرفهای مورد تا کید قرار داشته است. از آنجا که " کار آفرین"امروزه به شدت مورد نیاز می باشد جای تعجب نیست که تعداد فراوانی خواهان عنوانی برای خود باشند، چه این افراد اثر شومپیتر بنام "تئوری اقتصادی"
(Theory of Economic development) (۱۹۶۱) را خوانده باشد وچه پروژه ی هاروارد در تاریخ کار آفرینی را شنیده باشند . تنها کارآفرینان آ کادمی ک که مم کن است
Federal craftsmanship،مشاوره ی شخصی احتمالاً کارمعاملات مل کی به عنوان ی ک کار دوم را با تدریس و نوشتن با هم تر کیب کنند ، مم کن است همچنان با ریسمان ها تیرهای فخر فروشی ت کان دهنده از سوی همسانان حرفه ای خود مواجه گردند. و اخیرا نوع کاملاً جدیدی بنام " کارآفرینان ورقه ای " (paper entrepreneur) توسط رابرت ریش
(Robert Reich) برنامه ریز سیاستهای کمیسیون تجارت فدرال به طبقه بندی در حال رشد ما افزوده شده است. این نوع کارافرینان را می توان پادتنی مخرب در جریان خون سرمایه داری پیشرفته دانست، چرا که ماموریت بسیاری از آنها عبارت است از ارتقای سطح مقررات نوآوری که کارآفرینان بخش خصوصی را تضعیف کرده ونا امید می نماید و چنان ایشان را درگیر تردستی های مالی و حقوقی می نماید که جریانات سازند ه را به سوی سرمایه منحرف می کند. آیا بهتر نیست این نوع را"ضد کارآفرینی"بنامیم.؟
مدیران بازرگانی که در برگزیدن استراتژی متناسب برای پیشبرد محصولات جدید خطا می کنند، ریس کهایی را در زمینه ی کارشان می پذیرند، اساتیدی که برنامه های آموزشی کار آفرینی را در کالج های آزاد هنری با ظرفیتهای غیر تجاری آغاز می کنند ،خود را در معرض ریس ک های بزرگی قرار می دهند. کارگزاران خدمات اجتماعی مم کن است بطور ناخواسته درگیر منازعاتی پارلمانی گردند که می تواند کار آنها را به مخاطره اندازد.
اگر از طرف دیگر ریس ک پذیری به سرمایه (دارائیها) محدود شود ، تعریف مفهوم " کار آفرین" مفهومی که عموم مردم از آن در ک می کنند و نیز به واقعیت تش کیل شر کتها توسط بخش خصوصی نزدی کتر می شود. واقعیت این است که برخی از کارآفرینان مم کن است از سر مایه گذاری مالی (سهم الشر که) شانه خالی کنند. این ن کته را نیز باید خاطر نشان کرد که این مساله از نظر شوم پیتر ی ک معیار ضروری نمی باشد(۱۹۴۷) بل که وی کارآفرینان را (افرادی که منابع را برای تر کیب های جدید سازماندهی می کنند) را سرمایه داران (تامین کنند گان سرمایه ی شر کتها) متمایز می داند.به هر حال معیار پذیرش ریس ک در مورد سهم الشر که یا داراییها می تواند کاندیداهای ارزشمند دیگری را از قلم بی اندازد که بر سر وقت،انرژی و حتی شاید آرامش کاری خانوادگی خود ریس ک می نمایند تا شر کتی را تامین کنند.ی ک تعریف باید حداقل افرادی را شامل شود که در نتیجه فعالیتهای شرا کت سهیم می باشند.نتایجی که بزرگی آنها از همان ابتدا معلوم نیست .ی ک دسته از سازمان دهندگان شر کت که در ازای سهمی از سهام مورد انتظار ویا کسب در آمدی به جزی ک دریافتی یا حقوق ثابت ، زمان ،انرژی و مهارت خود را به مشار کت می گذارند به ما اجازه می دهند تا به طور مثال مدیر قسمتهای قبلی را نیز در تعریف خود بگنجانیم، یعنی شخصی که از طریق خرید ارزش افزوده ی بخشی از سهام سرمایه گذاری شده توسط دیگران ، جایگاهی فرعی و نا خواسته از شر کت مادر بدست می آورد. این مورد قطعاً به ما ام کان می دهد تا تمامی افرادی را که بخشی از تیم کار آفرینی بوده و می توان آنها را در شر کتهای high-techو زمینه های سریع الرشد دید ، در این مفهوم جای دهیم ، حتی اگر این افراد بجای سرمایه ی نهاده شده تنها مهارت ویا تلاش خود را به مشار کت گذاشته باشند.
این بازی کنان آنگونه که توسط مای کل م ک کوبی ( (Michael Mac Coby)۱۹۷۶)توصیف شده اند تیمهایی تش کیل می دهند ، پروژه هایی را پیش می برند و با بخشی از سرمایه ی در گردش شر کت shoot craps ، و مدیران فعالیتها " که بخشهایی از شر کتهایی مانند ۳Mو مونسانتو (MOMSANTO)را در شر کتهای جدید ایجاد کرده اند ، یا به خاطر آن که طبق مد روز رفتار کرده باشند ویا از آنجا که برای نخستین روزهای ایجاد شر کت که هیچ چیز حالت عادی و روزمره را نداشته است دلتنگ شده بودند ، همچنین گرفتار بیماری مسری کار آفرینی شده اند . این افراد و افراد دیگری شبیه آنها باشند همگی دارای ویژگیها ویا استعداد ذاتی کار آفرینی بوده و به قول شاپرو مم کن است به درستی در رویدادهای کار آفرینی حضور داشته باشند ] کوپولس کی Copulas) ) وم ک نالتی( (Mc Nasty(۱۹۷۴).
اما آیا باید آنها را در زمره ی کار آفرینان نیز پنداشت؟اگر این افراد چیزی بیش از آنچه در شرط بندیها می بازد در عواید مالی شر کت مشار کت داشته باشند احتمالاً باید آنها را در زمره ی کار آفرینان پنداشت.اما اگر نتوانند، صرفاً "مدیرانی خلاق هستند ، " افرادی که بر روی آب راه می روند "، زنان مردانی در "fast-tarck" ، اما همه این دلایل صرفاً مدیر باقی می مانند.
آنها که در شر کتهای بزرگ در جایگاه های بالا قرار می گیرند باید علاوه بر توانائیهای مشهود در تخصصهای فنی ، از مهارتهای بین فردی قابل توجهی برخوردار باشند. این مهارتها به ایشان ام کان می دهد تا در قالب شب که ها ی اجتماعی برای شر کت ایجاد دارایی نمایند ،پدیده ای روزا بت کانتر(Roabeth kanter) در مطالعه ای در اواسط دهه ی ۱۹۷۰خود درباره ی شر کتهای بزرگ تامین مواد صنعتی بدان اشاره نمود. کانتر خاطر نشان می کند که توانایی شخصی در ریس ک پذیری و تش کیل شر کت تا حد بسیاری به شب که های سازمان یافته ی حمایتی قابل دسترس مدیران بستگی دارد. در حقیقت ادوارد بان فیلد (Edward BonField) (۱۹۶۴)- اندیشمند سیاسی – معتقد است که موفق ترین سیاستمداران در ی ک سیستم سیاسی افرادی هستند مانند دالی شهردار سابق نیویور ک (Mayor Daley) که می دانست چگونه مبالغ قابل توجهی از تعهدات علائق شخصی را جمع آورد. شر کتهای بزرگ از بسیاری جهات شبیه سیستمهای سیاسی عمل می کنند. کارآفرینان اغلب کارهایشان بهتر از راه اندازی شب که های اجتماعی جهت تمامی مزایای بین فردی قابل تحمل توسط این ترافی ک انجام می دهند. کاملاً طبیعی است که اینان محیطهای اداری بورو کراتی ک را به هیچ وجه مطابق ذائقه ی خویش نمی یا بند. همچنان که شاپرو و دیگران بدر ستی خاطر نشان کردند اغلب همین عوامل برآشوبنده ی حر کتهای سازمانی ، کاهش خود گردانی و دخالت های نا بجاست که باعث می شود گوسفند سیاه رمه را رها کرده وبه راه خویش رود.
نوآوری به عنوان ی کی از ویژگیهای ضروری در تعریف کار آفرینی ، مش کلاتی را ایجاد می نماید. از نظر پروفسور شاپرو رویداد کارآفرینی به معنای نوآوری است. در صورت وجود سایر معیارهایی که شاپرو لیست کرده است ،صرف آغاز ی ک کار خود ی ک کار آفرینی محسوب می شود. اما چرا باید تصمیم به برپا کردن ی ک د که ی خیابانی ویا دست فروشی به عنوان نوآوری در نظر گرفته شود؟ در عین حال بدون وجود نوآوری و تازگی به عنوان بخشی از تعریف کار آفرینی ،توجیه اختلاف موجود میان سازماندهی شر کتهای جدید و مشاغل کوچ ک چندان کار ساده ای نخواهد بود.اما حتی اگر دانشگاهیان توجه چندانی به این مطلب نداشته باشند ولی نویسندگان نشریات بازرگانی بی تردید علاقه مند هستند که همچنان میان افرادی که به راه اندازی تاسیسات خش ک شویی ،ساندویچ فروشی ،ایستگاه پمپ بنزین و آنان که به فروش فرش ،skis پلاستی کی ، hula hoops و می کرو پروسسوراشتغال دارند ،تمایز قائل شوند.
از آنجائی که خاصیت نوآوری در توالی بلا فصل چیزهای مختلف تفاوت می کند لذا کاربرد آن با مش کلاتی مواجه می باشد. هر ی ک از مشاغل جدید چیزی متفاوت در خود دارند .چه هنگام خاصیتی به اندازه ی کافی در چیزی وجود دارد تا بتوان آنرا " کارآفرینانه " خواند؟ بی ش ک تغییرات پیشگامانه ی ری کرا ک (Ray Kroc) در صنایع غذایی آماده با هر استانداردی ،نو آوری تلقی می گردد.
همچنان که تد لویت (Ted Levitt) در ی کی از مقالات سا ل ۱۹۷۲ بررسی تجاری هاروارد (Harvard Business Review) خاطر نشان کرد ه است . کرا ک ت کنی کهای خط مونتاژ را برای تولید همبرگر دونالد سرویس دادن به مشتری ها ب کار گرفته است و انقلابی سازمان بافته در سرویس غذاهای آماده ایجاد نمود که بعدها توسط دیگران از آن کپی برداری شد.بر طبق تعریف شوم پیتر این ی ک نو آوری ت کنولوژی ک نبود بل که صرفاً عبارت بود از "ی ک تر کیب جدید " که مشخصاً با مورد مغازه داری که صرفاً با خلق ی ک ساندویچ جدید حجم درونی ی ک ظرف غذا را افزایش می دهد تفاوت دارد. شما می توانید اگر بخواهید هر دو مورد را "رویداد کار آفرینی " بخوانید اما دوره های مربوط به راه اندازی شر کتهای جدید بر نمونه های کرا ک وسایر افرادی که زمینه های جدید ، حساس و قابل مشاهده ای را در صنایع خود بو جود می آورند ، تا کید می ورزند.
● به روز کردن شوم پیتر
مفهومی که شوم پیتر درباره ی کار آفرینی تعریف کرده است مطمئنا به اندازه ی کافی انعطاف پذیر بوده است به مواردی که از حساسیت کمتری برخوردار بوده این ام کان را داده است تا خرید کردن را به تجربه ای ارزشمند تبدیل کند. گرچه به نظر می رسد الگوی وی رجال و اعیان قرن نوزد همی بوده است تا دلالان غیر ملموس غذای خش ک که نخستین سو پرهای بزرگ را با اجناس جالب ،پیشخوان های sarsaparilla و سیاست قیمت گذاری ثابت به منظور تبدیل کردن خرید به ی ک تجربه ی آرام و ارزشمند به وجود می آورند.شوم پیتر بر نوآوریهای حساسی تا کید داشت که باعث رشد بلند مدت و دائم اقتصاد می شوند.
شوم پیتر همچنین به این مطلب اذعان داشت که کار آفرین در حالی که در تلاش است تا شر کت جدیدی را سازماندهی نماید ، ی ک کار آفرین است اما آنگاه که کسب و کار وی براه افتاد ،دیگر ی ک مدیر- مال ک می باشد. نوآوریهای جدید و تغییرات نوآوریهای اولیه می تواند مدیر-مال ک را به نقش کار آفرینی قبلی خود بازگردند. بنابراین تعریف شوم پیتر نیز به مفهوم شاپرو یعنی رویداد کار آفرینی می رسد اما هنوز بسیار محدودتر است چرا که شوم پیتر بر نو آوری پافشاری می نماید( که چیزی بیش از صرف راه اندازی کاری را ایجاب می کند که قبلاً وجود خارجی نداشته است.) ونیز بر سودی غیر قابل محاسبه که حق ی ک کار آفرین موفق می باشد.
همین مورد اخیر است که که محدود کننده بوده و ایجاب می کند که کار آفرینی در محدوده ی اقتصاد شر کتهای آزاد در بخش خصوصی باقی بماند. بی ش ک در جامعه ای همچون اتحاد جماهیر شوروی نیز " تسریع کنند گان " (expediters) بسیاری وجود دارند که به عنوان کار آفرین عمل می کنند و ح کومت نیز وجود آنها را تحمل می کند ، چرا که ایشان در حضور آن خشونت بورو کراتی ک منابع مختلف را گرد می آورند .البته این افراد هیچگونه سودی به معنای متداول آن بدست نمی آورند.،بل که گاه هدایایی زیر میزی وپاداشهایی در یافت کرده و یا از حقوقی بهره مند می گردند که پایه گذار ویژگیهای آنها در قاموس کار آفرینی می باشد.
هنگامی که ما از این مسئله که کار آفرین کیست و کار آفرینی چیست پیشتر رفته و به این سوال می رسیم که چرا برخی افراد تمایل بیشتری به استقلال ، ریس ک پذیری ، ابت کار عمل و نوآوری دارند ،به سرعت متوجه می شویم که پاسخ به این گونه مسائل به شدت مفهومی که از کار آفرینی پذیرفته ایم بستگی دارد. اگر مفهوم مورد نظر بیش از حد وسیع باشد وهر موردی را در بر گیرد ، هر کسی دچار حیرت می شود که آیا جستجو برای عوامل سببی معانی مختلفی را در بر خواهد گرفت یا نه. بی ش ک در جامعه ای همانند جامعه ی ما تعداد فراوانی از مردم در مقاطع مختلف زندگیشان ،با رویدادهای کار آفرینی در گیر بوده اند. در ارتباط با افرادی که در مشاغل خصوصی مستقل فعالیت داشته اند. ن کات مختلف مربوط به کار آفرینان از قبیل شخصیت ، مشاغل والدین و پیشینه های اجتماعی به طور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته اند. هر گاه مفهوم مورد نظر از کارآفرینان چنان باشد که افراد شاغل در بخش خدمات مدنی ، مدیران کارخانه های شوروی ویا سازمان دهندگان مدنی و شهری را نیز شامل شود،احتمالاً ارتباطات فوق الذ کر بسیار ضعیف خواهد شد .
فصلی که پروفسور شاپرو نگاشته است در هشدار دادن دانشجویان کار آفرینی نسبت به ماهیت بسیاری از تش کیل شر کتهای اتفاقی بسیار مفید بوده است. احتمالات غیر قابل پیش بینی میتواند بسیاری از افراد را به کار آفرینی هدایت نماید که مم کن بود درغیراین صورت حرفه های مطمئن تر و تثبیت شده تری را دنبال کنند. با وجود این که متون بسیاری بدین فرض تمایل دارند که تنها برخی از انواع شخصیتها هستند که ناگزیر به سوی نقشهای مستقل از جمله تش کیل شر کت رانده می شوند اما پروفسورشاپرو خاطرنشان می کند جنبه های منفی زندگی فردی نیز اگر مهمتر نباشند ، به همان اندازه دارای اهمیت می باشد. اخراج ناشی از ظلم استبداد سیاسی یا مذهبی ویا از دست دادن کار مم کن است به اندازه ی نیاز به استقلال درآمد بالا اهمیت داشته باشد. می توان چنین فرض کرد که کار آفرینان "اتفاقی " نقش خود را تا حد زیادی مدیون عواملی چون اخراج واز این قبیل می باشد در مقایسه با کار آفرینان "ناگزیر " که در سایر بخشهای متون مربوطه از آنها صحبت شده ، دامنه ی وسیعتری از فا کتورهای فردی را به نمایش می گذارند.
● کار آفرینان ساختگی متصنعی:
جامعه شناسی کار آفرینی این واقعیت را نیز در نظر می گیرد که کار آفرینی در حال تخصصی شدن است. به خاطر وجود مرا کز ،موسسات و برنامه های جدید آموزش فارغ التحصیلان ،نظام جدیدی از کار آفرینی در حال ش کل گیری است.در حالی که کارآفرینان متخصص در صد بسیاری پائینی از کارآفرینان آمری کائی را تش کیل می دهند ،واین نسبت طی دهه های آینده نیز به همین مقدار خواهد بود،اما ظهور چنین قشری در صحنه ی کار آفرینی تغییر وتبدیلاتی را در الگوهای توصیفی تثبیت شده ایجاب می نماید.دانشجویان MBA امروزه مم کن است به مفاهیمی دست یابند که درصورت فقدان برنامه های تخصصی دست یابی به آنها بعید می نمود. سمینارهای آموزشی فراوان فزاینده ای در زمینه ی کار آفرینی در دانشگاه ها و کالج ها برای دانشجویان ترتیب داده می شود.مطمئنا جامعه شناسی کار آفرینی برآن خواهد بود تا کار آفرینی را که آموزشهای تخصصی جدید را دیده اند مورد مطالعه قرار داده و آنها را با افرادی بدون هیچگونه تحصیلات رسمی در زمینه ی کار آفرینی به تاسیس شر کتها مبادرت کرده اند مقایسه نماید.آیا این دو گروه به ی ک اندازه موفق می باشند؟با در نظر گرفتن این حقیقت که بسیاری از دانشجویان این رشته خود آنرا برگزیده اند ،آیا برنامه های آموزش تخصصی در راه اندازی شر کتهای جدید براستی تفاوت چندانی ایجاد کرده است؟
در حالی که کار آفرین " اتفاقی " بخاطر احتمالات خارج کنترل خود به تاسیس شر کت روی آورده است ، ی ک کار آفرین آموزش دیده مم کن است خود آگاهانه تصمیم به اتخاذ چنین نقشی گرفته باشد،حتی قبل از آن که کارش دقیقاً چه خواهد بود. این بیانگر دیگری از گونه های هیفالومپ می باشد : " کار آفرین تصنعی ".
ی ک کار آفرین غیرواقعی تصنعی حتی قبل از آن که موقعیت شر کت را در بازار به آزمون گذارد ،خود را آگاهانه به نقش خویش شناسائی می نماید.
منبع : مركز توسعه كارآفرینی


همچنین مشاهده کنید