سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


بیوفورت Beaufort


بیوفورت Beaufort
▪ کارگردان: جوزف سدار.
▪ فیلمنامه: جوزف سدار بر اساس کتاب"Im Yesh Gan Eden" از ران لشام.
▪ موسیقی: ایشای آدار.
▪ مدیر فیلمبرداری: اُفر اینو.
▪ تدوین: زوهار ام. سلا.
▪ طراح صحنه: میگوئل مرکین.
▪ بازیگران: آلون ابوتبول[کیمچی]، الی آلتونیو[عُشری]، دانیل بروک[پاول]، عُشری کوهن[لیراز]، گال فرایدمن[بالیس]، نیوو کیمچی[آویشای]، اوحد کنولر[زیو]، ارتور پرزو[شپیتزر]، ایگال رسنیک[روبی]، ایتای شور[امیلیو]، ایتای تیران[کوریس]، ایتای تورگمان[زیتلاوی]، امی واینبرگ[آموکس فاران]، هانان یشایی[ناداو]، دنی زهاوی[مه یر].
▪ ١٢٥ و ١٣١ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ اسرائیل. برنده جایزه بهترین طراحی صحنه، فیلمبرداری، تدوین، صدابرداری و نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد/عُشری کوهن، بهترین طراحی لباس، کارگردانی، بهترین فیلم، موسیقی و فیمنامه از آکادمی فیلم اسرائیل، برنده خرس نقره ای بهترین کارگردانی و نامزد خرس طلای جشنواره برلین.
▪ ژانر: اکشن، درام، جنگی.
لیراز لیبرتی ٢٢ ساله، فرمانده گروهی از سربازان پست دیده بانی بیوفورت است. چند ماه بعد اسرائیل مناطق اشغالی لبنان را ترک خواهد کرد، اما قبل از آن لیراز و گروهش باید جاده ای را از مین ها پاکسازی کنند. زیو، سربازی که متخصص خنثی سازی مین است، پس از رسیدن به پایگاه و درک موقعیت از انجام ماموریت شانه خالی می کند.
چون این کار را بسیار مخاطره آمیز می داند. ولی لیراز اصرار می کند و نتیجه این کار کشته شدن زیو است. لیراز و افرادش که زیر بمباران مداوم دشمن قرار دارند، روزهای سختی را می گذرانند. با دستوری مبنی بر بازگشت چند نفر از سربازان و سگ تعلیم دیده پایگاه، لیراز دچار سرخوردگی می شود. او شرایط موجود را با تمامی تعلیماتی که قبلاً دیده، مغایر می یابد. اما به زودی دستوری مبنی بر نابودی پایگاه و عقب نشینی از راه می رسد و لیراز باید مکانی را منفجر کند که در آن شاهد مرگ بسیاری از دوستان و همقطارانش در راه دفاع از آن و فروپاشی جسمی و روحی شان بوده....
● چرا باید دید؟
سینمای اسرائیل در کشور ما پدیده ای ممنوع و ناشناخته است. البته این سینما با وجود تعدادی فیلم درخشان و حضور کارگردان هایی چون آموس گیتای، در دیگر کشورها هم چیز شناخته شده ای نیست. فقط تعدادی منتقد صاحب کرسی در جشنواره ها و خوره های فیلم جدی آنها را می شناسند و بس!
پس جای شگفتی نیست اگر کسی نام جوزف سدار را نشنیده باشد و دو فیلم پیشین او را که به یاد بیاورد. حتی اگر هر دو فیلم در جشنواره های بین المللی مختلف توفیقی هم به دست آورده باشند. با این حال باید بگویم که جوزف سدار متولد ١٩٦٨ نیویورک[مشهور به یوسی سدار] از خوش آتیه ترین کارگردان های سینمای اسرائیل و عبری زبان دنیاست.
سدار اولین فیلمش Ha- Hesder را در سال ٢٠٠٠ ساخت. درامی درباره تروریسم که بنیادگرایی به مثابه سیاست را زیر ذره بین گذاشته بود. فیلم با وجود نگاه انتقادآمیز خود توانست در ٥ جایزه از آکادمی فیلم اسرائیل دریافت کند و نامزد جایزه صلح از انجمن فیلم های سیاسی آمریکا شود. دومین فیلم وی ٤ سال بعد با نام Medurat Hashevet/ آتش به نمایش در آمد.
داستان نبرد شخصی یک بیوه زن جوان و مادر دو دختر برای پذیرفته شدن در یک کولونی تازه ساخته شده در کرانه باختری است که با متهم شدن یکی از دخترها به فریب پسری از اعضای حرکت جوانان یهودی پیچیده تر می شود.
آتش نیز ٥ جایزه از آکادمی فیلم اسرائیل دریافت کرد و همزمان توانست جایزه ویژه جشنواره برلین و جایزه فیپرشی جشنواره شیکاگو را تصاحب کند. حال پس از گذشت سه سال از نمایش فیلم آتش، جوزف سدار با سومین فیلمی که نوشته و کارگردانی کرده بازگشته و موفق شده تا برای سومین بار توجه فیلم شناسان و ارباب رسانه ها را به خود جلب کند.
فیلم نام خود را از قلعه بیوفورت گرفته است. قلعه ای متعلق به قرن دوازدهم و دوره جنگ های صلیبی که در طول قرن ها دست به دست، از کنترل ارتشی به ارتشی دیگر در امده است. جنگ های خونین در اطراف این قلعه رخ داده و یکی از آخرین آنها در سال ١٩٨٢ بوده است. در این سال و اولین روز جنگ لبنان، پرچم اسرائیل بر فراز کوهستان به اهتزاز در آمد و بعدها مناقشاتی جدی برانگیخت. ولی ١٨ سال به دنبال نضج گرفتن حرکت های مردمی، دولت اسرائیل تصمیم به ترک لبنان گرفت. فیلم بیوفورت بیهودگی این فتح و بیهوده تر از آن تلاش برای حفظ این موقعیت را به تصویر می کشد.
هدف سدار به نقد کشیدن سیاست های نظامی دولت اسرائیل و فدا کردن جوانان بسیار به خاطر هیچ و پوچ است. صدایی که شنیده شدنش از این منطقه بسیار گوش نواز می نمایاند. چون در طول فیلم، همچون صحرای تاتارهای دینو بوتزانی دشمن دیده نمی شود.
تنها نشانه های وجود دشمن از راه رسیدن مداوم گلوله های توپ و خمپاره از آسمان است و مین هایی که در اطراف شان کاشته شده است. سربازان اسرائیلی[به عنوان مثال زیو تازه وارد] در میان خندق هایی که خود یا پیشینیان شان کنده اند، سرگردان هستند و هراس شان نه از دشمن نامرئی، بلکه بیهودگی این جنگ است.
سدار برای نشان دادن کسالت چنین جنگی کوشیده تا با استفاده از نماهای دور یا نشان دادن اتفاقات در خارج از کادر[مانند صحنه کشته شدن زیو هنگام پاکسازی معبر، کسی که عمویش نیز در همین منطقه در اوایل دهه ١٩٨٠ کشته شده] و بدون استفاده از موسیقی مهیج تماشاگر را به میان شخصیت های فیلمش بکشاند. و موفق هم شده است.
بیوفورت درامی قدرتمند و صلح دوستانه از کشوری است که خواه ناخواه بر اثر سیاست های رسانه ای کشورهای مسلمان از آن دیوی مهیب و خونخوار ساخته شده که انتظار رستگاری از آن نمی رود. تماشای بیوفورت نه یک امر هیجان آور است و نه مفرح، بلکه کاری ضروری است. و نه فقط برای فیلم دوستان و تماشاگران و منتقدان تشنه کشف سینمای کشورهای کمتر شناخته، بلکه همه انسان هایی که به صلح و انسانیت عشق می ورزند. آرزو می کنم فیلم بخت نمایش جهانی بسیار گسترده را بیابد.
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید