جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


عاشقان ملکه در سینما


عاشقان ملکه در سینما
● الیزابت: عصر طلایی (۲۰۰۷)
روایت تاریخی شکر کاپور از رابطه عاشقانه میان الیزابت اول (کیت بلانشت) و سر والتر رایلی (کلایو اوون) را از هم‌اکنون می‌توان یکی از نامزدهای اصلی اسکار آینده دانست. الکساندرا بیرن، طراح لباس‌های بلانشت، اعتراف می‌کند گاهی حقیقت تاریخی را فدا کرده تا بتواند شکوه بیشتری به ملکه‌ای بدهد که در اوج قدرتش بیش از ۳۰۰۰ دست لباس مجلل در گنجه‌اش داشت. عکسی قدیمی که بیرن به گروه طراحی لباس فیلم داد، تاثیر زیادی در شکل‌گیری جامه‌ درباریان الیزابت داشت. در این عکس لباسی چین‌دار از مخمل مشکی متعلق به دوران رنسانس اسپانیا به چشم می‌خورد، که در سال ۱۹۴۱ توسط کریستوبال بالنسیاگا طراحی شده بود. جواهرات الیزابت از فروشگاه «اریکسون بیمون» در محله «بلگراویا» لندن تامین شده و کلاه‌های پردار او نیز حاصل کار استفن جونز، طراح کلاه «کریستین دیور»، است. آیا «الیزابت» منجر به پیدایش مد جدیدی خواهد شد؟ جونز در این باره می‌گوید: «مطمئن نیستم خانم‌ها بخواهند از خاندان سلطنتی انگلستان پیروی کنند.» با این وجود در میان محصولاتی که «کریستین دیور» برای بهار و تابستان ۲۰۰۸ می‌خواهد به بازار عرضه خواهد کرد، گل‌سرها و گل‌سینه‌های جواهرنشانی با طراحی جونز به چشم می‌خورند، که تاثیر دوران الیزابت بر آنها کاملا مشهود است.
● ملکه (۲۰۰۶)
«وقتی فهمیدم باید دامن‌های فاستونی و کفش‌های قهوه‌ای ظریف تولید «هرمس» و «باربور» را بپوشم، یک‌باره دلم ریخت.» آنچه آمد، بخشی از یادداشت‌های هلن میرن درباره لباس‌هایی بود که کنسولتا بویل، برای او در نظر گرفته بود، تا بتواند به او در ارائه تصویری بهتر از الیزابت دوم کمک نماید. میرن در ادامه می‌نویسد: «با خود فکر می‌کردم، هیچ‌وقت نمی‌توانم زنی را که چنین لباس‌هایی می‌پوشد درک کنم.» با این حال پس از فروش موفق «ملکه» در آمریکا فروش محصولات «باربور‌اند سانز» به طرز چشمگیری در این کشور بالا رفت. همچنین کت سبز رنگ موسوم به «بیوفورت» ـ که میرن موقع راندن لندروور خود و قدم زدن با سگش به تن داشت ـ به پرفروش‌ترین لباس در فروشگاه‌های منهتن تبدیل شد.
● ماری آنتوانت (۲۰۰۶)
«ماری آنتوانت» سوفیا کاپولا در جشنواره کن مورد تمسخر قرار گرفت و منتقدان نیز آن را فیلمی نابخردانه توصیف کردند اما سرانجام به مدد میلنا کانونرو، طراح لباس فیلم، توانست بخشی از آبروی از دست رفته را بازیابد. کانونرو در مراسم اسکار سال گذشته، به‌رغم وجود رقبای سرسختی چون «شیطان پرادا می‌پوشد»، توانست جایزه بهترین طراحی لباس را به خود اختصاص دهد. کرستن دانست در این فیلم حدود ۸۰ دست لباس عوض کرد، که این تعداد در هیچ تاریخ دیگری سابقه نداشته است. (کانونرو در دفاع از این عمل می‌گوید: «در فیلم ۲۰ سال از زندگی ماری آنتوانت به نمایش درمی‌آید، از سوی دیگر این تعداد لباس شامل لباس‌خواب‌های او نیز می‌شود.») اگرچه مجله مد «دبلیو» اخیرا «ماری آنتوانت» را بیش از حد پرزرق و برق و غیرقابل تحمل توصیف کرد اما فیلم باز هم توانست تحولی مهم در بازار مد ایجاد کند و تبدیل به بهترین تبلیغ برای دو شرکت شود؛ «مانولو بلانیک»، طراح کفش‌های سلطنتی اطلس بی‌شمار فیلم و «لادوری»، چایخانه‌ای در پاریس که در آن «ماکارون» (شیرینی‌ای که ملکه سبک‌سر و ندیمه‌های متملقش با سروصدا می‌خوردند) به مشتریان عرضه می‌شود.
● جنگ‌های ستاره‌ای قسمت اول ـ شبح تهدید (۱۹۹۹)
نخستین فیلم از مجموعه «جنگ‌های ستاره ای»، که شخصیت زن آن اهمیتی ویژه می‌یابد و به شرح نخستین ملاقات پادمه آمیدالا (ناتالی پورتمن)، ملکه «نابو»، با شاگرد جدای، آناکین اسکای واکر (که در دو فیلم بعدی هیدن کریستنسن نقش او را بازی کرد)، می‌پردازد. نوع پوشش و آرایش ناتالی پورتمن در این فیلم بی‌شک تحت‌تاثیر کارهای آلکساندر مکویین بوده است. ردای سرخ‌رنگ ملکه پادمه، آرایش صورت او به سبک بازیگران کابوکی و لب‌های نیمه رنگ شده او، برداشتی مستقیم (و البته بدون اشاره) از لباس و آرایشی بود که مکویین برای بیورک در ویدئوکلیپ «هوموژنیک» طراحی کرده بود. با این فیلم برای نخستین بار تصویر پورتمن ۱۶ سال روی جلد مجله مشهور «ووگ» چاپ شد. ۳ ماه پس از نمایش «شبح تهدید»، شرکت «ایو سن لوران» مجموعه‌ای از لوازم آرایش خود را تحت‌عنوان «یک عشق» به بازار عرضه کرد، که در طراحی آنها از فیلم‌های «جنگ‌های ستاره ای» الهام گرفته شده بود. یکی از این محصولات آرایشی «آمیدالا رد» بود، که به فروشی شگفت‌آور دست یافت، که در حکم ادای دینی به پورتمن بود.
● نیکلا و آلکساندرا (۱۹۷۱)
لباس‌های این روایت سینمایی از سقوط و اعدام تزار نیکلای دوم و خانواده‌اش، محصول همکاری خیاطی به نام ایوون بلیک و آنتونیو کاستیلو است که به‌مدت ۱۲ سال طراح اصلی خیاطی «ژن لانوین» در پاریس بود. بلیک مسوولیت طراحی لباس برای هزاران بازیگر «نیکلا و آلکساندرا» را برعهده داشت، در حالی که کاستیلو تنها لباس‌های ژانت سوزمان در نقش آلکساندرا را طراحی کرد. کاستیلو با بهره‌گیری از تجاربش در «لانوین» و نگاهی به طراحی دوره ادوارد، شنلی بلند و تکه‌دوزی شده و همچنین مجموعه‌ای از لباس‌های شب از جنس خز تهیه کرد. رنگ لباس‌های سلطنتی آلکساندرا در فیلم به‌تدریج و همزمان با افول قدرت شوهرش از ارغوانی تیره به درجات روشن‌تری از این رنگ تغییر می‌یابد. طراحی‌های بلیک (مانند ردای رهبانیت راسپوتین یا لباس‌های تیره لنین، تروتسکی و استالین) نیز از نظر زیبایی و عظمت با کارهای کاستیلو برابری می‌کند.
● شیر در زمستان (۱۹۶۸)
روایت ستایشگر هالیوود از النور اهل آکوئیتین که در اواخر سال‌های ۱۹۶۰ به نمایش درآمد و توانست بیانگر تلویحی برخی سرخوردگی‌های دوران جنگ ویتنام در قالب درامی با موضوع دربار انگلستان در قرن دوازدهم باشد. لباس‌های فیلم در عین سادگی، بسیار زیبا طراحی شدند. این مساله مورد توجه کاترین هپبرن نیز قرار گرفت، چنان‌که پس از خواندن فیلمنامه گفت: «چه خوب که دیگر از آن لباس‌های پرزرق و برق و قدیمی کمپانی مترو خبری نیست. خب، از کی باید شروع کنیم؟»
در فیلم شاهد رابطه ناخوشایند میان النور و همسر دومش، هنری دوم هستیم. النور، که پیش از ازدواج مجددش ملکه فرانسه بود، به گفته آلیسن ویر نویسنده زندگی‌نامه‌اش، «رهبر مد» نامیده می‌شد. بدین ترتیب در فیلم نیز هپبرن را با سرآستین طلایی، انگشتری با نگین بزرگ می‌بینیم که با ردای سبز رنگ زربافت خود در قلعه «کینون» می‌خرامد.
● کلئوپاترا (۱۹۶۳)
فیلمی که «فاکس قرن بیستم»‌ را تا آستانه ورشکستگی پیش برد اما با استقبال طرفداران مد مواجه شد. ایرنه شرف، در طراحی لباس‌های کلئوپاترا به نوع پوشش رایج در سال‌های ۱۹۶۰، بیش از واقعیت تاریخی توجه داشته است. طراح لباس محبوب الیزابت تیلور، در این فیلم ۶۵ دست لباس برای او تهیه کرد. برای آرایش کلئوپاترا از رنگ‌های کمرنگ و گاهی شاد استفاده شد و موهایش نیز برخلاف مدل‌های باستانی به‌صورت گیسوی بافته شده درست شد. لباس‌های بی‌آستین و رداهای کنیزکان ملکه، نیز بسیار مورد توجه نشریه «ویمن ویر دیلی» قرار گرفت. شاراف لباس زرد قناری را که کلئوپاترا هنگام ملاقات با مارک آنتونی (ریچارد برتن) بر تن داشت، در سال ۱۹۶۳ و برای مراسم ازدواج تیلور و برتن بازآفرینی کرد.
● زندگی خصوصی الیزابت و اسکس (۱۹۳۹)
«خدایا، با این قیافه فکر نمی‌کنم دیگر هیچ‌کس محلی به من بگذارد!» این واکنشی بود که بت دیویس پس از دیدن چهره خود، در پی گریم سنگینی که او را به شکل الیزابت اول در ۶۵ سالگی و با سری طاس درآورده بود، نشان داد. دیویس که تمایل زیادی به اصالت چهره‌اش داشت و نقاشی‌های آن دوره را به دقت بررسی کرده بود، با اصرار از پرک وستمور، چهره‌پرداز فیلم، خواست قسمت عمده‌ای از موهایش را بتراشد. آن‌طور که آلکساندر واکر (وستمور) بعدها نوشت، «برای برجسته‌ترشدن نگاه‌های گستاخ الیزابت» ابروهای دیویس نیز با ماده‌ای به رنگ پوست «استتار» شد. وستمور همچنین ابروهای بلند دیویس را نیز کوتاه کرد. این فیلم را می‌توان یکی از شاهکارهای هنر چهره‌آرایی در تاریخ سینما دانست، که بت دیویس نیز مشقات زیادی برای آن متحمل شد. علاوه بر آن‌چه ذکر شد، دیویس ناچار بود در گرمای خفقان‌آور لس‌آنجلس، لباس‌های خرقه‌مانند الیزابت را نیز تحمل کند.
● ماری آنتوانت (۱۹۳۸)
ژیلبر آدریان ۳ سال وقت صرف طراحی لباس‌های نخستین فیلم ساخته شده بر مبنای زندگی همسر لوئی هجدهم کرد. نورما شیرر، ستاره فیلم، آن‌قدر مجذوب دامن‌های پرچین و شنل‌های خزدوزی شده خود در فیلم بود که مرتبا دوستانش را برای تماشا و امتحان‌کردن آنها به آرشیو لباس «مترو-گلدوین-میر» می‌برد. آدریان با بهره‌گیری از راهنمایی‌های «آرشیو سلطنتی وین» بهترین پارچه‌ها را از پاریس ابتیاع کرد و همچنین کلاه‌دوزی را که قبلا در «اپرای سلطنتی روسیه» کار می‌کرد به خدمت گرفت تا کلاه‌های پردار و تزئینات مجلل برای آرایش موها را تهیه کند. یکی از این اشیاء مجسمه قناری‌ای در قفس، از جنس طلا بود. سیدنی گیلاروف، آرایشگر فیلم، برای تزئین یکی از هجده کلاه‌گیس شیرر، از «ون کلیف‌اند آرپلز» تقاضای دو رشته مروارید سیاه نایاب را کرد، که این درخواست با مخالفت شدید مقامات «مترو-گلدوین-میر» مواجه شد. با وجود این گیلاروف با زیرکی خاص خود توانست به مقصودش برسد. «ماری آنتوانت» به فروش فوق‌العاده‌ای دست یافت و شهرت فراوانی نیز نصیب طراح لباس فیلم کرد، چنان‌که دایانا ویرلند، سردبیر مجله «ووگ»، درباره لباس‌های او نوشت: «دیگر نظیرشان دیده نخواهد شد.»
● ملکه سرخ‌ (۱۹۳۴)
روایت زندگی پرنسس سوفی آگوستا فردریکا، شاهزاده‌زاده آلمان و بزرگ‌شده در دربار روسیه که بعدها با عنوان تزارینا کاترین کبیر شناخته شد با حضور مارلنه دیتریش، که احتمالا چندان به مذاق دوست‌داران حقوق حیوانات خوش نیامده است. تمامی لباس‌های فیلم به خاطر اصرار آدولف زوکر، مدیر تولید «پارامونت»، از خز دوخته شدند. نکته جالب این‌جاست که زوکر خود زمانی به تجارت خز می‌پرداخت. او آرزو داشت که این کار «به تجارت خز در دوران رکود اقتصادی کمک کند». بدین ترتیب تراویس بنتون توانست هرچه می‌خواهد خز به کار برد و دیتریش نیز به واسطه این کار لباس‌های گران‌قیمت فراوانی بر تن کرد. برای لباس مزینی که کاترین در دربار می‌پوشید از پوست سمور، کت نظامی او از پوست روباه سفید و برای بیشتر لباس‌هایش از خز قاقم استفاده شد. حتی در صحنه‌ای که کاترین لباسی از جنس مخمل آبی بر تن دارد، کلاه و دامن او از خز هستند.
برانوین کاسگرو
منبع: گاردین، ۱۹ اکتبر
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید