چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اصولگرایان نماینده خدا نیستند


اصولگرایان نماینده خدا نیستند
عده‌ای از محافظه کاران در سه سال اخیر، انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم را حاصل دعاهای شـبــانـه خـانـواده شـهـدا یـا نـتـیـجـه خـون دل خـوردن و اشک ریختن دلسوختگان و نهایتا اراده الهی خوانده اند.
این ادعاها آنقدر تکرار گردیدکه به نظر می‌رسد هم‌اکنون به باور خود آنها تبدیل و یا آنها دچار این توهم شده اند که مردم این ادعاها را باور کرده‌اند. روز گذشته برخی خبرگزاری ها بار دیگر این سخن را - و البته در قالبی دیگر- به نقل از نایب رئیس هوشمند مجلس هفتم منتشر کرده‌اند. باهنر در یک نشست دانشجویی گفته است:<تنها چیزی که مانع از پیروزی اصلاح‌طلبان در مجلس هفتم شد، خواست خدا بود که آنها پیروز نشدند.> البته اگر با یک دید کلی به این اظهارات نگاه شود می‌توان پذیرفت که خداوند قوانینی بر طبیعت حاکم کرده و هیچ چیز حتی افتادن برگ از درخت، خارج از این قوانین انجام نمی شود. براساس این دیدگاه، پیروزی چشم‌گیر اصلاح‌طلباندر مجلس ششم - که بسیار درخشان تر از پیروزی محافظه کـاران در مـجـلـس هـفـتـم بـود- و شکست سنگین محافظه‌کاران در آن انتخابات، خواست خداوند بوده و پیروزی‌های بی‌سابقه سید محمد خاتمی را نیز می توان خواست خداوند برای شکست محافظه‌کاران دانست. در این صورت، کسانی که حتی پس از خروج از اغما، با مجلس ششم و دولت خاتمی همکاری نکرده‌اند باید به دلیل عدم تمکین در برابرخواست الهی پاسخگو باشند.
اما واقعیت آن است که نه انتخاب خاتمی یک امر آسمانی است و نه تسلط محافظه کاران بر مجلس هفتم ناشی از یک معجزه الهی بوده است. بلکه روش‌های ناپسند برخی از محافظه کاران و از جمله تلاش برای آسمانی جلوه‌دادن کاندیدای خود و اتهام افکنی‌های زمینی علیه کاندیدای اصلاح طلبان، مردم را به واکنشی عجیب واداشت که نتیجه آن، حادثه دوم خرداد بود.
حدود سه سال بعد از انتخابات دوم خرداد، مردم این بار با انگیزه ایجابی بیشتر، به پای صندوقهای رای رفتند و اصلا‌ح طلبان را با آرایی کم سابقه به مجلس فرستادند. ۱۵ ماه بعد از انتخابات مجلس ششم، باردیگر با تعداد بیشتری از آرای مردم، خاتمی در جایگاه ریاست جمهوری قرار گرفت، اما برخی از کسانی که همفکران آنها انتخابات مجلس هفتم را <خواست خدا> می نامند، به انتخابات مجلس ششم لقب <افتضاح> دادند. موضع گیری آنها در برابر انتخاب خاتمی نیز ، نیازمند توضیح نیست.
در مـورد انـتـخـابـات مـجـلـس هـفـتم، هیچکس نمی‌تواند نقش برخی غفلت‌های اصلا‌ح طلبان اعم از کم کاریها در بعضی امور مهم و عدم استفاده کامل از اختیارات قانونی خود را نادیده بگیرد، همانطور که بعید اسـت کـسـی در ایـن نـکـتـه تـردیـد داشـتـه بـاشـد کـه <رد صلا‌حیت>‌های گسترده، در تغییر ترکیب مجلس اثرگذار بوده است. البته هر گاه که اصلا‌ح طلبان ادعاهایی در خصـوص تاثیر <رد صلا‌حیت‌ها> بر سرنوشت انتخابات مجلس مطرح کرده‌اند، محافظه کاران در مقام دفاع، انتخابات دوره دوم شوراها را مورد اشاره قرار داده و آن را نشانه رویگردانی مردم از اصلا‌ح طلبان دانسته اند. آنها همچنین به نتایج انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری اشاره می‌کنند که برای پاسخگویی به این <توجیه گری> محافظه کاران، تلا‌ش زیادی لا‌زم نیست. زیرا انتخابات دوره دوم شوراها، رویگردانی مردم از هر دو جناح بود و افراد راه یافته به شورا، هیچ نشانه ای از خود بروز نداده بودند که وابستگی آنها به محافظه کاران را آشکار سازد. در دوره نهـم انتخـابـات ریـاسـت جمهوری نیز مجموع آرای کاندیداهای اختصاصی اصلا‌ح طلبان، چند برابر رای کاندیدای اصلی محافظه کاران بود. اما بهر حال امروز که نایب رئیس مجلس، با برخی تریبون داران دیگر همزبان شده و از اراده الهی برای پیروزی اصولگرایان سخن می گوید، آنها می‌توانند برای اثبات این ادعای خود، خواستار تجدیدنظر در روش‌های <بررسی صلا‌حیت > کاندیداها شوند تا هرکس که دلیل مـشـخـص قـانـونـی بـرای احـراز <عـدم صـلا‌حیت > او وجود ندارد، در رقابت شرکت نماید. اگر این اتفاق بیفتد در روزهای پایانی اسفند ماه ۸۶،اصولگرایان خواهند توانست میزان صحت ادعاهای خود را به ارزیابی بنشینند و شاید آن روز در تکرار این ادعا که <پیروزی های اصولگرایان خواست خدا بوده است> کمی تامل به خرج دهند.
اصولگرایانی که پیروزی خود را مدیون افزایش فعالیت و حضور متدینان در عرصه انتخابات و اجابت دعای دین داران می‌دانند، لا‌بد به این دیدگاه متدینان نیز باور دارند که <هر کس برای خدا ۴۰ روز با اخلا‌ص قدم بردارد، خداوند چشمه های حکمت و دانایی را از قلب او برزبانش جاری خواهد ساخت.>آیا عملکرد ۳ سال اخیر دولت و مجلس و نتایج آن در زندگی روزمره مردم را مـی تـوان ناشی از حکمت‌ورزی درگفتار و رفتار اصولگرایان دانست؟ کسانی که پاسخ به این سوال را منفی می‌دانند، احتمالا‌ ترجیح می دهند که ادعای آقای باهنر و عده دیگری از اصولگرایان را به این نحو اصلا‌ح نمایند که <حاکمیت بر مجلس و دولت ، امتحان الهی برای اصــولـگـرایـان بـود کـه در اخـذ نمـره قبـولـی در ایـن امتحان،‌تردیدهای اساسی وجود دارد.> شاید اصولگرایان برای اثبات قبولی خود در امتحان الهی دلایلی ارائه نمایند،‌جناح مقابل هم حتما برای پافشاری بر مردودی عده ای از اصولگرایان در این امتحان، مدارک کافی در اختیار دارند. اما نقدترین مدرک برای اثبات <مردودی>، سخنانی است که عده‌ای از محافظه کاران در خصوص رابـطـه مجلس و دولت و سکوت در برابر برخی نـاکـارآمـدیـهـای دولـت بـه خاطر <حفظ جبهه متحد اصولگرایی> بیان می کنند. آقای باهنر در مصاحبه اخیر خویش با اشاره به مشکلات ‌ایجاد شده برای عده زیادی از کشاورزان اظهار داشته است: < ما مشکلی از این لحاظ با دولت داریم و از سوی دیگر نیز متعهد هستیم که جبهه متحد را نگه داریم>!
راستی آیا می توان فرد یا افرادی را <برگزیده> بر اساس اراده الهی دانست و در عین حال همان فرد یا افراد، بر خلا‌ف این توصیه دینی عمل کنند که <حق را بگو حتی اگر بر زیان خودت باشد؟>
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید