پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

۲۰۰۶، سال ناکامی‌های بزرگ آمریکا


۲۰۰۶، سال ناکامی‌های بزرگ آمریکا
به رغم آنکه دولتمردان کاخ سفید سال ۲۰۰۶ را با وعده بهبود شرایط در عرصه داخلی و بین المللی آغاز کرده بودند، اکنون پس از گذشت یک سال سیر تحولات حکایت از تشدید ناکامی های آنها دارد که زوال دولت بوش و تضعیف هژمونی جهانی آمریکا نتیجه آن است. سال ۲۰۰۶ را می توان سال پر فراز ونشیب برای دولتمردان آمریکا دانست که در ابعاد گوناگون، آنها را با چالشهایی مواجه ساخته است.
● عرصه داخلی:
به رغم وعده های بوش در آغاز سال ۲۰۰۶، در یک سال گذشته در عرصه داخلی آمریکا تحول چندانی جز افزایش تورم، نرخ سود بالای بیکاری، نارضایتی عمومی از قوانین جاری کشور (به ویژه قانون میهن پرستی) ایجاد نگردید، نتیجه این بحرانها شکست جمهوریخواهان در انتخابات نوامبر ۲۰۰۶ است که پس از ۲۱ سال، سلطه دموکرات ها را بر کنگره وسنا در پی داشت
● عرصه جهانی:
مهمترین بخش از سیاستهای آمریکا در عرصه جهانی تدوین و اجرا گردیده است. کار کردهای سیاست خارجی آمریکا در سال ۲۰۰۶ در چند حوزه قابل توجه است.
الف) خاورمیانه:
دولتمردان کاخ سفید که سیطره برخاورمیانه را اساس سیاست خود قرار داده اند، تلاش بسیاری برای تحقق اهدافشان در این حوزه صورت داده اند.
۱)عراق: حضور مستقیم آمریکا در عراق، این کشور را بار دیگر محور تحرکات آمریکا در خاورمیانه قرار داد. در یک سال گذشته آمریکا سیاست خود را اولا تاکید بر حضور بلند مدت، ثانیا برقراری ثبات نسبی برای بهره برداری تبلیغاتی در انتخابات میان دوره ای آمریکا، ثالثا ایجاد دولتی همسو با منافع خویش و ... تدوین نمود. افزایش آمار بالای تلفات نظامیان به ۳۰۰۰ نفر، ناتوانی در برقراری امنیت و عدم همکاری دولت بغداد با طرح های آمریکا، شکست های بسیاری برای آن ها در عراق در پی داشت تا در نهایت سبب شد کاخ سفید پس از شکست در انتخابات به بررسی دوباره تحولات عراق در قالب کمیته بیکر- هامیلتون بپردازد.
۲) فلسطین: هرچند که آمریکا برای صلح خاورمیانه و تحقق خواسته های رژیم صهیونیستی تلاش می کند، اما تشکیل دولت حماس و تشدید انتفاضه، طرح های آنها را برای فلسطین اشغالی دگرگون ساخت. دریک سال گذشته آمریکا نتوانست خواسته های خود و رژیم صهیونیستی را اجرایی نماید در حالی که در ماههای پایانی سال رویکرد دوباره ای برای صلح خاورمیانه با محوریت امنیت برای رژیم صهیونیستی آغاز نموده است که آن هم چندان جنبه عملی ندارد.
۳) ایران: از جمله تحرکات اصلی آمریکا در خاورمیانه در قبال ایران و پرونده هسته ای آن اجرا گردیده است. آنها همچون گذشته تلاش داشتند تا به اجماعی جهانی علیه ایران دست یابند. تاکید تهران بر ادامه فعالیت های هسته ای که به دست یابی به فن آوری دانش هسته ای منجر گردید، حمایت های جهانی از فعالیت های هسته ای ایران مانع از آن شد که آمریکا اهداف خود را در قبال ایران اجرایی نماید.
۴) خاورمیانه عربی: حضور فعال اسلام گرایان به ویژه شیعیان در عرصه سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی به رغم خواست غرب،(نظیر آنچه در بحرین روی داد)، افزایش اعتراضات مردمی به سیاست های آمریکا در خاورمیانه، گرایش کشورهای منطقه به گسترش مناسبات با ایران و سوریه، در نهایت شکست رژیم صهیونیستی و آمریکا از حزب ا... در جنگ ۳۳ روزه را می توان بزرگترین ناکامی های آمریکا در خاورمیانه عربی دانست که آنها را به رویکرد دوباره به متحدان سنتی در منطقه وادار ساخت.
ب) مناطق نفوذ:
آمریکا نه تنها در خاورمیانه بلکه در سایر مناطق نفوذ نیز با چالش های بسیاری مواجه گردید تا شکست در سال ۲۰۰۶ را در تمام ابعاد تجربه نماید.
شکست در برقراری امنیت در افغانستان، افزایش اختلافات با اروپا به ویژه در قبال زندان های مخفی سیا، حضور پررنگ چین و روسیه در عرصه بین المللی، درخواست کشورهای آسیای میانه و قفقاز برای خروج آمریکا از منطقه، موج انزجار در شرق آسیا از واشنگتن که همگرایی آنها با چین را در پی داشته است، آزمایش هسته ای کره شمالی، حضور گسترده چپ گرایان ضد آمریکایی در راس قدرت کشورهای آمریکای لاتین که پایان دهنده نفوذ واشنگتن در این منطقه است، مخالفت کشورهای آفریقایی با مداخله آمریکا در امور این قاره از جمله در مناطق بحرانی سودان و سومالی و درنهایت اعتراض سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر به سیاستهای آمریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی و... را می توان اصلی ترین ناکامی های آمریکا در مناطق نفوذ در سال ۲۰۰۶ دانست که روند آن همچنان ادامه دارد.
در نهایت می توان گفت که به رغم سیاستهای اتخاذ شده از سوی دولتمردان کاخ سفید برای بهبود شرایط سیاست داخلی و خارجی، تاکید آنها بر جنگ طلبی در عراق و افغانستان و دوری از سایر تحولات جهانی مانع از اجرای این اهداف گردید که شکست بسیاری از آنها را به همراه داشت. شکست در انتخابات میان دوره ای کنگره و کاهش محبوبیت دولت جورج بوش به زیر ۳۰ درصد، ناکامی بزرگ نومحافظه کاران در عرصه داخلی در سال ۲۰۰۶ است که به دلیل شکست های آنها در عرصه خارجی و تاکید بر سیاست های جنگ طلبانه رقم خورده است. بر این اساس بوش برای حفظ قدرت در سال ۲۰۰۷ که با وعده های بسیاری آغاز گردیده، برخی دگرگونی ها به ویژه در عرصه سیاست خارجی را در دستور کار قرار داده که می تواند تعدادی از بازیگران را از کاخ سفید خارج سازد. هر چند که وی همچنان بر سیاست جنگ تاکید دارد و خواستار اجرای اهدافش در عرصه جهانی با تکیه برقدرت نظامی است که حاصل آن تشدید شکست هژمونی آمریکا خواهد بود.
علی تتماج
صبح صادق
منبع : سایت بصیرت


همچنین مشاهده کنید