جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


یک موج تازه


یک موج تازه
یک موج تازه در سینمای جهان، تعداد قابل ملاحظه ای از بازیگران آشنای سینما به پشت دوربین رفته اند و شروع به کارگردانی و ساختن فیلم کرده اند. بجز شون پن که با فیلم نیمه وسترن «به درون دنیای وحشی» چهارمین فیلمش را در مقام کارگردان تجربه و روانه سالن های سینمای جهان کرده است.
باید به هلن هانت، دیوید شویمیر ، گائل گارسیا برنال و الیسون ایست وود اشاره کرد که به تازگی نخستین فیلم بلند سینمایی خود را به عنوان کارگردان رو کرده اند و آخرین دختر کلینت اسیت وود معروف است که دوبار اسکار برترین کارگردانی و بهترین فیلم سال را برده است. بنابراین باید پرسید چه چیزی بازیگران را به سمت کارگردانی می کشد و انگیزه آنان چیست؟
برخی می گویند؛ اکتفا به بازیگری پس از مدتی خسته کننده می شود و می خواهند چیز جدید و کامل تری را تجربه کنند. به گفته آنها پس از گذشت مدتی کوتاه رل های خوب پیشنهاد شده به آنان کاهش می یابد و اگر می خواهند در این حرفه ماندگار شوند چاره ای جز ساختن فیلم و کسب و اجرای خلاقیت های بیشتر ندارند. بعضی دیگر هم می گویند؛ جذابیت های کارگردانی و خلق یک فیلم و داستان، آنها را به سمت این حرفه می کشاند. تامی لی جونز بازیگر کهنه کار سینما و برنده اسکار نقش دوم مرد سال ۱۹۹۳ که در سال ۲۰۰۵ با فیلم «۳ مرتبه دفن ملکیادس استرادا» نخستین مورد کارگردانی اش را تجربه کرد و در صدد است ورسیون جدیدی از داستان «جزیره هایی در مسیر آب» نوشته ارنست همینگوی را به روی پرده ببرد، می گوید: «حسن کارگردانی این است که شما خالق و تعیین کننده همه چیز خواهید بود و کنترل تمام مسائل را در دست خواهید داشت. شاید عده ای آن را حرص به داشتن قدرت بنامند، اما منظور و هدف من داشتن کنترل برسوژه ای است که در دست دارید.»
جورج کلونی که در سال ۲۰۰۵ به خاطر کارگردانی فیلم سیاسی- اجتماعی نیمه کلاسیک و سیاه و سفید «شب بخیر و موفق باشی» تحسین شد و فیلم جدیدش به نام «Leather heads» با تم ورزشی- کمدی با بازی رنه زل ویگر و جان کراسیشکی به تازگی اکران شده است، می گوید کارگردانی به او این امکان را می بخشد که حس و قوه فرماندهی و حکومت بر صحنه را که در اوایل دوران حضورش در سینما و در زمان بازیگری فاقد آن بود، به دست آورد. او در اواسط پائیز ۲۰۰۷ گفت: «در ابتدای کار حتی کسب عنوان یک بازیگر در فیلم نیز شما را به هیجان می آورد و اگر ندرخشید، خواهند گفت که شما مسئول آن روند بوده اید و حتی گاه این حرف صحت هم ندارد. به این ترتیب بهتر است که کارگردان شوید تا اگر از شما انتقاد می شود، مسئولیت اش واقعاً با شما باشد. من از کارگردانی بسیار خوشم آمده است، زیرا مثل نقاشی است و وقتی فیلمی را می سازید، هرچه روی پرده می رود، تعیین و خلق شده توسط شما است. وقتی بازیگر هستید، تنها نما و رنگی هستید که توسط نقاش و با دست او روی تخته نقاشی وی حک می شوید، اما وقتی کارگردانی می کنید خودتان به آن نقاش بدل می شوید که در مورد رنگ ها تصمیم گیری می کنید و هرچه را که اراده کنید، در مورد مرگ و زندگی اشیا روی تخته نقاشی منتقل می نمایید. این شما هستید که زندگی و مرگ را به عناصر می بخشید و لااقل اگر مسئولیتی را به شما نسبت می دهند، واقعاً صاحب آن هستید.
هرچه هست، این حرفه بسیار جالب تر و خلاقانه تر از بازیگری است و دنیای وسیع تری دارد.»
تا همین مقطع از سال ۲۰۰۷ و در فاصله کمتر از دوماه تا شروع سال ۲۰۰۸ بازیگران دیگری نخستین کارگردانی خود را تجربه کرده اند. ساراپولی با فیلم «دور از او» ، اتان هاوک با «گرمترین ایالت» و جولی دلپی با «دو روز در پاریس» از این دست هستند. افراد دیگری هم هستند که کارگردانی را از نوتجربه کرده اند و سرآمد آنان رابرت رد فورد معروف است. مردی که با نخستین مرتبه کارگردانی اش «مردم عادی» اسکار برترین کارگردانی را در سال ۱۹۸۰ برد و «جنگ مزرعه لوبیای میلاگرو»، «مسابقه تلویزیونی» و «نجواگر اسب ها» را نیز ساخته است، با فیلم سیاسی جدید «شیرها به جای بره ها» مجدداً قدم به عرصه فیلمسازی گذاشته و از بازی نامدارانی چون مریل استریپ و تام کروز در این فیلم سود جسته است. بن افلک با فیلم جنایی بسیار خوب «Gone baby Gone» که بازی برادر کوچک او کیسی افلک را در رل اصلی در بردارد، به همین افراد تعلق دارد و دنزل واشینگتن هم «بحث کنندگان بزرگ» را اکران کرده که خودش و فارست ویتی کر در آن بازی دارند. آنتونی هاپکینز بریتانیایی و قدیمی هم «Slipstream» را با بازی خودش رو کرده است. از پیتر برگ نیز فیلم «پادشاهی» اکران شده که جیمی فاکس و جنیفر گارنر در آن بازی دارند.
هلن هانت که در سال ۱۹۹۷ به خاطر بازی در «بهترین شکل ممکن» جایزه اسکار بهترین بازیگر زن سال را برد، نخستین فیلمش را در مقام کارگردان به نام «آنگاه او، وی را پیدا کرد»، اکران کرده است. در این فیلم خود او، بت میدلر، کالین فرت و متیو برادریک بازی دارند. از کائل گارسیا برنال مکزیکی هم فیلم «شکست» روی پرده سینما منتقل شده که راجع به مشکلات طبقاتی در کشور اوست. «Rails and Ties» با کارگردانی ایست وود دختر کلینت ایست وود از دیگر وقایع جالب سینمایی پائیز امسال است. این یک کار دراماتیک است که کوین بیکن و مارسیا گی هاردن نقش های اول آن را ایفا کرده اند. از کنت برانای شکسپیری و تئاتری فیلم «Sleuth» برخاسته که بازسازی یک کار دهه ۱۹۷۰ و با بازی مایکل کین و جود لاو در رل های اصلی همراه است. فرانک ویلی هم فیلم دراماتیکی به اسم «سرود نیویورک» را عرضه کرده و نقش های اصلی آن بر عهده فردی پرینز جونیور و کریس کلاین است. استوارت تاون زند فیلم «نبرد در سیاتل» با بازی چارلیز ترون، وودی هارلسون و اندره بنجامین را عرضه کرده است. دیوید شوییمر هم فیلم جدید «بدو، پسر چاق، بدو» را اکران کرده است که سایمون پگ، تندی نیوتون و هنک آزاریا در آن بازی دارند.
شوییمر که قبلاً قسمت هایی از سریال تلویزیونی پرطرفدار «دوستان» را نیز ساخته بود، می گوید: ورود بازیگران به عرصه فیلمسازی حس قوی آنها را به عنوان یک اکتور وارد حیطه کارگردانی می کند و این مسأله نه فقط غنای فیلم را بیشتر می سازد بلکه به بازیگران فیلم نیز یک نوع احساس رضایت و آرامش را می بخشد و به منزله قوت قلب برای آنها است.
«یادم نمی رود که سال ها پیش در یک فیلم کمدی شرکت کرده بودم و روی صحنه آمدم و دیدم که کارگردان دارد بد دهنی می کند و به یکی از دستیاران خود می تازد. صحنه به تشنج افتاده بود و این را می توانستید به طور کامل حس کنید.
محیط سردی بود و شاید بدتر از آن نمی شد پیدا کرد. در چنان فیلمی کارگردان باید طوری عمل کند که بازیگران شاد باشند و احساس اطمینان کنند و نیازهایشان بر آورده شود، اما آن کارگردان اصلاً چنان چیز هایی را برآورده نمی کرد، من سعی داشته ام در فیلم جدیدم این نیاز بازیگران را تأمین کنم و آرامش به آنها ببخشم.»
جودی فاستر برنده دو اسکار بهترین بازیگر زن سال (۱۹۹۱ و ۱۹۸۸) معتقد است «بازیگران کارگردان شده» حس قوی تری از داستان و توانایی بیشتری برای دراماتیک کردن آن دارند، زیرا خودشان قبلاً جلوی دوربین آن کار را کرده اند، حال آن که کارگردانانی که قبلاً بازیگر نبوده اند، این مهارت را ندارند. فاستر که فیلم های «تیت، بزرگمرد کوچک» و «بازگشت به خانه برای تعطیلات» ساخته اوست، گفت: «بارها اتفاق افتاده که بهترین فیلم ها را کارگردانانی ساخته اند که از بین بازیگران برخاسته و پیشتر فقط بازیگر بوده اند و نه افرادی که در دانشگاه ها درس کارگردانی خوانده اند و مدرک گرفته اند.
فکر می کنم تبدیل شدن بازیگران به کارگردانان از قابل اجرا ترین و موفق ترین انتقال ها و تغییرات باشد. بسیاری از افراد حاضر در این حرفه نمی دانند چرا یک حس قابل انتقال روی پرده هست و چرا دیگری نیست و بازیگران از قماشی هستند که بخوبی می دانند و در نتیجه وقتی کارگردان می شوند، نیز از عهده این کار برمی آیند و می توانند چنان بازی و حسی را از بازیگران فیلم خود بگیرند و روی پرده ببرند!!
هلن هانت که سال ها پیش در سریال تلویزیونی «دیوانه تو» مطرح شد و به سینما راه یافت و بیش از ۱۰ سال است در این مدیوم هم حضوری فعال دارد، می گوید: «به خودی خود دستور دادن به بازیگران برای این که این گونه باشند و یا نباشند، کاری سخت است، اما برای ما که خود بازیگر بوده ایم و هستیم و زبان هنرپیشه ها را می شناسیم، آسان تر است. ضمن این که ما به خاطر شناختی که نسبت به یکدیگر داریم، بسیار سهل تر و سریع تر می توانیم بازیگران مناسب برای فیلم های خود را بیابیم، حال آن که «کارگردانان غیر بازیگر» مجبورند جست وجوی بیشتری داشته باشند تا بازیگران مناسب برای کارهای خود را پیدا کنند و باید به حرف این و آن استناد نمایند. من بازیگرانی را برای فیلم خود استخدام کردم که به خودی خود بسیار توانا بودند و نیاز چندانی هم به راهنمایی، به جز مطلع بودن از تم داستان نداشتند. با این حال با آنها صحبت می کردم و سعی داشتم آنها را در محیطی قرار دهم که قصه می طلبید. در قیافه آنها نیز می شد به وضوح رضایت و فهم قصه را دید. من بیشتر به این سبب قادر به انجام این کار شده ام که خودم یک بازیگر بوده ام و در دفعات زیادی حس کرده ام که توسط کارگردان ها بد هدایت شده ام و می دانم که این ماجرا چقدر بد است. به همین سبب کوشیده ام که بیشترین حمایت و همراهی را با بازیگران فیلم خود داشته باشم و چنان ماجرایی در فیلم خودم تکرار نشود.»
وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید