جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

وقتی یک کرمان تماشاگرنما می‌شود!


وقتی یک کرمان تماشاگرنما می‌شود!
تقصیر تو نیست فرهاد خان، آسمان کرمانی بی‌ستاره شده...
کرمانی‌ها شب بیدارند! شاید به خاطر ستاره‌هایی که روزها از چشم‌ها می‌پرند. تو این‌را نمی‌دانستی لابد... والا جمعه شب کنار بابای باران و پیش چشم همه‌ی ایران، کرمان را هم‌‌سنگ شعارهای سکونشینان نمی‌کردی...
ما این‌جا به این آسمان عادت کرده‌ایم، به ستاره‌هایش و به تیم‌مان. و تو هنوز نیامده، ستاره‌ها را یکی یکی از دل این تیم درآوردی و از دل مردم. یک ارتباط اصفهانی و یک ژست انقلابی، قدرت بی‌نهایتی به تو بخشیده بود، اما برای ما همیشه یک اسم بزرگ کافی بوده تا چشم‌هایمان را هم تقدیم کنیم. و تو روی آن نیمکت آرام گرفتی...
شاید اگر کرمانی‌ها را بهتر می‌شناختی، جوردیگری تا می‌کردی... حداقل سفره‌ی خود را از جلویشان بر نمی‌داشتی، اما تو خرجت را سوا کردی. تماشاگرانی که ردای نارنجی باشگاه را به تنشان پوشانده بودند، خیالت را از سکوها راحت می‌کرد اما درست وقتی که بایستی از مانیفست تحول‌گرای خود به هنگام باخت دفاع می‌کردی، لب به شکوه گشودی و به تهرانی‌ها گفتی که «جو ورزشگاه مسموم است، تماشاگرانماها نمی‌گذراند، به مدیر باشگاه گفتم راغب هستم از مس بروم، برای ما در باشگاه حاشیه درست کرده‌اند. و دیگر تحمل آن برایم سخت است، الخ...»
برای ما هم سخت است که کسی بیاید برنامه‌ی سه ساله بدهد، وعده‌ی بالا جدول، بدهد اما تیم را از دل این مردم بکند و بعد راحت کناری بنشیند و بگوید خداحافظ تقصیر تو نیست فرهاد خان! شاید اگر شب‌ها به پشت بام برج شفایت می‌رفتی و آسمان کرمان را نگاه می‌کردی به این راحتی نمی‌گفتی «شاید هم در نیم فصل با مس خداحافظی کنم.» برای تو که فاصله‌ی اقیانوس‌ها را با خانواده‌ات داری، دل کندن از کرمان باید آسان باشد، اما شاید مشکل از ما است که عادت نداریم میهمان، نیمه شب خانه‌مان را ترک کند.
خوب است بمانی و موفق شوی؛ هم در دل یک تیم و هم در دل یک استان! اما اگر نخواستی، بی‌خداحافظی برو. چون چیزی را برای دوست داشتن برایمان به جا نگذاشتی؛ نه ستاره‌هایی که در حافظه‌مان داشتیم و نه کاریکلماتور پیرهن چسبانت را.
فقط یادت باشد از شاغلام برای شیرازی‌ها عزیزتر نبودی، اما تیزی چاقو را در پهلویت تجربه نکردی، از ابوی آبادانی‌ها همشهری‌تر نبودی اما کسی در تمرین نگفت بالای چشمت ابروست بگیر تا عزیز مشهدی‌ها و یاوری و کر بکندی اصفهانی‌ها و... و هیچ مدیر عاملی هم در هنگامه‌ی شکست‌هایت از تفاوت حماقت و حمایت چیزی نگفت. دوروبرت را خوب نگاه کن؛ ببین با همشهری‌های شکست‌خورده و شکست نخورده چطور تا می‌کند، غریبه‌ها شکست‌خورده پیشکش! خوب است حرمت این مردم را حتی نیمه شب‌ها کنار جهانگیرخان کوثری نگه‌داری که حرمتت را تا امروز نگه داشته‌ایم. شاید فقط به خاطر مدیر عاملی که با نگاهش، سکوت یک کرمانی نجیب را دیکته می‌کند و حرمتش حرمت «کلمه» ‌است!
افشین اسدی
منبع : پارس فوتبال


همچنین مشاهده کنید