پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


موانع اقتصادی توسعه از نظر مایکل کالسکی


موانع اقتصادی توسعه از نظر مایکل کالسکی
کالسکی اقتصاددان لهستانی (۱۹۷۰-۱۸۹۹) یکی از کم شناخته شده ترین اقتصاددانان بزرگ قرن بیستم است. اگرچه نزدیک به ۴۰ سال از مرگ او می گذرد ولی به باور من، هنوز هم بسیاری از نوشته های او حاوی دیدگاه های بسیار روشنگرانه و آموزنده یی در باره مسائل اقتصادی هستند. در این یادداشت، من تنها از موانع اقتصادی توسعه از نظر کالسکی سخن خواهم گفت.
یکی از عمده ترین موانع توسعه یا عامل اساسی بیکاری عیان و پنهان در کشورهای در حال توسعه، کمبود ابزارهای سرمایه یی در این جوامع است. البته گاه پیش می آید که کمبود تقاضای موثر هم می تواند موثر باشد ولی مشکل اصلی که این جوامع با آن روبه رو هستند این است که چگونه می توان بر مقدار سرمایه گذاری در این جوامع افزود. همین جا بگویم و بگذرم که هدف اصلی از افزایش سرمایه گذاری نه افزودن بر تقاضای کل در اقتصاد آن گونه که در اقتصادیات کینزی مطرح می شود بلکه به واقع ایجاد ظرفیت تولیدی بیشتر است که برای افزودن بر درآمد ملی اهمیت اساسی دارد. در همین جا باید به این نکته هم اشاره کنم که از نظر کالسکی، در فرآیند تولید، قابلیت جایگزینی کامل بین عوامل تولید ( به خصوص کار و سرمایه) وجود ندارد و نسبت بین عوامل تولید به واقع ثابت است. این پیش گزاره البته دو پیامد دارد؛ اول اینکه همین که یک ابزار سرمایه یی به کار گرفته شد، دیگر امکان به کارگیری میزان متفاوت کار با آن وجود ندارد و دوم اینکه شیوه های تولیدی به گونه یی است که امکان جایگزینی سرمایه با کار هم ناچیز است. از نظر او، برای ایجاد اشتغال بیشتر در این جوامع باید تکنیک های کارطلب به کار گرفته شود. و اما به کارگیری تکنیک های کارطلب موجب می شود که تقاضا برای تولیدات کشاورزی افزایش یابد و اینجاست که با توجه به درجه حساسیت عرضه نیازهای اساسی زندگی، اقتصاد با موانع زیاد روبه رو خواهد شد. به عبارت دیگر، آنچه کالسکی می گوید این است که حتی اگر در بخش هایی از اقتصاد امکان جایگزینی زیاد بین سرمایه و کار وجود داشته باشد ممکن است این استراتژی با محدودیتی که در دیگر بخش ها وجود دارد با موانع و مشکلات روبه رو شود.
گسترش ظرفیت تولید در کشورهای در حال توسعه ممکن است با سه مانع روبه رو باشد؛ اول، بعید نیست سرمایه گذاری بخش خصوصی به میزان مطلوب انجام نگیرد. البته در اینجا دولت می تواند با انجام این سرمایه گذاری ها این کمبود را جبران کند.
دوم، بخش تولید کننده ابزارهای سرمایه یی ممکن است ظرفیت مازاد نداشته باشد. بعید نیست در عمل این مانع هم خیلی جدی نباشد چون در بسیاری از کشورهای در حال توسعه این ابزارها وارداتی هستند و می توان یا با افزودن صادرات یا کاستن از واردات کالاهای لوکس و غیرضروری منابع مالی لازم برای واردات ابزار های سرمایه یی را فراهم کرد.
سوم، فشارهای تورمی ناشی از افزایش تقاضا برای ضروریات زندگی، در وجه عمده مواد غذایی که بخش کشاورزی قادر به برآوردن این تقاضای بیشتر نیست.
با این حساب می رسیم به دومین مانع توسعه و آن هم موانع موجود بر سر راه افزودن بر تولیدات بخش کشاورزی است. به نظر می رسد از نظرگاه کالسکی، اقتصاد کشورهای در حال توسعه در وجه عمده دو بخشی است. یعنی بخش سرمایه داری و بخش کشاورزی یا به اصطلاح بخش سنتی اقتصاد. اگرچه در بخش سرمایه داری اضافه ظرفیت تولید وجود دارد یا می تواند با افزایش سرمایه گذاری ایجاد شود ولی چنین وضعیتی در کشاورزی وجود ندارد.
از نظر کالسکی عمده ترین عامل کندکننده فرآیند توسعه، عرضه به نسبت ایستای ضروریات زندگی در این جوامع است که با عواملی که در باره کشاورزی به اختصار گفته ایم، محدود می شود و به همین خاطر، میزان رشد درآمد ملی را محدود می کند. عمده ترین نتیجه گیری کالسکی از این مباحث این است که باید از افزایش قیمت ضروریات زندگی جلوگیری شود و در ضمن دولت از اقشار و طبقات کم درآمد، مالیات اخذ نکند. با این همه، به نظر کالسکی، رشد اقتصاد با میزان رشد تولید ضروریات زندگی مشخص می شود و اگر اقتصادی بخواهد نرخ رشدی فزون تر از رشد تولید ضروریات زندگی داشته باشد- مداخله یا عدم مداخله دولت تغییری ایجاد نمی کند- نتیجه اش افزایش تورم و فشارهای بیشتر تورمی خواهد بود. افزایش قیمت ضروریات زندگی موجب می شود میزان واقعی مزد کاهش یابد که بعید نیست به افزایش میزان پولی مزد منجر شود و به این ترتیب، اقتصاد گرفتار مارپیچ تورمی مزد- قیمت بشود. از این بررسی می توان دو نتیجه مهم گرفت؛
- در کنار رشد صنعت یا بخش خدمات، باید برای افزایش تولید ضروریات زندگی هم اقدامات موثر انجام بگیرد تا از فشارهای تورمی که مخل توسعه است کاسته شود.
- دیدگاه کالسکی درباره تورم، به واقع یک دیدگاه ساختارگرایانه است یعنی تورم نتیجه نا همخوانی بخش های مختلف اقتصاد با یکدیگر است و به همین دلیل، سیاست هایی چون کنترل اعتبارات یا سیاست های پولی دیگر بر این نوع تورم تاثیر قابل توجهی نخواهد داشت.
درباره بخش کشاورزی در دیدگاه کالسکی عمده ترین مشخصه این بخش وجود مازاد کار در آن است و به همین خاطر، افزایش اشتغال در این بخش بدون تغییرات اساسی که لازم است، ضرورتاً به افزایش تولیدات منجر نخواهد شد.از نظر کالسکی، بخش کشاورزی بدون مداخله دولت برای رفع این موانع نهادینه یی قادر به افزایش تولید نخواهد بود. از جمله کارهایی که باید انجام بگیرد، در جوامعی که هنوز مالکیت های کلان ارضی وجود دارد، اصلاحات ارضی و توزیع زمین بین تولیدکنندگان، تدارک اعتبارات و خدمات بانکی ارزان برای رهانیدن دهقانان از شرخرها، آموزش شیوه های تولید با بازدهی بیشتر، فراهم کردن کود شیمیایی و ماشین آلات کشاورزی ارزان قیمت است تا موانع موجود بر سر افزودن بر عرضه ضروریات زندگی رفع شود.
احمد سیف
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید