پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تهران - واشنگتن آن سوی جنگ سرد


تهران - واشنگتن آن سوی جنگ سرد
روابط تهران و واشنگتن از ۲۷ سال پیش که سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان اشغال شد، همواره متشنج بوده است. اما به نظر می رسد این تنش اکنون به نقطه جوش نزدیک می شود. در این حال یک تفاوت عمده دیگر را می توان در رفتار تهران و واشنگتن با گذشته مشاهده کرد و آن تغییر جایگاه مهاجم و مدافع میان این دو خصم است. به عبارت دیگر اگر ۲۷ سال پیش دانشجویان انقلابی در اقدامی تهاجمی علیه سیاست های امریکا دست به اشغال سفارت این کشور در تهران زدند و عالی ترین مقام های نظام سیاسی به حمایت از این حرکت پرداختند، ولی حالا این واشنگتن است که در سه جبهه سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی تلاش دارد وضعی تهاجمی علیه ایران ایجاد کرده و به این ترتیب به روابط متشنج خود با تهران فرجام بخشد. در این میان تهران همه کوشش خود را در سطحی دیپلماتیک برای مقابله با سیاست های واشنگتن آرایش داده و اگر به توانمندی های نظامی اش نیز اشاره دارد، آن را در هیئت تدبیری پیشگیرانه اعلام می کند.
در واقع واشنگتن از همان ۲۷ سال پیش سیاستی تهاجمی اما با شدت کم و آرایشی متفاوت را در دستور کار خود داشت. این سیاست ناشی از چند عامل اساسی بود؛ نخست اینکه هر گونه اقدام نظامی مستقیم علیه ایران انقلابی که به تازگی توانسته بود به عمر یکی از قدرتمندترین وابستگان منطقه یی واشنگتن پایان دهد، فاقد هر گونه اعتبار و مشروعیت می نمود. از سوی دیگر اقدام مستقیم نظامی می توانست به فرآیند مذاکرات صلح مصر و اسرائیل که سرانجام به قرارداد «کمپ دیوید» انجامید، لطمه جدی وارد کند. همچنین اقدام در وضعی بدون وجود بسترهای عینی و ذهنی مناسب، قادر بود بار دیگر اعتبار جهانی واشنگتن را پس از تجربه جنگ ویتنام دچار آسیب جدی کند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه گسترده مردمی اش و تاکید بر آرمان های انقلابی در آن هنگام مورد توجه دولت ها و ملت های جهان، به ویژه کشورهای مسلمان بود. از این رو واشنگتن به رغم عملیات ناموفق طبس، کوشید اقدامی غیرمستقیم را علیه تهران شکل دهد.
وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در واقع نوعی جنگ نیابتی از سوی امریکا بود که بیش از هدف سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، تلاش داشت آن را دچار فرسودگی یا جراحت کند. اصرار دولتمردان وقت امریکا هنگام پایان بخشی «نه برد و نه باخت» طرف های جنگ ۸ ساله ترجمان روشنی از هدف واشنگتن در تحمیل جنگ به ایران بود. در این حال اقدام های تحریمی واشنگتن نیز ادامه داشت و قطعنامه های مختلفی در شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره جنگ با ایران صادر می شد، ولی هیچ یک از آنها هدفی را که اکنون واشنگتن به صورت پیدا و پنهان اعلام می کند، به وضوح بیان نمی کرد. حتی درگیری مستقیم دریایی میان قوای ایرانی و امریکا در آب های خلیج فارس و سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس در تابستان ۱۳۶۷ هیچ یک همان احساسی نبود که رفتار خصمانه کنونی واشنگتن علیه تهران در هر ناظری ایجاد می کند. در همه سال های گذشته نیز جمهوری اسلامی ایران از موضعی تهاجمی و آرمانگرا به سیاست های واشنگتن حمله می کرد. مخالفت با فرآیند مذاکرات صلح خاورمیانه، حمایت از جنبش های آزادیبخش در منطقه، شماتت برخی دولت های عربی که به زعم تهران جزء دست نشاندگان امریکا معرفی می شدند و بسیاری رفتارهای دیگر از این دست سبب می شد از یک سو واشنگتن موضعی تدافعی مقابل سیاست های تهران به نمایش گذارد و از سوی دیگر تهران خود را در ابتدای صف مخالفان امریکا بروز دهد.گذشت سال ها و کسب تجربه های تازه فرآیندی با تغییر آرایش در خطوط منازعه امریکا و ایران را در پی داشت.
اکنون جمهوری اسلامی در خدمت به استقرار، حفظ و گسترش خود به عنوان نظام سیاسی مستقر، به ترمیم یا اصلاح برخی رفتارهایش در سیاست خارجی همت کرد. این وضع در حالی بود که هرگز روابط تهران و واشنگتن از حالت منازعه خارج نشد، حتی برخی همکاری های آنها در افغانستان و عراق و نیز ابراز تمایل های مستقیم و غیرمستقیم دولتمردان دو طرف نتوانست اعتماد متقابل را سبب شود. به عبارت بهتر دیپلماسی «خط دوم» یا آنچه «مونتفیل» یکی از روزنامه نگاران اروپایی در آغاز دهه هشتاد از آن به عنوان دیپلماسی «پنهان» یاد کرد هرگز فرصت تاثیرگذاری بر روابط خصمانه تهران و واشنگتن را پیدا نکرد. در این مدت واشنگتن رفته رفته از سیاست منازعه غیرمستقیم یا نیابتی به رودررویی مستقیم در همه عرصه های دیپلماتیک، اقتصادی و حتی نظامی گرایش یافت. تجربه سال های تعامل دیپلماتیک تهران و غرب بر سر پرونده هسته یی و نقشی که امریکا در این مدت با اتخاذ سیاست ایستگاهی ارائه کرده، مصداق مدعای بالاست.
اگر در گذشته دشمنی های واشنگتن علیه تهران به طور نامحسوس و در خصلتی از انکارگری مقابل اتهام های تهران ادامه داشت، ولی اکنون این رفتار به روشنی و با هدف تحریک عصبی تهران انجام می شود. واشنگتن در حال حاضر بدون هر گونه پنهان کاری می کوشد جبهه های مختلفی را علیه تهران گشوده و هر روز روابطش را با آن به نقطه جوش نزدیک کند.
رفتار واشنگتن تابعی از اقدام های روانی، اقتصادی، سیاسی و نظامی علیه تهران است. اما به نظر می رسد اکنون عملیات روانی بیش از هر چیز در دستور کار قرار دارد. البته این در حالی است که همه سطوح منازعه با ایران با گستردگی روزافزون ادامه دارد. واشنگتن در حال قانع کردن افکار عمومی امریکا (به طور اخص) و جهان (به طور اعم) برای قانونمندی و مشروعیت بخشی به هر گونه اقدام علیه تهران است. این کار با القای تصوری از ایران به عنوان کشوری قدرتمند اما ناقض قوانین بین المللی دنبال می شود. ابزار تاکتیکی واشنگتن نیز ایجاد ائتلافی از متحدان و نیز کسب تایید کشورهای بی طرف یا منتقد سیاست های امریکاست که در نهایت باید به عنوان ائتلافی کارآمد و در پوشش مقررات بین المللی علیه تهران به کار گرفته شود. همه تلاش امریکا برای متوقف کردن ایران و راندن آن به سوی تسلیم پذیری از طریق القای شکست پذیری، احساس انزوا و سرانجام ازهمپاشی توان نظامی و مادی آن است. نکته درخور توجه اینکه واشنگتن مثل گذشته پنهانکار نیست، بلکه نیات خود را با وضوح کم سابقه یی اعلام می کند. در این راستا، تلاش ها برای قوت بخشی به احتمال کارآمدی دیپلماسی پنهان نیز هدف سیاست های ایذایی امریکاییان قرار می گیرد.
تهران در پاسخ به سرعت گیری سیاست های تهاجمی امریکا توانسته است با پرهیز از واکنش های عصبی و بازگشت به دیپلماسی تعاملی با جامعه جهانی، بخشی از آسیب های تهاجم امریکا را کنترل کند، اما ادامه این وضع در حالی که واشنگتن هر روز بر دامنه اقدام های مستقیم خود می افزاید، چشم اندازی نامعلوم را پیش رو قرار می دهد. به نظر می رسد تنش روابط ایران و امریکا گستره یی فراتر از جنگ سرد یافته است.
جلال خوش چهره
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید