چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

وقتی غولها به زانو درآمدند


وقتی غولها به زانو درآمدند
سفر رئیس جمهوری به نیویورک با اتفاق های مهمی در عرصه رسانه ها روبه رو شد. در نظر کارشناسان حوزه ارتباطات، ماجرای دانشگاه کلمبیا علاوه بر آن که یک رویداد سیاسی نمادین بود، به آزمونی مهم برای رسانه ها تبدیل شد آزمونی که در آن تکنیک ها و ترفند های کانون های خبری توأمان به نمایش درآمد.
مناظره احمدی نژاد در کلمبیا رکورد مخاطبان خبری را شکست تا حدی که برخی رسانه ها عنوان «مهمترین رویداد رسانه های ۲۰۰۷» را به آن اختصاص دادند. همه عناصر و اجزای یک خبر شگفتی ساز در این رویداد تبلور داشت :
« مناظره نماینده عالی جمهوری اسلامی در پایتخت دانشگاهی آمریکا پس از ۲۷ سال قطع رابطه » همین عبارت کافی بود تا در عرض چند ساعت میلیون ها مخاطب پای مونیتور ماهواره ها بنشینند.
اما این، تمام حکایت رسانه ای سفر احمدی نژاد نبود. ورود رسانه ها به این موضوع منظر دیگری هم دارد. افکار عمومی جهان در آن روز های پرهیجان شاهد یک جبهه گیری بی سابقه در حوزه رسانه ها شد. این بار نیز خبر و تصویر در خدمت سیاست قرار گرفت و حاصل تلفیق این دو، فضای اضطراب آوری بود که شبکه های خبری آمریکا و رسانه های همسوی آن در آستانه مناظره احمدی نژاد خلق کردند. چنان که متخصصان حوزه رسانه ها گفته اند همه تکنیک های خبرپردازی و انگاره سازی دست به دست هم دادند تا در این سفر، تصویری تیره از میهمان ویژه نیویورک در اذهان شکل بگیرد. جز انگشت شماری از مطبوعات مستقل، اغلب قدرت های رسانه های آمریکا و اروپا در ائتلافی نانوشته وارد شدند که مأموریت ناکام گذاشتن هیأت ایرانی را دنبال کردند.
کارکرد آن روز رسانه ها فقط این نبود که با دستکاری در تصویر یا بازی با واژگان خبر، به نفع یکی از دو طرف مناظره یعنی آمریکا جهت گیری کنند بلکه همان طور که برخی کارشناسان گفته اند، رسانه ها در این میدان خود به یکی از طرف های دعوا تبدیل شدند.
برای اثبات این ادعا کافی است به تولیدات خبری یکی از غول های رسانه های آمریکا و اروپا در آن روز های سپتامبر رجوع کنید. صف آرایی سیاسی که رسانه ها در این حادثه به آن روی آوردند شباهت آشکاری به ائتلاف و قطب بندی آنها در بحبوحه جنگ عراق داشت. در بحران عراق اگر رسانه هایی مانند سی ان ان یا فاکس نیوز میدان دار بودند در مناظره کلمبیا، علاوه بر چند روزنامه پرآوازه آمریکا، بی بی سی و شبکه رسانه ای لندن نیز به مصاف مقابله با دیپلماسی ایران پیوستند. بنابراین طبیعی بود که توفیق طرف ایرانی در مناظره ای که این رسانه ها تصویر دیو و فرشته از آن ترسیم ساختند، شکستی سنگین در کارنامه این طایفه به ثبت برساند. از همین روست که در فردای مناظره تاریخی کلمبیا برخی کارشناسان ارتباطات از این رویداد به عنوان خاطره ای غم انگیز برای جامعه رسانه ای آمریکا تعبیر کردند. به باور این ناظران، به همان اندازه که این اتفاق اعتباری گران برای دیپلماسی ایران به ارمغان آورد، صدمه ای سنگین به سرمایه اعتماد رسانه های آمریکا وارد کرد.
بنابراین از زمره سؤال های باقیمانده در پرونده پر رمز و راز کلمبیا، ابهام های جدی ای است که حول نقش جبهه رسانه ای آمریکا وجود دارد.
از نگاه خبرگان حوزه رسانه، بروز چنین رفتار رسانه ای براساس ساختاری که این نهادها بویژه در قلمرو آمریکا دارند، چندان عجیب نبود. همه آن پدیده های مغایر با منطق آزادی اطلاعات که در جریان پوشش خبری سفر رئیس جمهور مشاهده کردیم یعنی دستکاری در خبر و تصویر یا گردش یکسویه و جهت دار اطلاعات پدیده های تجربه شده و تکرار شونده دنیای رسانه ها محسوب می شوند. اما شاید پرسش بدیع دراین زمینه این باشد که چرا غول های رسانه ای غرب اکنون که در عصر ارتباطات به بازیگر معجزه آفرین دنیای سیاست تبدیل شده اند، بر آرمان والای استقلال و بیطرفی چشم می بندند ؟ و به عبارتی چه عواملی موجب می شود که رسانه ها در اوج شکوه و اقتدار خویش پشت سر سیاست و سیاستمداران حرکت کنند؟
پاسخ این پرسش مهم در نتایج پژوهش جمعی از متفکران آمریکایی ارائه شده است :
محققانی که به آسیب شناسی ساختار رسانه ای آمریکا پرداخته اند بر ۲ آفت عمده انگشت تأکید می نهند. عامل نخست همانا سهم شایانی است که صاحبان قدرت های اقتصادی آمریکا در شبکه های رسانه ای آمریکا دارند. « بن اچ ـ بگدیکیان » از زمره این محققان است که مطالعات خویش در خصوص نقش بنیاد های اقتصادی در رسانه های آمریکا را در کتابی تحت عنوان «انحصار رسانه ها» منتشر کرده است. او در تحقیقات خویش که به دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی برمی گردد به این نتیجه تأمل انگیز رسید که ۵۰۰ شرکت عظیم اقتصادی سهامداران اصلی شبکه رسانه ای آمریکا هستند و اقتصاد و بودجه اغلب رسانه ها و مطبوعات پرآوازه آمریکا از طریق این شرکت های بزرگ تأمین می شود. در واقع جمعبندی بگدیکیان این بود که صنعت پرهزینه رسانه بویژه در عصر حاکمیت تکنولوژی و فناوری به خزانه لایتناهی سرمایه این کمپانی ها متصل است. به این صورت سهامداران ثروتمند رسانه ها که جامعه یهودیان حضوری چشمگیر در میان آنها دارند در تعیین خط مشی رسانه ها و سیاستگذاری خبری نقشی اساسی دارند. آثار دیگری هم که به دنبال کتاب «انحصار رسانه ها» در زمینه ساختار صنعت مطبوعات آمریکا منتشر شد حکایت از این دارد که حرفه روزنامه نگاری مدرن در ایالات متحده پیوندی عمیق با پدیده سرمایه و اهداف صاحبان اقتصاد این کشور برقرار کرده است.
این پیوند رسانه و سرمایه به اشکال مختلف در گردش تحولات دنیای روزنامه نگاری آمریکا تجلیات خود را نشان داده است. از مظاهر روشن این پیوند، نقش ملموسی است که سهامداران رسانه ها در عزل و نصب مدیران و سردبیران رسانه ایفا می کنند و نتیجه تأثیر و احاطه آنها بر اکیپ مدیریت رسانه ها چیزی جز جهت دهی به فرایند اخبار و اطلاعات نیست. در میان مطالعات و پژوهش محققان آمریکایی ده ها نمونه و مصداق از اعمال نفوذ سهامداران اقتصادی رسانه ها بر سیاستگذاری خبری ارائه شده است. آنها به موارد زیادی از تغییر و حذف سردبیران و مدیران رسانه های آمریکا اشاره کرده اند که به دلیل عدم رعایت معیارها و مصالح موردنظر سهامدارانشان، موقعیت شغلی خویش را از دست داده اند. اما آسیب دوم در قالب پیوند رسانه های آمریکا با سیاست نمایان شده است. ترکیب صاحبان قدرت رسانه ای آمریکا را چهره هایی تشکیل می دهند که دارای نفوذ سیاسی هستند. دست کم در حوادث مهمی مانند ۱۱ سپتامبر و یا جنگ عراق ، مناسبات حوزه رسانه با سیاست در جامعه آمریکا بوضوح نمایان شد. تحت تأثیر نفوذ همین گروه الیت یا نخبگان سیاسی است که اخبار و اطلاعات مهم در خروجی خبرگزاری ها و شبکه های ماهواره ای گزینش و هدایت می شود. شاید از بارزترین تجلیات پیوند سیاست و رسانه در آمریکا، حرکت هماهنگ و زنجیره ای این رسانه ها در چارچوب مشخصی به نام لیبرال دموکراسی است، یعنی همان چیزی که امروز به عنوان ارزش های آمریکایی از آن یاد می شود.
چیزی که مجموعه رسانه ای آمریکا را در روزهای آغاز سفر احمدی نژاد به بایکوت و تحریف حادثه کشاند چیزی جز احساس مشترک آنها نسبت به بروز چالش سنگین در برابر ارزش های آمریکایی مورد نظر بوش نبود.
محمد بخشنده
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید