شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

افسردگی


افسردگی
● انواع افسردگی:
افسردگی اقسام گوناگون دارد، شایع‌ترین آن افسردگی ماژور است که فرد مبتلا به آن گاهی شاد و خوشدل و موقتاً فعال می‌شود. نوعی از افسردگی ماژور به افسردگی مالیخولیایی موسوم است که بیمار هیچ‌گاه از چیزی دلخوش نمی‌شود. در حدود ۱۵% مبتلایان به افسردگی ماژور معمولاً خلق و خوی اندوهگین دیده می‌شود. مثلاً بیمارخود را گناهکار و غیر قابل بخشش تصور می‌کند. حدود ۱۵% مبتلایان به افسردگی ماژور نیز دچار روان پریشی می‌شوند.
نوع دیگری از افسردگی وجود دارد به نام (افسردگی غیر معمول) که برخلاف اسمش شایع است. علامات مرضی آن عکس‌علامات مرضی افسردگی معمولی است که مبتلایان کم می‌خوابند و کم می‌خورند. مبتلایان به افسردگی غیرمعمول زیاد می‌خوابند و زیاد می‌خورند و به سرعت اضافه وزن پیدا می‌کنند.
به قول یکی از متخصصان برجسته‌ی بیماری افسردگی (دونالد کلاین) افسردگی غیر معمول (مزمن) است نه (دوره‌یی)؛ از بلوغ آغاز می‌شود و بیماران نسبت به همه‌ی امور کم توجه‌اند.
نوع دیگر افسردگی روان رنجوری است که عموماً حدود دو سال طول می‌کشد و علامات مرضی آن خفیف‌تر از افسردگی ماژور است ولی بیمار همواره احساس ناراحتی می‌کند.
شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است، علت آن را مصرف دارو و الکل، افزایش استرس و کاهش اشتغال گفته‌اند؛ علت دیگر افزایش افسردگی تغییرات اساسی اجتماعی است.
گروهی از روانشناسان بر این باورند که جامعه‌ی کنونی کانونی ناسالم در درون افراد به وجود آورده وآنها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شکست‌های شخصی وابسته کرده است.
آنچه گفته شد جنبه‌ی‌ نظری دارد ولی بعضی از پژوهشگران درباره‌ی جنبه‌ی‌ علمی علت‌ها اظهار نظر کرده‌اند.
براساس پژوهش‌های آنها تلویزیون منشاء عمده‌ی افسردگی Paul Kottl روان پزشک مرکز پزشکی پنسیلوانیا کشف کرده‌ است که؛ ارتباط تنگاتنگی بین ‌دسترسی مداوم کودکان به تلویزیون و افسردگی ماژور در ۲۴ سالگی وجود دارد Kottl می‌نویسد:
«اثرات اجتماعی برنامه‌های چند ساعته‌ی تلویزیونی، باید از دلایل شروع زودرس افسردگی ماژور در نوجوانان به حساب آید، هزاران ساعت تماشای تلویزیون،کودکان را در معرض خشونت‌های ابلهانه‌ی مکرر قرار می‌دهد و آنها را هر چه بیشتر از تماس‌های اجتماعی با همسالان و خانواده دور می‌کند».
افسردگی ماژور بیشتر در دهه‌های سوم و چهارم زندگی ظاهر می‌گردد و در غالب افراد بین شش ماه تا یکسال، حتی بدون درمان رفع می‌شود؛ ولی اگر درمان شود بعد از چند هفته از بین می‌رود. بازگشت افسردگی در بیش از نیمی از افراد ظرف دو سال بعد از رویداد نخستین رخ می‌دهد .
خطر افسردگی با تعداد بازگشت‌ها افزایش می‌یابد. به این معنی که بعد از دو بازگشت، هفتاد درصد و بعد از سه بازگشت به نود درصد می‌رسد.
● عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می‌دهد:
▪ اگر نخستین افسردگی پیش از بیست ‌سالگی رخ داده باشد و سابقه‌ی‌ خانوادگی موجود باشد.
▪ اگر نخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.
▪ اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.
▪ اگر فرد نسبت به استرس‌ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیر‌تر باشد.
▪ اگر فرد از افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد.
▪ اگر افسردگی در اواخرعمر رخ داده باشد.
● افسردگی مشکلی در بین جوانان:
اغلب افراد جامعه، جوانان را انسانهایی مضطرب و نگران تصور می‌کنند؛ یعنی افرادی با نوسانات عاطفی و هیجانات شدید و ناگهانی. جوانان با بسیاری از برخوردهای جدید و فشارهای روانی خصوصاً در اوج دوران بلوغ رو به ‌رو هستند وبه این دلیل بعضی از آنان دچار مشکلات زیادی می‌گردند.
بیشتر مردم بنا به برداشت‌های شخصی، نوسانات عاطفی جوانان را جزئی از تغییرات عادی و بخشی از دوره‌ی بلوغ می‌دانند.
باوجود این مشخص گردیده که تمامی این نوسانات عاطفی نباید ناشی از رشد و پیشرفت در دوره‌ی بلوغ و نوجوانی باشد.
در حقیقت برای بسیاری از جوانان نشانه‌هایی مانند ناخوشایند بودن زندگی، نارضایتی، سر در گمی، تنهایی و انزوا، احساس بی‌ارزش بودن و رفتارهای ضد اجتماعی و ... ممکن است و یا می‌تواند نشانه‌هایی از افسردگی باشد.
سالها تصور می‌شد که کودکان و نوجوانان به افسردگی مبتلا نمی‌شوند. اما در حال حاضر مشخص و تأکید شده است که جوانان هم مانند دیگر افراد ممکن است به بیماری افسردگی مبتلا ‌گردند. افسردگی حالتی است که به طور آشکار و مشخص با عواملی مانند: نوع زندگی روزانه، انواع مشاغل اجتماعی، عادی بودن زندگی روزمره و خوش و بشاش بودن بستگی دارد. متأسفانه در سی‌ سال گذشته سرعت خودکشی در جوانان سه برابر شده است.
از سویی دیگر می‌توان چنین برداشت نمودکه افسردگی جوانان به درمان و برنامه‌های درمانی به شکل رضایت‌بخش جواب می‌دهد.
به همین دلیل و برای آگاهی از انجام کمک‌های ضروری باید پدرها و مادرها، آموزگاران و افراد جامعه را به شناختن بیماری افسردگی در مراحل مختلف زندگی تشویق نمود.
اگر شما نوجوانی را می‌شناسید و حدس می‌زنید که از افسردگی رنج می‌برد، در بهترین موقعیت کمک کردن به او قرار دارید، اما متأسفانه و در بیشتر مواقع تشخیص این که نوجوانی افسرده است یا خیر مشکل است.
گاهی نوجوانان وجوانان نسبت به روابط خود با دیگران بی‌احساس هستند و چهره‌یی غمگین دارند و یا از دیگران مایوسند و خود را بی‌یاور می‌بینند.
این را بدانیم که در این حالت، در ابتدا این گونه جوانان نیاز به فردی دارند که به سخنان آنان گوش دهد نه این که به نصحیت بپردازد. این یک نوع مهارت است که باید مورد توجه فرد کمک کننده قرارگیرد. در همین راستا باید جوان افسرده را به زندگی کردن تشویق و امیدوار نمود.
زیرا بلافاصله بعد از شروع کردن برنامه‌های درمانی امکان دارد جوان افسرده زندگی روشن و امیدوار کننده‌یی را در پیش روی خود داشته باشد.
دکتر محمود عموئی
متخصص پزشکی قانونی
منبع : هفته نامه پزشکی امروز


همچنین مشاهده کنید