پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

آینده جهان در قرآن


آینده جهان در قرآن
وعد الله الذّین آمنوا و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض... .(۷) خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند. و این آیه: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبین لهم أنّه الحقّ ... .(۸)
زودا که آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است. و آیه: و من أظلم ممّن منع مساجد الله... لهم فی الدّنیا خزی... .(۹) کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت که نام خدا در مسجدهای خدا برده شود... نصیبشان در دنیا خواری است... . و آیات دیگری که مجموعاً به ده‌ها آیه می‌رسد. و روایات و احادیث در این باره به صدها روایت می‌رسد که در مصادر حدیثی شیعه و سنی آمده است.
و برخی از آنها در ابواب مستقلی جمع‌آوری شده‌اند. مانند ابواب «ملاحم و فتن» و... که در این روایات پیرامون حوادث بزرگ و کوچکی که بعد از نبی‌اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)تا آخرالزمان برای امت اسلامی رخ می‌دهد، بحث شده است. و شاید بیشترین و صحیح‌ترین روایات نزد شیعه و سنی، روایاتی باشد که از مرحله ظهور اسلام و داخل شدن اقوام مختلف در اسلام و تشکیل حکومت الهی به دست مهدی منتظر(علیه السلام) از فرزندان نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)صحبت می‌کند و هنگامی که روایت و آیه درباره یک موضوع، اتفاق پیدا می‌‌کنند، آن قضیه دارای ارزش علمی بالایی می‌شود.همان‌طور که در روایات وارده در تفسیر آیات مربوط به ظهور اسلام یا ظهور امام مهدی(علیه السلام) چنین است.
نگاهی اجمالی به آیات تفسیر شده به ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) علامه بحرانی در کتاب المحجّه حدود یکصد روایت وارده درباره تفسیر آیات به امام مهدی(علیه السلام) را گرد آورده است. بعد از بررسی بیش از چهارصد مصدر کتب تفسیری و حدیث، بیش از پانصد روایت که ده‌ها آیه را به امام مهدی(عج) تفسیر می‌کند، یافتم؛ که بیشتر آن روایات از طرق شیعه از امامان اهل بیت(علیهم السلام) و اندکی نیز از طریق اهل سنت روایت شده است. موضوعات این روایات بسیار متنوع می‌باشند. من جمله، صحبت از پاره‌ای وقایع قبل از ظهور ایشان؛
جمع شدن یاران آن حضرت(علیه السلام) در مکه، آغاز قیام حضرت مهدی(علیه السلام) از مسجدالحرام، حرکت ایشان به سوی قدس، متوجه شدن ایشان به عالم، و جنگ‌ها و پیروزی‌های حضرت حجت(علیه السلام) و رفاه و گشایش در عصر ایشان، و عدالت و رحمت و دوست داشتن ایشان توسط مردم، و ده‌ها موضوع کلی و تفصیلی از این مرحله از ظهور اسلام بر سایر ادیان، و آنچه به دنبال این مرحله به وقوع می‌پیوندد از نزول حضرت مسیح(علیه السلام) و تصدیق حضرت مهدی(علیه السلام) و حمایت و یاری حضرت مهدی(علیه السلام) توسط ایشان، و از آنچه بعداز امام مهدی(علیه السلام) رخ می‌دهد؛
از رجعت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)و ائمه (علیهم السلام) به دنیا و حکومت نمودن به مدت طولانی، پس از آغاز شدن علایم قیامت، و خروج جنبده‌ای از زمین (دابه الأرض) و یأجوج و مأجوج و... .
● نمونه‌هایی از مصادر شیعه و سنی:
۱)طبری در تفسیر خود(۱۰) می‌گوید: سُدّی درباره این سخن خداوند تعالی: و من أظلم ممّن منع مساجد الله أن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها. می‌گوید: «رومیان بخت‌النصر را در تخریب بیت المقدس یاری کردند» و درباره این قول خداوند: أولئک ماکان لهم أن یدخلوها إلاّ خائفین.(۱۲) آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن مسجد درآیند؛ گفته است: در زمین، هیچ رومی وجود ندارد مگر اینکه اگر بخواهد وارد آن شود، می‌ترسد که گردنش زده شود، و به پرداخت جزیه ترسانده شده، آنرا می‌پردازد. و درباره این آیه قرآن: لهم فی الدّنیا خزی.(۱۳)
در دنیا، ایشان را خواری است. می‌گوید: اما خواری و ذلت رومیان در دنیا، هنگامی است که امام مهدی(علیه السلام) قیام نموده و «قسطنطنیه» را فتح نماید و آنها را به قتل رساند؛ این ذلت آنها در دنیاست. همین روایت را شیخ طوسی از سدی در تفسیر التبیان(۱۴) روایت کرده، و به آخر آن این جمله را اضافه نموده است: «و برای آنان، خواری در دنیا به این است که کشته شوند، اگر حربی باشند.» مشابه این بیان را «سیوطی» در تفسیر درّ المنثور(۱۵)، نقل کرده است.
همچنین در کتاب العرف الوردی فی أخبار المهدی الحاوی(۱۶) و در کتاب البرهان(۱۷) و صاحب جریده العجائب(۱۸)، نیز این روایت نقل شده است. آنچه را که درباره قیمت و ارزش علمی روایت نقل شده از سدی گفتیم، در حالی‌که فقراتی را که سدّی بر زمان خودش تطبیق نموده است، رد نمودیم به این دلیل است که روایت، این نکته را آشکار می‌کند که در ذهن تابعینی مثل سدی این بوده است که پیروزی کامل مسلمین بر روم و فتح پایتخت آنان‌، که در این روایت قسطنطنیه نامیده شده، به دست مهدی موعود(علیه السلام) انجام شده و عزت مسلمین در مقابل آنها به دست ایشان تحقق خواهد یافت.
۲)در کمال‌الدین(۱۹) از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که درباره آیه: هو الّذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.(۲۰) او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم با دینی درست و برحق، فرستاد، تا او را بر همه دین‌ها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید.
چنین فرمودند: به خدا قسم، تأویل این آیه رخ نداده و رخ نخواهد داد تا قائم(علیه السلام) خروج نماید. پس آنگاه که خروج نماید، هیچ کافری به خدای عظیم و هیچ مشرکی به امام وجود نخواهد داشت مگر اینکه خروج آن حضرت(علیه السلام) را ناخوش دارد. حتی اگر در میان صخره‌ای مشرک یا کافری پنهان شده باشد، آن صخره ندا می‌دهد: ای مؤمن، در میان من کافری پنهان شده، مرا بشکن و او را بکش. و بخشی از این روایت را «فرات»(۲۱) و «عیاشی»(۲۲) در تفاسیر خود، نقل کرده‌اند و همچنین در العدد القویه(۲۳) و در تأویل الآیات(۲۴) و برخی از مصادر دیگر شیعه نیز ذکر شده است. در مجمع البیان(۲۵) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده که پس از تلاوت این آیه فرمودند:
آیا دین اسلام بر سایر ادیان غالب شده است؟ همراهان حضرت(علیه السلام) پاسخ دادند: بلی. ایشان فرمودند: هرگز، قسم به کسی که جانم در دست اوست، این اتفاق نمی‌افتد تا اینکه هیچ شهر و روستایی نباشد مگر اینکه در آن، هر صبح و شام، شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)داده شود. همین روایت در تأویل الآیات(۲۶) و تفسیر صافی(۲۷) و دیگر مصادر شیعه نیز بیان شده است.
مصادر اهل سنت، تفسیر این آیه را به نزول عیسی(علیه السلام) روایت کرده‌اند. همان‌طور که در جامع طبری(۲۸) و سنن بیهقی(۲۹) و الدّرالمنثور(۳۰) ذکر شده است. شافعی، صاحب البیان(۳۱) از سعید بن‌جبیر در تفسیر این قسمت از آیه: لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون. چنین نقل کرده است که: «او، مهدی از عترت فاطمه(س) است.» و سپس می‌افزاید: بین این قول، و قول کسانی که می‌گویند: منظور، عیسی(علیه السلام) است؛ منافاتی وجود ندارد، زیرا همان‌طور که گفته شد، عیسی(علیه السلام) یاری دهنده امام مهدی(علیه السلام) است.
همچنین فخر رازی در تفسیر خود(۳۲) از ابوهریره نقل می‌کند که گفت: این وعده‌ای از جانب خداوند تعالی است که اسلام را بالاتر و برتر از جمیع ادیان قرار دهد. او سپس گفت ... و تمامیت یافتن این امر در زمان خروج عیسی(علیه السلام) است. سدّی می‌گوید: این امر هنگام قیام مهدی(علیه السلام) است. که هیچ کس باقی نمی‌ماند مگر اینکه اسلام آورده یا مجبور به پرداخت خراج می‌گردد. و احادیث متواتری در نزد شیعه و سنی وجود دارد که نزول عیسی(علیه السلام) در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) خواهد بود و ایشان پشت سر امام مهدی(علیه السلام) نماز خواهد خواند.
۳)همچنین مصادر فریقین در تفسیر آیه: ولو تری إذ فزعوا فلا فوت و أخذوا من مکانٍ قریبٍ.(۳۳) اگر ببینی، آنگاه که سخت بترسند و رهاییشان نباشد و از مکانی نزدیک گرفتارشان سازند. اتفاق نظر دارند که منظور آیه، «جیش خسف» است.
یعنی در ابتدای ظهور، لشکری وارد مدینه منوره شده، آنگاه جهت جنگ با امام مهدی(علیه السلام)، قصد مکه مکرمه می‌کنند که خداوند متعال آنها را قبل از رسیدن به مکه، در زمین فرو می‌برد. این مطلب در تفسیر طبری(۳۴)، و ثعلبی(۳۵) و کتاب البداء و التاریخ(۳۶) و عقد الدّرر(۳۷) و تفسیر الدّر المنثور(۳۸) نقل گردیده است. بسیاری از مصادر شیعی نیز نظیر این تفسیر را از این آیه روایت کرده‌اند که مجال بر شمردن آنها نیست. البته قطع نظر از این آیه، روایات متواتری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)ناظر به فرو رفتن لشکر در زمین (خسف جیش) در منابع شیعه و سنی از جمله در صحّاح سته آمده است
۴) مصادر شیعه و سنی در تفسیر آیه متعلق به نزول حضرت عیسی(علیه السلام) اتفاق نظر دارند: و إن من أهل الکتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته و یوم القیامه یکون علیهم شهیداً.(۳۹) و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به او ایمان آورد و عیسی در روز قیامت به ایمانشان گواهی خواهد داد. این مطلب در تفسیر طبری(۴۰) آمده است، و شیخ طوسی نیز تبیان۴۱ می‌فرماید: ... گویی آیه می‌خواهد بگوید: احدی از یهود باقی نمی‌ماند، مگر اینکه قبل از موت حضرت عیسی(علیه السلام) به ایشان ایمان می‌آورد. به این صورت که با خروج امام مهدی(علیه السلام) خداوند حضرت عیسی(علیه السلام) را برای قتل دجال به سوی زمین می‌فرستد و همه مردم جهان، ملت واحد می‌شوند که همان ملت اسلام حنیف و دین ابراهیم(علیه السلام) می‌باشد. و ابن عباس و ابومالک و حسن بصری و قتاده و ابن زید و... همین نظر را دارند و طبری نیز این قول را اختیار کرده است. و این آیه، مخصوص یهودیانی است که در آن زمان زندگی می‌کنند. و از شیعیان، علی بن ابراهیم این قول را در تفسیرش ذکر کرده است.
● نمونه‌هایی از مصادر شیعی:
۱) شیخ صدوق، در کمال الدین(۴۲)، از امام باقر(علیه السلام) نقل می‌کند که فرمودند: قائم ما (اهل بیت) با ترس و رعب (که در دل دشمنانش ایجاد می‌شود) یاری می‌شود، با نصرت و پیروزی تأیید می‌شود، زمین رام وی می‌شود، گنج‌ها برایش آشکار می‌گردد، حکومتش شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت، خداوند عزوجل به‌وسیله او دینش را بر سایر ادیان غالب خواهد نمود، هرچند کافران اکراه داشته باشند، هیچ خرابی باقی نمی‌ماند مگر اینکه آباد می‌شود، و روح الله، عیسی بن مریم(علیها السلام) ، نزول کرده و پشت سر حضرت مهدی(علیه السلام) نماز خواهد گذارد.
پس آنگاه که حضرت بقیه الله(عج) ظهور نماید به کعبه تکیه نموده و سیصد و سیزده مرد اطرافش اجتماع می‌نمایند. و اولین چیزی که می‌گوید این آیه شریفه است: بقیه الله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین.(۴۳) اگر ایمان آورده‌اید، آنچه خدا باقی می‌گذارد برایتان بهتر است. آنگاه می‌فرمایند: من بقیه الله در زمین هستم و خلیفه و حجت خدا بر شما می‌باشم، هیچ مسلمانی بر ایشان سلام نمی‌کند مگر با این جمله: السّلام علیک یا بقیه الله فی أرضه.
۲) نعمانی در کتاب غیبت(۴۴) خود، از ابوبصیر نقل کرده است که گفت: از امام باقر(علیه السلام) درباره این آیه شریفه پرسیدم که: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبینّ لهم أنّه الحقّ.(۴۵) امام باقر(علیه السلام) پاسخ فرمودند: در درونشان، مسخ را و در بیرونشان، حرکت و خروش آفاق، علیه آنان را نشانشان می‌دهد. پس قدرت خدا را در انفس خویش و در آفاق می‌بینند و ضعفشان برایشان آشکار می‌شود. و معنای این سخن خداوند تعالی (حتّی یتبین لهم أنّه الحقّ) خروج قائم(علیه السلام) و چه بسا معنای مسخ مذکور برای سرکشان، مسخ در شخصیت و روحیاتشان باشد که با آن ضعفشان آشکار می‌شود.
۳) در غیبت نعمانی(۴۶) از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره این سخن خداوند عزوجل: فاختلف الأحزاب من بینهم.(۴۷) گروه‌ها با هم اختلاف کردند. سؤال شد، ایشان فرمودند: با دیدن سه چیز منتظر فرج باشید. گفته شد ای امیرالمؤمنین(علیه السلام) آنها چیستند؟
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: اختلاف اهل شما به خاطر آنچه که در بین آنهاست، پرچم‌های سیاه از خراسان، فزع (صیحه) آسمانی در ماه رمضان. دوباره سؤال شد: این صیحه در ماه رمضان چیست؟ امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: آیا سخن خداوند عزوجل را در قرآن نشنیده‌اید که می‌فرماید: إن نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیه فضلّت أعناقهم لها خاضعین.(۴۸) اگر بخواهم از آسمان برایشان آیتی نازل می‌کنیم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند.
آن، نشانه‌ای است که زنان جوان را از سراپرده خود خارج می‌کند و خواب رفته را بیدار می‌نماید و کسی را که در حال چرت است به فزع وامی‌دارد. و همین روایت را سلمی، از اهل سنت، در عقدالدرر(۴۹)و بسیاری دیگر از منابع شیعی، که مجال ذکرشان نیست، روایت کرده‌اند. و برخی از آنها این روایت را از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) و از ابن عباس نقل کرده‌اند.
و روایات دیگری صیحه یا آیه و نشانه ماه رمضان را این‌گونه تفسیر نموده‌اند که آن صدایی است از آسمان، خطاب به همه ملت‌های عالم به این‌که جنگ و نزاع‌ها و دوری از دین را کنار گذاشته و از امام مهدی موعود(علیه السلام) اطاعت نمایند و حضرت مهدی(علیه السلام) را با اسم و اسم پدرش نام می‌برد. با قطع نظر از تفسیر آیه، درباره این ندای آسمانی روایات دیگری نیز در مصادر شیعه و سنی نقل شده‌است که مجال ذکر مصادر آنها نیست.
۴) در مصادر شیعه، در تفسیر آیه: و لئن أخّرنا عنهم العذاب إلی أمّه معدوده لیقولنّ مایحبسه ألا یوم یأتیهم لیس مصروفاً عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن.(۵۰) و اگر چندگاهی عذابشان را به تأخیر بیفکنیم می‌پرسند: چه جیز مانع آن شده است؟ آگاه باشید چون عذابشان فرا رسد، آن‌را بازنگردانند، و آنچه را مسخره می‌کردند، آنان را دربرخواهد گرفت.
چنین آمده است که مقصود از «امّه معدوده» اصحاب حضرت مهدی(علیه السلام) می‌باشند و در تفسیر قمی(۵۱) ذیل این آیه از امام معصوم(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «أمّه معدوده» اصحاب قائم(علیه السلام) اند که سیصد و ده و اندی می‌باشند. و عیاشی نیز همین روایت را از امام باقر(علیه السلام) در تفسیر خود نقل کرده و به آن افزوده است که؛ در یک لحظه، مانند برگ پاییزی که فرو می‌ریزد، گرداگرد آن حضرت گسیل می‌گردند.(۵۲) و خود او از امام صادق(علیه السلام) با لفظ «او، قائم(علیه السلام) و اصحابش می‌باشند» روایت کرده است.(۵۳) همچنین نعمانی در آن را از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است.(۵۴) در تعداد دیگری از منابع شیعه نیز این مطلب موجود است که مجال ذکرشان نیست. همانطور که ملاحظه می‌شود تفسیر «الأُمّه» در این آیه به «جماعتی از مردم» صحیح‌تر از تفسیر آن به «مدتی از زمان» است، که برخی از مفسران آن‌را ذکر کرده‌اند.
چرا که اصل در استعمال‌های قرآنی، معنای حقیقی کلمه است و عدول از معنای حقیقی به معنای مجازی، تا زمانی که راه باز است، صحیح نمی‌باشد. کلمه «الأُمّه» بر طبق آنچه در المعجم المفهرس آمده چهل و نه بار در قرآن به کار رفته است که در مورد آن مفسران اتفاق نظر دارند که معنایش جماعت واحدی از مردم است که همان معنای حقیقی «الأُمّه» می‌باشد. و مفسران ذکر کرده‌اند که در آیه مذکور و آیه ۱۱۸ سوره یوسف به معنای «مدت» و در آیه ۲۲ و ۲۳ سوره زخرف به معنای «دین و ملت» است. و البته در همه موارد می‌توان آن‌را به معنای حقیقی‌اش با حذف مضاف یا بدون حذف مضاف تفسیر نمود، کما اینکه در آیه مذکور چنین کردیم.
۵) در بعضی از روایات «مطلع الفجر» در سوره قدر را به ظهور امام مهدی(علیه السلام) تفسیر نموده‌اند؛ مانند تفسیر فرات کوفی(۵۵) و تأویل الآیات از محمد بن عباس(۵۶). ممکن است اشکال شود به اینکه معنا ندارد که بگوییم انتهای سلام در شب قدر، با ظهور امام مهدی(علیه السلام) می‌باشد. بلکه معنا این می‌شود که در هنگام ظهور آن حضرت(علیه السلام) در شب قدر تحولی حاصل می‌‌شود و سلام بر حضرت مهدی(علیه السلام) و بر مؤمنین می‌باشد.
لذا مقصود این است که سلام و عطا در شب قدر، قبل از ظهور ایشان تا طلوع فجر ادامه دارد. اما هنگامی که فجر اسلام طالع شود و با ظهورش عالم را فرا بگیرد، در سلام الهی بر اهل زمین و بر امامشان، به تبع تحول ایمانی که در خود اهل زمین ایجاد شده است، تحول و تطوری ایجاد خواهد ‌شد.
http://tebb.blogfa.com
منبع: سایت القرآن نور. ۱. سوره نحل (۱۶)، آیه ۸۹. ۲. سوره اعراف (۷)، آیه ۱۴۵. ۳. سوره زخرف (۴۳)، آیه ۶۳. ۴. سوره نحل(۱۶)، آیه ۸۹. ۵. الکینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج ۲، ص ۵۹۹، ح ۳. ۶. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج ۱، ص ۳۷۸. ۷. سوره نور (۲۴)، آیه ۵۵. ۸. سوره فصلت (۴۱)، آیه ۵۳. ۹. سوره بقره(۲)، آیه ۱۱۴. ۱۰. تفسیر طبری، ج ۱، صص ۳۹۹ـ۳۹۸. ۱۱. سوره بقره(۲)، آیه ۱۱۴. ۱۲. همان. ۱۳. همان. ۱۴. شیخ طوسی، تفسیر التبیان، ج ۱، ص ۴۲۰. ۱۵. درالمنثور، ج ۱، ص ۱۰۸. ۱۶. العرف الوردی فی أخبار المهدی الحاوی، ج ۲، ص ۵۷. ۱۷. حسینی بحرانی، همان، ص ۱۴۴. ۱۸. العجائب، ص ۲۷۵. ۱۹. شیخ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ج ۲، ص ۶۷۰، ب ۵۷، ح ۱۶. ۲۰. سوره توبه (۹)، آیه ۳۳. ۲۱. تفسیر فرات، ص ۱۸۴. ۲۲. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۸۷، ح ۵۲. ۲۳. العدد القویه، ص ۶۹، ح ۱۰۴. ۲۴. تأویل الآیات، ج۲، ص ۶۸۸. ۲۵. شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۰. ۲۶. تأویل الآیات، ج ۲، ص ۶۹۸، ج ۶. ۲۷. تفسیر صافی، ج ۲، ص ۳۳۸. ۲۸. جامع طبری، ج ۱۰، ص ۸۲. ۲۹. سنن بیهقی، ج ۹، ص ۱۸. ۳۰. سیوطی، همان، ج ۳، ص ۲۱۳. ۳۱. شیخ طبرسی، همان، ص ۵۲۸، ح ۲۵. ۳۲. تفسیر فخررازی، ج ۱۶ ، ص ۴۰. ۳۳. سوره سبأ (۳۴)، آیه ۵۱. ۳۴. تفسیر طبری، ج ۲۲، ص ۷۲. ۳۵. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۱۵۴. ۳۶. البدء و التاریخ، ج ۲، ص ۱۷۷. ۳۷. سلمی، عقدرالدّرر، ص ۷۶، ب ۴، ح ۲. ۳۸. سیوطی، همان، ج ۵، ص ۲۴۰. ۳۹. سوره نساء(۴)، آیه ۱۵۹. ۴۰. تفسیر طبری، ج ۶، ص ۱۴. ۴۱. شیخ طوسی، همان، ج ۳، ص ۳۸۶. ۴۲. شیخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۳۰، ب ۳۲، ح ۱۶. ۴۳. سوره هود(۱۱)، آیه ۸۶. ۴۴. النعمانی، الغیبه، ص ۲۲۹، ب ۱۴، ح ۴۰. ۴۵. سوره فصلت(۴۱)، آیه ۵۳. ۴۶. النعمانی، همان، ص ۲۲۹، ب ۱۴، ح ۴۰. ۴۷. سوره مریم(۱۹)، آیه ۳۷. ۴۸. سوره شعرا(۲۶)، آیه ۴. ۴۹. سلمی، همان، ص ۱۰۴، ب۴،ح۲. ۵۰. سوره هود(۱۱)، آیه ۸. ۵۱. تفسیر قمی، ج ۱، س ۳۲۳. ۵۲. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۷. ۵۳. همان، ج ۲، ص ۱۴۱. ۵۴. النعانی، همان ص ۲۴۱، ب ۱۳، ح ۳۶. ۵۵. تفسیر فرات، ص ۲۱۸. ۵۶. تأویل الآیات، ج۲، ص ۸۱۸، ح ۳ و ص ۸۲۰، ح۹.


همچنین مشاهده کنید