شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا
نقد روانشناسانه متن و اسطوره شخصی مؤلف
شارل مورون نقش بسیار مهمی در توسعه و گسترش نقد روانکاوی داشته است، برخی از محققان پس از فروید که بنیانگذار نقد روانشناسی محسوب میشود از شارل مورون به عنوان بزرگترین اصلاحگر و تاثیرگذار در این رویکرد نقد یاد میکنند.
واژه ترکیبی و اساسی نقد روانشناسانه و اسطوره شخصی از این منتقد است. تحقیقات مورون در عرصه نقد روانشناسی آن چنان بنیادین و مهم بود که بر اغلب پژوهشهای پس از خود تاثیر اساسی گذارد.
● نقد روانشناسانه
واژه نقد روانشناسانه برای نخستین بار توسط شارل مورون به کار گرفته شد. او در کتابهایی همچون «نقد روانشناسانه گونه کمیک» به بسط نقد خود پرداخت. موضوع این رویکرد نقد «متن ادبی-هنری» است. موضوع یاد شده از این جهت حائز اهمیت است که تا قبل از شارل مورون، موضوع تحقیقات روانشناسانه در خصوص ادبیات و هنر بیشتر معطوف به مولف بوده است. همواره نقد روانشناسانه فرامتن محور و به عبارت دقیق تر مولف محور بوده است، اما با تسلط روزافزون ساختارگرایی و متنپردازی، توجه به متن، به حوزههایی که تا پیش از آن، به طور انحصاری به مولف میپرداختهاند نیز سرایت کرد. مورون خود در این رابطه مینویسد : «نقد روانشناسانه میخواهد شناخت ما را نسبت به متون ادبی افزایش دهد. این عمل ابتدا با گردآوری منابع برای مطالعه آنها و سپس استخراج روابطی که مرجع آن را باید به طور منطقی در شخصیت ناخودآگاه مولف جست وجو کرد، انجام میگیرد».
در گذشته از آثار ادبی و هنری همچون کلام یک بیمار برای شناسایی عقدهها و بیماریهای روانی او به کار میرفت. در نظر فروید و پیروان او، متن ادبی و هنری وسیلهای برای شناخت ضمیر ناخودآگاه مولف است. همچنین در این نقد، زندگینامه مولف نقش بسیار کمتری دارد. به همین دلیل مورون در دگرگونی موضوع و پیکره مطالعاتی در نقد روانشناسی نقش اساسی ایفا میکند.
نقد روانشناسانه برای او یک روش تحقیق به شمار میرفت. چنان که در مقدمه کتاب یاد شده مینویسد که از «نقد روانشناسانه گونه کمیک» (پاره نخست نقد روانشناسانه) یک روش را تعیین میکند و (پاره دوم گونه کمیک) نیز میدان کاربرد آن را مشخص مینماید» او همچنین در تعریف نقد روانشناسانه، مینویسد : «نقد روانشناسانه یک روش تحلیل ادبی است. به طور تجربی در کاربردهایش، این نقد میخواهد در متنها روابطی را شناسایی و مطالعه کند که احتمالاً به آنها با روش خودآگاهانه فکر یا توجه نشده است.» شارل مورون در مطالعه مالارمه مبهم به شناسایی شبکه تداعی در آثار این نویسنده پرداخت، اما شناسایی این شبکه از تصاویری که تکرار میشوند و هر لحظه به مشکلی در می آیند و به نوعی بروز مییابند، هدف اصلی این منتقد نبوده است. «این شبکه تداعیها (به طور مثال، گیسوان، شعلهها، غروب آفتاب، پیروزی عشق، مرگ) را باید از ساختمان ثابت که در زیر «معنای خوانا» پنهان میشود و بر ضمیر ناخودآگاه مبتنی است، جدا کرد.»
چنانکه ملاحظه میشود، از نظر شارل مورون همانند دیگر منتقدان روانشناسانه، منتقد به هیچ وجه در جست وجوی گفتهها و اعلامهای مؤلفان نیست، زیرا کار اصلی نقد روانشناسانه همانا شناخت روابطی است که ضمیر خودآگاه نویسنده هنگام خلق اثر به آنها معرفت نداشته است.
● اسطوره شخصی
همچنین شارل مورون در مطالعات روانکاوانه درباره برخی از بزرگترین شاعران همچون مالارمه شبکههایی از استعارهها را کشف کرد. این شبکه چهرههای اسطوره ها را ترسیم میکرد که آن را «اسطوره شخصی» مینامد. مورون در کتاب خود با عنوان «از استعارههای مشحونکننده تا اسطوره شخصی» میکوشد تا روش تجربی و علمی را برای دستیابی به این اسطوره شخصی ارائه نماید. نقد مورون تأکید خاصی برخود متن دارد و در آن زندگینامه نویسنده نسبت به بسیاری دیگر از منتقدان روانکاوی از اهمیت کمتری برخوردار است.
شارل مورون از منتقدانی است که میکوشد در نقد صریح و روشن باشد. نظریه و نقد او به روشنی توضیح داده شده است و خود او بر این صراحت تأکید میورزد. او روش نقد خود را به چهار دسته تقسیم کرده است و در آثار خود چندین بار آنها را یادآوری میکند. این چهار مرحله عبارت اند از :
۱) شناسایی شبکههای صور خیالی؛ با گردآوری و مطالعه همه آثار یک مولف به شناسایی شبکههای صورخیالی آن مولف پرداخته میشود؛
۲) شناسایی موقعیتهای دراماتیک؛ شبکههای صور خیالی منتقد را به سوی برخی تصاویر ثابت در آثار مولف سوق میدهد؛ تصاویری که به شکلهای مختلف و در متنهای گوناگون خود را مینمایانند؛
۳) شناسایی «اسطوره شخصی» مؤلف؛ با کنار هم قرار دادن این تصاویر ثابت چهره یک تصویر بزرگ و پنهانی که گاه گاهی خود را متجلی میسازد، شکل میگیرد که همان «اسطوره شخصی» مولف است؛
۴) ارزیابی صحت «اسطوره شخصی» با مطالعه زندگینامه مؤلف؛ در پایان برای اطمینان بیشتر نسبت به نتیجه نقد مناسب است با زندگینامه مولف مورد مطابقت قرار گیرد. علاوه بر نقدهایی که به طور مشترک بر تمام پیروان فروید وارد آمده، یکی از مهمترین نقدهایی که بر نقد روانشناسانه وارد گردیده، از دوبروفسکی است که معتقد است نظریه و نقد شارل مورون موجب از بین رفتن استقلال اثر و متن میشود، زیرا همواره در روش او هویت یک متن و اثر به یک اسطوره شخصی وابسته است. در واقع، مورون با مطالعه همه آثار یک نویسنده موجب شکلدهی متن کلانی میشود که تمام آثار یک نویسنده را در بر میگیرد.
دکتر بهمن نامور مطلق
منبع : روزنامه تهران امروز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران اسرائیل اصفهان ایران و اسرائیل انفجار استان اصفهان حمله ایران به اسرائیل آمریکا حسین امیرعبداللهیان ارتش جمهوری اسلامی ایران وعده صادق جنگ ایران و اسرائیل
طرح نور فراجا وزارت بهداشت سیل تهران هواشناسی قتل قوه قضاییه سیلاب فضای مجازی شهرداری تهران سازمان هواشناسی
بنزین قیمت خودرو واردات فرودگاه قیمت طلا بانک مرکزی خودرو بازار خودرو قیمت دلار ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون سعدی سینمای ایران فیلم احسان علیخانی کتاب موسیقی دفاع مقدس
اینترنت مغز
رژیم صهیونیستی عراق فلسطین غزه جنگ غزه امیرعبداللهیان روسیه سازمان ملل شورای امنیت عملیات وعده صادق اسراییل چین
استقلال فوتبال شمس آذر قزوین پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ برتر صنعت نفت آبادان لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بازی بارسلونا تراکتور
هوش مصنوعی گوگل ناسا فناوری سامسونگ تلگرام اپل وزیر ارتباطات عیسی زارع پور
خواب گیاهان دارویی