پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


وقایع نگاری قتل از پیش اعلام نشده


وقایع نگاری قتل از پیش اعلام نشده
نام فیلم؛ بابی، نویسنده و کارگردان؛ امیلیو استوز، تهیه کننده؛ بولد فیلمز، بازیگران آنتونی هاپکینز، شارون استون، دمی مور، هری بلافونته، جوی برایانت، نیک کانن، لارنس فیشبرن، هلن هانت، کریستین اسلیتر، اشتون کاچر، لیندسی لوهان، مارتین شین، امیلیو استوز
مدیر فیلمبرداری؛ مایکل بارت، تدوین؛ ریچارد چه، آهنگساز؛ مارک ایشام. محصول سال ۲۰۰۶ امریکا
امیلیو استوز کارگردان زیاد مشهوری نیست. این پسر مارتین شین را بیشتر به خاطر بازی در سری فیلم های «برت پک» و «باشگاه صبحانه» و «آتش سنت المو» و البته سه گانه «اردک های قوی» کمپانی والت دیزنی می شناسند که همگی در تلویزیون امریکا پخش شده است. «بابی» آخرین کار و به نوعی جدی ترین کار او به حساب می آید، البته بیشتر برای امریکایی ها تا سینمادوستان و آن هم بیشتر به خاطر شهرت خانواده کندی، که فیلم روایتگر ترور یکی از اعضای آن یعنی رابرت اف کندی است.
فیلم با بودجه یی کمتر از ۱۰ میلیون دلار ساخته شده است و با وجود بازیگران حرفه یی زیادی که در آن نقش آفرینی می کنند فیلمی نیمه مستند به حساب می آید. «بابی» تحت تاثیر فیلم های مستند اخیر است که با استفاده از حوادث تاریخی، سیاسی و داستانی به نقد شرایط امروز امریکا می پردازند؛ فیلم هایی مثل «فارنهایت ۱۱/۹» مایکل مور، «شب به خیر و موفق باشید» جرج کلونی و «مرگ یک رئیس جمهور». داستان «بابی» که در آن واقعیت و تخیل درهم آمیخته درباره چند شخصیت خیالی است که به طور اتفاقی در همان غروب سرنوشت ساز سال ۱۹۶۸ که رابرت اف کندی امید اول انتخابات ریاست جمهوری امریکا با شلیک دو گلوله ترور شد در هتل امبسدور که محل وقوع حادثه بود حاضر بودند.رابرت فرانسیس «بابی» کندی برادر کوچک تر جان اف کندی بود که در دولت او به عنوان دادستان کل ایالات متحده فعالیت کرد. پس از ترور کندی بزرگ در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳، بابی یک سال بعد به عنوان سناتور نیویورک انتخاب و در پنجم ژوئن ۱۹۶۸ در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری به عنوان نامزد حزب دموکرات توسط یک یهودی تندرو که هنوز هم در زندان است ترور شد. مقوله «کندی» در امریکا (و در ادامه آن سراسر جهان،) به خودی خود بحث برانگیز است. در واقع کندی را می توان از محبوب ترین رئیس جمهوری های تاریخ امریکا دانست. او جوان و کاریزماتیک بود، ولی محبوبیتش بیشتر به این دلیل بود که بسیاری از برنامه هایی که نهایتاً به نفع مردم امریکا تمام شد در زمان او آغاز شدند. به قول استوز، «مرگ بابی کندی مرگ نزاکت در امریکا بود، مرگ تشریفات و ادب، مرگ رویاها و امید ها...»
فیلم از یک فرم قدیمی برای روایت داستانش استفاده می کند. در ابتدای فیلم ما با سخنرانی مستند کندی و شورش های مردمی و شرایط بد اجتماعی در امریکا روبه رو می شویم، و بعد یک سری از شخصیت هایی که هر کدام بنا بر همین شرایط دارای مشکلاتی هستند معرفی می شوند که اتفاقاً همه این اشخاص در هتلی حاضرند (احتمالاً نمادی برای کل امریکا) که رابرت اف کندی در آن حضور می یابد؛ یک پیشخدمت قدیمی همراه با خاطراتی که از رفت و آمد شخصیت های مهم و سیاسی به این هتل دارد و دوست آوازه خوان همراهش، آرایشگر افسرده یی که به همسرش مشکوک است، دو آشپز مکزیکی هتل که بلیت مسابقه یی در دست دارند و اجازه تماشای آن را ندارند، دو پسر جوان و دوستی که از آنها با مواد مخدر پذیرایی می کند، خبرنگار کمونیست اهل چکسلواکی که خواهان مصاحبه با کندی است و شخصیت های حاشیه یی دیگری که زیاد به آنها پرداخته نشده است.
هر کدام از این شخصیت ها شاید نماد یک نسل یا یک تیپ از افراد جامعه آن دوران امریکا باشند که بحران های سیاسی و اجتماعی جامعه باعث بحران در زندگی فردی و خصوصی هر یک از آنها شده است. فیلم روند بحرانی تر شدن شرایط را تا ترور بابی در هتل، موازی با به هم ریختگی بیشتر شخصیت ها ادامه می دهد تا جایی که در پایان با حل شدن مساله شخصیت ها به شکلی تراژیک و کشته شدن قهرمانی که برای آزادی تلاش می کند، به پایان می رسد.
خبرنگار با آگاهی از نبود آزادی در کشور خودش، آرایشگر با آگاه شدن از مشکلش، آشپزها با رها کردن رویای تماشای مستقیم مسابقه و بسنده کردن به گوش کردن آن از رادیو، پیشخدمت با از دست رفتن رویاهای شیرینش در هتل، رابرت اف کندی با مرگ و امریکا با از دست دادن رویاهایش و موسیقی جازش، دهه شصت را به پایان می برد. استوز در مورد فیلمش می گوید؛ «امیدوارم این فیلم به مسائلی نظیر کلیشه های نژادی، تفاوت های طبقاتی و نابرابری جنسیتی در متن خود بپردازد. من قصد ندارم با «بابی» یک فیلم سیاسی بسازم. گرچه بسیاری از شخصیت های برجسته ایالت کالیفرنیا در سال ۱۹۶۸ در فیلم من حضور دارند، اما فیلم درباره موقعیت های بحرانی است؛ موقعیت بحرانی در ارتباط بین نسل ها. هتل امبسدور و شخصیت های زیر سقف آن، نمونه کوچکی بودند از آنچه آن زمان در کشور در حال وقوع بود. کل کشور یک موقعیت بحرانی را تجربه می کرد. از نظر فرهنگی همه ما پس از آن حادثه تراژیک شب پنجم ژوئن به خودمان آمدیم. حالا و پس از ۳۷ سال، امریکا یک بار دیگر به موقعیت بحرانی رسیده است.»هر چند برخلاف نظر خودش منتقدان «بابی» را یک درام سیاسی خوانده اند، اما فیلمساز در ایجاد موقعیت و کلیشه زدایی از بازیگران صاحب نامش، و غرق نشدن در بازی های جناحی و سیاسی در مقابل شومن هایی مثل مایکل مور، موفق عمل کرده است. ولی عدم جذابیت و انسجام روایی فیلم در مقابل فیلم هایی از این قبیل مثل«مرگ یک رئیس جمهور» کمتر مورد توجه قرار گرفته است.فیلم هایی مثل «بابی» که به شرایط خاص سیاسی و تاریخی امریکایی ها می پردازند هیچ وقت مساله ما نبوده و نیستند. چنین فیلم هایی که جز مضامینی نوستالژیک و درس گونه برای مردم امریکا ندارند، در اینجا هم حرفی برای گفتن ندارند. بهتر است هزینه یی که صرف اکران فیلم های خارجی می شود، فیلم هایی با مضامین فراگیرتر و جهانی تر را دربربگیرد.
مهدی فاتحی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید