سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


فراز و نشیب های کوچ


فراز و نشیب های کوچ
در حالی که با شروع فصل سرما، شاهد تغییرات ناگهانی هوا هستیم، نبود چرای دام و برودت هوا در مناطق ییلاقی (سردسیر)، باعث شده تا عشایر مولد، در تکاپوی علف مرتعی و بهره گیری از هوای گرم، به سوی نواحی قشلاقی (گرمسیر) مرارت های راه پرفراز و نشیب را بر خود و احشامشان هموار ساخته و روند «کوچ نشینی» به جانب نقاط مذکور (قشلاقی) کشور آغاز کنند. بدیهی می نماید که بر پایه پژوهش های میدانی نگارنده، پیشینه این فرآیند (کوچ) به روزگاران باستان بازمی گردد. شکل گیری پدیده کوچروی از آنجا آغاز شد که دامداران باستان متوجه شدند فاکتورهای مهمی چون شرایط آب و هوایی، کمی و زیادی پوشش نباتی مراتع و دغدغه مسائل امنیتی خواه ناخواه برای تداوم حیات و به تبع آن، صیانت از اقتصاد معیشتی آنان، یعنی دامهایشان، امری تاثیرگذار است و بدین سان عشایر، کو چ نشینی را به مثابه راهکاری هدفمند و پاسخگو برگزیدند.
آنچه که در این اثنا قابل تامل است، «پروژه اسکان» یا یکجانشینی اغلب پیشینیان این آب و خاک طی ادوار گذشته است که بنا به مقتضیات زمان، نظیر وقوع جنگ و تسخیر نقاط مقصد یا مبدا عشایر یا همان ییلاق و قشلاق، بوسیله اقوام مهاجم، نیز حدوث خشکسالی ها، بعدها صنعتی شدن و در این اواخر سرکوب، خلع سلاح و نهایتا «تخته قاپو» شدن، توسط سیاست های دولت های پیشین، خاصه پهلوی اول به وجود آمد که پرواضح است در این گیر و دار شماری توانستند در مقام دفاع از خود که همان متدهای سنتی کوچ نشینی بود برآیند و در بنیادگذاری، انسجام، نظم زمانی و مکانی براساس جغرافیای زمان و سرانجام وحدت جامعه عشایری امروزی که اینک شاهد کوچ نشینی آنها هستیم، دخیل باشند.
غرض نگارنده از پرداختن به موضوعی که ذکر آن پیش تر رفت این است که اغلب این مردم مولد، ساعی و سلحشور، مخالف پیاده کردن سیاست «اسکان عشایر» می باشند. موید این مطلب طرح هایی است که در چارچوب «مناطق اسکان» در پاره ای از استان های غرب کشور که دام خیز و در مجموع از پتانسیل های بالایی در حوزه عشایری، نیز عشایرپذیری برخوردارند می باشد. در طرح های مذکور که عمران صورت گرفته، به رویکرد نرم افزاری آنطور که باید و شاید توجهی مبذول نشده. چنانچه بر همین اساس تاسیسات عمرانی با ورود به دوره سرما، خالی از سکنه و دام شده به علاوه استرس و نارضایتی هایی را از جانب طبقه مزبور موجب شده است. از جمله دلایل «نه» گفتن بیشتر مردم عشایر، به برنامه خاص «یکجانشینی» که دولت محترم، اهداف خاصی همچون حفظ، اصلاح و احیا مراتع و جنگل ها، نیز عدم تخریب منابع طبیعی و سهیم شدن در توسعه محیط زیست پایدار جهانی، تعقیب می کند، بدین قرار است: اکنون که موسم کوچ پاییزه می باشد و طبیعت، خزان و فردا زمستان را تجربه می کند، پناه بردن عشایر به «قشلاق» یا مناطق گرمسیر عمده ترین فاکتوری است که اکثریت قریب به اتفاق عشایر با آن هم داستان اند.
چرا که آنان به مسائلی از قبیل تحلیل رفتن احشامشان بر اثر برودت هوا، در مناطقی که هم اکنون سرما حاکم است و در فصول گرم بدانجا می روند، نیز بی تابی، کاهش وزن و عدم اشتهای دام هایشان هنگام کوچ بهاره و شروع دوره گرما، در نواحی ای که در حال حاضر بطور موقت اسکان می یابند، یعنی مناطق گرمسیر (قشلاق)، توجه جدی دارند. به عنوان مثال در کرمانشاه در حالی که دمای شهرستان های عشایرپذیر همچون «دالاهو» در زمستان به ۱۵ درجه زیر صفر می رسد، دمای قصر شیرین و خسروی در همان حال به ۱۷ درجه بالای صفر می رسد. همین طور در شروع بهار و طی کردن ایام تابستان که در حقیقت با کوچ بهاره آغاز می شود، عشایر به همراه دام هایشان از موج طاقت فرسای گرما که بسیار زیان بار است به نواحی سردسیر (ییلاق) هجوم می آورند که در این هنگام دمای قصرشیرین و خسروی به ترتیب به ۵۴ و ۵۶ درجه بالای صفر می رسد در حالی که دمای شهرستان توریستی «دالاهو» در این موقع به ۵ درجه بالای صفر می رسد.
بنابراین مهمترین واکنشی که غالب عشایر نسبت به اعمال سیاست «استقرار دائم عشایر» دارند در وهله نخست توجه به شرایط آب و هوایی در دو مقطع از سال یعنی کوچ پاییزه که به فصول خزان و زمستان می انجامد و دیگری کوچ بهاره که روند زیست عشایر و احشامشان را در بهار و تابستان در پی دارد. همچنین بدبینی، تردید و عدم ایمان به حمایت ویژه دولت، در همراهی با عشایر در فرآیند «اسکان عشایر» از قبیل نبود اعطای اعتبارات خاص بدون توجه به مقوله «بوروکراسی» و تا حد امکان «بلاعوض»، عدم بیمه دام و محصولات دامی، نیز تولیدات لبنی و تضمین خرید تولیدات مذکور.جدای از تشریح اجمالی «اسکان» آنچه که تحت عنوان مشکلات عشایر حین کوچ قابل مشاهده است از نظر نگارنده به این شرح می باشد:
۱) عدم استفاده از وسایط نقلیه برای نقل و انتقال احشام به علت هزینه زیاد که معمولا از توان خانوار عشایری خارج است. موجب شده که عشایر فواصل طولانی را در چندین شبانه روز با مشقات فراوان در طول مسیر طی کنند که مزید بر این مهم در طول مسیر لطمات زیادی به منابع طبیعی وارد می شود.
۲) بروز امراض مختلف از جمله «تب مالت» و شیوع آن در بین سایر دام ها و متعاقب ان خود افراد عشایر که گاهی اوقات موجب فلج شدن فعالیت های آنان می شود نیز تلفات زیاد دام در طی مسیر کوچ.
۳) نبود پشتیبانی ارگان های دولتی مرتبط همچون سازمان امور عشایری، از عشایر در جریان کوچ که از تبعات فراوانی برخوردار است. گفتنی است که مسیر گرمسیری عشایر استان های کردستان و همدان شهرهای غربی و جنوبی استان های کرمانشاه و ایلام می باشد که علاوه بر آب و هوای گرم در طول زمستان، از مراتع مرغوب و پرپشت بهره مندند. در خاتمه راهکارهایی که می توان جهت یاری رساندن به عشایرحین کوچ پیشنهاد کرد:
۱) حمایت ویژه دولتی (در حال حاضر) از عشایر با کارویژه هایی نظیر خدمات رسانی و... هنگام کوچ.
۲) ظهور سازمان های غیردولتی، فعال کردن بخش خصوصی و تقویت آنها در راستای امداد عشایر.
۳) در اختیار گذاشتن سرویس های ویژه همچون آمبولانس جهت برخی مسائل; زایمان زنان عشایر حین کوچ، بهره گیری از امداد هوایی نظیر هلیکوپتر، برای مواقع اضطراری از قبیل حوادث غیرمترقبه و طرق صعب العبور.
۴) تعاون نهادهای هلال احمر، شبکه بهداشت، جهاد کشاورزی و امور عشایری با عشایر سخت کوش.
شهرام قلی پور
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید