جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

رژیم صهیونیستی و شرق آفریقا


رژیم صهیونیستی و شرق آفریقا
اهتمام رژیم صهیونیستی به منطقه شرق آفریقا قبل از تأسیس رژم اشغالگر قدس بوده و نظریه پردازان صهیونیستی، اوگاندا و کنیا را به عنوان موطن های برگزیده برای گردآوری یهودیان آواره جهان در نظر داشتند.
اتیوپی، جایگاه راهبردی در سیاست آفریقایی رژیم صهیونیستی دارد؛ زیرا با توجه به اینکه آدیس آبابا به عنوان یک قدرت منطقه ای، قابلیت تأثیرگذاری در توازن منطقه ای را دارد، می توان از ظرفیت های آن در جهت تعدیل سیاست منطقه ای مصر و سودان بهره برداری نمود. همچنین امنیت آبی سودان و مصر در گرو سیاست های آبی اتیوپی است.
وجود یک اقلیت یهودی (فلاشه) در اتیوپی، می تواند توازن جمعیتی فلسطین اشغالی را به سود رژیم صهیونیستی مختل و خلاء کمبود نیروی کار این رژیم را پر کند و با بیکار کردن کارگران فلسطین، فشارهای مضاعفی بر اقتصاد بحران زده دولت خودگردان فلسطین تحمیل کند.
امنیت دریای سرخ در ابعاد مختلف برای سیاست راهبردی و امنیتی رژیم اسرائیل، از اولویت های استراتژیک برخوردار است و توازن منطقه ای و ترتیبات امنیتی در این منطقه پیوند تنگاتنگی با موضوع منازعه اعراب و اسرائیل داشته و روابط ارگانیکی با امنیت ملی جهان عرب دارد. حوزه رود نیل نیز در دایره سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی است و از رهگذر نفوذ و بسط سلطه در این منطقه، این رژیم قابلیت های بالفعلی برای تهدید امنیت ملی کشورهای عربی همچون سودان و مصر خواهد داشت.
با کنکاش و مطالعه اندیشه های ناحوم گلدمان، استراتژیست و رهبر کنگره بین المللی صهیونیست ها، پیرامون اولویت های رژیم صهیونیستی در آفریقا، ماهیت و ابعاد نقش اسرائیل در آفریقا به خوبی روشن می گردد. گلدمان در کتابش «اسرائیل به کجا می رود؟» {۱} به اهداف و راهبردهای صهیونیست ها در آفریقا اشاره نموده که خلاصه آن عبارت است از:
۱) امنیت ملی اسرائیل، تأمین و پاسداری از آن؛
۲) مشروعیت سیاسی اسرائیل در منطقه و جهان؛
۳) کسب و توسعه قدرت منطقه ای اسرائیل.
قبل از تشکیل دولت غاصب فلسطین در سال ۱۹۴۸، منطقه شرق آفریقا در اندیشه سیاسی و راهبردی رهبران صهیونیستی، جایگاه ممتازی داشته است. لیبی و سرزمین اوگاندا و کنیا از گزینه های صهیونیست ها برای اسکان و تجمع یهودیان جهان بودند. اهتمام و توجه رژیم صهیونیستی به این منطقه و کشورهای آن طی شصت سال اخیر، در زمینه ها و ابعاد مختلفی بوده است. این منطقه حساس، پس از پایان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد در شش دهه اخیر، شاهد تحولات ژرفی بوده و عوامل خارجی در سطح بین المللی و منطقه ای در روند این تحولات منطقه ای و فرایند تغییرات محلی آن، نقش آفرینی نمودند و رژیم صهیونیستی مستقیم و یا غیر مستقیم یکی از این عوامل بوده است. نزدیکی جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی میان شرق آفریقا و منطقه پرالتهاب خاورمیانه، کشورهای این منطقه را همیشه تحت تأثیرات تحولات حوزه خاورمیانه و کانون های بحران زده آن قرار داده است.
تغییرات حاصل در این منطقه، همیشه تابعی از فرایند دگرگونی های خاورمیانه بوده است. گفته می شود که بخش بزرگی از روند تحولات منطقه ای شرق آفریقا، حاصل مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی بوده است؛ زیرا این منطقه به دلایل فوق، در شش دهه اخیر، یکی از عرصه های فعال منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی بوده است. صهیونیست ها از آغاز تأسیس دولت اسرائیل در فلسطین اشغالی، همسایگان بزرگ جهان عرب همچون ایران، ترکیه و اتیوپی را در کانون توجه راهبردهای سیاست خارجی این رژیم قرار داده اند. {۲}
کشور اتیوپی که یکی از معدود کشورهای مستقل آفریقا در دههٔ چهل سده بیستم و از پیشگامان کشورهای آفریقایی عضو سازمان ملل بوده است، در ابتدا به خاطر دوستی تاریخی و سنتی با همسایگان عربش به قطعنامه تقسیم فلسطین و به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل رأی مثبت نداده، ولی پس از اندک زمانی با فروپاشی نظام پادشاهی فاروق در مصر و روی کار آمدن یک رژیم جمهوری خواه و رادیکال و طرفدار جنبش های آزادی بخش، روابط خود را با قاهره تعدیل ومناسبات نوینی را با رژیم صهیونیستی پایه گذاری نمود. { ۳} مناسبات تل آویو-آدیس آبابا به مثابه سنگ بنایی برای گسترش روبط رژیم صهیونیستی با دیگر کشورهای منطقه شرق آفریقا بوده است. مقاله حاضر، قصد دارد، روند نفوذ و توسعه طلبی رژیم صهیونیستی را در این منطقه تشریح و اولویت های سیاست راهبردی این رژیم را در قبال کشورهای شرق آفریقا تبیین نماید. همچنین درصدد است عوامل و عناصر تهدیدزای حضور این رژیم در این منطقه را بر شمارد.
● پیشینه تاریخی و سنتی حضور رژیم صهیونیستی در منطقه
بر اساس اسناد و مدارک تاریخی، صهیونیست ها به آفریقا و منطقهٔ شرق آن قبل از تشکیل این رژیم، توجه ویژه ای داشته و تلاش می کردند بر اساس نفوذی که در مؤسسات و نهادهای مستعمراتی بریتانیا داشته اند، در مستعمرات انگلستان به ویژه در فلسطین و شرق و شمال آفریقا، برای یهودیان آواره در جهان موطنی را بر گزینند. در قرن نوزدهم، تئودور هرتزل در کتابش «دولت صهیونیسم» بر ضرورت تشکیل دولت اسرائیل برای تجمع و اسکان یهودیان پراکنده در جهان، تأکید داشته و اشاراتی به مناطقی در شرق آفریقا همچون اوگاندا نموده است. {۴}
به رغم اینکه در پی سقوط سلطان عبدالحمید {۵} و در آستانه جنگ جهانی اول، تمام پروژه ها و طرح های ایجاد شهرک های یهودی نشین در آفریقا مردود شناخته شد، ولی برخی یهودیان اروپایی به آفریقا کوچ کردند و در کنیا و اوگاندا مستقر شدند. {۶} پس از تأسیس دولت صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، تلاش های فراوانی برای حضور این رژیم در قاره آفریقا به ویژه منطقهٔ خاوری آن از سوی رهبران این رژیم صورت گرفت و در این زمینه، موفقیت های ارزنده و راهبردی کسب نمودند. در اتیوپی، رژیم صهیونیستی دربرقراری روابط با این کشور، با موانع و مشکلات عدیده ای از جمله خصومت سنتی و مذهبی یهودیان و مسیحیان مواجه گردید که به صورت موانع مذهبی، فرهنگی و ایدیولوژیکی در برقراری روابط تل آویو – آدیس آبابا پدیدار بود. روابط سنتی و تاریخی میان اتیوپی و مصر نیز عامل منفی در عرصه مناسبات اسرائیل و اتیوپی محسوب می شد.
رویکرد نوین سیاست خارجی مصر در دوران حکومت ناصر، بازتاب هایی در سطح مختلف داشت و در سطح منطقه ای با عکس العمل اتیوپی رو به رو بود و اختلافات هیلاسلاسی و ناصر را که انگیزه های سیاسی و اقتصادی داشت، تشدید نمود. همچنین دامنه این اختلافات، تحت تأثیر عوامل خارجی همچون آمریکا و انگلیس، بعد وسیعی پیدا کرد و برای حضور رژیم صهیونیستی در منطقه شاخ آفریقا حوزه رود نیل، فرصت طلایی بود. روابط اتیوپی – اسرائیل که با گشایش سرکنسولگری رژیم صهیونیستی در آدیس آبابا در سال ۱۹۵۰ آغاز گردید، با جنگ سرد میان ناصر و هیلاسلاسی، پهنه این روابط ، ابعاد وسیعی پیدا کرد و حضور رژیم صهیونیستی را در منطقه پایدار نمود. {۷} ناصر در مناسبات مختلف، حمایت مصر را از اقلیت ها و قومیت های زیر ستم استبداد و استعمار حکومت هیلاسلاسی، امپراطور اتیوپی، اعلام می نمود و به گروه های مبارزه اریتره کمک های نظامی و لجستیکی می کرد و در مقابل، رژیم صهیونیستی به آدیس آبابا کمک های فنی و نظامی و تسلیحاتی می نمود. در جریان حمله مسلحانه گروه های آزادی بخش اریتره ضد اتیوپی، رژیم اسرائیل اقدام به ارسال کمک های نظامی و اعزام کارشناسان نظامی برای اتیوپی نمود. {۸} این رژیم در همان دوران، دو آموزشگاه نظامی برای رژیم هیلاسلاسی ساخت؛ نخست، برای آ موزش های جنگ چریکی و دیگری، برای آموزش های کماندویی دریایی بوده است. {۹} همچنین مستشاران صهیونیستی اغلب اوقات به یورش ارتش اتیوپی به شهرهای اریتره و انهدام روستاهای آن اشراف و نظارت داشته اند. {۱۰}
اتیوپی در دوران پادشاهای هیلاسلاسی و سوسیالیستی منگیستو هایله ماریام و ملس زیناوی، نه تنها در بعد امنیتی و نظامی در کانون منازعه مصر و رژیم اسرائیل قرار گرفته بود، بلکه در زمینه اقتصادی، کشاورزی، مذهبی و آبیاری نیز حضور فعال داشته است. اسرائیل با کمک های فنی و مهندسی و حمایت های مالی و اعتباری تلاش داشته، سیاست ها ونظامهای آبیاری اتیوپی، نوسازی و نحوه بهره برداری از منابع آبی رود نیل را به زیان امنیت آبی مصر و سودان، متحول گرداند. {۱۱} هیلاسلاسی در مناسبت های گوناگون با بهره برداری از برگ منابع آبی رود نیل همیشه مصر را تهدید می کرد. (۳) این روند، دامنه اختلافات مصر و اتیوپی را گسترده و روابط دو کشور را همیشه تهدید کرده است. در بعد مذهبی و فرهنگی، رژیم صهیونیستی نقش مؤثری در جدا کردن کلیسای قبطی اتیوپی(۴) از کانون قبطی اسکندریه داشت؛ به طوری که این رژیم بری افزایش اختلافات میان دو کلیسای قبطی مصر و اتیوپی، کلید یکی از کلیساهای قبطی قدیمی و معتبر شهر قدس را به روحانیون اتیوپی داد. (۵)
رژیم صهیونیستی برای برقراری روابط با کشورهای آفریقایی به ویژه منطقه آفریقای خاوری، شیوه های و تاکتیک های خاصی به کار می برد؛ از جمله اهتمام ویژه ای به روابط دوستانه با رهبران آفریقایی یا کاندیداهایی که در آینده احتمال رهبری آنها وجود داشت، کرده است.
همچنین در ادراک و ذهنیت دستگاه سیاست خارجی این رژیم، به جایگاه و نقش حیاتی و بزرگ نظامیان کشورهای آفریقایی توجه شده است. عیدی امین، رئیس جمهوری پیشین اوگاندا، از جمله افسران آفریقایی بود که در فلسطین اشغالی آموزش نظامی و دوره های ستادی دیده بود. در همین راستا جومو کنیاتا، رئیس جمهور پیشین کنیا، در آستانه استقلال کشورش اعلام نمود که اولین گروه از خلبانان کشورش به صورت سری در فلسطین اشغالی آموزش های نظامی و فنی دیده اند. {۱۲} در نیمه دهه شصت، رژیم اسرائیل نیروهای مسلح کشورهای منطقه شرق آفریقا همچون اتیوپی، کنیا، اوگاندا و تانزانیا را آموزش نظامی، فنی و ستادی داده است و در پایان سال ۱۹۶۶، فاش شد که ۱۵۰ نفر از جوانان تانزانیا برای یادگیری آموزش های نظامی، به فلسطین اشغالی اعزام شده بودند. در راستای مناسبات نظامی این رژیم و کشورهای آفریقایی، اولین گروه از خلبان های نظامی منطقهٔ شرق آفریقا توسط افسران صهیونیستی و در فلسطین اشغالی آموزش های فنی و نظامی دیده اند. دیدگاه اکثر سران کشورهای آفریقایی تازه استقلال یافته به ویژه سران کشورهای منطقه خاوری آفریقا، نسبت به رژیم اسرائیل مثبت بوده است؛ برای مثال نایرره، رئیس جمهور پیشین تانزانیا، اظهار داشت:«اسرائیل کشور کوچکی است، ولی این قدرت را دارد که برای کشوری مثل کشور من، چیزهای زیادی عرضه کند. ما می توانیم درس های مفیدی از اسرائیل بیاموزیم؛ زیرا دو طرف با مشکلات مشابهی مواجه هستیم که در رأس آن، دو مشکل مهم و اساسی یعنی ساختن امت واحده و سپس آباد کردن زمین و ایجاد تحول مادی و اقتصادی در کشور است».
رژیم صهیونیستی در دهه هفتاد و هشتاد، کمک های فنی و مهندسی در زمینه کشاورزی، دامپروری و توسعه پایدار به کشورهای آفریقایی از جمله اتیوپی و تانزانیا نموده است. {۱۳}
● ژئوپولیتیک منطقه شرق آفریقا
مفهوم «شاخ آفریقای بزرگ» در ادبیات سیاسی و راهبردی ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری کلینتون، رئیس جمهور (دموکرات) آمریکا، مطرح و مرسوم شده است. سوزان رایس، معاون آفریقایی وزارت خارجه وقت آمریکا، این مفهوم را پس از پرداخت و متبلور ساختن آن در ادبیات و گفتمان سیاسی و علوم ژئوپولیتیکی آمریکا و جهان، رواج داد. از دیدگاه استراتژیست های آمریکا، اصطلاح شاخ آفریقای بزرگ که اغلب کشورهای منطقه شرق آفریقا را در بر دارد، بر منطقه ای اطلاق می شود که شامل کل منطقه شاخ آفریقا و سودان و منطقه دریاچه های بزرگ است. {۱۴}
اهمیت ژئوپولیتیکی این مناطق، به طور تفکیکی و خلاصه به شرح زیر بیان می شود:
۱) دریای سرخ:
بر اساس نظریه های ژئوپولیتیکی، خاورمیانه جزو مناطق حاشیه ای محسوب می شود و منطقه دریای سرخ تا حدودی در میانه هلال حاشیه ای قرار گرفته است. در دوران جنگ سرد، این منطقه بخشی از کمربند امنیتی شوروی سابق بود و اهداف راهبردی آمریکا و متحدان آن در این منطقه، محاصره شوروی، جلوگیری از پیشرفت نفوذ آن حمایت از امنیت اسرائیل و تأمین راه های انتقال سوخت از این حوزه به اروپا بوده است. {۱۵} پس از پایان جنگ سرد، اهمیت ژئوپولیتیکی این حوزه در برخی ابعاد و زمینه ها، کاهش یافته، ولی با آغاز جنگ دوم خلیج فارس و آزادی کویت، اهمیت استراتژیکی این منطقه بار دیگر متحول و برجسته گردید. آمریکا در جنگ به اصطلاح آزادی کویت، از این منطقه کمال بهره برداری نموده و پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، بوش (پسر) از این منطقه برای مبارزه با تروریسم جهانی، به خوبی استفاده نموده است. {۱۶} دریای سرخ در اندیشه متفکران، استراتژیست ها و رهبران صهیونیستی، جایگاه بسیار مهمی دارد. در این راستا بن گوریون، اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و از مؤسسان دولت صهیونیستی در ارزیابی از اهمیت استراتژیک بندر ایلات گفت:«حیات و مرگ اسرائیل در گروه این دریاست». {۱۷} رژیم صهیونیستی همیشه خود را در محاصره اعراب می دیده است؛ از این رو استراتژی سنتی آن در حوزه دریای سرخ، بر شالوده دکترین بن گورین قرار گرفته است. بر اساس این دکترین، رژیم صهیونیستی باید مناسبات خود را با کشورهایی پیرامون جهان عرب، گسترش دهد تا از این رهگذر، امکان محاصره اعراب مخالف با اسرائیل را فراهم آورد. موشه دایان، وزیر جنگ پیشین اسرائیل و یکی از نظریه پردازان صهیونیستی، درباره اهمیت بندر ایلات و دریای سرخ اظهار داشت:«این بندر، دروازه اسرائیل بر روی آسیا و آفریقاست». {۱۸} وی درباره اهمیت کشورهای این منطقه نیز گفته است:«ثبات و امنیت اسرائیل در گروه امنیت و ثبات اتیوپی است. »{۱۹}
۲) منطقه شاخ آفریقا:
این منطقه از لحاظ ژئوپولیتیکی، امتداد منطقه دریای سرخ و تا حدودی تابعی از ژئوپولیتیک منطقه خاورمیانه، محسوب می شود.
کشورهای این منطقه بر تنگه باب المندب و خطوط ارتباط و معابر دریایی میان دریای سرخ و اقیانوس هند، اشراف و تحکم دارند. هرگونه رخداد ودگرگونی در این منطقه، به طور محسوسی بر کشتیرانی در درای سرخ و اقیانوس هند و خطوط نقل و انتقال نفت و کالا از منطقه خلیج فارس به اروپا و منطقه دریای مدیترانه و برعکس، تأثیرات گوناگونی می گذارد. در دهه هفتاد، جهان به ویژه منطقه خاورمیانه و دریای سرخ، متأثر از جنگ اوگادن میان اتیوپی و سومالی بوده است و اختلال در روند کشتیرانی در این منطقه، به طور ملموسی مشهود بوده است. {۲۰} پس از پایان جنگ سرد و تحولات پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکا و ناتو اهمیت این منطقه را برای جنگ در قبال تروریسم جهانی درک نموده و یگان های نیروی دریای آلمان، مأموریت یافتند تا از سواحل و آبراه های محیط پیرامونی این منطقه، حفاظت کنند و به هر گونه تحرک تروریستی، پاسخ قاطعی بدهند. رژیم صهیونیستی در منازعه خود با جهان عرب، تکیه اساسی بر کشورهای این منطقه دارد.
۳) تنگه باب المندب:
تنگه باب المندب ۵/۱۰ مایل پهنا، ۳۵ مایل طول، ۱۲ تا ۱۸۳ متر عمق دارد و تعداد کشتی هایی که روزانه از این تنگه می گذرند، بیش از ۵۵ فروند است. سواحل دو طرف تنگه متعلق به یمن، اریتره و جیبوتی است. رژیم صهیونیستی برای کنترل این تنگه و کاهش منابع تهدیدزا علیه امنیت ملی خود، اقدام به ایجاد شبکه ای از روابط پیچیده با کشورهای مشرف بر این تنگه، نموده است و از این رهگذر، کشورهای اریتره و جیبوتی اهمیت فوق العاده ای در سیاست منطقه ای رژیم صهیونیستی دارند. {۲۱}
۴) منطقه دریاچه های بزرگ:
این منطقه و حوزه دره نیل، در ابعاد مختلف برای طرح های استراتژیک اسرائیل در منطقه شرق آفریقا، دارای اهمیت ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی است. {۲۲} در این منطقه، مهم ترین منابع آبی حوزه رود نیل واقع شده که بزرگ ترین و مهم ترین دریاچه های آفریقا و منابع آبی آن محسوب می شوند؛ از جمله این دریاچه ها، دریاچه تانگانیا، دریاچه کیوو، دریاچه جورج، دریاچه آلبرت و دریاچه معروف ویکتوریا، می باشد. {۲۳} انگیزه های سلطه جویی قدرت های فرامنطقه ای ، اهمیت موقعیت ژئواستراتژیکی این منطقه پس از جنگ سرد را تحریک نموده است؛ زیرا این منطقه، همانند منطقه هارتلند (قلب) آفریقا می باشد و تسلط این منطقه، چیرگی غلبه بر سایر مناطق آفریقا را آسان و میسر می گرداند.
پس از پایان بحران منطقه دریاچه های بزرگ{۲۴}، تحولات ژئوپولیتیکی مهمی در این منطقه رخ داده که فرایند آن، دگرگونی های برجسته ای در مناطق محیط آن به وجود آورده است؛ از جمله:
۱) به قدرت رسیدن توتسی ها در رواندا و بروندی که با رژیم صهیونیستی مناسبات راهبردی و سنتی دارند.
۲) افزایش هژمونی منطقه ای اوگاندا؛ این فزونی با کمک آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است. رژیم اوگاندا با حمایت از توتسی های منطقه، به یک بازیگر منطقه ای تبدیل شد و تشکیل کشور بزرگ توتسی نژاد و اندیشه بلند پروازانه رهبری اوگاندا در حال پرورش است.
۳) با سقوط موبوتو، دیکتاتور ۳۲ ساله کنگو دموکراتیک (زئیر سابق) و دوست دیرینه فرانسه، هژمونی منطقه ای پاریس نیز در این منطقه کاهش یافت. {۲۵}
۴) از نتایج مهم بحران دریاچه های بزرگ، تسلط کامل آمریکا بر این منطقه است که در پرتوی آن، رژیم صهیونیستی جایگاه ممتازی در این منطقه حساس آفریقایی پیدا نمود. در گذشته، رژیم صهیونیستی با کشورهای این منطقه مناسبات گوناگونی داشته و پهنه تأثیر گذاری آن بر جریانات و تحولات این منطقه تا حدی بوده که از خارج دایره، بر روند تحولات این منطقه تأثیر گذار باشد؛{۲۶} ولی در پایان یافتن بحران و در پرتوی حمایت های همه جانبهٔ آمریکا، دامنه تأثیر گذاری این رژیم وسیع تر شد و به طور مستقیم و از درون دایره منطقه ای، روی رخدادهای این منطقه تأثیر گذار است. {۲۷}
۵) در پی کاهش هیمنه فرانکفون ها در این منطقه که با درخشش ستاره انگلوفون ها همراه بود، توازن منطقه به سود آمریکا و اسرائیل مختل گردید. این روند، منشأ تحولات و پیامدهای منطقه ای بود؛ از جمله شکست جنبش یونیتا، بزرگ ترین مخالف حکومت آنگولا که از سوی موبوتو، رئیس جمهور وقت زئیر، حمایت می شد. این شکست با کشته شدن ساویمبی، رهبر این سازمان، تکمیل و باعث رهایی آنگولا از جنگ سی ساله و دشمن قوی شد. آمریکا این فرصت را مغتنم شمرده و در منابع نفتی و گازی این کشور سرمایه گذاری هنگفتی کرد؛ به طوری که اکنون، ۷۰ درصد کل تولید نفتی این کشور به آمریکا صادر می شود. {۲۸}● منازعات منطقه ای و مناقشات دو جانبه
بحران ها و منازعات منطقه ای و مناقشات دوجانبه میان کشورهای منطقه شرق آفریقا، یکی از شاخص های سیاسی و امنیتی این منطقه است. تداوم این کشمکش ها که عوامل و انگیزه های تاریخی، سیاسی و اجتماعی دارد، فرصت های طلایی برای حضور رژیم صهیونیستی و گسترش و تداوم هژمونی منطقه آن، به وجود آورده است. رژیم صهیونیستی در تشدید و تحریک عوامل و کانون های تنش های محلی و منطقه ای میان کشورهای این منطقه، تأثیر مستقیم و غیر مستقیمی داشته است. به طور خلاصه به این منازعه ها و مناقشه ها در زیر اشاره می شود:
۱) بحران های محلی سودان
الف) مسأله جنوب سودان:
بحران و جنگ داخلی جنوب سودان که حدود ۴۵ سال به طول انجامید و هنوز برخی پیامدهای آن ادامه دارد، برای خارطوم در ابعاد امنیتی – نظامی، سیاسی – اقتصادی و اجتماعی – توسعه ای، مشکلات عدیده ای به وجود آورده است. {۲۹}
اختلافات قومی، نژادی و مذهبی، مهم ترین عامل محلی و داخلی این بحران بود (۶) و در بعد منطقه ای، دخالت همسایگان به ویژه اوگاندا، کنیا، اتیوپی و اریتره، در گسترش دامنه بحران نقش اساسی داشته و رژیم صهیونیستی با حمایت از گروه های شورشی جنوب سودان، بزرگ ترین نقش منطقه ای را در این بحران ایفا می کند. {۳۰} تفکیک کشور سودان به مناطق محلی و قومی و نابودی یکپارچگی این کشور، بخشی از سیاست های راهبردی رژیم صهیونیستی است. {۳۱} الیعازر ادلشتاین، استاد علوم سیاسی دانشگاه بار ایلان اسرائیل در کتاب خود «سلاح های اسرائیل در جهان» (۷)، اسنادی فاش نموده که براساس آن موساد در مذاکرات با رهبران جنبش آزادی بخش سودان به رهبری کارانگ، به این نتیجه رسیده است که رژیم اسرائیل در قبال دریافت امتیازات و تسهیلات کشف و استخراج نفت در جنوب سودان، به این گروه مسلح، تجهیزات و کمک های نظامی لجستیکی بدهد. ژنرال شاؤول دهان، دبیرکل وزارت دفاع اسرائیل، در اکتبر ۲۰۰۱ در مذاکرات خود با رهبران شورشیان جنوب سودان موفق شد، امتیازات نفتی در منطقه جنوب سودان را برای شرکت نفتی مشترک اسرائیل – چین «میدیر و نیفت»، در مقابل فروش اسلحه و تجهیزات به این گروه ها به دست آورد. {۳۲}
ب) بحران دارفور:
بحران دارفور در غرب سودان و در مرزهای مشترک سودان با لیبی، چاد و آفریقای مرکزی، ریشه های تاریخی و اجتماعی پیچیده دارد. مقامات مسئوول سودانی، در این زمینه دخالت گروه های شورشی در جنوب سودان به رهبری کارانگ و کشورهایی همچون اریتره واسرائیل را به عنوان قدرت های محلی و منطقه ای و آمریکا به عنوان قدرت فرامنطقه ای، عامل مهمی در افزایش گستره بحران این منطقه دانسته و بر دخالت صهیونیست ها در این بحران بیشتر پافشاری می کنند.
ج) بحران مردم شرق سودان:
ریشه های بحران این منطقه تا حدودی زیادی شبیه بحران جنوب سودان و منطقه دارفور است. قبیله البجا که بزرگ ترین قبیله منطقه است، خواهان اعطای حقوق و امتیازات سیاسی و اقتصادی برای مردم این منطقه است. نقش اریتره به طور شفاف در تحریک و هدایت این بحران آشکار است. {۳۳} مردم شرق سودان در اعتراضات آشکار خود، خواهان اعطای امتیازات همسان با مردم جنوب سودان و دارفور هستند.
۲) بحران مرزی اریتره و اتیوپی
در می ۱۹۹۸، منطقه شرق آفریقا شاهد یک درگیری مرزی میان ارتش اریتره و اتیوپی بوده است. بهانهٔ اولیه جنگ، ادعای ارضی یک منطقه مرزی به مساحت ۴۰۰ کیلومتر مربع بود که فاقد ارزش اقتصادی و جایگاه راهبردی بوده است.
خلاصه انگیزه ها و علل این بحران به شرح زیر است:
▪ علل راهبردی
اتیوپی از کاهش هژمونی منطقه ای خود، نگران بوده و از محصور بودن در خشکی بسیار رنج می برد.
▪ علل سیاسی
الف) اریتره احساس می کرد که آمریکا توجه منطقه ای و جهانی به آن دارد.
ب) اریتره به نوعی احساس انزوای منطقه ای می کرد که از سوی اتیوپی به آن تحمیل شده است.
ج) رقابت میان اسمره و آدیس آبابا بر سر گسترش نفوذ و قدرت منطقه ای.
▪ علل اقتصادی
الف) انتشار یافتن پول ملی به نام «نفکه» توسط اریتره در سال ۱۹۹۷ و لغو استفاده از «بیر» واحد پولی اتیوپی.
ب) اتیوپی تجارت خود را به بندر جیبوتی منتقل کرده و از این رهگذر، اقتصاد اریتره را دچار خسارات فراوانی نموده است.
ج) اتیوپی، دیون خود را با دلار از اریتره مطالبه کرد.
این درگیری مرزی در می ۱۹۹۸ آغاز شد و دو طرف را متحمل تلفات جانی و مادی فراوانی نموده است.
در فوریه ۲۰۰۱، دو طرف در الجزیره موافقتنامه صلح و آتش بس را امضا نمودند، ولی به دلیل عدم اجرای کامل این موافقتنامه، اکنون روابط میان دو طرف متشنج است. {۳۴}
۳) بحران سومالی
از زمان فروپاشی نظام زیاد باره در اوایل ۱۹۹۱، بحران این کشور با دخالت عواملی داخلی و خارجی هنوز ادامه دارد. مهم ترین عوامل جنگ داخلی سومالی به شرح زیر است:
الف) نظام قبیله ای:
قبایل مختلف سومالی برای تصاحب ثروت و قدرت در حال جنگ و رقابت هستند.
ب) فروپاشی دولت:
دولت ملی در این سرزمین از زمان استقلال آن در دهه شصت، از اقتدار و پرستیژ مناسبی برخوردار نبوده و عواملی همچون قبیله گرایی و محلی گرایی، موانع اساسی در تعامل و تشکل ساختار دولت ملی بوده است.
ج) انگیزه های اقتصادی:
سومالی، یکی از کشورهای فقیر جهان است و فقر، عامل مهم توسعه نیافتگی این کشور می باشد.
د) ضعف وفاق ملی:
قبیله گرایی، مانع اصلی وفاق ملی است.
ه) فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد:
این روند جهانی، تأثیرات و پیامدهای فراوانی روی دگرگونی های سومای داشته است.
ز) گروه ها و سازمان های سیاسی و جنگ سالاران:
گروه های سیاسی مسلح که هر کدام به یک قدرت محلی و یا قبیله ای منسوب هستند، عامل مهمی در بی ثباتی و عدم استقرار امنیت در این کشور بوده و مانع اصلی تشکیل یک دولت ملی فراگیر است. {۳۵}
۴) بحران دریاچه های بزرگ
جنگهای داخلی کنگو دموکراتیک و آنگولا و دخالت عوامل مختلف و در سطوح متفاوت، محیط را برای تنش و ایجاد یک بحران منطقه ای و با دامنه وسیعی، فراهم می سازد. این بحران در شاخص های راهبردی و امنیتی کلان آن، در حقیقت رقابت میان فرانسه و آمریکا بوده و در پایان این بحران که حدود ۵ میلیون قربانی داشته، فرانسه از منطقه شکست خورده و خارج گردید و واشنگتن با اولین حضور جدی خود در قاره آفریقا، پیروزی خود را جشن گرفت. با پایان این بحران، این منطقه شاهد دگرگونی وسیع ژئوپولیتیکی بوده است. فرانکفونی که حضور تاریخی و سنتی در منطقه داشت، در پایان این بحران رنگ باخت و گام به گام در حال عقب نشینی از منطقه است و لوران کابیلا که در پی سقوط موبوتو به قدرت رسید، تنها از سوی کشورهای انگلوفونی به رسمیت شناخته شد و کشورهای فرانکفونی منطقه، در پذیرش کابیلا تعلل می کردند و تحفظات پاریس را در تعامل با این چهره جدید مورد توجه داشته اند. { ۳۶} از شاخص مهم ژئوپولیتیک پایان بحران این منطقه، تأکید مجدد بر اصطلاح سیاسی «شاخ آفریقای بزرگ» و در ادبیات راهبردی آمریکا، این منطقه تداوم و استمرار منطقه شرق آفریقا یا «شاخ آفریقای بزرگ» است.
● مناقشات دوجانبه
اغلب مناقشات دو جانبه میان کشورهای منطقه، حاصل میراث استعماری و اختلافات مرزی و ارضی بوده و عوامل داخلی و محلی همچون سلطه جویی و هژمون طلبی برخی رهبران کشورهای این منطقه، نقش مؤثری در این مناقشه های دو جانبه، ایفا می کنند. گاهی قدرت های فرامنطقه ا ی، برخی کشورهای وابسته به خود را وادار به جنگ نیابتی می کنند و از این رهگذر، تداوم این منازعات و مناقشات، ثبات و امنیت منطقه را ناپایدار می کند و هزینه های امنیتی و نظامی کشورهای منطقه را که اغلب از جمله کشورهای فقیر جهان هستند، افزایش می دهد و بازار رقابت تسلیحاتی میان این کشورها، رونق می گیرد. تداوم بی ثباتی در منطقه، حضور سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی در شرق آفریقا پایدار و صنایع نظامی و کالاهای لجستیکی این رژیم را فعال می سازد و از ا ین رهگذر، دولت صهیونیستی به برخی نیازمندی های راهبردی خود پاسخ مثبتی خواهد داد.
نمونه های شاخص از مناقشات دو جانبه عبارت است از:
۱) اریتره – اتیوپی:
با وجود امضای قرارداد ترسیم مرزها میان دو کشور در ۱۳ آوریل ۲۰۰۲، دو طرف از اجرا نشدن مفاد قرارداد صلح الجزیره و قرارداد فوق، شکایت داشته و همدیگر را متهم به اخلال در اجرای موافقتنامه صلح الجزیره می کنند. تداوم این تنش، تأثیرات منفی امنیتی، سیاسی و اقتصادی بر تحولات دو کشور دارد.
۲) اریتره – سودان:
سودان، اریتره را متهم به دخالت در امور داخلی خود می کند. حمایت اسمره از گروه ها و سازمان های مخالف خارطوم، از جمله عوامل تنش میان دو طرف است. لیبی تلاش های زیادی برای کاهش تنش میان دو کشور نموده است و بازگشایی سفارتخانه ها و از سرگیری روابط میان دو کشور، بارقه ای از کاهش تنش میان اسمره – خارطوم است.
۳) اریتره – یمن:
روابط میان صنعاء واسمره، هنوز اسیر تراکم اختلافات مرزی و ارضی دو کشور است. اریتره هنوز از سوی یمن به خاطر عدم اجرای توافقنامه پاریس متهم است. اختلافات ارضی بر سر جزایر حنیش بزرگ و حنیش کوچک، زمینه را برای سردی روابط و ایجاد تنش در مناسبات دو کشور برای همیشه مساعد و مهیا می سازد.
در این مناقشه، رژیم صهیونیستی همیشه از اریتره حمایت کرده و یمنی ها ادعا دارند که نیروی دریایی رژیم صهیونیستی در اشغال جزایر حنیش بزرگ و کوچک توسط نظامیان اریتره، نقش فعالی داشته است.
۴) اریتره – سومالی:
اریتره در ادبیات سیاسی، رسانه ها و تبلیغات خود، وضعیت سومالی و بحرانی شدن این کشور را حاصل توسعه طلبی منطقه ای اتیوپی می داند و در محافل بین المللی، دخالت اتیوپی در امور داخلی سومالی را عامل مهمی در تداوم وضعیت بحرانی مگادیشو می داند.
۵) ایتره – جیبوتی:
اریتره و جیبوتی، اشتراک فراوان و منافع گوناگونی برای توسعه همکاری دارند. اریتره، هیچ گاه در راستای تضعیف جیبوتی اقدام نمی کند؛ زیرا به نظر اسمره، تضعیف جیبوتی باعث رشد نهضت اپوزیسیون عفاری ها می شود. قبیله عفار در جیبوتی در طول تاریخ معاصر خود، سعی در وحدت با عفاری های اریتره و اتیوپی و تشکیل یک دولت ملی، داشته است.
۶) سودان – اتیوپی:
به رغم وجود رقابت تاریخی و سنتی میان خارطوم و آدیس آبابا، دشمنی دو طرف با تحرکات منطقه ای و بلند پروازی های آسیاس افورکی، باعث وحدت دیدگاه در قبال سیاست های منطقه ای اریتره بوده و دو کشور به همراه سومالی و یمن، تجمع کشورهای صنعاء را تشکیل می دهند. اریتره این تجمع را بر ضد خود می داند؛ از این رو هیچ گاه دعوت یمن را برای عضویت در این تجمع منطقه ای نپذیرفته است. {۳۷}
۷) سودان – جیبوتی:
میان دو کشور، مرزهای مشترکی وجود ندارد. دیدگاه سودان در قضیه بحران سومالی و ترتیبات امنیت دریای سرخ و تنگه باب النمدب و چگونگی مناسبات خارطوم – اسمره برای جیبوتی اهمیت دارد.
۸) سودان – مالی:
سیاست سودان در قبال سومالی، در راستای ثبات و استقرار یک دولت ملی و فراگیری در مگادیشو است. به رغم اینکه خارطوم در مذاکرات طرفهای سومالی و دیگر کشورهای منطقه مانند کنیا حضور ندارد، ولی از سوی آمریکا و برخی کشورهای منطقه در حمایت از گروه های اسلام گرای سومالی متهم است.
۹) سودان – کنیا:
نایروبی نقش مؤثری در مدیریت و رهبری تجمع کشورهای «ایگاد» و طرح آن برای حل قضیه جنوب سودان، داشته است. کنیا، میزبان مذاکرات طولانی دولت مرکزی سودان و گروه های مسلح جنوب سودان بود و توافق اخیر میان خارطوم و گروه کارانگ، حاصل اهتمام نایروبی به مسائل سودان است. کنیا علاوه بر مساله جنوب سودان، در حل قضیه سومالی و تشکیل دولت ملی جدید نیز نقش اساسی داشته و از این رهگذر، گسترهٔ هژمونی منطقه ای و نقش بازیگری خود را توسعه داده است. {۳۸}
۱۰) اتیوپی – کنیا:
دو کشور، هنوز به توافقات دفاع مشترک امضا شده در دوران حاکمیت هیلاسلاسی، پایبند هستند. میان دو کشور در قبال قضیه سومالی و جنگ علیه تروریسم و قضایای مربوط به آوارگان و امنیت دو کشور، هماهنگی وجود دارد.
۱۱) اتیوپی – جیبوتی:
روند روابط میان دو کشور از سال ۱۹۹۱، رو به پیشرفت است و در آستانه بحران و جنگ مرزی میان اسمره و آدیس آبابا، روابط اتیوپی یا جیبوتی توسعه شتابزده ای داشت. جیبوتی در سالهای ۲۰۰۵-۲۰۰۲ اتیوپی را متهم به مداخله در قضایای سومالی می کرد.
۱۲) اتیوپی – سومالی:
اتیوپی از دیرباز نسبت به سومالی و سرزمین های تابعه آن، نظر داشته است و سه بار در سالهای ۱۹۹۶، ۱۹۸۰ و ۱۹۷۷ بر سرزمین اوگادن میان دو کشور برخورد نظامی رخ داده است. اتیوپی به بهانه مبارزه با تروریسم جهانی، در امور داخلی سومالی دخالت داشته است.
۱۳) جیبوتی – سومالی:
قرارداد «عرتا» در جیبوتی نقش مؤثری در تشکیل دولت موقت پیشین سومالی به ریاست صلاد حسن داشته است. همچنین این کشور نقش مؤثری در مشروعیت دادن به رژیم جمهوری «سرزمین سومالی» داشت و جیبوتی، اولین کشور میزبان طاهر ریال، رئیس جمهور وقت این کشور، بوده است.
۱۴) کنیا – سومالی:
دولت کنیا، میزبان مذاکرات گروه ها و جریانات سیاسی سومالی در جهت تشکیل دولت و پارلمان بوده است. این کشور با میزبانی از مذاکرات قضیه سومالی و سودان، در پی کسب پرستیژ منطقه ای است. نایروبی پس از یازدهم سپتامبر و در پی همکاری ها و هماهنگی های وسیعی با آمریکا در جنگ علیه تروریسم، نقش فزاینده ای در منطقه پیدا کرد.
۱۵) کنیا – جیبوتی:
دو کشور، دارای همگرایی منطقه ای و همکاری دو جانبه اند. هر دو برای میزبانی نیروهای دریایی ناتو برای مبارزه با تروریسم و ارائه تسهیلات به نیروهای آمریکایی و متحدان آن جهت تقویت آمریکا در جنگ علیه تروریسم جهانی، در حال رقابت هستند؛ ولی در قبال قضیه سومالی دیدگاه های همگونی دارند.
● تأثیرهای نظام جدید جهانی بر منطقه شرق آفریقا
فروپاشی شوروی و انحلال نظام دو قطبی و پایان جنگ سرد، تأثیرات ژرفی بر منطقه شرق آفریقا بر جای گذارده است. {۳۹} این دگرگونی ها که از دوران جنگ جهانی دوم، بی سابقه بوده، در ابعاد و زمینه های مختلف بر روند جامعه و سیاست و اقتصاد کشورهای این منطقه، تأثیرات گوناگون گذاشته است. شاخص ترین تحولات منطقه ای پس از فروپاشی نظام دو قطبی، عبارت است از:
۱) زوال نظامهای سوسیالیستی تمامیت خواه:
در پی فروپاشی شوروی، زمینه های سرنگونی و سقوط و سقوط رژیم سوسیالیستی اتیوپی به رهبری منگیستو هایله ماریام فراهم آمد، از نتایج این سرنگونی، استقلال اریتره و پیروزی جبهه آزادی بخش مردم اریتره به رهبری آسیاسی افورکی و سقوط ایدیولوژی مارکسیستی در اتیوپی و روی کار آمدن یک دولت ملی در آدیس آبابا بود.
۲) کثرت گرایی سیاسی:
در تمام کشورهای منطقه، نظام تک حزبی، عرصه سیاست کشور را به سود نظام سیاسی کثرت گرایی واگذار نمود. استقرار نظام کثرت گرایی سیاسی نه تنها موجب ثبات و امنیت منطقه نشد، بلکه آشفتگی و بی ثباتی سیاسی را نیز در این منطقه گسترش داده است.
سرنگونی رژیم مستبد محمد زیاد باره، نقش مؤثری در فروپاشی دولت ملی و گسترش بی ثباتی سیاسی داشت. این روند، سبب رشد قبیله گرایی، محلی گرایی، نژاد پرستی و تشدید تضادهای منطقه ای و مذهبی گردیده است. تداوم رشد قبیله گرایی و تشدید تضادهای منطقه ای، وحدت ملی را به خطر انداخته است.
۳) گسترش بی ثباتی سیاسی:
کثرت گرایی و نظام چند حزبی در منطقه شاخ آفریقا و دریاچه های بزرگ آفریقا، با تنش های محلی و منطقه ای همراه بوده است. تضاد میان الگوهای سیاسی تحمیل شده از سوی غرب و شاخص های تاریخی و سنت های اجتماعی و فرهنگی این منطقه، سبب رشد قبیله گرایی، نژاد پرستی و تضادهای منطقه ای و مذهبی گردیده است. حاصل این تضادها و تناقض های سیاسی و اجتماعی در منطقه، امواجی از بی ثباتی و ناامنیتی بوده و بحران های موجود در این منطقه، حاصل این دگرگونی هاست. {۴۰}
۴) رشد و نمو جنبش ها و جریانات اسلام سیاسی:
جریانات مذهبی منطقه، به طور سنتی تحت تاثیر کشورهای عربی منطقه همچون سودان، مصر، عربستان سعودی و لیبی بوده است. در گذشته، طریقت های صوفیه از سودان و لیبی به داخل منطقه شرق آفریقا گسترش می یافته و در تاریخ معاصر، افکار و اندیشه های اخوان المسلمین مصر و جریانات نیوسلفی عربستان سعودی و یمن و جریانات اسلام سیاسی و اسلام جهادی (سلفی) با سیاست مستبدانه دولت های سکولار رو به رو بوده است. فرایند این تضاد و برخورد، نتایج منفی بر روند تحولات محلی و منطقه ای داشته است. افزایش اقتدار اسلام سیاسی در سومالی و سودان، توازن سیاسی و امنیتی منطقه را تا حدودی مختل کرده و تنش های سیاسی و اجتماعی کشورهای منطقه به ویژه منطقه شاخ آفریقا را تشدید نموده است. (۸)● افزایش هزینه های تسلیحاتی برخی کشورهای منطقه
▪ سودان:
در پی تشدید درگیری های نظامی میان دولت مرکزی و گروه های مسلح جنوب سودان، هزینه های نظامی کشور به شدت افزایش یافت. بر اساس آمارهای منتشر شده، بودجه دفاعی سودان از ۲۴۸ میلیون دلار در سال ۱۹۹۸ به ۴۲۵ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰ رشد کرده است. افزایش درآمد نفتی سودان، (۹) نقش مؤثری در افزایش بودجه نظامی این کشور داشته است.
▪ اتیوپی:
جنگ و برخوردهای مرزی در می ۱۹۹۸ میان این کشور و اریتره، علاوه بر زیانهای سیاسی و انسانی، بیش از ۹/۲ میلیارد دلار به اقتصاد فقیر این کشور صدمه رساند. افزایش حجم نیروی نظامی کشور از ۶ هزار نظامی به ۳۵۰ هزار سرباز در ۱۹۹۸، هزینه نظامی این کشور را به صورت نجومی افزایش داد. (۱۰) اتیوپی برای تأمین ارتش ۵/۱۵۲ هزار نفری خود در سال ۱۹۹۹، مبلغ ۴۴۴ میلیون دلار اختصاص داده و در سال ۲۰۰۰ آن را به ۴۵۷ میلیون دلار افزایش داده است.
▪ اریتره:
نیروی نظامی اریتره در هنگام جنگ با اتیوپی ۲۵۰ هزار نفر بود و اکنون به ۱۷۰ هزار نفر کاهش یافته است. ولی حجم بودجه نظامی از ۳۰۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹۹ به ۳۶۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰ رشد کرده است. آمریکا نیز در این راستا حجم کمک های نظامی خود به اریتره رااز ۴/۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۹ به ۴/۱ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰ افزایش داده است. {۴۱}
▪ اوگاندا:
بلند پروازی های منطقه ای موسوینی، رئیس جمهور اوگاندا، و درگیری های مسلحانه حکومت مرکزی با گروه های مسلح مخالف، نقش کلیدی در روند افزایش بودجه نظامی این کشور داشته است. بر اساس آمار اعلام شده از سوی دولت اوگاندا، بودجه نظامی کشور در سال ۲۰۰۰ بالغ بر ۱۳۲ میلیون دلار بود و در سال ۲۰۰۱ به ۱۱۵ میلیون دلار کاهش یافته. ولی اکنون بودجه نظامی این کشور به ۲۵۱ میلیون دلار رسیده است. این مبلغ ۵۰ درصد کل بودجه کشور را شامل می شود؛ در صورتی که اوگاندا فقط ۲ درصد کل بودجه را برای مبارزه با فقر و ارتقای سطح معیشتی شهروندان خود، اختصاص داده است. به خاطر دخالت اوگاندا در جنگ منطقه دریاچه های بزرگ، این کشور سالانه ۶۰ میلیون دلار متحمل زیان می شده است. {۴۲}
● توازن قدرت در منطقه شرق آفریقا «شاخ آفریقای بزرگ»
این منطقه، شامل هفت کشور با جمعیتی حدود ۱۷۰ میلیون نفر است. مساحت این منطقه بالغ بر ۵/۱۷ درصد کل قاره آفریقاست. حجم نیروهای مسلح این کشورها حدود ۶۳۰ هزار نفر و در مقابل، گروه ها و سازمان های مخالف و جدایی طلب، در حدود ۷۰ هزار نفر توان نظامی دارند. میان کشورهای این منطقه مشکلات مرزی و اختلاف سرزمینی وجود دارد. فرانسه پایگاه نظامی در جیبوتی دارد و میان کشورهای این منطقه یک ائتلاف منطقه ای با عنوان «تجمع کشورهای ایگاد» وجود دارد که در سال ۱۹۸۳ تشکیل یافته و مصر، انگلیس، آمریکا، آلمان و فرانسه شرکای فرامنطقه ای این سازمان منطقه ای هستند.
درباره حجم نیروی نظامی کشورهای منطقه می توان به طور خلاصه به نکات زیر اشاره نمود:
▪ اریتره:
نیروی زمینی ارتش این کشور در پی کاهش تنش مرزی با اتیوپی، از ۲۳۰ هزار نیروی نظامی به ۱۷۰ هزار سرباز کاهش یافته است و نیروی زرهی آن از ۸۰ به ۱۰۰ تانگ، رشد اندکی داشته است. نیروی هوایی آن از ۱۰۰۰ پرسنل به ۸۰۰ نفر کاهش یافته است، ولی نیروی دریایی آن که بزرگ ترین قدرت دریایی منطقه است، از ۱/۱ هزار نفر به ۴/۱ هزار نیروی نظامی رشد داشته است.
▪ اوگاندا:
حجم ارتش این کشور از ۳۵ هزار پرسنل در سال ۲۰۰۰ به ۵۵ هزار نفر در سال ۲۰۰۱ افزایش یافته است و قدرت زرهی آن در حدود ۱۶۰ تانک است. نیروهای مسلح مخالف رژیم این کشور در حدود ۲۰۰۰ نفر هستند.
▪ کنیا:
پس از حادثه انفجار سفارت آمریکا در نایروبی در سال ۱۹۹۹ و انفجارات مومباسا، این کشور به افزایش حجم نیروی مسلح و بودجه نظامی کشور پرداخته و حجم نیروی زمینی را از ۱۸۲ هزار سرباز به ۲۰ هزار سرباز و نیروی دریایی را از ۱۰۰۰ پرسنل به ۱۴۰۰ پرسنل افزایش داده است.
▪ جیبوتی:
فرانسه در این کشور کوچک شاخ آفریقا، ۲ گردان پیاده و ۲ گروهان نیروی زرهی و یک گروهان توپخانه زمینی و یک گروهان پدافند هوایی و یک اسکادران هواپیمای جنگنده دارد.
▪ سومالی:
پس از سرنگونی رژیم زیاد باره و فروپاشی سومالی به عنوان دولت، ارتش آن نیز دچار انحلال گردیده است. اکنون قبایل و جنگ سالاران مناطق مختلف سومالی دارای گروه های مسلح هستند.
▪ سودان:
از دوران استقلال سودان در نیمهٔ دهه پنجاه تا کنون، قدرت سیاسی در دست نیروهای مسلح بوده و بودجه نظامی و حجم ارتش این کشور به دلیل تنش این کشور با همسایگان به ویژه اریتره و اوگاندا و همچنین بحران های داخلی، همیشه در حال افزایش است.
▪ منطقه دریاچه های بزرگ:
این منطقه در ابعاد مختلف، ارتباطات راهبردی و سیاسی با منطقه شاخ آفریقای بزرگ دارد و از دیدگاه آمریکا این منطقه، امتداد شاخ آفریقا بزرگ است. این منطقه بخش عظیمی از منطقه آفریقای میانه است که شامل ۱۱ کشور با جمعیتی بالغ بر ۱۱۵ میلیون نفر می باشد. تانزانیا، اوگاندا و سودان ارتباطات سنتی و مرزی با منطقه دریاچه های بزرگ دارند. در پی بحران دریاچه های بزرگ که بازنده بزرگ آن فرانسه بوده، تحولات ژرفی در توازن نظامی و راهبردی در این منطقه رخ داده است. افزایش حجم نیروهای نظامی و رشد بودجه نظامی و رقابت تسلیحاتی میان کشورهای این منطقه، از مهم ترین شاخص های این دگرگونی ها می باشند{۴۳} و امنیت و ثبات، بزرگ ترین دغدغه های سیاسی و راهبردی کشورهای این منطقه است.
● اولیت ها و اهداف سیاست خارجی اسرائیل درباره منطقه شرق آفریقا
▪ اهداف سیاسی
۱) خروج از انزوای منطقه ای و شکست طرح های اعراب برای محاصره و منزوی نمودن این رژیم؛
۲) تکاپو برای افزایش حجم مشروعیت بین المللی و منطقه ای؛
۳) توسعه روابط سیاسی و دیپلماتیک با کشورهای منطقه به عنوان مدخلی برای گسترش مناسبات اقتصادی و امنیتی میان تل آویو و این منطقه؛
۴) بهره برداری از توسعه روابط با کشورهای این منطقه جهت تلطیف افکار عمومی مردم این منطقه و زدودن تأثیرات منفی تبلیغات کشورهای اسلامی و عربی علیه این رژیم.
۵) کسب حمایت سیاهان آمریکایی از رهگذر افزایش و توسعه مناسبات میان صهیونیست ها و کشورهای قاره سیاه. {۴۴}
▪ اهداف اقتصادی
۱) گشایش بازارهای کشورهای منطقه برای کالاهای صادراتی اسرائیل. از این رهگذر تلاشی می شود درآمد ارزی این رژیم افزایش یافته و کسری مبادلات بازرگانی به حداقل برسد.
۲) گشودن بازارهای منطقه برای ورود خدمات مهندسی و فنی اسرائیل.
۳) افزایش حجم سرمایه گذاری رژیم صهیونیستی در معادن استراتژیک این منطقه به ویژه معادن خام همچون طلا، مس نفت و الماس و اورانیوم. تلاشی می شود از این راه نیازمندی های صنایع پایه این رژیم تأمین گردد. {۴۵}
▪ اهداف امنیتی – نظامی
۱) تلاش برای داشتن سهم قابل توجهی در بازار واردات اسلحه به کشورهای این منطقه. به ویژه این منطقه شاهد تحولات شتابزده و دارای شاخص های فراوان بی ثباتی است.
۲) افزایش گستره همکاری امنیتی و اطلاعاتی میان دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل به ویژه موساد و نهادهای امنیتی – اطلاعاتی کشورهای منطقه. {۴۶}
۳) افزایش فرصت ها برای همکاری راهبردی میان این رژیم و آمریکا در پهنه این منطقه و همچنین تلاش برای افزایش هژمونی منطقه ای و جهانی آمریکا در این قاره.
۴) تشویق جنبش ها و جریانات جدایی خواه و بهره وری از اختلافات قبیله ای و نژادی و قومی میان ملل این کشورها. این اقدامات برای رژیم صهیونیستی سودهای متنوعی و فراوانی (اقتصادی – نظامی) دارد.
۵) تلاش برای صدمه زدن به روابط و همکاری و همبستگی میان اعراب و کشورهای این منطقه و ایجاد منابع تهدیدزا برای امنیت ملی کشورهای عربی همچون سودان و مصر. {۴۷}
● مناسبات اسرائیل و کشورهای منطقه
▪ اتیوپی
اسرائیل و اتیوپی، روابط گسترده و تاریخی در ابعاد مختلف دارند. بررسی مناسبات میان دو کشور نیازمند به یک مقاله جداگانه دارد؛ ولی به طور خلاصه می توان اهمیت اتیوپی را در سیاست های منطقه ای اسرائیل چنین بیان نمود:
۱) بعد موقعیت راهبردی:
اتیوپی، در منطقه شاخ آفریقا بزرگ دارای موقعیت راهبردی است و به عنوان یک قدرت منطقه ای، به طور سنتی در منطقه شرق آفریقا و جنوب دریای سرخ، نقش ایفا می کند و در توازن منطقه ای و ترتیبات امنیتی منطقه شاخ آفریقا عنصر فعال و مهی است و رژیم اسرائیل در مراحل مختلف تاریخ معاصر اتیوپی، از این کشور در موازنه سیاسی و نظامی در قبال مصر نهایت استفاده را نموده است. {۴۸}
۲) بعد جمعیتی:
این کشور، موطن یهودیان فلاشه می باشد که قبیله گمشده یهودیان در آفریقاست. رژیم صهیونیستی با همکاری قابل توجه آمریکا و رژیم های سودان و اتیوپی از سال ۱۹۸۴ توانست بیش از ۱۰۰ هزار یهودی اتیوپی را به فلسطین اشغالی کوچ دهد و قرار شد تا ۲۰۰۷، ۲۰ هزار یهودی باقی مانده به فلسطین اشغالی منتقل شوند. {۴۹} این اقدام، تأثیرات جمعیتی در فلسطین اشغالی داشته و رژیم صهیونیستی توانسته آنها را در سیاست های ضد مردم فلسطین بکار ببرد و ضعف جمعیتی خود را تا حدودی بپوشاند.
۳) منابع آبی دره رود نیل:
۸۵ درصد کل منابع آبی رود نیل سودان و مصر، از سرچشمه ها و دره های کشور اتیوپی تأمین می شود. هرگونه خللی در روند آبیاری مصر و سودان، به منزله فاجعه ای برای دو کشور است. رژیم صهیونیستی تلاش های زیادی نموده تا از راه کمک فنی و مهندسی به نظام آبی اتیوپی و کشاورزی آن، ضربات مستقیم و غیر مستقیمی به امنیت ملی خارطوم و قاهره وارد سازد. {۵۰}
▪ اریتره
استقلال اریتره در سال ۱۹۹۳ و به قدرت رسیدن آسیاسی افورکی، حاصل تحولات منطقه پس از پایان جنگ سرد و نیز دخالت آمریکا و اسرائیل بوده است. استقلال اریتره، منظومه امنیت دریای سرخ و منطقه شاخ آفریقا را پیچیده کرد. روابط همه جانبهٔ اسرائیل و آسیاسی افورکی و اهتمام فزاینده آمریکا به منطقه شاخ آفریقا، بسترساز توسعه نقش بازیگری اریتره در منطقه، شد و این تحول، موجب برهم خوردن توازن منطقه ای شاخ آفریقا شده است. جنگ مرزی اریتره – اتیوپی کل منطقهٔ شاخ آفریقا و جنوب دریای سرخ را از لحاظ امنیتی به خاطر انداخته و بحران های محلی را تشدید کرده است. بلند پروازی های افورکی، موجبات ائتلاف مصلحتی و موقت علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن، ژنرال عمرالبشیر رئیس جمهوری سودان و ملیس زناوری، نخست وزیر اتیوپی، حول و محور صنعاء شده است. {۵۱}
این کشور به دلایل راهبردی و سیاسی، جایگاه ممتازی در سیاست منطقه ای اسرائیل دارد و تجربه نشان داده است که این کشور آمادگی دارد تا به نیابت از رژیم صهیونیستی، برنامه و سیاست های راهبردی اسرائیل را در منطقه پیاده کند. مناسبات دو کشور در عرصه ها و زمینه های مختلف، در حال تکامل و پیشرفت است و اریتره تسهیلات فوق العاده ای به حضور نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی داده است. {۵۲}
▪ جنوب سودان
رژیم صهیونیستی از دیرباز برای تقویت نفوذ خود در منطقه دره رود نیل، توجه ویژه ای به برقراری روابط با قبایل و گروه های جنوب سودان که با دولت مرکزی در حال جنگ بودند، داشت. در همین راستا، اسرائیل روابط سنتی با قبیله دینکا در جنوب سودان داشت و از رهگذر همین روابط، توانست نقش خود را در مسائل سودان به ویژه بحران جنوب سودان، توسعه دهد. {۵۳} مراحل همکاری و روابط رژیم صهیونیستی را با شورشیان جنوب، می توان به پنج دوره اصلی تقسیم نمود:
۱) دوره اول:
در دهه پنجاه، رژیم صهیونیستی کمک های دارویی و مواد غذایی به شورشیان می نمود.
۲) دوره دوم:
ارتش اسرائیل به نیروهای شورشی انانیا آموزش چریکی و کمک های نظامی و لجستیکی داد و در دهه شصت، مراکزی برای آموزش نظامی شورشیان جنوب سودان در اتیوپی ایجاد نمود.
۳) دوره سوم:

در دهه هفتاد و هشتاد، رژیم صهیونیستی برای شورشیان جنوب سودان به ویژه گروه سرهنگ گارانگ، سلاح تهیه می کرد و از طریق اتیوپی و اریتره این سلاح ها را به شورشیان جنوب سودان می رساند.
۴) دوره چهارم:
حمایت اسرائیل از جنوب سودان توسعه یافت. در همین رابطه، سفیر اسرائیل در کشور زئیر از سال ۱۹۹۰ مأموریت روابط با گارانگ را بر عهده داشت.
۵) دوره پنجم:
اسرائیل سیاست سلاح در مقابل تسهیلات نفتی در جنوب سودان را پیدا کرد و از این رهگذر، امتیازات نفتی از گارانگ گرفت. {۵۴}
▪ جیبوتی
موقعیت حساس و راهبردی جیبوتی در شاخ آفریقا و تنگه باب المندب و همسایگی آن با کشورهای اریتره و سومالی، جایگاه این کشور کوچک را در سیاست های راهبردی رژیم صهیونیستی بسیار مهم نموده است.
وجود دو گروه اصلی نژادی: نخست، عیساها که ریشه سومالیایی دارند(۱۱) و دیگری، عفارها که ریشه اتیوپیایی دارند، {۵۵} افزون بر این، وضعیت اجتماعی و ترکیب جمعیتی که خود معضلی راهبردی برای امنیت ملی این کشور است و هراس جیبوتی از همسایگان بزرگ خود، موجب گردیده که این سرزمین در سیاست خارجی خود، دو مشی را در پیش گیرد: نخست، در مسائل شاخ آفریقا موضع بی طرفی سیاسی اتخاذ ننمایند و دوم، برای برخورد با تعهدات همسایگان خود و حفظ توازن منطقه ای، روابط خود را با رژیم صهیونیستی به عنوان یک قدرت منطقه ای و با کشور فرانسه به عنوان یک قدرت فرامنطقه ای توسعه دهد. جیبوتی به کشورهای رژیم صهیونیستی و آمریکا و اتحادیه اروپا در راستای مقابله با تروریسم منطقه ای، تسهیلات نظامی فراوانی نموده است. ناوگان های آلمانی و پایگاه زمینی فرانسه در جیبوتی، پس از یازدهم سپتامبر به شدت فعال شده اند. (۱۲)
▪ سومالی
پس از فروپاشی حکومت زیاد باره در ژانویه ۱۹۹۱ و چیرگی پیامدها و بازتاب های جنگ داخلی در این کشور و بر تمام ارکان زندگی جامعه عشیره ای سومالی و دخالت سازمان ملل و آمریکا برای محدودسازی ابعاد جنگ داخلی و تنش قبایل و عشایر این سرزمین، رژیم صهیونیستی در پرتوی حضور نظامیان آمریکا و حافظان صلح سازمان ملل، فرصت هایی برای حضور در سومالی یافت و در نیمه دوم ۲۰۰۱، حضورش را در قالب سازمان های امدادرسانی و نوع پرستی توسعه داد. در این راستا، رژیم صهیونیستی مراکزی را برای امدادرسانی و توزیع کمک های بشردوستانه در شهرهای مهم سومالی با حمایت ایالات متحده آمریکا به وجود آورد. اسرائیل علاوه تمرکز فعالیتش در امدادرسانی، با حمایت مستقیم و غیرمستقیم اتیوپی و آمریکا با گروه های سومالیایی ارتباطات گوناگونی برقرار نموده است. {۵۶} در گذشته، مردم غیور سومالی(۱۳) با هرگونه حضور رژیم صهیونیستی به کشورشان به شدت مخالف بودند؛ ولی اکنون به خاطر گستره فجایع جنگ داخلی و آشفتگی عمومی و اوضاع نابسامان کشورشان، هرگونه کمک و صدقه ای را از رژیم صهیونیستی به راحتی می پذیرند.
▪ کنیا
تاریخ روابط کنیا و رژیم صهیونیستی به چهل سال قبل از استقلال این کشور به دهه شصت باز می گردد و از دیدگاه موساد، این کشور، دومین شریک استراتژیک رژیم آپارتید جنوب آفریقا (در دوران حاکمیت سفیدپوستان) است. {۵۷} ۳ هزار خانواده یهودی در این کشور زندگی می کنند و از دوران حاکمیت کینیاتا تا دوره حکومت دانیال اراب موی، آنها تجارت کنیا و امور بانکی و اداره مزارع بزرگ و بخش خدمات کشور را در انحصار خود دارند. مستشارات نظامی اسرائیلی در کلیه نهادهای امنیتی- نظامی و سیاسی کشور، حضور فعال دارند. {۵۸} حادثه حمله به سفارت آمریکا در نایروبی و دو حادثه حمله به هتل های اسرائیلی در مومباسا، پرده از حضور این رژیم در کنیا برداشت. با بررسی و کنکاش شتابزده در اقتصاد کنیا، نقش شرکت های صهیونیستی آشکار می شود. شرکت «آلرا» و شرکت «موتورولا» و «کور» و «سولیل بونیه» تجارت کنیا با خارج را در انحصار دارند و شرکت هتل های آفریقا، صنعت هتلداری و خدمات جهانگردی کنیا را در قبضه دارند. در بعد سیاسی و راهبردی، دولت کنیا همواره با سیاست های منطقه ای غرب به ویژه سیاست های آمریکا و اسرائیل همگرایی کامل دارد. {۵۹}
▪ اوگاندا
از دیرباز، کشور اوگاندا در اندیشه و سیاست راهبردی صهیونیست ها، جایگاه ویژه ای داشت. داشتن موقعیت استراتژیک در منطقه شرق آفریقا و حضور راهبردی آن در منطقه منابع دره نیل و وجود معادن ارزشمند، از جمله عوامل اهتمام صهیونیست ها به این کشور بوده است. عده ای از یهودیان اروپا در اوایل قرن بیستم، به این کشور کوچ کردند و به سرعت نقش برجسته ای در اقتصاد اوگاندا پیدا کردند. پس از استقلال اوگاندا، روابط میان دو کشور سیر صعودی داشت؛ حادثه انتبه و کشته شدن چریک های فلسطین در فرودگاه این شهر نشان از اشراف و آگاهی اسرائیلی ها از جزئیات این کشور دارد. پس از سقوط عیدی امین، روابط میان رژیم صهیونیستی و این کشور در زمینه های مختلف به ویژه امنیتی- نظامی توسعه یافت. بسیاری از شرکت های اسرائیل در بخش کشاورزی و دامپروری و خدمات جهانگردی حضور فعال دارند و ارتش اسرائیل به موجب قراردادهای امنیتی و نظامی به ارتش، پلیس و نیروهای اطلاعاتی این کشور آموزش های نظامی و فنی و اطلاعاتی می دهد. {۶۰}
▪ تانزانیا
روابط اسرائیل با این کشور، به دوران قبل از استقلال این کشور باز می گردد. عده ای از خانواده های یهودی تحت حمایت همه جانبه استعمار انگلیس در این منطقه، در بخش تجارت و خدمات فعالیت داشتند. پس از استقلال و در دوران حکومت نایرره، روابط میان دو کشور به ویژه در بخش آموزش سندیکاهای کارگری و تعاونی های سوسیالیستی تانزانیا توسعه یافت. پس از دوران نایرره، همکاری میان دو کشور، ابعاد مختلفی به خود گرفت و در زمینه اقتصاد و نظامی نیز رشد چشمگیری داشته است. {۶۱}
▪ بروندی
کشور کوچک بروندی به خاطر موقعیت استراتژیک آن در منطقه دریاچه های بزرگ، در سیاست منطقه ای اسرائیل اهمیت خاصی دارد. این رژیم برای دستیابی به اهداف نظامی- امنیتی و اقتصادی- سیاسی در میان قبایل این کشور به ویژه در میان قبایل توتسی که پس از خاتمه بحران دریاچه های بزرگ به قدرت رسیدند، نفوذ کرده است. اسرائیل علاوه بر انحصار معادن الماس و طلای این کشور، در زمینه نظامی و امنیتی قراردادهایی با این کشور بسته که به موجب آن ارتش صهیونیستی به نظامیان و پلیس این کشور کمک های آموزشی و فنی می کند. {۶۲ }
▪ رواندا
توتسی های حاکم در رواندا، کشتار افراد قبیله خود را توسط قبیله هوتو که اکثریت جامعه رواندا و بروندی را تشکیل می دهند، به «هولوکوست» یهودیان تشبیه کردند و خود را به مثابه یهودیان آفریقایی مطرح نمودند. {۶۳}
افسران اطلاعاتی و کارشناسان فنی در زمینه کشاورزی، دامپروری و توسعه روستایی رژیم صهیونیستی از دیرباز در میان قبایل کشورهای بروندی و رواندا و دیگر کشورهای منطقه دریاچه های بزرگ، حضور فعالی داشته اند. {۶۴} رژیم اسرائیل در مسلح کردن قبایل و رژیم های حاکم در کشورهای این منطقه، نقش اساسی داشته و کارشناسان این رژیم در کلیه نهادهای نظامی- امنیتی و اطلاعاتی و سیاسی این کشور دارای نفوذ هستند.
معادن ارزنده ای این سرزمین و موقعیت راهبردی آن در منطقه دریاچه های بزرگ، برای سیاست های راهبردی رژیم صهیونیستی در منطقه شرق آفریقا بسیار ذی قیمت است. {۶۵}
▪ کنگو دموکراتیک
رژیم صهیونیستی در دروان حاکمیت دیکتاتوری موبوتو و دوره حاکمان جدید از لوران کابیلا تا فرزندش جوزف کابیلا، روابط راهبردی و همه جانبه با کنگو دموکراتیک داشته است. حکومت کینشاسا در زمان موبوتو و کابیلاها برای کسب حمایت های نظامی و سیاسی در مقابل دشمنان داخلی و منطقه ای خود و همچنین برای دریافت مشروعیت جهانی، نیاز مبرمی به آمریکا و رژیم صهیونیستی داشته است. کابیلای پدر و فرزند، به مدت کوتاهی دست یاری به سوی لیبی دراز نمودند، ولی پس از اندک زمانی دریافتند که طرابس توان و قابلیت حمایت همه جانبه از تداوم نظام سیاسی خودشان را ندارد؛ از این رو بار دیگر از رژیم صهیونیستی کمک خواسته و روابط دوجانبه با این رژیم را توسعه دادند. در زمینه اقتصادی، انحصار استخراج، صنعت، تجارت الماس و طلای این کشور در اختیار شرکت اسرائیلی “IDI” است. {۶۶}
براساس رسانه های عربی ها گارد ریاست جمهوری جوزف کابیلا، رئیس جمهور فعلی این کشور، تحت اشراف افسران و مستشاران اسرائیل است و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی این کشور توسط موساد و افسران اطلاعاتی امنیت داخلی اسرائیل آموزشی داده می شوند. {۶۷}● مناسبات اسرائیل و کشورهای منطقه در زمینه نظامی و امنیتی
همکاری نظامی و امنیتی میان رژیم صهیونیستی و کشورهای آفریقایی به ویژه منطقه شرق آفریقا، جایگاه ممتازی در نظریه امنیت اسرائیل دارد و یکی از اهداف این نظریه، ایجاد منابع تهدیدزا برای امنیت ملی جهان عرب و اسلام است. اسرائیل نقش مؤثری در آموزش و تربیت کادر نظامی و امنیتی کشورهای منطقه به ویژه اتیوپی، اریتره و کنیا داشته است. در اریتره، حدود ۶۵۰ مستشار نظامی فعالیت دارند. {۶۸} این رژیم در درگیری های مرزی میان اریتره و اتیوپی به دو طرف اسلحه و تجهیزات نظامی می فروخته است. اسرائیل در سال ۲۰۰۲ با کنگو دموکراتیک، ۱۲ قرارداد همکاری همه جانبه منعقد کرد که برخی از آنها مربوط به همکاری های امنیتی، اطلاعاتی و نظامی است. براساس آن، این رژیم دستگاه اطلاعاتی کنگو معروف به «انیر» را نوسازی کرد. همچنین اسرائیل در سال ۱۹۹۸، چند قرارداد نظامی و امنیتی با رواندا امضا کرد که به موجب آن، ارتش و پلیس این کشور را ساماندهی کرد. رژیم صهیونیستی با کنیا قرارداد اطلاعاتی- امنیتی منعقد کرد و براساس آن، ماهواره جاسوسی “عاموس یک” را برای کنترل امنیتی و جاسوسی بالای مدار ماهواره عربات قرار داد. رژیم اسرائیل در زمینه استفاده از تسهیلات زمینی، هوایی و دریایی کشورهای منطقه برای اهداف نظامی و امنیتی، با این کشورها قراردادهای محرمانه و آشکار بسته است. {۶۹}
اسرائیل در جنگ ۶ روزه (۵ژوئن ۱۹۶۷) با امضای یک قرارداد با اتیوپی توانست جزیره استراتژیک “راس سنتیان” در دریای سرخ را برای ایجاد یک پایگاه نظامی، اجازه نماید. {۷۰} همچنین رژیم اسرائیل در سال ۱۹۹۳، برای کسب تسهیلات دریایی، قراردادی راهبردی با اریتره بست که به موجب آن، توانست تسهیلات دریایی در جزایر فاطمه، فخر و مرسی را برای سرویس دهی به کشتی های نیروی دریایی خود، دریافت کند. همچنین براساس این قرارداد، اسرائیل یک ایستگاه راداری بر قله کوه سورکین که بلندترین قله منطقه است، برپا نمود تا حرکت کشتی ها را در منطقه باب المندب کنترل کند. در مقابل، این رژیم در زمینه نظامی، اقتصادی و کشاورزی به اریتره به کمک های فنی و اعتباری خواهد کرد. در سال ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹، اسرائیل با اتیوپی قراردادهایی امضا نمود که براساس آن، اسرائیل می تواند درعملیات نظامی و اطلاعاتی خود از خاک، تسهیلات نظامی ولجستیکی اتیوپی استفاده کند. {۷۱}
ژنرال یوسی بن حنان، رئیس دایره کمک های فنی وزارت دفاع اسرائیل، در زمینه فروش اسلحه به کشورهای منطقه و کل آفریقا، اعلام کرد که ارزش فروش اسلحه به آفریقا در سال ۱۹۹۸، ۷/۱ میلیارد دلار بوده و در سال ۲۰۰۴ این رقم به ۴ میلیارد دلار رشد کرده است. {۷۲}
● حضور اسرائیل در بخش کشاورزی منطقه شرق آفریقا
از آنجایی که ۷۰ تا ۸۰ درصد کل نیروی کار آفریقا در بخش کشاورزی مشغول فعالیت هستند؛ از این رو رژیم صهیونیستی با درک واقعیت های موجود در منطقه و برای توسعه حضورش در اقتصاد و سیاست منطقه شرق آفریقا، فعالیت خود را در این منطقه در بخش کشاورزی، دامپروری و آبیاری و صنایع مربوط به این بخش ها، گسترش داد. رژیم صهیونیستی از تجارب گذشته خود در تأسیس مزارع دسته جمعی «کیبوتز» و مزارع تعاونی “موشاف”، در کشورهای آفریقای خاوری، استفاده نمود. {۷۳} همچنین تحت نظر ۶ کارشناس کشاورزی و شرکت آگولایدین، ۳ مزرعه بزرگ در کشور تانزانیا، تأسیس نموده است. {۷۴}
رژیم صهیونیستی علاوه بر همکاری کشاورزی با کشورهای این منطقه، برای تأسیس مزارع تولیدات کشاورزی جهت صدور تولیدات آن به فلسطین اشغالی یا به کشورهای اتحادیه اروپا اقدام به خرید زمین های حاصلخیز نمود. در همین راستا، شرکت انکودا در اتیوپی، حدود ۵۰ هزار هکتار زمین زراعتی خریداری کرده که بخش عمده این زمین ها را برای تولیدپنبه وبقیه رابرای دامپروری و ایجاد شرکت ها و صنایع لبنی اختصاص داده است. {۷۵}
اسرائیل توسط برخی شرکت های متخصص در امر توسعه روستایی و ایجاد مزارع نمونه، بسیاری از برنامه ها و پروژه های سازمان ملل در زمینه توسعه در منطقه شرق آفریقا را اجرا می کند و در این راستا به برخی اهداف راهبردی خود در این منطقه نایل می گردد. رژیم صهیونیستی با اغلب کشورهای منطقه، قراردادها و موافقتنامه هایی منعقد کرده که براساس آن، رژیم اسرائیل همکاری های کشاورزی، دامپروری و توسعه روستایی با کشورهای این منطقه را منوط به تأمین کودها، انواع حشره کش، ابزارهای کشاورزی و فناوری های مبارزه با آفت های کشاورزی و دامپروری و تأسیس مزارع نمونه از سوی شرکتهای اسرائیلی، نموده است. {۷۶}
آموزش کادرهای فنی آفریقایی در زمینه کشاورزی و دامپروری و مدیریت توسعه روستایی و مزارع نمونه، یکی از زمینه های همکاری رژیم صهیونیستی با کشورهای این منطقه است. همچنین این رژیم، در زمینه صنایع وابسته به کشاورزی و دامپروری در کشورهای منطقه سرمایه گذاری گسترده ای نموده است. در این راستا، در اریتره شرکت انکودا در بخش دامپروری و تولید گوشت سرخ سرمایه گذاری کلانی نموده و در اتیوپی شرکت اتاجن، کارخانه کنسروسازی گوشت ماهی ایجاد کرده و در کنیا چند سرمایه گذار اسرائیلی، کارخانه عظیم صنایع چوبی تأسیس نمودند و همچنین کارخانه کفش سازی در کنیا، ایجاد کرده اند که کفش های کشورهای منطقه را تأمین می کند. {۷۷}
● نتیجه گیری
افزایش نقش آمریکا و اسرائیل در منطقه شرق آفریقا پس از حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، با عقب نشینی و انجماد نقش کشورهای اروپایی و عربی همراه بوده است. توسعه پهنه نفوذ اسرائیل در این منطقه بر روند منازعه اعراب و اسرائیل و فرایند تحولات منطقه خاورمیانه به طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیر خواهد داشت و تهدیدی جدی برای نظام عربی خواهد بود. تداوم این فرایند به سود رژیم صهیونیستی، تأثیرات بسزایی بر آبراه ها و معابر دریایی منطقه خلیج فارس و دریای سرخ و اقیانوس هند خواهد داشت و در نتیجه، نقل و انتقال نفت از حوزه خلیج فارس به اروپا و منطقه مدیترانه را به خطر می اندازد و توازن منطقه ای را به سود این رژیم مختل خواهد کرد.

منابع
الف: کتاب
۱. جعفری والدانی، اصغر؛ ژیوپلیتیک جدید دریای سرخ و خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، ۱۳۸۱.
۲. المبارک…، احمد؛ (و نویسندگان دیگر) العرب و الدایره الافریقیه، مرکز دراسات الوحده العربیه، لبنان، بیروت اوت ۲۰۰۵.
۳. عواطف عبدالرحمن، اسرائیل و افریقیا، مرکز الابحاث الفلسطینیه، بیروت، ۱۹۷۴.
۴. عبدالسلطان، عبدالله؛ «البحر الاحمر و الصراع العربی الاسرائیلی»، مرکز دراسات الوحده العربیه، بیروت.
۵. عبدالعزیز ربیع، محمد؛ اسرائیل و القاره الافریقیه، الابعاد و المخاطر، سلسله دراسات صامد الاقتصادی.
۶. فایق، محمد؛ عبدالناصر و الثوره الافریقیه.
ب: مقالات
۱. احمدی عبدالرحمن، «نفوذ اسرائیل در آفریقا و بازتاب آن بر امنیت ملی اعراب»، ترجمه سید نعمت اله قادری، فصلنامه مطالعات آفریقا، بهار و تابستان ۱۳۸۲ صص ۴۶-۱۳.
۲. حمدی عبدالرحمن حسن، «التوازن الاقلیمی فی البحیرات العظمی و الامن المایی المصری»، مجله السیاسیه الدولیه شماره ۱۳۵، ژانویه ۱۹۹۹ صص ۳۷-۲۲.
۳. حمدی عبدالرحمن حسن، «الکو نغو بعد کابیلا… خریطه جدیده للبحیرات العظمی؟» سایت اسلام اون لاین. نت مورخ ۲۶ ژانویه ۲۰۰۱.
۴. حمدی عبدالرحمن حسن، «صراع البحیرات العظمی… صناعه محلیه و خبره اجنبیه»، سایت الجزیره ، نت، ملفات خاصه ۲۰۰۱.
۵. ابراهیم احمد بلوله، اسرائیل: استعمار جدید در آفریقا، ترجمه سید نعمت اله قادری، فصلنامه مطالعات آفریقا، بهار و تابستان ۱۳۸۴ صص۱۲۱-۷۷.
۶. عادل عبدالرحیم، «مصر والاردن تستعدان للمواجهه، هل تسدد القاهره و عمان فاتوره استجلاب ملیونی یهودی»، سایت Mohect. Comhttp://us
۷. احمد مفرحی، «بحران منطقه دریاچه های بزرگ»، فصلنامه آفریقا، سال چهارم شماره ششم بهار ۱۳۷۷ صص ۱۱۴-۹۷.
۸. نادیه سعدالدین، التغلغل «الاقتصادی الاسرائیلی فی شرق آفریقیا و انعکاسانه علی الامن القومی العربی»، مجله المستقبل العربی، السنه ۲۶، العدد ۲۹۲ (۲۰۰۳) صص ۵۶-۳۳.
۹. اصغر جعفری ولدانی: بی ثباتی در حوزه دریای سرخ، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی شماره ۱۳۴-۱۳۲ (مهر و آبان ۱۳۷۷).
۱۰. «عملیتا موباسا و المصالح الاسرائیلیه فی آفریقیا»، مرکز المعلومات للدراسات و البحرث، روزنامه الخلیج چاپ امارات متحده عربی، مورخ ۱۳/۱۲/۲۰۰۲.
۱۱. محمد ابوفضل، «الفلاشا مره ثالثه من اثیوبیاک اسرائیل»، روزنامه الاتحاد چاپ امارات متحده عربی مورخ ۲۷/۱/۲۰۰۴.
۱۲. صالح النعامی، «الفلاشا بعد ۱۷ سنه فی اسرائیل: لم نحمد السمن و العسل»، سایت اسلام اون لاین. نت مورخ ۲۸/۵/۲۰۰۱.
۱۳. «رحله یهود الفلاشا عبر التاریخ». روزنامه الاحداث چاپ رباط- مغرب مورخ یکشنبه ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۴.
۱۴. مها عبدالهادی، «الافلاشموره یستعدون للهجره الی اسرائیل»، سایت اسلام اون لاین، نت مورخ ۱۲ آوریل ۲۰۰۰.
۱۵. هشام الهلالی، «صفقه سریه جدیده لتهجیر یهودالفلاشا»، سایت اسلام اون لاین، نت مورخ ۱۳/۷/۲۰۰۰.
۱۶. احسان مرتضی، «الا من العربی و اشکالیات التغلغل الاسرائیلی فی افریقیا»، مجله الدفاع الوطنی، لبنان، بیروت شماره ۳۸ مورخ ۱/۱۰/۲۰۰۱.
۱۷. وایل عبدالغنی، «فی ظل الهجمه یرتب علی المنطقه، ماذا الاستعماریه للقرن الافریقی»؛ مجله البیان شماره ۱۹۶ ماه ژانویه و فوریه ۲۰۰۴ سایت
magazine. comwww. albayan۱۸. ابراهیم نصرالدین، المشرع الصهیونی فی افریقیا.
۱۹. عصام سلیمان، «الاطماع الصهیونه فی میاه حوض النیل»، مرکز الایحاث الافریقیه.
۲۰. نیل احمد حلمی: «امن البحر الاحمر و القرن الافریقی»، روزنامه السیات، چاپ کویت اکتبر ۱۹۷۸.
۲۱. حلمی عبدالکریم الزعبی؛ «القاره الافریقیه و اولویت ها فی السیاسه الخارجیه الصهیونیه»، مجله المستقبل العربی السنه ۷ العدد ۷۲ صص ۵۹-۳۷.
۲۲. امل الشاذلی: «الاطماع الاسریلیه فی القرن الافریقی»، مجله السیاسیه الدولیه، مصر، القاهره، شماره اکتب ۱۹۷۸. ۲۳. جمال عدوی، تغلغل النفوذ الاسرائیلی فی اریتریا … و علاقته بالاطماع الصهیونیه فی میاه النیل و البحر الاحمر (۳ شماره) نشریه الرای طعام چاپ خارطوم دسامبر ۲۰۰۲.
۲۴. بابکر علی عبدالکریم. «الابعاد الجیوسیاسیه و الاقتصادیه لامن من البحر الاحمر»، المجله السودانیه للدارسات الدبلوماسیه العدل الاول عام ۲۰۰۰ المجله الاول صص ۴۷-۳۹.
۲۵. حسن مکی، «مصر و اسرائیل و القرن الافریقی»، الحلقه الاولی مورخ ۴/۷/۲۰۰۴ روزنامه الرای العام چاپ خارطوم.
۲۶. آمانی «الطویل الازمه المحتمله فی شرق السودان»، سایت مرکز الدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه بالاهرام مورخ ۲۹ نوامبر ۲۰۰۲.
۲۷. بدر حسن، «شافعی فی البحیرات العظمی… فرنسا ترندی ثوبا امریکیا» سایت اسلام اون لاین. نت مورخ ۲۱/۸/۲۰۰۱.
۲۸. محمد النحال، تطور الاستراتیجیه ا لاسرائیلیه فی القرن الافریقی و البحر الاحمر، شرکه مطابع السودان للعمله المحدوده- ط۳، الخرطوم ، ۲۰۰۳.
۲۹. حسن الحاج علی احمد، «الصراع فی منطقه البحیرات و اثره علی الامن المایی العربی»، المجله السودانیه للدراسات الدبلوماسیه العدد الاول عام ۲۰۰۰، المجله الاول صص ۲۳-۱۳.
۳۰. میتشیل جی، تطور السیاسیه الافریقیه الاسرائیل.
۳۱. مأمون الباقر، «صراع المصالح الامیرکیه الاوروبیه فی القاره السمراء»، روزنامه البیان چاپ امارات متحده عربی.
۳۲. حمدی عبدالرحمن حسن؛ «التوازن الاقلیمی فی شرق افریقیا»، مجله البیان.
۳۳. السدور الاسرائیلی فی البحیرات العظمی و شرق افریقیا، التقریر الاستراتیجی العربی (۲۰۰۵-۲۰۰۴) مرکز الدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه بالاهرام.
پی نوشت ها
{۱}. ناحوغولدمان، اسرائیل الی این؟ ترجمه دکتر سخی خوری بیروت، دار الشرق العالمیه
{۲}. نادیه سعدالدین، «التغلغل الاقتصادی الاسرائیلی فی شرق افریقیا»، مجله المستقبل العربی السنه ۲۶ العدد ۲۹۲ (حزیران ۲۰۰۳) ص ۳۶.
{۳}. حسن مکی، «مصر و اسرائیل و القرن الفریقی»، الحلقه الاولی، الرای العام چاپ خارطوم مورخ ۴/۷/۲۰۰۴.
{۴}. عصام سلیمان، الاطماع الصهیونیه فی میاه حوض النیل، مرکز الابحاث الافریقیه.
{۵}. سلطان عبدالحمید، خلفیه عثمانی، با اعطای هرگونه امتیازاتی به یهودیان برای اسکان و اقامت در فلسطین مخالف بوده و هرتزل در مذاکراتش با سلطان عبدالحمید جهت گرفتن امتیازات خرید و فروش زمین در فلسطین ناموفق بود؛ از این رو اغلب مورخان این دوران تاریخی بر این عقیده هستند که یهودیان نقش موثری در سقوط سلطان داشتند و انقلاب جنبش ترک جوان در سال ۱۹۰۸ دسیسه و از تحریکات یهودیان و عاملی در فروپاشی دولت عثمانی و همچنین بستر مساعدی برای روی کار آمدن کمال پاشا بوده است.
{۶}. ابراهیم نصرالدین، المشروع الصهیونی فی افریقیا.
{۷}. حسن مکی، پیشین.
{۸}. میشیل جی، تطور السیاسیه الافریقیه الاسرائیل و کتاب محمد فایق؛ عبدالناصر و الثوره الافریقیه ص ۳۵.
{۹}. جمال عدوی، «تغلغل النفوذ الاسرائیلی فی اریتریا، الحلقه الاولی» روزنامه الرأی العام چاپ خارطوم دسامبر ۲۰۰۲.
{۱۰}. همان.
{۱۱}. حسن مکی، پیشین.
{۱۲}. محمد النحال، تطور الاستراتیجیه الاسرائیلیه فی القرن الافریقی و البحر الاحمر، مرکز الابحاث الاستراتیجیه الراصد.
{۱۳}. احسان مرتضی، «الامن العربی و اشکالیات التغلغل الاسرائیلی فی افریقیا»، مجله الدفاع الوطنی شماره ۳۸ مورخ ۱/۱۰/۲۰۰۱ – لبنان- بیروت.
{۱۴}. مأمونن الباقی. «صراع المصالح الامیرکیه الاوروبیه فی القاره المسراء»، روزنامه البیان چاپ امارات متحده عربی.
{۱۵}. اصغر جعفری ولدانی، ژئوپلیتیک جدید دریای سرخ ، ص ۲۳.
{۱۶}. جمال عدوی، تغلغل النفوذ الاسرائیلی فی اریتریا، الحلقه الثالثه.
{۱۷}. احسان مرتضی، پیشین ، ص ۱۹۴.
{۱۸}. همان.
{۱۹}. عبدالله عبدالسلطان، البحر الاحمر و الصراع العربی الاسرائیلی، ص ۲۲۷.
{۲۰}. اصغر جعفری ولدانی، پیشین، ص ۱۴۰.
{۲۱}. همان.
{۲۲}. عصام سلیمان، الاطماع فی میاه حوض النیل، مرکز الابحاث الافریقیه- سودان و نیز حسن الحاج علی احمد، الصراع فی منطقه- البحیرات و اثره علی الامن المایی العربی، المجله السودانیه للدراسات الدبلوماسیه الصدد الاول عام ۲۰۰۰ المجله الاول صص ۲۳-۱۳.
{۲۳}. احمد مفرحی، بحران منطقه دریاچه های بزرگ، صص ۱۱۴-۹۷ مجله مطالعات افریقا سال ۴ شماره ۶ بهار ۱۳۷۷ و نیز ابراهیم ولی پور، درگیری های منطقه دریاچه های بزرگ و نگاهی به ریشه های آن.
{۲۴ }. ابن بحران که در آغاز یک معضل منطقه ای و محلی بوده، در سال ۱۹۹۶ از منطقه شرق زئیر (کنگو دموکراتیک فعلی) آغاز شده، بعدها در پی گسترش پهنه آن به یک مسأله بین المللی تبدیل گردیده است.
{۲۵ }. بدر حسن شافعی، «فی البحیرات العظمی… فرنسا ترتدی ثوباً امریکیاً، اسلام اون لاین»، نت مورخ ۲۱/۱۸/۲۰۰۱.
{۲۶ }. حمدی عبدالرحمن حسن، «الکونغو بعد کابیلا»، از سایت اسلام اون لاین، و نت مورخ ۲۶ ژانویه ۲۰۰۱.
{۲۷ }. حمدی عبدالرحمن، «التوازن الاقلیمی فی البحیرات العظمی»، مجله السیاسیه الدولیه شماره ۱۳۵ مورخ ژانویه ۱۹۹۹ صص ۲۲-۳۷.
{۲۸ }. دکتور حمدی عبدالرحمن حسن، «صراع البحیرات العظمی… صناعه محلیه و خبره اجنبیه»، سایت الجزیره، نت، ملفات خاصه ۲۰۰۱.
{۲۹ }. حسن مکی، پیشین.
{۳۰ }. حسن مکی، پیشین.
{۳۱ }. همان.
{۳۲ }. جمال عدوی، تغلغل النفوذ الاسرائیلی فی اریتریا.
{۳۳ }. امانی الطویل، «الازمه المحتمله فی شرق السودان»، سایت مرکز الدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه بالاهرام مورخ ۲۹ نوامبر ۲۰۰۴.
{۳۴ }. اصغر جعفری ولدانی، پیشین، ص ۷۳.
{۳۵ }. التقریر الاستراتیجی الافریقی، ص ۳۳.
{۳۶ }. بدر حسن شافعی، «فی البحیرات العظمی… فرنسا ترتدی ثوباً امریکیاً»، سایت اسلام اوین لاین. نت مورخ ۲۱/۸/۲۰۰۱.
{۳۷ }. التقریر الاستراتیجی الافریقی، ص ۳۲.
{۳۸ }. همان.
{۳۹ }. اصغر جعفری ولدانی، پیشین، ص ۴۵.
{۴۰ }. حمدی عبدالرحمن حسن، «التوازن الاقلیمی فی شرق آفریقیا»، مجله البیان و همچنین اصغر جعفری ولدانی، همان، فصل سوم صص ۵۴-۴۵.
{۴۱ }. التقریر الاستراتیجی الافریقی، (۲۰۰۲-۲۰۰۱) ص ۴۶۶.
{۴۲ }. همان، ص ۴۶۷.
{۴۳ }. همان، ص ۴۷۸.
{۴۴ }. محمد عبدالعزیز ربیع، اسرائیل و القاره الافریقیه، الابعاد و المخاطر سلسله دراسات صامد الاقتصادی، صص ۳۶-۳۵.
{۴۵ }. همان.
{۴۶ }. احسان مرتضی، الامن العربی و اشکالیات التغلغل الاسرائیلی فی افریقیا.
{۴۷ }. محمد عبدالعزیزه، پیشین، صص ۳۸-۳۵.
{۴۸ }. الدور الاسرائیلی فی الیحیرات العظمی و شرق افریقیا.
{۴۹ }. «الفلاشا مره ثالثه من ایثوبیا لأسرائیل محمد ابوالفضل»، روزنامه الاتحاد چاپ امارات متحده عربی ۲۷/۱/۲۰۰۴.
{۵۰ }. حمدی عبدالرحمن حسن، التوازن الاقلیمی فی شرق افریقیا.
{۵۱ }. اتحادیه کشورهای تجمع صنعاء با اجلاس سران کشورهای اتیوپی، سودان و یمن در اکتبر ۲۰۰۲ با اهداف مبارزه با تروریسم منطقه ای و همکاری های میان کشورهای عضو پا به صحنه سیاست منطقه گذاشت. سومالی در سال ۲۰۰۴ به آن پیوست. ولی اریتره و جیبوتی هنوز به آن نپیوستند.
{۵۲ }. البعد الاستراتیجی لعلاقات ا ریتریا و اسرائیل- حرکه الجهاد الاسلامی الارتری.
{۵۳ }. بابکر علی عبدالکریم، الابعاد الجیوسیاسیه و الاقتصادیه لأمن البحر الاحمر و نیز جمال عدوی، تغلغل النفوذ الاسرائیلی فی اریتریا… و علاقته بالاطماع الصهیونیسته فی میاه النیل و البحر الاحمر و حمدی عبدالرحمن: التوازن الاقلیمی فی شرق افریقیا.
{۵۴ }. ابراهیم احمد بلوله. «اسرائیل: استعمار جدید در آفریقا»، ترجمه سید نعمت الله قادری فصلنامه مطالعات آفریقا بهار و تابستان ۱۳۸۴ صص ۹۵-۹۱.
{۵۵ }. جمعیت آنها ۴۰ درصد می باشد و به عنوان یک اقلیت بزرگ در حال رقابت همه جانبه با عیساها می باشند. در زمان استعمار فرانسه این سرزمین به کشور عفار و عیسا یا سومالی فرانسوی معروف بوده است.
{۵۶ }. رسانه های گروهی عرب به ویژه مطبوعات مصر وامارات متحده عرب، گزارشهای مبسوطی درباره حضور رژیم صهیونیستی در سومالی منتشر کرده و از فراموش شدن سومالی توسط برادران عربش به شدت انتقاد می کردند.
{۵۷ }. التقریر الاستراتیجی الافریقی (۲۰۰۲-۲۰۰۱) ص ۳۵۹.
{۵۸ }. «کملینا مومباسا و المصالح الاسرائیلیه فی افریقیا»، مرکز المعلومات الدراسات و البحوث روزنامه الخلیج مورخ ۱۳ دسامبر ۲۰۰۲.
{۵۹ }. التقریر الاستراتیجی الافریقی ص ۳۵۹.
{۶۰ }. میتشیل جی، تطور السیاسیه الافریقیه لاسرائیل.
{۶۱ }. حمدی عبدالرحمن حسن، التوازن الاقلیمی فی شرق افریقیا و همچنین نادیه سعدالدین التغلغل الاقتصادی الاسرائیلی فی شرق افریقیا.
{۶۲ }. حسن الحاج علی احمد، «الصراع فی منطقه الجیرات و اثره علی الامن المائی العربی»، المجله السودانیه للدارسات الدبلوماسیه شماره یک سال ۲۰۰۰ ص ۲۳-۱۳.
{۶۳ }. التقریر الاستراتیجی الافریقی (۲۰۰۲-۲۰۰۱)، ص ۳۶۳.
{۶۴ }. حمدی عبدالرحمن، «صراع البحیرات العظمی»، سایت الجزیره نت ۲۰۰۱.
{۶۵ }. حمدی عبدالرحمن، «التوازن الاقلیمی فی البحیرات العظمی»، مجله السیاسیه الدولیه شماره ۱۳۵ ژانویه ۱۹۹۹ ص ۳۵.
{۶۶ }. براساس منابع خبری و اطلاعاتی کشورهای منطقه این شرکت وابسته به حزب راستگرای افراطی «شاس» می باشد، حمدی عبدالرحمن، الکونغو بعد کابیلا سایت اسلام اون لاین، نت، مورخ ژانویه ۲۰۰۱.
{۶۷ }. روزنامه الاهرام شماره های مختلف و نیز کتاب التقریر الاستراتیجی الافریقی ۲۰۰۲، ص ۳۶۳.
{۶۸ }. الدور الاسرائیلی فی البحیرات العظمی و شرق افریقیا، التقریر الاستراتیجی العربی (۲۰۰۵-۲۰۰۴) مرکز الدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه بالاهرام.
{۶۹ }. التقریر الاستراتیجی الافریقی (۲۰۰۲-۲۰۰۱) صص ۳۵۹-۳۵۸.
{۷۰ }. الدور الاسرائیلی فی الجیرات العظمی و شرق افریقیا.
{۷۱ }. حمدی عبدالرحمن حسن، «التوازن الاقلیمی فی شرق افریقیا»، مجله البیان.
{۷۲ }. الدور الاسرائیلی فی الجیرات العظمی و شرق افریقیا
{۷۳ }. نادیه سعدالدین، پیشین، ص ۱۵۷.
{۷۴ }. همان، ص ۱۵۸.
{۷۵ }. همان.
{۷۶ }. نادیه سعدالدین، پیشین، ص ۱۵۹.
{۷۷ }. همان.
پاورقی ها
(۱). منظور از شرق آفریقا، مناطق شاخ آفریقای بزرگ و دریاچه های بزرگ است.
(۲). محقق مسائل آفریقا و خاورمیانه
(۳). ۸۵ درصد کل آبهای رود نیل که از سودان و مصر می گذرد از منابع آبی و سرچشمه های رود نیل در فلات اتیوپی، تغذیه می شود.
(۴). اغلب مسیحیان اتیوپی پیرو کلیسای قبطی مصر بوده و تابع آیین کلیسای ارتدوکس شرقی و مکتب مذهبی قبطی مصری هستند.
(۵). پس از یک دهه، در پی آشتی قبطیان اتیوپی و مصری، دوباره آن کلید به قبطیان مصری بازگشت.
۶). در منطقه جنوب سودان پیش از ۵۷۹ قبیله با ۴۰۰ زبان و لهجه، زندگی می کنند و در چارچوب آیین ادیان اسلامی، مسیحی و آفریقایی در حال همزیستی مشترکند.
(۷). این کتاب در اواخر ژوئیه سال ۲۰۰۲ منتشر شده است.
(۸). روزنامه های عربی به ویژه نشریات و مطبوعات مصر، سودان و عربستان سعودی.
(۹). در سال ۲۰۰۶ تولید روزانه نفت سودان به ۵۰۰ هزار بشکه افزایش یافت.
(۱۰). در سال ۱۹۹۷، هزینه نظامی اتیوپی بالغ بر ۹۵ میلیون دلار بوده که در سال ۲۰۰۰ به ۷۷۷ میلیون دلار رشد نمود.
(۱۱). جمعیت آنها بیش از ۶۰ درصد کل جمعیت جیبوتی و حاکمیت کشور را در دست دارند.
(۱۲). گزارش های روزنامه های عربی به ویژه مصر، یمن و عربستان سعودی.
(۱۳). اغلب مردم سومالی، مسلمان متعصب هستند.
نویسنده: صبری - انوشه
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از فصلنامه مطالعات آفریقا دوره جدید، سال یازدهم ، شماره سیزده، بهار و تابستان ۱۳۸۵
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید