چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


وقتی برای تلف کردن عمر نداریم


وقتی برای تلف کردن عمر نداریم
می گفت: «شوهرم از صبح ساعت هفت می ره سرکار تا سه بعدازظهر، دو ساعتی توی خونه اس و باز پنج عصر می ره تدریس خصوصی تا ۹ شب. راستش من و بچه ها اصلاً نمی بینیمش - خب چه می شه کرد. خرج خونه و تحصیل بچه ها که تمام شدنی نیست. منم که علی رغم تحصیل دانشگاهی، کار مشخصی ندارم و همه وقتم رو صرف خونه و بچه ها می کنم.
پس شوهرم مجبوره به جای منم کار کنه.
فقط نگرانم که حسابی به اون فشار بیاد و سلامتیش به خطر بیفته. البته کارهای منم تمامی نداره. از خرید کردن و سرزدن به مدرسه و مهد کودک بچه ها گرفته تا پرداخت قبضهای برق و آب و تلفن و رفتن به شهرداری و گرفتن مجوز برای تعمیر خونه تا آوردن لوله کش و تعمیرکار تلویزیون... خلاصه شب که می شه حسابی کسل و بی حوصله ام. تازه می یام کمی استراحت کنم که وقت دیکته گفتن به دخترم و غذا دادن به پسر کوچیکم می رسه... پس می بینین که دیگه حوصله ای برای شوهرم باقی نمی مونه... .
زن جوان که حدود ۳۰ سال داشت، این حرفها را در یک محفل زنانه که به خاطر جشن تولد دختر یکی از همکلاسیهای دوران دانشگاهش تشکیل شده بود، بیان می کرد.
در این مهمانی دوستانه، خانم دیگری هم حضور داشت که معتقد بود وقتی خانمی ازدواج کرد و بچه دار شد، باید پای همه این مسایل بایستد و با قبول همه این مسایل، بار مهمی از مشکلات زندگی مشترک را به دوش بکشد.
او که در سن پایین ازدواج کرده بود و اکنون دو فرزند ۱۴ و ۹ ساله داشت، می گفت: «وقتی پای سفره عقد نشستم، همه اش ۱۶ سال داشتم. ولی در این مدت هم دیپلم خودم رو گرفتم و هم دوره کامل آرایشگری و خیاطی رو گذروندم. ولی از این دانشی که کسب کردم برای خودم و خانواده ام استفاده نکردم، در حالی که می تونستم آرایشگاه باز کنم یا خیاط خونه راه بندازم. ولی ترجیح دادم به بچه ها و شوهرم برسم. الان هم اصلاً احساس پشیمونی نمی کنم.»
خانم میانسالی که ظاهراً از اقوام صاحبخانه بود و تا آن لحظه ساکت نشسته بود، وارد بحث شد و گفت: به نظر من در شرایط فعلی که اکثر خانمها تحصیلات دانشگاهی دارن و به امید پیدا کردن کار و مشارکت اجتماعی لیسانس و فوق لیسانس می گیرن، شیوه زندگی خانواده ها با گذشته خیلی فرق کرده. البته این هم خوبه و هم بد. چون اگه خانمی نتونه خودش رو با شرایط متفاوت کار بیرون و داخل خونه هماهنگ کنه و به اصطلاح از پس انجام هر دو وظیفه به خوبی بر بیاد، نه می تونه مادر و همسر خوبی باشه و نه کارمند و متخصص کارآمدی و این جاست که دچار انواع ناراحتیهای جسمی و روحی می شه و فشار مضاعفی رو باید تحمل کنه. پس به نظر من وقتی زنی تشکیل خانواده می ده و وارد زندگی مشترک می شه. در واقع مسؤولیتی رو پذیرفته که باید از اون لحظه به بعد اولویت اول زندگی اش باشه. در غیر این صورت همیشه از همه چیز احساس نارضایتی می کنه. هم از زندگی خانوادگی، هم از کار اداری و مسؤولیت اجتماعی که قبول کرده. نه شوهر و بچه هاش از زندگی راضی هستن، نه اون از خانه داریش لذت می بره. می دونین چرا؟ چون نتونسته برای دقایق و ساعتهای زندگی اش درست برنامه ریزی کنه و به عبارتی اون رو مدیریت کنه... .
صحبت که به این جا کشید، یکی از همکلاسیهای خانم صاحبخانه که دانش آموخته روانشناسی بود، وارد بحث شد و این طور ادامه داد: «من با وجود اینکه فقط یک پسر ۶ ساله دارم، ولی ترجیح دادم توی خونه بمونم و از دانش و اطلاعاتم برای خانواده ام استفاده کنم. چون شغل همسرم طوریه که باید در هفته سه روز در مأموریت باشه. پس اگه منم در بیرون شاغل می شدم، پسر کوچولوم از نظر روحی خیلی صدمه می دید. چون یا باید می فرستادمش مهد کودک یا خونه مادربزرگ و خاله. به همین دلیل ترجیح دادم توی خونه بمونم و خودم روی تربیت و رسیدگی به فرزندم نظارت داشته باشم. البته این رو هم بگم که من اصلاً خودم رو در کارهای خونه محدود و محصور نکردم. مرتب با پسرم به پارک و سینما می رم. برایش کتاب می خرم. عضو یک کتابخونه هستم و دایم مطالعه می کنم. از اینترنت استفاده و مقاله های تربیتی رو ترجمه می کنم. تنیس روی میز بازی می کنم. به این ترتیب روزهای هفته رو بین کارهای مختلف تقسیم کردم. خلاصه می خوام بگم که ما خانمها باید تلاش کنیم و به راه مناسبی در زندگیمون برسیم تا عمرمون تلف نشه. به نظر من درس خوندن که همیشه مترادف با اشتغال رسمی در بیرون از خونه نیست.
● مدیریت زمان
نسرین جهانشاهی، کارشناس ارشد علوم اجتماعی، معتقد است: بخشی از مشکلات زنان و دختران جامعه ما مربوط به عدم موفقیت آنها در «مدیریت زمان» است. به این معنی که آنها تا وقتی سرگرم درس خواندن یا امور معمول و روزمره زندگی هستند به شدت فعالند، اما وقتی درس یا کار به خصوصی ندارند، نمی توانند اوقات فراغت خود را به طور منطقی و درستی مدیریت کنند پس بسیاری از آنها از توانمندیها، استعدادها و علایق واقعی خود آگاهی کافی ندارند واگر هم داشته باشند، راههای شکوفایی این استعدادها و توانمندیها را به درستی نمی دانند.
به نظر می رسد که یکی از دلایل سرخوردگی، بی حوصلگی و افسردگی دخترهای جوان و زنان خانه دار تحصیلکرده ما هم همین مسأله باشد.
وی می افزاید: اخیراً آماری توجهم را جلب کرد که از بروز افسردگی در میان ۲ تا ۳ میلیون زن ایرانی حکایت داشت.
● تحصیلکرده های «خانه نشین»
مژده- ب، دانش آموخته رشته مدیریت بازرگانی که مدت سه سال است به دنبال کار مناسب می گردد، ولی تاکنون موفق نشده، می گوید: این کاملاً منطقی است، هر خانمی که ادامه تحصیل می دهد و مدرک دانشگاهی می گیرد، دوست دارد از سرمایه گذاری که به لحاظ مالی و معنوی کرده، بهره کافی ببرد و از طرفی چون پذیرش دانشگاهها زیاد است و شرایط کار مناسب برای خیلی از دانش آموختگان فراهم نمی شود، به طور طبیعی خیلی از آنها «خانه نشین» می شوند که این امر آثار و عواقب نامطلوبی بر بسیاری از خانواده ها می گذارد.
به اعتقاد وی، وضع دختران در این میان به مراتب حساس تر و بدتر از پسرهاست. چون خیلی از آنها نمی توانند و نمی خواهند در هر جایی کار کنند و از همین رو، اگر موقعیت مناسب ازدواج برایشان دست دهد که تشکیل خانواده می دهند، در غیر این صورت همچنان به دنبال کار مورد علاقه شان می گردند تا به استقلال مالی دست پیدا کنند.
● عدم ثبات شغلی
جهانشاهی، در ارتباط با حس استقلال طلبی مالی دختران تحصیلکرده می گوید: یکی از دلایلی که امروز دختران را به سوی تحصیلات عالیه می کشاند، دستیابی به وضعیت اقتصادی مناسب و استقلال مالی است. البته از این واقعیت هم نباید گذشت که در بسیاری از موارد به دلیل تورم و گرانی موجود، بسیاری از مردان هم به دنبال همسران شاغل می گردند تا بار مشکلات اقتصادی خانواده بین آن دو نفر تقسیم شود، این در حالی است که بسیاری از پسرها و دخترهای جوان دارای شغل ثابت یا درآمد مکفی نیستند و عده ای از آنها در همان ماههای اولیه پس از ازدواج به دلیل عدم ثبات شغلی دچار مشکلات اقتصادی می شوند. پس اگر یکی از آنها بتواند در چنین شرایطی بار مخارج زندگی مشترک را به دوش بکشد تا دیگری شغل با ثبات تری پیدا کند، تعادل مالی خانواده کوچکشان تا حدودی حفظ خواهد شد.
به اعتقاد همین کارشناس ارشد علوم اجتماعی، مسؤولیت دولتمردان و برنامه ریزان جامعه این است که برای زوجهای جوان تسهیلات کافی از طریق بانکها و سازمانهای ذیربط، به ویژه در مورد مسکن فراهم کنند، تا آنها بتوانند در سالهای نخستین ازدواج خود را از زیر بار مشکلات و مسؤولیتها به سلامت بیرون بکشند.
ژاله بنان کردی، کارشناس علوم سیاسی نیز به گزارشگر ما می گوید: اصلاً قرار نیست هرکس به دانشگاه رفته و درس خوانده حتماً در بیرون شاغل باشد، خود من درس خواندم برای اینکه اطلاعاتم را افزایش دهم و در آینده بتوانم به عنوان همسر و مادر بهتر نیازهای معنوی و تربیتی فرزندانم را پاسخ بگویم. ما سه خواهر هستیم که همه تحصیلات دانشگاهی داریم ولی هیچ کدام از ما در جایی به طور رسمی اشتغال به کار نداریم. خواهر بزرگترم که دانش آموخته رشته معماری است، از هنر و اطلاعاتش در محیط منزل بهره گرفته است و از آن برای زیبایی بیشتر خانه اش استفاده می کند. خواهر دیگرم نیز که مترجمی خوانده، دارای سه فرزند است و در کنار تربیت فرزندان در اوقات فراغت به کار ترجمه کتابهای تربیتی مشغول است.
● جایگاه زنان خانه دار در جامعه
دکتر عبدالمجید وهابی، روانشناس نیز در گفتگو با گزارشگر ما می گوید: یکی از عللی که زنان جوان و تحصیلکرده ما امروزه به دنبال کسب علم و دانش از هر نوعش هستند، این است که گمان می کنند جامعه و حتی خود خانواده ها برداشت درست و منصفانه ای از «خانه داری» ندارند و ارزش کافی برای زحمات خانمها قایل نیستند. البته نسل قبل از آنها، یعنی مادران و پدران، هم در دامن زدن به این طرز تفکر سهم دارند. به ویژه این موضوع درخانواده هایی بیشتر مشاهده می شود که پدر و مادر در ادامه تحصیلات دانشگاهی با موفقیت روبه رو نبوده اند و به طور طبیعی اکنون می خواهند فرزندانشان شرایط و موقعیت بهتری از آنها در جامعه پیدا کنند.
به گفته دکتر وهابی، گرچه این طرز فکر که هر نسل باید نسبت به نسل قبلی اش از توانمندیها و موفقیتهای بیشتری برخوردار باشد، به خودی خود قابل درک است، ولی برای تحقق این مسأله نباید به هر وسیله ای متوسل شد و فشار زیادتر از حد توان به جوانها وارد کرد.
به اعتقاد همین روانشناس، قبول این موضوع که شرایط فعلی جامعه به نحوی است که نمی توان انتظار داشت تمامی دانش آموختگان دختر و پسر به یک نسبت وارد بازار کار شوند، موجب خواهد شد تا دختران از امنیت روانی بیشتری در محیط خانواده و جامعه برخوردار شوند و به همان نسبت هم از آسیبهای روانی و اجتماعی کاسته شود.
● کلام آخر
در خبرها آمده بود که مشاور استاندار تهران، در جلسه کارگروه بانوان و جوانان استان، از مصوبات هیأت دولت درخصوص بهبود وضعیت زنان و دختران این استان خبر داده و گفته است: دولت برای ایجاد ۸۹۰۵ فرصت شغلی با اولویت اشتغال دانش آموختگان دختر دانشگاهی در استان تهران، مجوز تأسیس ۵۵۵ شرکت تعاونی بانوان را صادر کرده است.
به گفته فرحناز قندفروش، مبلغ یک میلیارد ریال نیز به سازمانهای غیردولتی و مردمی فعال در حوزه زنان در سطح استان تهران اختصاص یافته است. وی از تمام دستگاههای اجرایی خواسته است تا طرحهای اشتغالزایی برای بانوان در حوزه های کاری خود را به کارگروه بانوان و جوانان استان تهران ارایه دهند.
به گفته دبیر کارگروه بانوان و جوانان استان تهران، ۲۰۰ میلیون تومان اعتبار به طرحهای پژوهشی زنان اختصاص یافته است و همچنین «طرح صندوق راهگشا» که به نیازهای آتی زنان و دختران استان تهران اختصاص می یابد، در شورای برنامه ریزی و توسعه این استان مورد استقبال قرار گرفته و قرار است از طریق صندوق مهر امام رضا(ع) دنبال شود.
به این ترتیب، باید دید آیا اجرای طرحهایی از این نوع خواهد توانست در استان تهران مشکل اشتغال دختران دانش آموخته را رفع کند و در صورت موفقیت، چه وقت شاهد اجرای این قبیل طرحها در شهرستانها و مناطق محروم خواهیم بود؟
منبع : نورپرتال


همچنین مشاهده کنید