شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

قرآن درحریم رضوی


قرآن درحریم رضوی
قرآن کتاب بیداری برای همگان(۱) و بیانی برای همه مردم است(۲) اما هدایت و اندرز آن برای آنانی است که خود را در معرض هدایتش قرار دهند(۳) . قرآن در اندیشه، گفتار و کردار اهل بیت(ع) عینیت یافته و دارای جایگاه خاصی است. امام رضا(ع) نیز یکی از این مفسران واقعی بود که در طول زندگی پر برکت خویش عنایتی ویژه و خاص به این کتاب آسمانی داشت. آنچه از امام رضا(ع) در ابواب مختلف فقه بیان شده، به گونه ای تبیین و تفصیل آیات الاحکام و اوامر و نواهی الهی است. این مقاله، نگاهی گذرا دارد به چگونگی توحید، نبوت، امامت، معاد و. . . از آن حضرت به جای مانده، شرح و بسط معارف اعتقادی قرآن است. چگونگی توجه امام رضا(ع) به تلاوت و تفسیر آیات قرآن.
● منزلت و فضیلت قرآن
قرآن در آیات بسیاری به توصیف خود پرداخته و منزلت رفیع و شأن والای خویش را بیان داشته است. امام رضا(ع) درباره قرآن می فرماید: «قرآن کلام خداست. از آنچه او گفته است، فراتر نروید و هدایت را در غیر او نجویید که گمراه می شوید.» (۴) و در فرمایش دیگری می فرماید: «قرآن ریسمان محکم، دستاویز استوار و آیین برتر خدا در میان بندگان است. به سوی بهشت هدایت می کند و از دوزخ رهایی می بخشد. در اثر گذشت زمان، کهنه نشده و با تکرار بر زبان ها از ارزش و اثر بخشی آن کاسته نمی شود؛ زیرا خداوند آن را برای زمان خاصی قرار نداده است، بلکه حجت و برهان برای همه انسان ها در سراسر زندگی شان است و نه از پیش رو و نه از پس، باطل به آن وارد نخواهد شد. فرود آمده ای از سوی خداوند حکیم و ستوده است.» (۵)
و در حدیث دیگری فرموده اند: «خداوند زمانی پیامبرش را به سوی خود فرا خواند که دین او را کامل و بر او قرآن را نازل کرد؛ کتابی که روشنگر همه چیز است و حلال و حرام و احکام و هر آنچه مردم بدان نیازمندند، در آن به طور کامل بیان شده است.»(۶)
● امام رضا(ع) و تلاوت قرآن
از روایت های تاریخی چنین بر می آید که اولیای الهی، قرآن را نه تنها با رعایت تمام آداب و احکامی که برای تلاوت آن بیان شده است، می خواندند؛ بلکه چنان به معنی و مفهوم آن توجه می کردند که حالت های آنها، با توجه به مضمون و پیام هر یک از آیات تغییر پیدا می کرد؛ چون به بشارت بهشت می رسیدند، بشاش می شدند، اما هنگامی که به آیه های عذاب و گرفتاری آتش جهنم بر می خوردند، دور ماندن از آن را آرزو می کردند. در این باره نقل شده است که وقتی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) عازم خراسان بودند، همراهان ایشان می دیدند آن حضرت، شب در بستر و محل استراحت خود زیاد قرآن تلاوت می کردند و هرگاه به آیه ای بر می خوردند که در آن از بهشت یا جهنم سخن به میان آمده بود، می گریستند و بهشت را از خدا درخواست کرده و از آتش جهنم به خدا پناه می بردند. (۷)
آن حضرت در باب قرائت قرآن با صوت و ترتیل می فرمودند: «قرآن را با صوت نیکو زینت دهید؛ زیرا که صدای نیکو بر زیبایی قرآن می افزاید.» (۸)
در تبیین رفتار امام رضا(ع) با قرآن، ابراهیم بن عباس که یکی از یاران و راویان حضرت رضا(ع) است، می گوید: «امام رضا(ع) همه قرآن را در مدت سه شبانه روز تلاوت می کرد و بارها به یاران خود می فرمود: اگر می خواستم قرآن را در کمتر از این زمان ختم می کردم؛ ولی روش من چنین است که هیچ یک از آیه های قرآن را نمی خوانم، مگر این که در آن تأمل و اندیشه می کنم که در چه زمینه ای و در چه زمانی نازل شد، و بدین سبب است که قرآن را در سه شبانه روز به پایان می رسانم.»(۹)
آن حضرت در نماز های واجب و مستحب شبانه روز، سوره های مختلف قرآن را تلاوت می کرد. در روایت آمده است آن حضرت در اول ظهر شش رکعت نماز مستحبی می خواند که پس از سوره حمد، سوره های کافرون و توحید را تلاوت می کرد و در دو رکعتی که پس از نماز جعفر طیار می خواند، به قرائت سوره های ملک و هل اتی می پرداخت. همچنین در نماز وتر سوره های فلق و ناس را تلاوت می کرد. در نمازهای واجب نیز پس از سوره حمد، سوره قدر و در ظهر جمعه سوره منافقین و جمعه و در نماز صبح روز دوشنبه یا پنج شنبه در رکعت دوم پس از حمد سوره غاشیه را تلاوت می فرمود. (۱۰)
● پاسخگویی به زبان قرآن
یکی از روش های زیبای ترویج و تشویق به آموزش و انس با قرآن در سیره اهل بیت(ع) استناد به آیه های قرآنی در پاسخ گویی به پرسش های مردم است. در سیره و زندگانی معصومان(ع) بسیار دیده شده که پاسخ مردم را با زبان قرآن داده اند و با این کار، هم نشان داده اند که به همه پرسش های اعتقادی و معرفتی انسان، در قرآن پاسخ داده شده و هم به مسلمانان سفارش می کردند که انس خود با کتاب الهی را بیشتر کنند تا از برکت های آن برخوردار شوند. نقل شده است یکی از سیاست های مأمون عباسی این بود که از امام رضا(ع) پرسش های بسیاری را با هدف امتحان از آن حضرت می پرسید. امام با آوردن نمونه های قرآنی، پرسش های مأمون را به زبان قرآن پاسخ می دادند.(۱۱)
امام رضا(ع) در طول زندگی پر برکتش با افراد و چهره های منفی و مثبتی روبرو شده و با هر یک به فراخور حالش سخن گفته و در برابر اظهار علاقه یا جسارت و بی ادبی آنها با رعایت آداب الهی و رهنمودهای قرآنی کریمانه برخورد می کرد. در روایت است که بزنطی نامه ای به امام رضا (ع) نوشت و گفت: «من فردی از اهل کوفه هستم و خود و خانواده ام، با اطاعت از شما به خدای متعال تقرب می جویم، بسیار اشتیاق دارم به ملاقات شما بیایم تا برخی از مسائل دین را از محضرتان بپرسم. ضمناً برخی شنیده ها وجود دارد که گروهی آنها را برای ما نقل کرده اند، همان افرادی که گمان کرده اند پدرت هنوز زنده است و نیز گمان کرده اند که برخی از پاسخ های شما به آنها برخلاف گفته پدرانت بوده است.»
امام(ع) در پاسخ نامه اش چنین نوشت: «به نام خدا. نامه ات را به من رساندند، در نامه نوشته بودی که دوست داری به ملاقات من بیایی تا برخی از مسائل برایت روشن گردد. آری باید خودت بیایی تا پاره ای از مسائل را از نزدیک با تو در میان بگذارم. اما این که گفته شده چیزهایی از من برایت نقل کرده اند که برخلاف آن است که از پدرانم رسیده، قسم به جانم که جز خدا، کران و کوران را نخواهد شنواند و هدایت نخواهد کرد. خدای تعالی می فرماید: « انَّکَ لا تَهدی مَن اَحْبَبتَ وَ لکنَّ الله یَهدی مَن یَشاءُ وَ هُوَ اَعْلَمُ بالمُهتَدین؛ چنین نیست که هر کس را بخواهی هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت می کند و او به حال آنان که قابل هدایت اند، آگاه تر است.» (۱۲)
آنگاه امام رضا(ع) در نامه خود به برخی اتهامات که مخالفین امام یعنی واقفیان بر ایشان وارد کرده بودند، اشاره فرمود و به علت مخالفت برخی افراد همچون ابن السراج و ابن ابی حمزه و دیگران اشاره کرد. (۱۳)
از جمله آیاتی که امام رضا(ع) به آنها استدلال فرموده، آیه مباهله است. در گفت و گویی که مأمون با آن حضرت درباره بزرگ ترین فضیلت امیرمؤمنان(ع) داشت، امام(ع) به همین آیه استدلال کرد. در روایت آمده است که روزی مأمون عباسی به امام رضا(ع) گفت: مرا به بزرگ ترین فضیلت امیرمؤمنان(ع) که قرآن بر آن دلالت دارد، آگاه کن. امام(ع) فرمود: همانا آیه مباهله است. خداوند می فرماید: «فَمَن حاجَّکَ فیه مِن بَعد مَا جَاءکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدْعُ اَبْنَاءَنَا وَ اَبْنَاءَکُم وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ اَنْفُسَنَا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ الله عَلَی الکَاذِبینَ»(۱۴) پس رسول خدا(ص) ، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را برای مباهله دعوت کرد که هر دوی آنها فرزندانش بودند و همچنین حضرت زهرا(س) را دعوت کرد که در آن هنگام جزء زنان مورد اشاره آیه بود و نیز امیرمؤمنان(ع) را فرا خواند که به حکم آیه شریفه نفس رسول خدا(ص) به شمار می رفت. پس ثابت شد که هیچ یک از بندگان خدا والاتر از رسول خدا(ص) و افضل از او نبوده اند و همچنین لازم آمد که احدی افضل از نفس رسول خدا(ص) که علی(ع) بود به دلالت آیه شریفه وجود نداشته باشد.
مأمون گفت: این استدلال درباره امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) صحیح است، اما درباره علی(ع) درست نیست؛ چون ممکن است رسول خدا(ص) شخص خود را در حقیقت گفته باشد نه فرد دیگری را، پس آیه فضیلتی برای امیرمؤمنان(ع) نخواهد بود.
امام رضا(ع) پاسخ داد: نه این سخن صحیح نیست؛ چرا که شخص دعوت کننده همواره غیر از خود را دعوت می کند نه خود را، همان طور که فرد دستور دهنده همیشه به دیگری امر می کند نه به خود. پس این که حضرت فرمود: . . . اَنْفُسَنَا. . . به این معنی نیست که خودمان را دعوت کنیم و وقتی که رسول خدا(ص) فردی غیر از امیرمؤمنان را در مباهله فرا نخواند، ثابت می شود که علی(ع) همان نفس پیامبر(ص) است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است. مأمون که از پاسخ امام رضا(ع) شگفت زده شده بود، گفت: وقتی که جواب آمد، سؤال جایگاه خود را از دست می دهد.(۱۵)
در روایت دیگری آمده که ریان نقل می کند: «بر علی بن موسی الرضا(ع) وارد شدم و به او اعتراض کردم که ای فرزند رسول خدا! مردم می گویند تو وارد این امر(ولایتعهدی) شدی، با این که نسبت به دنیا زهد پیشه بودی. امام (ع) فرمود: خدا می داند که از پذیرش این امر کراهت داشتم، اما هنگامی که خود را بین کشته شدن یا قبول ولایتعهدی مخیر دیدم، این امر را اختیار کردم.
وای بر آنها آیا نمی دانند که وقتی ضرورت ایجاب کرد که یوسف خزائن عزیز مصر را سرپرستی کند، به او گفت: اِجْعَلْنی عَلی خَزائِن الارض انّی حَفیظٍٍ عَلیم؛ مرا سرپرست خزائن سرزمین مصر قرار ده که نگه دارنده و آگاهم. من نیز به حکم ضرورت این امر را از روی اکراه و اجبار قبول کردم، گذشته از این من نیز در این امر داخل نشدم مگر همانند داخل شدن کسی که می خواهد از آن خارج شود. پس به خدا شکایت می کنم که اوست یار من.» (۱۶)
همچنین در روایت دیگری آمده است که مردی به امام رضا(ع) گفت: اصلحک الله! چرا به سوی این امر رفتی گویا بر حضرت ایراد گرفته بود. امام رضا(ع) به او فرمود: «ای مرد! بگو بدانم کدام افضل است: پیامبر یا وصی پیامبر مرد گفت: پیامبر افضل است. امام فرمود: کدام بدتر است مشرک یا مسلمان مرد در پاسخ گفت: البته مشرک بدتر است. امام فرمود: بدان که عزیز مصر مشرک بود و حضرت یوسف پیامبر خدا. و اما مأمون مسلمان و من جانشین رسول خدا(ص) ، درعین حال یوسف از عزیز مصر خواست که وی را سرپرست قرار دهد زمانی که به او گفت: مرا سرپرست خزائن مصر قرار ده که من نگه دارنده و آگاهم. و مرا مجبور کردند بر پذیرش ولایتعهدی.» (۱۷)
● نمونه هایی از تفسیر امام رضا(ع) از آیات قرآن
اگر از اهل بیت(ع) در فهمیدن قرآن کمک گرفته شود، خواهیم دید که قرآن به تمام نیازهای فکری و اعتقادی انسان و آنچه به هدایت او مربوط می شود، پاسخ های لازم را ارائه کرده است. قرآن خود از این ویژگی با عنوان «تِبْیَانَا لِکُلِّّ شَیء» (۱۸) تعبیر می کند. قرآن کتاب کامل هدایت انسان در هر زمان و هر مکان است. معارف قرآن به قوم خاص یا زمان خاص اختصاص ندارد. بر این اساس، مجموعه معارف و احکام و قوانین این کتاب الهی، به آن دسته از کارها، اصول و نیازهای بشر توجه دارد که در میان بشر همواره جاری است.
خداوند در قرآن کریم مردم را از خوردن مشروبات الکلی نهی کرده است(۱۹) و نوشیدن آنها را از گناهان کبیره بر می شمارد. (۲۰) در بعضی از سخنان اهل بیت(ع) نیز شراب کلید تمام بدی ها و زشتی ها معرفی شده است. (۲۱) امام رضا(ع) فلسفه تحریم شراب را چنین بیان می فرماید: «خداوند نوشیدن شراب را ممنوع کرد ؛ زیرا مایه فساد و تباهی جوامع انسانی و موجب از بین رفتن عقل آدمی است. شرابخواری، زمینه های انکار خداوند و بسیاری از کارهای زشت و ناپسند را فراهم کرده، انسان را در مقابل گناهان بی باک می کند.» (۲۲)
و در ادامه می فرماید: «کسی که از شیعیان و پیروان مکتب ماست، باید از نوشیدن آن بپرهیزد؛ زیرا شراب از نوشابه های دشمنان ماست و پیامبر اسلام(ص) فرمود: لباس دشمن مرا نپوشید و خوراک آنها را نخورید و راه دشمنان مرا نپیمایید؛ زیرا در این صورت جزء دشمنان من شمرده می شوید.» (۲۳)
ابو اسحاق مدائنی می گوید: نزد امام رضا(ع) بودم که فردی آمد و گفت: قربانت شوم! خداوند متعال می فرماید: سزای کسانی که با خدا و پیامبر او می جنگند و در زمین به فساد می کوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته شوند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. (۲۴) معنی این سخن چیست امام(ع) فرمود: خدا چنین فرموده است. آن مرد گفت: قربانت گردم ! اگر چه کاری را انجام داد، سزاوار یکی از این چهار کیفر است امام(ع) فرمود: اگر با خدا و رسولش از سر نبرد درآمد و کسی را کشت، او را می کشند و اگر کسی را کشت و اموال او را ربود، او را می کشند و بر دار می آویزند. اگر اموال کسی را ربود ولی او را نکشت، دست و پایش را می برند. اگر با رسول خدا(ص) جنگید و فساد پیشه کرد ولی کسی را نکشت و مال کسی را نستاند، او را تبعید می کنند.
مرد پرسید: تبعیدش چگونه است امام(ع) فرمود: او را از شهری که کارهای ناشایست در آن انجام داده است به شهری دیگر می فرستند و به مردم آن دیار می نویسند که او تبعیدی است، با او همخور و همنشین و همسر نشوید. اگر از آن شهر به جایی دیگر رفت، برای آنان نیز چنین می نویسند تا یک سال که او شرمگنانه توبه کند. آن مرد پرسید: اگر خواست از سرزمین اسلام بیرون رود و در دیار مشرکین زندگی کند، چه باید کرد امام(ع) فرمود: اگر خواست به سرزمین شرک برود، گردنش را می زنند.(۲۵)
در روایت دیگری آمده است که حسن بن علی فضال می گوید: از معنای حواریون که خدا در قرآن درباره آنان می فرماید: «و یاد کن هنگامی که به حواریون وحی کردیم که به من و رسول من ایمان آرید، گفتند (ما با مقام علم الیقین) ایمان آوردیم خدایا گواه باش که ما تسلیم امر توایم» (۲۶) از امام رضا(ع) پرسیدم که چرا حواریون را بدین نام خوانده اند امام(ع) فرمود: مردم بر این باورند که این نامگذاری از آن جهت بوده که آنان رختشوی بودند و جامه ها را از آلودگی می پیراستند و این اسم از واژه نان سفید(خبز حوار) گرفته شده است، اما ما معتقدیم که آنان را از این رو حواری گفته اند که دلی پاک داشتند و با پند و اندرز گناه را از دیگران می زدودند.
پرسیدم: چرا آنان را «نصارا» خوانده اند امام(ع) فرمود: چون از روستایی در سرزمین شام به نام ناصره بودند که مریم(س) و عیسی(ع) پس از بازگشت از مصر در آن اقامت گزیدند. (۲۷)
حمدان بن سلیمان نیشابوری نیز از امام رضا(ع) پیرامون این آیه پرسید که می فرماید: «پس کسی را که خدا بخواهد او را هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام می کشاند و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ می گرداند چنان که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود» (۲۸) . امام (ع) فرمود: هر کس را که خدا بخواهد با ایمان آوردن به بهشت و سرای کرامت آخرت رهنمون شود، او را سینه ای فراخ می دهد تا به فرمان خدا تسلیم باشد و بدو اعتماد ورزد و به وعده پاداش الهی اطمینان کند و هر کسی را که بخواهد به دلیل کفر ورزیدن و نافرمانی در دنیا، او را از بهشت خود دور سازد، سینه اش را تنگ می کند به گونه ای که حتی در کفر خود تردید دارد و از باورهای خویش نگران و سرگردان است، چندان که گویا به آسمان فرا می شود و این گونه است که خداوند ناپاکی را در کسانی قرار می دهد که ایمان نمی آورند. (۲۹)
در روایت دیگری نیز آمده است که عبدالعزیز بن مسلم می گوید: پیرامون این آیه از امام رضا(ع) پرسیدم که قرآن می فرماید: «و خدا را فراموش کردند پس خدا هم فراموششان کرد» (۳۰) امام(ع) فرمود: خداوند متعال فراموشی و اشتباه ندارد و این آفریدگان هستند که فراموش می کنند و اشتباه می نمایند. آیا این آیه را نشنیده ای که می فرماید: و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است. (۳۱)
بلکه خداوند در کیفر کسانی که او و روز رستاخیز را از یاد برده باشند، آنان را از یاد خودشان می برد، همان گونه که در جای دیگری می فرماید: به سان کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند پس خدا آنان را از یاد خودشان برد و آنان گنهکارند. (۳۲) و در جای دیگری نیزچنین می فرماید: پس امروز ما آنان را از یاد می بریم همان گونه که آنان این روز را فراموش کردند. (۳۳) یعنی ما آنان را به خود وا می گذاریم همان سان که آنان آمادگی برای رویارویی با این روز را وانهادند. (۳۴)
منابع:
[۱]. فرقان: ۱.
[۲]. آل عمران: ۱۳۸.
[۳]. همان.
[۴]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج،۹۲ ص۱۲.
[۵]. مسند الامام رضا(ع) ، ج،۱ ص۳۰۷.
[۶]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج،۲ ص۱۰۳.
[۷]. عیون اخبار الرضا، ج،۲ ص۱۸۲.
[۸]. همان، ص۶۹.
[۹]. همان، ج،۱ ص۴۰.
[۱۰]. بحارالانوار، ج،۴۹ ص۹۴.
[۱۱]. عیون اخبار الرضا، ج،۲ ص۱۹۳.
[۱۲]. قصص: ۵۶.
[۱۳]. بحارالانوار، ج،۴۹ ص۱۹۵.
[۱۴]. آل عمران: ۶۱.
[۱۵]. بحارالانوار، ج،۴۹ ص۱۸۸.
[۱۶]. عیون اخبار الرضا، ج،۲ ص۱۳۹.
[۱۷]. عیون اخبار الرضا، ج،۲ ص۱۳۸.
[۱۸]. نحل: ۸۹.
[۱۹]. مائده: ۹۰.
[۲۰]. بقره: ۲۱۹.
[۲۱]. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ،۳ ص۱۶۱.
[۲۲]. میزان الحکمه، ج،۳ ص۱۶۳.
[۲۳]. عیون اخبار الرضا، ج،۱ ص ۶۹۳.
[۲۴]. مائده: ۳۳.
[۲۵]. تفسیر عیاشی، ج ،۱ ص۳۱۷.
[۲۶]. مائده: ۱۱۱.
[۲۷]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج،۱ ص۷۶.
[۲۸]. انعام: ۱۲۵.
[۲۹]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۴۵.
[۳۰]. توبه: ۶۷.
[۳۱]. مریم: ۶۴.
[۳۲]. حشر: ۱۹.
[۳۳]. اعراف: ۵۱.
[۳۴]. عیون اخبار الرضا، ج،۱ ص۱۲۵.
زهرا رضاییان
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید