پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ترور زندگی با «ترس»


ترور زندگی با «ترس»
از زمان واقعه ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۲، بمبگذاری لندن در سال ۲۰۰۵ و حملات انتحاری گروه القاعده در نقاط مختلف دنیا، موضوع و مسئله ترور و ترورریسم به طور متناوب در سطر رسانه های گروهی جهان قرار گرفته و تاکنون در رابطه با آن صحبت های بسیاری شده است. اما آنچه که این موضوع را از زاویه ای متفاوت حائز اهمیت نموده است، نه وقایع اتفاق افتاده، بلکه نتایج منفی آن است که باعث فلج شدن زندگی انسان و سیستم اقتصادی جامعه می گردد. این واقعیتی است که ترور و تروریسم برای هر جامعه ای به ارمغان می آورد. با این مقدمه کوتاه و در این مجال اندک، درصدد آنیم تا به چگونگی نحوه پاسخگویی و روبارویی با این معضل بپردازیم.
● «ترس» دشمنی بدون چهره و نقاب
«ترس» دشمنی است ناشناس و بدون چهره که به سادگی قابل شناخت نمی باشد. «ترس» باعث مغشوشیت ذهن می گردد و تفکراتی اینگونه را با خود بهمراه دارد: «این خواست خدا بود»، «این حمله شیطان است» و جملاتی از این قبیل که باعث پیچیده تر شدن موقعیت می گردد. قربانیان ترس شامل همه انسان ها; پیر، جوان، فقیر، ثروتمند، مرد، زن، بزرگ، کوچک و... می باشند. در یکی از روزنامه های لندن پس از واقعه انفجار در سال ۲۰۰۵ که گروه القاعده مسئولیت آن را به عهده گرفت، این چنین نقل قول شده شده بود: انگلستان در ترس و وحشت و اظطراب شعله ور است. ترس و وحشت شالوده و زیربنای عملیات تروریستی است. ترس از نه آنچه که اتفاق افتاده بلکه از آنچه که می تواند اتفاق بیافتد و بر زندگی و متعلقات من تاثیر بگذارد. این موضوعی است که نه تنها زندگانی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه حتی باعث فلج شدن اقتصاد جامعه نیز می گردد. در بمبگذاری لندن به نقل از یکی از مصدومین این حادثه گفته شده بود که پس از وقوع انفجار تقریبا تمام مسافرین به سوی خدا فریاد می زدند. مردم از ادیان مختلف به سوی خالقی که در مورد او شنیده بودند درخواست کمک می کردند. اما مدتی بعد پس از پایان این حادثه هر کس به دنبال زندگی خود رفت. دعاهایی که معمولا در این چنین زمان هایی صورت می گیرد، ریشه در «ترس» دارد که مردم به خاطر «ترس» از دست دادن آنچه دارند، دست نیاز به سوی باورهای خود دراز می کنند.
● شناخت ترس و ریشه های آن
با شناخت زمینه های بوجود آورنده ترس و اظطراب می توان آ ن ها را ریشه کن کردن، کرد. همانطور که برای مداوای یک بیماری باید ابتدا بیماری را تشخیص داد تا بتوان داروی مناسب را تجویز نمود، نحوه غالب آمدن بر مسئله ترس و اظطراب نیز این چنین است. ریشه های ترس می تواند:
▪ عدم اطلاع و آگاهی از موضوعی خاص باشد که نتیجه آن فرد را هراسان می کند.
▪ تاثیر تجربیات منفی گذشته(که حاصل تصمیم گیری ها نادرست و یا عملکردهای نابجای خود فرد می باشد)
▪ نتیجه موضوعاتی باشد که از کنترل ما خارج است و نمی دانیم که چگونه می توان با آن روبرو شد.
● شناخت ترس و اقدامی مناسب نسبت به آن
ترس و اظطراب در اثر هر عاملی که باشد باید قبل از اینکه سبب اغتشاش زندگی ما گردد باید با آن روبرو شد و آن را حل کرد. پس از شناخت ترس باید با اقدامی متناسب به آن پاسخ داد. اگرچه شاید این موضوع کاملا بدیهی و ساده به نظر برسد ولی در بسیاری از مواقع به علت عدم اقدام متناسب به جای حل مشکل، معمولا افراد سعی در تسکین درد و فراموشی موقت آن دارند. این موضوع یعنی بازگشت دوباره و چندباره مشکل در ذهن و زندگی ما، که سبب اغتشاش و فلج شدن زندگی ما می شود. در همین رابطه چند راه حل که می تواند اقدامی مناسب باشد، پیشنهاد می گردد:
▪ خط فکری خود را تغییر دهید تا به جای زنجیر شدن در گذشته فصل جدیدی را در زندگی آغاز کنید.
▪ با انضباط روزانه و تربیت خود نسبت به آن موضوع خاص نتایج عالی را برای خود به وجود آورید.
▪ اگر ریشه ترس موضوعات ناشناحته و عدم اطلاع می باشد آن را با یک مشاور و یا دوست نزدیک در میان بگذارید و درخواست مشورت کنید.
● شناخت ترس و واگذار ی آنچه که در کنترل ما نیست
ریشه بسیاری از ترس ها در نتیجه آنچه ما نمی دانیم و یا از کنترل ما خارج است، می باشد. به همین دلیل افراد برای حل آن به هر روشی توسل می جویند. آنچه را که از کنترل شما خارج است به دست خالقی امین بسپارید که برای کمک به من و شما، خود شخصا به دنیای مخلوقات خود آمد تا از انسان نیازمند دستگیری نماید. او قادر و حاضراست تا شما را در این وضعیت مشکل مدد نمایید. بی اعتمادی نسبت به خالق یکتا سبب می گردد تا دچار چنین وضعیتی بشویم اما اعتماد و پذیرش و اعتقاد و ایمان واقعی و از ته قلب به او باعث می گردد تا خداوند همیشه حافظر و نگهدار ما باشد.
● ایمان به خداوند بهترین مامن
حضور همیشگی خدا در زندگی، دل و وجود انسان را تبدیل به پناهگاهی می کند که در آن امنیت کامل وجود دارد و روح ترس هیچ گاه بر آن حاکم نمی شود. درک این حقیقت ما را یاری می بخشد تا مسئولیت خود را به عنوان یک شهروند در جامعه خود بهتر بدانیم و بتوانیم با معرفی و ارائه این نکته مهم، به نوعی آزادکننده اسرا از زندان های درون باشیم. آرامی و آزادی هدیه طبیعی هر فردی است که با خدای متعال همراه می گردد. از خداوند صمیمانه بخواهید و مشکلاتتان را با او در میان بگذارید. مطمئن باشید اگر چنین کنید، از آرامشی که خداوند به شما خواهد داد، بهره مند خواهید شد. آرامشی که فکر انسان قادر به درک آن نیست و نخواهد بود.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید