پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


زنان بدون حامی مقتدر


زنان بدون حامی مقتدر
ظاهرا مهم نیست کجای این کره خاکی باشی؟ یا موقعیت و سن و سالت چگونه باشد؟ کافیست که زن باشی; آن وقت به خوبی می فهمی که خشونت چگونه مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و طبقات اجتماعی و تحصیلات علمی را در نوردیده تا بگوید با شدیدالحن ترین حالت ممکن موجود است. خشونت علیه زنان آن چنان نقش آفرینی کرده است که پیام بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد همزمان با ۲۵ نوامبر ۲۰۰۷ روز بین المللی رفع خشونت علیه زنان هنوز هم تکراری است;«خشونت علیه زنان همواره نقص حقوق بشر و غیرقابل قبول است» این جمله گفته شد تا بار دیگر تاکید شود: مثل آن که خشونت علیه زنان فراتاریخی، فرافرهنگی و بین المللی است.
سالانه حدود هشت تا ۱۰ هزار دختر تایلند برای روسپی گیری به ژاپن فرستاده می شوند. در هندوستان سالانه بیش از ۱۲ هزار فقره مرگ به خاطر فقدان جهیزیه روی می دهد که بیانگر روزانه ۲۸ قتل می شود. ۲۰ هزار زن در جنگ بالکان در بوسنی به عنوان یک اسلحه جنگی از سوی سربازان مورد تجاوز قرار گرفتند.
احتمال مرگ یک دختر ۱۵ ساله به خاطر مشکلات ناشی از بارداری در آفریقا از هر ۲۶ تن، یک نفر است. پلیس فدرال آمریکا همزمان با گزارش FPT اعلام کرد: در هر ۱۸ثانیه یک زن از سوی همسرش مضروب می شود و این در حالیست که ۷۰ درصد از مردان آمریکایی زنان خود را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و ۱۷ درصد این زنان نیازمند مراقبت های ویژه هستند. بنابر گزارش های واصله ۷۷ درصد مردان بی هیچ دلیلی زنان خود را کتک می زنند. پلیس فرانسه در ۶۰ درصد شکایات شبانه با کمک و استمداد زنانی رو به روست که با خشونت شوهرانشان مواجه شده اند.
در برآورد آماری بانک جهانی اعلام شد: تخمین زده می شود که ۵۰۰ هزار زن عمدتا از اروپای شرقی به جبر وارد بازار تجارت جنسی شده اند. در ژاپن به عنوان یکی از پنج کشور پیشرفته جهان، هیچ قانونگذاری درباره کنترل خشونت خانگی وجود ندارد. این اخبار ملموس، تکان دهنده و واقعی هستند و صرف نظر از مذهب، مسائل فرهنگی و اجتماعی و وضعیت اقتصادی، حکایت دلخراش خشونت و تبعیض است. سیاستگذاران در همه نقاط جهان مدعی تلاش برای رفع تبعیض هستند، اما بازخورد جوامع، بیانگر فیلم سازی سیاسی در عرصه اجتماع است، چرا که هنوز زنان دستاویز بزرگ ترین خشونت های پنهان خانگی، محیط کاری و در نهایت اجتماعی هستند.
بر اساس این گزارش، مهم ترین دلیل تمام خشونت ها، جنسیت زنانه داشتن است و محل کار، اجتماع و حتی خانه می تواند، تجاوزگاه حقوق یک زن یا دختر باشد. آزارهای جنسی در محل کار از سوی تمامی جوامع اعم از توسعه یافته و پیشرفته، دموکراتیک و مدنی و در نهایت کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه نادیده گرفته می شود.
آزارها می تواند از حرفهای ناخوشایند تا لمس خشونت باشد. در ایالات متحده آمریکا که مدعی حقوق بشر است، آزار جنسی در محل کار به عنوان جرم محسوب نمی شود، بلکه تنها نقض حقوق شهروندی فرد به حساب می آید و این در حالیست که در تمامی کشورها، دولت ها بررسی های محلی بسیار ناچیزی در این باره انجام داده اند، به طوری که هنوز ابعاد وقوع واقعی این ناهنجاری مشخص نیست.هنوز هم شایع ترین شکل خشونت جنسیتی در جهان، آزار از سوی شوهر یا شریک جنسی عنوان می شود، به طوری که زنان قربانی این مدل خشونت اغلب به انواع بیماری های روانی مرتبط با افسردگی، ترس اضطراب و از همه مهم تر تحقیر شخصیت مبتلا بوده و اغلب موفق به بازگشت سالم به محیط زندگی نمی شوند.
در این میان قوانین مربوط به تجاوز در جهان در بهترین شرایط خود، باز هم موقعیتی درهم و پیچیده دارد به طور مثال در استرالیا، مکزیک، نیوزلند و اوگاندا تماما کشورهایی هستند که با وجود در حال توسعه بودن، قوانین راجع به خشونت دارند، اما در مقابل در ژاپن، کاستاریکا و لهستان خشونت علیه زنان، جایی در قانون ندارد.
این در حالیست که روانشناسان جنایی معتقدند برخلاف آنچه عموما تصور می شود، تجاوز جنایتی نیست که تصادفی باشد. از این رو قربانیان تجاوز اغلب مهاجمان را می شناسند. از سوی دیگر در سال های اخیر بازار فحشا به واسطه وجود هزاران دختر فروخته شده و قاچاق شده کشورهای تایلند، سنگاپور، کامبوج، مالزی، اندونزی، هندوستان، روسیه، مجارستان، لهستان، مراکش، کنیا و برزیل داغ داغ بوده است و عمده مشتریان، توریست های جنسی از کشورهای ایالات متحده آمریکا، کانادا، اروپای غربی، عربستان سعودی، کویت، چین و استرالیا بازار پررونق قاچاق زنان و دختران را هدایت می کنند.
توقف خشونت علیه زنان و دختران گرفتار آن چنان محدودیت هایی است که اساسا زن را نسبت به مرد کم ارزش تر تلقی کرده و آرزوی رفع تبعیض و بازگشت زن به جایگاه خود به عنوان یک عضو قدرتمند جامعه در برابر مردان تبدیل به رویایی شده است که تحقق آن به معنای پایان خشونت به عنوان جنون و انحرافی حیرت انگیز علیه زنان است. اما آیا این رویا امکان تحقق پیدا می کند؟
در حال حاضر محدودیت های قابل توجهی از قبیل آموزش ضعیف، وابستگی اقتصادی، قدرت سیاسی محدود، دسترسی محدود به کنترل و پیشگیری از بارداری، آداب و رسوم اجتماعی سخت و ناخوشایند، نابرابری در چشم قانون و خشونت به عنوان ابزارهای کلیدی حفظ قید و بندها برای رفع تبعیض علیه زنان تلقی می شود.
در حالی که خشونت زشت ترین نماد تبعیض و نابرابری در حقوق و زندگی روزمره زنان محسوب می شود، هنوز هم زن حامی مقتدری در پیش روی خود ندارد و طبق آمارهای موجود از انجمن دفاع از قربانیان خشونت، کمتر از ۳۵ درصد خشونت های خانگی به پلیس گزارش می شود و بیش از دو سوم شکایات خانگی به پیگرد قانونی مجرم، منجر نشده است.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید