چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

نیاز امروز پاکستان


نیاز امروز پاکستان
بازگشت پیروزمندانه نوازشریف از تبعید نیمه تمامش در هفته جاری، سیر تحولات چند ماه اخیر پاکستان را وارد فاز جدیدی کرد که نتیجه آن هرچه باشد، به سود مردم این کشور نخواهد بود.
بیست و سوم شهریورماه امسال زمانی که بی نظیر بوتو در گفت وگو با رادیو دولتی انگلیس از گفت وگوهای مکرر پشت پرده اش با ژنرال مشرف برای تقسیم قدرت پس از انتخابات آبان ماه امسال خبر داد و اعلام کرد اواخر مهرماه به پاکستان بازمی گردد، نواز شریف هم سلسله تلاش های خود را برای بازگشت و برداشتن سهم خود از کیک قدرت آغاز کرده بود. آن موقع اگرچه مشرف از سوی آمریکا- و بخصوص رایس- تحت فشار قرار گرفته بود تا عرصه را برای ورود و حضور مخالفان بویژه حزب مردم به رهبری بوتو باز کند، اما هنوز به دلایلی مانند رأی دیوان عالی پاکستان مبنی بر مجاز بودن ثبت نام وی در انتخابات و نیز در بازداشت بودن بیش از ۱۵۰ تن از رهبران سیاسی و مذهبی احزاب مخالف، خود را دارای دست برتر می دانست و از همین رو قاطعانه با اراده نوازشریف برای بازگشت مقابله کرد و حتی بهایی مانند قتل عام مسجد لعل را برای آن پرداخت.
ورود بی درد سر نواز شریف که حتی آسانتر از بوتو وارد پاکستان شد، نشانه ای آشکار برآن است که هم فشارهای روزافزون آمریکا برای دادن جهت دلخواه به سپهر سیاسی این کشور و هم اعتراضات گسترده و مقابله شدید مردم و نهادهای صنفی پاکستان در برابر اعلام وضعیت فوق العاده در ایام انتخابات، قدرت سیاسی پرویز مشرف و توان فرماندهی او بر نیروهای نظامی را به نحو قابل ملاحظه ای کاهش داده و چانه زنی را به گزینه ای اجتناب ناپذیر برایش تبدیل کرده است.
پرویز مشرف با پشتوانه ارتش، شاخه قائد اعظم حزب مسلم لیگ، منابع عمومی دولت پاکستان و حمایت نیم بند آمریکا، نواز شریف با پشتوانه شاخه نواز حزب مسلم لیگ، سرمایه مالی و حمایت سیاسی عربستان، هواداران پرشمار متعصبان مذهبی و حمایت از سرناچاری آمریکا، و بی نظیر بوتو با پشتوانه حزب مردم، گروه های نخبه اجتماعی و حمایت های شش دانگ آمریکا، سه ضلع اصلی تحولات ماه های اخیر پاکستان هستند.
در یک جمع بندی ساده می توان بی نظیر بوتو را نماینده جریان لیبرال و غربزده و صد در صد مورد وثوق جریان سلطه، مشرف را نماینده جریان ملی گرای سکولار و دیکتاتورمنش که همچون همتایان جهان سومی خود در نهایت قبله اش غرب سلطه گر است، و نواز شریف را نماینده جریان متعصب طالبانی که اگرچه خدمات شایانی به منافع راهبردی غرب د ر منطقه کرده ولی امروز یک دشمن بالقوه به حساب می آید، دانست.
در نظم جدیدی که استراتژیست های نومحافظه کار برای پاکستان به عنوان دروازه جهان اسلام به سوی جنوب آسیا تعریف کرده اند و بناچار بایستی آب و رنگی دموکراتیک داشته باشد، جریانی که بی نظیر بوتو نمایندگی اش را برعهده دارد، مطلوبترین گزینه بشمار می رود و اگر بتواند به تنهایی از عهده کنترل ارتش و متعصبان مذهبی برآید، جایی برای هیچگونه ائتلاف باقی نمی ماند. اما بافت سنتی ارتش و جامعه متعصبان مذهبی و ضعف ذاتی لیبرال ها، طبعاً چنین اجازه ای را به آنها نمی دهد.
به همین دلیل موضوع ائتلاف مشرف-بوتو به عنوان تنها گزینه موجود پذیرفته شده است تا از سویی قدرت گرفتن جریان شیفته غرب منافع حیاتی آمریکا را در پاکستان تضمین کند و از سوی دیگر جریان ناسیونالیست با کنترل ارتش و جریان های مذهبی و ضد سلطه- اعم از جریان متمایل به طالبان و شیعیان انقلابی- خواسته یا ناخواسته به مدافع منافع راهبردی آمریکا در تنها کشور مسلمانی که دارای بمب هسته ای است، تبدیل شود. نقش نوازشریف و حزبش در این پروژه، تنها واداشتن ژنرال مشرف به تمکین در برابر روند اصلاحات آمریکایی است و او خود، از این موضوع به خوبی آگاه است ولی احتمالا تقویت نقش خودش و عربستان سعودی در عرصه سیاسی پاکستان و افزایش توان تأثیرگذاری بر تحولات افغانستان برای او ارزش آن را دارد که چند صباحی در نقش موردنظر آمریکایی ها ظاهر شود.
نتیجه جدال های چند ماه گذشته -که احتمالا تا سال ها ادامه خواهد یافت- هرچه باشد، به سود توده های عظیم مردم پاکستان نخواهد بود، اگرچه آمریکاییان هیچ مشکلی با این وضع ندارند. افزایش فقر و تشنج و عقب ماندگی در میان مردم مسلمان این کشور پرجمعیت نه تنها آسیبی به آنها نمی رساند، بلکه حتی در بدترین شرایط قابل پیش بینی یعنی قدرت گرفتن جریان طالبانی، بهانه مداخله مستقیم نظامی مدعیان دروغین صلح و مبارزه با تروریسم را در یکی دیگر از کشورهای جهان اسلام فراهم خواهد ساخت.
درست به همین دلیل است که ناظران سیاسی درمیان گرد و خاک ناشی از دعوای قدرت میان جریان های سیاسی، با شگفتی شاهد سکوت معنادار ملت ۱۶۰ میلیونی پاکستان هستند.
مردم پاکستان از هرگرایش مذهبی، قومی و سیاسی در سه دهه اخیر حضور سه جریان یاد شده را در رأس هرم قدرت آزموده اند و اکنون چشم انتظار یک تفکر جدید هستند، تفکری که با رشد و حاکمیت یافتن آن، شاهد شکوفایی علمی و اقتصادی، کاهش فقر، جدایی از غربزدگی و رسمیت یافتن استقلال واقعی کشور، بیرون آمدن از انزوا و نجات یافتن از افراطی گری مذهبی و درگیری های قومی، تأمین نیازهای دینی راستین و تضمین آزادی های مشروع سیاسی و اجتماعی باشند.
نیاز امروز پاکستان، یک هوای تازه است و شامه حساس این ملت بزرگ، آن را در مرزهای غربی خود یافته است. نیاز مردم پاکستان به این هوای تازه اگر چه سه دهه گذشته همواره سرکوب و پایمال شد ولی از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران در قالب باشکوهترین و زیباترین صحنه های استقبال از دولتمردان جمهوری اسلامی و تظاهرات حمایت آمیز از ملت مجاهد ایران، رخ نشان داد؛ انتظاری که بعد از سه دهه پرماجرا، هنوز به قوت خود باقی است.
ناصر بهرامی راد
منبع : سایت بصیرت


همچنین مشاهده کنید