پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

علامه دیانت و سیاست


علامه دیانت و سیاست
مدرس یکی از قهرمانان ایران معاصر و مجاهدی عظیم الشأن و متعهدی برومند و عالم بزرگواری در دوره رضاخان و اختناق وی بود. به تعبیر امام(ره) زمانی که قلمها شکستند و زبانها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی کرد... این عالم با روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفا و زبانی چون شمشیر حیدر کرار، رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گرفت و جنایت را آشکار کرد. امام تأکید می کند که باید زمان مدرس را شناخت و با درک زمان وی، قدر و منزلت ایشان هویدا می شود. (۱)
درباره مدرس کتابها و مقالات گوناگون نوشته شده و جا دارد همواره نیز در سالگرد شهادت ایشان آراء و دیدگاههای وی منعکس و به نسل جوان ارایه شود. در ذیل اشاره ای کوتاه به زندگی و برخی از آراء ایشان می شود.
● زندگی نامه
مدرس در سال ۱۲۸۷ ه.ق در توابع اردستان دیده به جهان گشود و از دوران کودکی تعلیم و تربیت را نزد جد خود آغاز کرد و تا سن ۱۴ سالگی نزد وی به کسب معارف اسلامی همت گماشت و بنا به وصیت جدش در سن ۱۹ سالگی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت. مدرس خود در این باره می گوید: «جد من، سید عبدالباقی از زهاد زمان خود به شمار می آمد، او از زواره به قمشه در جنوب اصفهان مهاجرت کرده بود. در حالی که من شش سال بیشتر نداشتم، جدم تعلیم و تربیتم را عهده دار شد. زمانی که او به رحمت خدا پیوست، من ۱۴ ساله بودم و طبق وصیت او، بعد از گذشت چند سال از مرگش برای ادامه تحصیل به اصفهان رفتم.» (۲)
ایشان در مدرسه علمیه صدر اصفهان نزد عالمانی همچون میرزا عبدالعلی هرندی، جهانگیر خان قشقایی و آخوند ملامحمد کاشانی، شیخ مرتضی یزدی و سید محمدباقر درچه ای تلمذ نمود و به تکمیل علوم مغفول و منقول پرداخت و سپس عازم عتبات عالیات شد. البته این سفر پس از واقعه تحریم تنباکو بود. مدرس در این باره می گوید:
«بعد از واقعه دخانیه به عتبات عالیات مشرف شدم. بعد از تشرف، حضور حضرت آیهٔ ا... حاجی میرزا حسن شیرازی رحمهٔ ا... علیه به جهت تحصیل، توقف در نجف اشرف را اختیار کردم، علما و بزرگان آن زمان را مستقیماً و تبرکاً، کلاً درک کردم و از اغلب آنها استفاده نمودم، ولی عمده تحصیلات من خدمت مرحومین مغفورین، حجتین کاظمین خراسانی و یزدی بود. تشرف من در عتبات تقریباً هفت سال شد. بعد به اصفهان مراجعت نمودم.(۳)
مدرس پس از بازگشت به اصفهان فعالیت علمی، فرهنگی و سیاسی خود را آغاز کرد و سرانجام به عنوان پنج تن از علمای طراز اول جهت نظارت بر مصوبات مجلس شورای ملی انتخاب گردید و از این زمان به بعد زندگی سیاسی مدرس آغاز می شود. مدرس در جلسه ۱۹۵ مجلس شورا در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۲۸ ه.ق (مطابق با ۱۲۸۹ ش) سوگندنامه خود را قرائت می کند و این آغاز برای پنج دوره پرفراز و نشیب نمایندگی در مجلس شورای ملی بود.
● دیدگاههای سیاسی مدرس
۱) دین و سیاست
یکی از مسایل و مباحث اساسی در حوزه دین و سیاست در کشورهای اسلامی در دو قرن اخیر مطرح شده، جدایی و یا عدم جدایی دین از سیاست بوده است. مدرس در یکی از جلسات مجلس، سیاست را به معنای نگهداری و حراست، حکم راندن بررعیت، داوری و تدبیر و اجرای احکام بر مبنای دادگری و شیوه اداره امور داخلی و خارجی یک کشور و یا یک جامعه معرفی کرد. (۴)
از آنجا دین نیز به معنای آیین، رسم و قانون است، در این صورت دین و سیاست در حوزه اداره جامعه با همدیگر تلفیق پیدا می نمایند. مدرس معتقد است که این شیوه در کشورهای غیراسلامی وجود دارد و دین و سیاست کشورهای غربی با هم تلفیق دارند. به عبارت دیگر مدرس می خواهد به مذهب پروتستان اشاره کند که دین و دنیا را در هم آمیخت و دنیا را جدا از این ندانست.
برعکس کشورهای اسلامی به علت جدایی دین و سیاست مشکلات فراوانی به خود دیده است. مدرس در این باره در یکی از جلسات مجلس شورای ملی می گوید: «ممالک اسلامی، سیاست و دیانت را از هم جدا کرده اند، ولی ممالک دیگر، سیاستشان عین دیانتشان یا جزو آن است. لهذا در ممالک اسلامی، اشخاصی که متدین هستند، از کسانی که داخل سیاست هستند دوری می کنند، آنها که دوری کردند، ناچار همه نوع اشخاص، رشته امور سیاست را در دست گرفته و لهذا رو به عقب می رود... من و امثال من که مشروطه را تصدیق کردیم، برای این بود که یک اختلافی از بین برداشته شود. این معنی ندارد که دولت و ملت، سیاست و دیانت دو تا بشود، پیغمبر اکرم(ص) که مؤسس دیانت بود، رئیس سیاست بود. از آن وقت که اختلاف پیدا شد، ممالک اسلام رو به ضعف رفت.(۵)
ارتباط دو حوزه دین و سیاست از کلام معروف ایشان مشخص می شود که رابطه میان این دو، رابطه این همانی است و بدین سان «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست» (۶)
مدرس با این عبارت درصدد بیان این مطلب است که کشورهای اسلامی با جدایی افکندن میان دین و سیاست دو مرجعیت جداگانه در این کشورها ایجاد کردند که کارکردهای جداگانه از هم دارند و برخی موارد نیز با هم تعارض پیدا می کنند و حال آنکه اندیشه اسلامی و مکتب اسلام، آموزه ای است که میان دنیا و عقبی فیزیک و متافیزیک جدایی وجود ندارد و مکتب اسلام برای اصلاح دنیای مردم تشریع شده است. بنابراین باید تمام برنامه ریزیها در جهت اداره کشور بر مبنای اندیشه های دینی و ملکوتی باشد.
۲) قانون و قانون گرایی
مدرس در پرتو ادغام دین و سیاست، به قانون و قانون گرایی اشاره دارد و این مسأله را در حوزه های گوناگون مورد توجه قرار می دهد و معتقد است درنظامهایی که دارای فلسفه و آموزه های خاص می باشند، قانون هم برای قانونگذار مهم است و هم برای کارگزاران. (۷)
نهادهای قانونگذار به ویژه مجلس وظیفه وضع، شرح، توضیح و اصلاح قوانین را دارد. البته این فعالیت در چارچوب معین صورت می گیرد. در مرحله اجرا نیز سیاستها و برنامه ریزیها باید به تبع از قوانین موضوعه باشد و تخطی از این مسأله ناممکن است.
نکته ای که این جا باید بدان توجه نمود، بحث تأسیس نهادی، و به تبع آن وضع قوانین از سوی نمایندگان است. مدرس توجه کافی بدان مسأله داشته و معتقد است که در امر قانونگذاری نمایندگان باید میان قانونگذاری عرفی و تصرف و تشریع در مبانی کلی اسلامی، تفکیک قائل شوند. قانون اساسی مشروطه که اجمالاً مورد تأیید علما نیز بوده، باید مبنای مصوبات مجلس قرار گیرد. (۸) و در حد کلان آموزه های اسلامی اساس و مبنای تصمیم گیری خواهد بود.
از آنجا که قانونگذاران، مسلمان هستند و قانون اساسی، مبنای حرکتهای قانونی است، مجلس در نگاه «مدرس» جایگاهی بسیار ارزشمند دارد و نهادی خواهد بود که بر وضع قوانین، دخالت در تعیین اصول کلی و حتی جزئی سیاستگذاری، خواهد داشت. از نظر مدرس، جایگاه مجلس حتی از پادشاه نیز بالاتر بوده است. وی در این باره می گوید: «ما به هر کس قدرت دادیم، از رضاخان هم هیچ ترس و واهمه ای نداریم. ما قدرت داریم پادشاه را عوض کنیم. رئیس الوزراء را بیاوریم، سؤال کنیم، استیضاح کنیم، عزل کنیم، همچنین رضاخان را ... قدما گفته اند، نفرین چند کس مستجاب نمی شود، یکی آن کس که نفرین در حق نوکرش کند، زیرا وقتی از او راضی نبود باید اخراجش کند... برای مجلسی که می تواند سلطنت را تغییر دهد، عوض کردن وزیر جنگ نباید مسأله ای باشد. هیچ قوه ای در مقابل ما که برای اصلاح مملکت می کوشیم نمی تواند عرض اندام کند.» (۹)
۳) موازنه عدلی
مدرس در حوزه سیاست داخلی که بر اساس آموزه های اسلامی و ایرانی توجهی خاص به دین و سیاست داشت و قانون و قانون گرایی را برای اصلاح جامعه می خواست، همان روند در حوزه سیاست خارجی را دنبال کرد. مدرس در این حوزه از واژه ای استفاده کرد که می توان وی را مبدع آن دانست. اندیشه سیاست عدلی یا موازنه عدلی از سوی او مطرح گردید و چندین سال بعد توسط مصدق در قالب سیاست موازنه منفی دنبال شد. مدرس سیاست عدلی را در رابطه با استقلال کشور ایران لحاظ کرد و معتقد بود حاکمیت ایران باید مصون از دخالت دیگران باشد.
وی می گوید: «من از هر دولتی که بخواهد دخالت در امور ما بکند می ترسم و باید توازن عدلی را نسبت به همه مراعات کرد، نه توازن وجودی، یعنی شما برای خودتان، ما هم برای خودمان.» (۱۰)
مدرس سیاست موازنه عدلی را در راستای استقلال ملت و حاکمیت ملی می داند و پرواضح است که اندیشمندان و عالمان دینی بر استقلال، به ویژه استقلال از حاکمیت کفار بر آیه «لن یجعل ا... للکافرین علی المؤمنین سبیلا» استفاده می نمایند و مدرس نیز با استفاده از این آیه، استقلال ایران را در گروه داشتن وزارت خارجه فعال و گشوده بودن درهای کشور بر روی دولتهای دیگر می داند، البته با سیاست و مدیریت.
وی می گوید: «حقیقتاً و فی نفس الامر، مملکت، مستقل بودنش به دو چیز است. یکی وزارت خارجه و یکی هم اینکه مملکت به همه جا در داشته باشد. به عقیده من مملکتی که وزارت خارجه اش محکم است، در دنیا استقلال دارد....(۱۱)
مراد مدرس از در داشتن و وزارت خارجه محکم داشتن، بدین معنی است که به وسیله این دو، اطلاعات لازم از کشورهای گوناگون به دست آید و از طریق همین اطلاعات، یک روابط حسنه و پایدار ایجاد شود. کما اینکه ایشان در سخنان خود در مجلس آن زمان مطرح کرده است که؛ «نمایندگان اطلاعاتی درباره مردم، رؤسای دولتهای خارجی ندارند، ولی یک مأموری از دولتهای خارجی به ایران می آید، احوال سجلی ما را نیز می داند.»
بعد دیگر سیاست موازنه عدلی مدرس در قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله با انگلیس آشکار می شود که مدرس، این قرارداد را اولاً با سیاست بی طرفی ایران در جنگ اول جهانی معارض می داند و می گوید: «قرارداد منحوس، یک سیاست مضر به دیانت اسلام، به ضرر سیاست بی طرفی ما بود.» (۱۲) از سوی دیگر ایشان این قرارداد را مخل استقلال ایران می دانست.
مدرس درباره قرارداد و آثار ضداستقلالی آن می گوید: «هی می آمدند پیش من و می گفتند: این قراداد کجایش بد است... من جواب می دادم... آن چیزی که استنباط می کنم در این قرارداد به دست همان ماده اولش می باشد که می گوید ما ]انگلیسی ها [استقلال ایران را به رسمیت می شناسیم... این مثل این است که یکی بیاید و به من بگوید سید! من سیادت تو را به رسمیت می شناسم. هی اصرار کردند مخالفت شما چیست؟ باز همان حرف سابق خودم را تکرار کردم.» (۱۳)
یکی دیگر از جلوه های سیاست موازنه عدلی درباره رابطه با کشورهای جهان به ویژه همسایه تجلی پیدا می کند. مدرس معتقد بود که ایران یک کشور مستقل است، با کشورهای مستقل رابطه برقرار می کند، البته با همسایه ها به ویژه ملل اسلامی رابطه ای خاص برقرار خواهد کرد.
وی می گوید: «دول و ملل اسلامی طبیعتاً یک خصوصیتی با هم دارند- باید ما یک نظر خصوصی به آنها داشته باشیم و روابط حسنه خاص با آنها پیدا کنیم.» (۱۴)
۴) ملیت و ایرانیت
در بحث روابط با کشورها، استقلال خواهی ایران محور اساسی اندیشه مدرس است. مدرس یک روحانی و تحصیلکرده حوزه بود که به ایران عشق می ورزید و در زمانی که در نجف مشغول تحصیل بوده و پیشنهاد به مرجعیت و رهبری شیعیان هند و پاکستان به ایشان داده شد، قبول نکرد و در جواب عنوان کرد که «اگر من بتوانم خدمتی بکنم، باید به ایران بروم و به مردم ایران خدمت کنم.» (۱۵)
وی بر اساس عشق و علاقه ای که به ایران داشته، در یکی از سخنرانی های خود که هم جنبه سیاست موازنه عدلی را داشته و هم بحث ایرانیت چنین عنوان می کند: «هر کسی بدون اجازه وارد خاک ایران بشود، خواه عمامه ای باشد، خواه شاپویی او را با تیر می زنیم. بعد اگر مسلمان بود بر او نماز می خوانیم و گرنه چالش می کنیم.» (۱۶)
البته مدرس بحث اسلامیت و ایرانیت را در هم می آمیزد و معتقد است بعد از ورود اسلام به ایران نیز ایران بیشترین نقش را در ترویج اسلام داشته است. وی زمانیکه وهابیان به عتبات عالیات در مدینه و عراق حمله کردند، به شدت از موضع انفعالی دولت انتقاد کرد و آن را به ایران مربوط دانست و پیوندی میان اسلام و ایران ایجاد کرد.
«این مسأله اسلام است و اسلام هم در ایران، موضوعیت و طریقیت پیدا می کند. از طرفی، دین پیامبر اسلام(ص) در معرض خطر قرار گرفته... و اگر قرار باشد بیرق اسلام را کسی به دوش بگیرد، این کار، مخصوص این سرزمین است و در ایران این حرکت انجام خواهد شد.» (۱۷)
پی نوشتها:
۱- مدرس از نگاه امام خمینی (ره)، روزنامه سلام، ۱۸/۹/۱۳۷۴
۲- برای اطلاع از زندگینامه مدرس که ابتدا در روزنامه اطلاعات آن زمان به وسیله خود مدرس انتشار داده شد، رجوع کنید به: عبدالرضا فاضلی. مدرس و دیدگاههای فقهی، مجله مجلسی و پژوهش، سال سوم، شماره ۱۸، بهمن و اسفند ۱۳۷۴
۳- همان
۴- مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ششم، جلسه ۱۱۳
۵- حمیدرضا ملک محمدی، مدرس و سیاستگذاری عمومی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۶۱
۶- محمدرضا معتضدیان، پیشرفت و ترقی اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مدرس، روزنامه کیهان ۸/۹/۱۳۷۷
۷- علیرضا اسماعیلی کالیشی، مدرس و جریان روشنفکری عصر، اشتراکها و اختلافها، روزنامه اطلاعات ، ۱۰/۹/ ۱۳۷۱
۸- جهت اطلاع بیشتر ر.ک: علی مدرسی، مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۶۶. ص ۱۷۳
۹- فاطمه معامندی، رؤیا خالقی سروش، آنکه دیانت را عین سیاست می دانست، روزنامه اطلاعات، ۱۳/۹/۱۳۷۲
۱۰- محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینیه، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۴، جلسه ۱۱۰ مجلس
۱۱- جلوه شهود در پیام و مرام مدرس، روزنامه خراسان، ۸/۹/۱۳۷۸
۱۲- جواد سخا و دیگران، مدرس آیینه تمام نمای سیاست و دیانت، روزنامه اطلاعات، ۹/۸/۱۳۷۴
۱۳- محمد ترکمان، مدرس در مجلس چهارم، روزنامه همشهری، ۴/۱۰/۱۳۷۳
۱۴- جلوه شهود در پیام و مرام مدرس، پیشین
۱۵- همان
۱۶- محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینیه، پیشین
۱۷- همان
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید