جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

از تخیل تا تحول، از آرزو تا عمل در آموزش و پرورش


از تخیل تا تحول، از آرزو تا عمل در آموزش و پرورش
تغییر و تحول جزء لاینفک و ماهوی همه پدیده های عالم است. آدمی نیز همچون سایر پدیده ها از بدو خلقت با تحول سرو کار داشته است.
رخدادهای تحولی در بستر تاریخ حیات بشری گاه کند و گاه تند بوده است.
تا هنگامی که انسان سودای غلبه بر طبیعت و محیط پیرامونش را با شیوه های علمی نیاموخته بود، تغییرات به کندی رخ می نمود، اما هنگامی که تفکر بشری، ابزاری برای مهار طبیعت گردید، حیات انسانی جلوه دیگری به خود گرفت و در این میان نقش اندیشه خلاقانه انسان بیش از پیش نمایان شد.
اندیشمندان، تحول را اینگونه معنا کرده اند:
- از حالتی به حالت دیگر درآمدن
- دگرگون شدن
- تغییر یافتن
- بازسازی آن چه که هست
اما نکته مهم در هر حرکت تحول گونه، امکان پاسخگویی صحیح به دو سوال عمده زیر است:
۱) تحول با چه دیدگاه و نگرشی صورت خواهد گرفت؟
۲) تحول به چه منظور و هدفی انجام خواهد شد؟
با این تعاریف می توان گفت تحول زمانی مفهوم واقعی پیدا می کند که هدف از آن کاملا مشخص باشد و الگوهای ذهنی منطبق بر واقعیات، نه تخیلات در ذهن متولیان تحول وجود داشته باشد. آن هم الگوهایی که اطلاعات مربوط به آن ها، مرتبا به روز شده و از انعطاف لازم برخوردار باشد.
● تحول در آموزش و پرورش از دیدگاه مقام معظم رهبری
رهبر فرزانه انقلاب، مقام معظم رهبری با شناخت جامعی که از اهمیت، حساسیت و جایگاه بی بدیل نظام تعلیم و تربیت در شکل دهی رفتاری، اخلاقی و فکری افراد جامعه داشته و دارند، تحول در نظام آموزش و پرورش کشور را ضرورتی اجتناب ناپذیر دانسته و اعلام فرمودند:
«اگر کشور و ملتی خواهان عزت مادی، سعادت معنوی، برتری سیاسی، پیشرفت علمی و آبادانی است باید به آموزش و پرورش بنیادی، توجه جدی کند.» (۱)
ایشان با چنین بیاناتی، نگرش و دیدگاه تحول گرایانه در آموزش و پرورش را تبیین فرموده و مقصد و غایت نهایی تحول در آموزش و پرورش را نیز این گونه بیان نمودند:
«در آموزش و پرورش که بهترین دوران عمر انسان ها در آن سپری می شود، باید افرادی شجاع، خوش خو، خیرخواه، امیدوار به آینده، بلند همت، دارای نگرش مثبت در قضاوت ها، خلاق، پرسشگر، اهل فکر و نوآوری، دارای جرات برای ورود به میدان های علمی ناشناخته، منضبط و قانون شناس تربیت شوند.»(۲)
از کلام معظم له می توان دریافت که در تحول خواهی نظام تعلیم و تربیت بایستی به دنبال آن چیزهایی باشیم که قبلا نبوده اند و یا اگر بوده اند به جای خود و در زمان خود مورد استفاده قرار نگرفته اند. در غیر این صورت تحول و فرآیندهای تحول گرایانه، چیزی جز حفظ وضع موجود نخواهد بود.
● آسیب شناسی مقوله تحول در آموزش و پرورش
شرایط کنونی جامعه، به ویژه دیدگاه های بلند مقام معظم رهبری و راهبردهای کلان دولت نهم، می طلبد تا در فرایندهای تحول گرایانه نظام آموزش و پرورش، بینش ها، عادات و شیوه های عمل را متحول کنیم و در این راستا، شناسایی آسیب ها الزامی است.
از جمله آسیب هایی که مقوله تحول در آموزش و پرورش را تحت الشعاع قرار داده است عبارتند از: -عدم بهره مندی از تمامی ظرفیت ها و امکانات موجود در نظام تعلیم و تربیت
- عدم کاربست قوانین و مقررات تحول گونه موجود در نظام آموزش و پرورش که عملیاتی شدن هر یک، قطعا منجر به تغییرات مثبت خواهد گردید.
- عدم بهره مندی از توانمندی ها و ظرفیت های دولت محترم، مجلس محترم شورای اسلامی و...
- عدم عزم همگانی و ملی برای ایجاد تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور در حالی که این مساله یک رسالت فراگیر میهنی است زیرا آینده کشور بدان وابسته است.
- عدم اختیارات لازم مسئولین تحول خواه در اجرای برنامه های تحولی، به طوری که تحول و تحول گرایی در قالب متون و مضامین تدوین شده تا ورودی های مقررات موجود، پیش نخواهد رفت.
- تشکیل کمیته ها و کمیسیون های مختلف برای ایجاد تحول که عمدتا خود مانع از برنامه های تحولی می گردند.
- وجود تفکرات تحزب مابانه در اساس برنامه های تحولی
- عدم بکارگیری دیدگاه های کارشناسی مبتنی بر تخصص و تجربه از سوی برخی اعضاء مسئول و متولی تحول.
- برگزاری نشست ها، همایش ها و... در موضوع تحول، هنگامی که مخاطبان اصلی برنامه های تحول یعنی معلمان و دانش آموزان در آن حضور و نقش ندارند.
- منفک بودن برنامه های تحولی در آموزش و پرورش که از سوی جزایر متعدد تشکیل شده در این دستگاه، هر روزه و مکررا ارائه می شود.
- و...
اینها و بسیاری آسیب های دیگر به ویژه ورود دیدگاه های سیاسی و جناحی در برنامه های تحولی و در همه بخش های نظام تعلیم و تربیت، ضربات مهلک بر پیکر نحیف آموزش و پرورش وارد نموده که جز دور کردن تدریجی نظام آموزش و پرورش از رسالت واقعی و حقیقی خود و نارضایتی عامه فرهنگیان و دانش آموزان حاصلی نداشته است.
● الزامات تحول گرایی در آموزش و پرورش
برای ایجاد تحول در هر نظامی به ویژه نظام مهم و اثرگذار تعلیم و تربیت، وجود عوامل و گزاره هایی الزامی و قطعی است. این الزامات عبارتند از:
-حضور یکپارچه، همسو و هماهنگ مخاطبان و مجریان برنامه های تحولی در فرآیند نظام تحولی سازمانی (همسویی و همکاری همه جانبه معلمان به عنوان صف و مسئولین به عنوان ستاد که خواستگاه اصلی دولت نهم در جریان تحول خواهی است)
-تحول را نمی توان با افزودن و یا کاستن پسوندها و پیش وندها محقق ساخت.
ساختن و پرداختن به عباراتی همچون مدرسه محوری، معلم محوری، برنامه محوری، مدرسه زندگی، مدرسه کار، مدرسه بازار و... موجب تحول نخواهد شد.
-تحول بایستی امری فراگیر و همه خواه باشد. اگر در اجرای برنامه های تحولی از آغازین فرآیندها، گروهی مشغول به کار و سایرین بی اطلاع و یا نظاره گر و شاهد باشند، رخدادی به نام تحول صورت نخواهد پذیرفت.
-خواستگاه تحول باید در درون و بیرون آموزش و پرورش باشد یعنی همه اجزاء درونی دستگاه و نیز سایر بخش ها و اقشار جامعه می بایست خواهان تحول باشند و در اجرای آن همیاری و مساعدت نمایند.
-برای ایجاد تحول در نظام تعلیم و تربیت باید ابتدا اجزاء اصلی و فرعی، نقش و جایگاه هر عامل و فعالیت های مربوطه را شناسایی نمود: پرسنل، مخاطب، سازمان رسمی، سازمانهای غیررسمی، عوامل فیزیکی و... از مواردی هستند که شناخت همه جانبه آن برای برنامه ریزان و متولیان تحول الزامی است.
- بهره مندی از تفکر تحلیل گر که بتواند فعالانه و دقیق مسائل را تجزیه و تحلیل نموده و به درستی عوامل تشکیل دهنده آنها را تشخیص دهد.
- ایجاد شرایط مساعد برای ظهور ایده های خلاق
- تهیه ابزار، وسایل، تجهیزات، بودجه و اعتبار برای آزمون و کاربست اندیشه های نوین
- جسارت، مقاومت، پایداری و هرگز تسلیم نشدن
- دوری از هرگونه شک، دو دلی و تامل بی مورد به هنگامی که تشخیص داده می شود اجرای تحول ضروری است.
- توجه به تجربیات، بازخوردها و راهنمایی های اهل فن و متخصصان به هنگام سیاست گذاری های تحول گرایانه
- عدم تفویض تحول گرایی و تحول خواهی از سوی مدیران ارشد به افراد زیر مجموعه، همانگونه که یک مدیر موظف به نگهداشت دستگاه یا سازمان است، وظیفه بهبود بخشی آن را نیز عهده دار است و خود باید درگیر با برنامه های تحولی باشد.
-دارابودن اعتقاد قلبی و اراده ای راسخ در امر تحول. بین قبول کردن مقوله تحول و اعتقاد و ایمان حقیقی به آن، فرسنگ ها فاصله است زیرا که داشتن ایمان موجب حرکت و تحول آفرینی است.
- تحول همچون نسخه دارویی برای درمان یک بیماری نیست که برای همه به طور یکسان تجویز شود، آن هم با تفکرات و اندیشه هایی که بعضا سالیان سال برای نظام آموزش و پرورش نسخه های گوناگون، بی اثر و بی خاصیت پیچیده اند.(۴)
- بهره مندی از فرصت ها و امکانات که خود موهبت های الهی هستند. هم اکنون وجود ارزشمند مقام معظم رهبری، تفکرات رئیس جمهور فرهیخته و تحول گرا، نعمات خداوند بر آحاد ملت ایران هستند که می بایست به طور کامل از این فرصت ها بهره جست.
-بهره مندی از سازوکارها و ابزارهایی که در جریان تحول، مدیران را مبدل به مربی نموده، فرآیندها را ساده تر کند، منابع انسانی را کارآمدتر کند، وجدان ها را بیدار ساخته و تعهد بخشد، بهبود بخشی های ناقص را حذف نموده و در یک جمله تعالی همه جانبه را موجب شود.(۳)
در فرهنگ اسلامی ایران زمین، واژه تعالی، بیانگر میل به پیشرفت دائمی در انجام تمامی امور معنا شده است، لذا هرگونه تحول و تحول خواهی می بایست به تعالی منجر شود، در غیر این صورت تحول همان تخیل است و مبدل به معجزه ای می شود که سالیان متمادی متولیان تحول در پشت درهای بسته و پنجره های رنگین، منتظر آن هستند، چنانکه هزاران کمیته، گروه، طرح، کلیات برنامه و... تاکنون نوشته و تشکیل یافته اند که بی ثمر به تاریخ پیوسته اند، بی آنکه بتوانند نسل خیرخواه و بلند همت را برای آینده پرورش دهند!!
آرزوها به واقعیات و عمل مبدل می شوند اگر به جای سیرکردن در وادی تخیل در مسیر تحول گام برداشت.
علیرضا براتیان
منابع:
۱) دیدار مقام معظم رهبری با معاونان و مدیران آموزش و پرورش سراسر کشور
۲) همان
۳) مدیریت پایای سازمان، فقهی فرهمند، ناصر، ص .۳۴۹
۴) مدیریت تحول، جلیل خانی، بهرام، ص .۲
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید