جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


من و دوست غولم


من و دوست غولم
رامین بهنا به همراه بابک ریاحی پور، بهرنگ بقایی، علیرضا رحیمینژاد و کسری ابراهیمی این بار گروهی بهنام خودش را تشکیل داده است و سعی در تجربه کردن ایدهآلهایی است که آرزوی انجامشان را در موسیقی تلفیقی داشته است و در چند سالی که زمینه موسیقی گروهی کمکار بوده و تمرکزش را روی موسیقی فیلم گذاشته بود، روی آنها مطالعه کرده است. رامین بهنا علاوه بر گروههای مطرح آویژه و راز شب آلبومهای موفقی مثل «زی با زی» و «من و دوست غولم» را به بازار ارائه کرده است. ضمن اینکه او از شناخته شدهترین و تحصیل کردگان موسیقی فیلم و کلاسیک است که در ساخت حدود ۴۰ فیلم و سریال مثل نسل سوخته، کمکم کن، دوران سرکشی، آهوی ماه نهم و ... کارهای موفقی را انجام داده است.
او و دوستانش همین روزها کنسرتی پنج شبی را در کاخ نیاوران اجرا خواهند کرد که تجربه جدیدی در سبک راک، جاز تلفیقی ایرانی است.
از آویژه تا بهنا
▪ چی شد که تصمیم گرفتی گروهی به اسم خودت داشته باشی؟
ـ انتخاب اسم زیاد برایم مهم نبوده و اگر اسم را بهنا گذاشتهام به دلیل این بوده که به آن سبک موسیقی که دوست داشتهام رسیدیم. از سال ۷۹ که آخرین کنسرت آویژه را برگزار کردیم و بعد از مدتی که با آویژه موسیقی راک را کار کردیم، از فضا دور شدم و بیشتر موسیقی فیلم کارکردم تا به بهنا رسیدم. اگر اسم را بهنا گذاشتم اصل داستان به این بر میگردد که با خودم شرط کردم که این گروه را روی سن میبرم حتی اگر مجبور شوم تنها روی صحنه بروم.
▪ منطقت از این شرط چی بود؟
ـ در مدتی که بعد از آویژه از فضای گروه اجرا دور بودم، همه فکرم موسیقی تلفیقی بود و به این موضوع فکر میکردم که از چه امکانات، فضا و موسیقیهایی استفاده کنم. ضمن این که روی موسیقی و اجراهای قبلیام مطالعه میکردم. یک مقداری هم در موسیقی سینما که کار میکردم سعی میکردم که آیتمهایی که مد نظر دارم امتحان کنم. قبل از این که این گروه را تشکیل بدهم و کسی را برای عضویت و فعالیت در آن صدا کنم خودم نشستم و کار کردم. اولین کاری هم که میخواستم بکنم این بود که میخواستم با سبک و نظام جاز جلو بیایم. قبل از آویژه به دلیل وجود سازهای ایرانی زیاد نمیتوانستم و نمیشد این کار را انجام بدهم.
▪ چرا؟مگر هدفت تلفیق نبود؟
ـ دقیقاً هدفم همین بوده و هست ولی مشکل این بود که وقتی سازهای ایرانی تعدادشان زیاد میشود نمیتوانیم آن آیتمهای اصلی را که در موسیقیهای دیگر است و اکسنت ایجاد میکند بشنویم. وقتی سازهای ایران زیادی در ارکستراسیون و اجرا وجود دارند و در حال نواختن هستند، شما یک ارکستر سنتی را میشنوید که یک ارکستر غربی در کنارش در حال انجام دادن کار خودش است. یعنی یک ارکستراسیون و سازبندی با فضای بسته برایت به وجود میآید.
▪ یعنی باید جدا شوند؟
ـ آره، صد در صد، این اتفاق تقصیر کسی هم نیست. ویژگی این سازها همین است. من آمدم از همان آیتم شروع کردم، یعنی از اول داستان و فکرم.
سالیان قبل من فکر میکردم که بیایم و از تکنیک جاز استفاده کنم، سری اول در کنسرت بهمن ماه پارسال این تیپی کار کردم ولی راضی نبودم.
▪ چرا؟
ـ چون میخواستم آیتم ایرانیام را پررنگتر کنم. آیتم ایرانی من ساز ایرانی بود. من میگویم موزیک باید به جایی برسد که اگر حتی ساز ایرانی هم داخلش نبود ولی ایرانی صدا بدهد.
▪ برای همین در این برنامه یک نوازنده ایرانی ولی با چند ساز مختلف داری؟
ـ دقیقاً، برای همین هم یک نوازنده توانا یعنی بهرنگ بقایی را به مجموعه اضافه کردم که در نواختن تار، دوتار، دیوان و عود واقعاً فوقالعاده است. هدفم این بود که از رنگها، روشها و صداهای مختلف این سازهای ایرانی استفاده کنم، ضمن اینکه فعلاً نمیخواهم تعداد نوازندهها را بیشتر کنم مگر پرکاشن را که آن هم فعلاً بستگی به آینده و کارهای مختلفی که در موسیقی گروه میخواهم انجام بدهم دارد.
▪ یعنی میخواهی بین موسیقی خودت با گروهها و موسیقیهای دیگر که سولونوازی جزو اصلیترین ویژگیهای موسیقیشان است، تفاوت ایجاد کنی؟
ـ چنین هدفی دارم. من میخواهم سولو نوازی را به شکل معمول و مرسوم و سنتیاش کلاً از موسیقی گروهمان حذف کنم. چون اولاً سولونوازی مخاطب و شنونده را خسته میکند، به دلیل اینکه تکرار مکررات است. ما باید ملودیهای مشخص و مرتبی داشته باشیم تا هم موزیکمان فرم داشته باشد و هم موسیقیمان از یکنواختی و تکرار مکررات خارج شود. البته اینکه میگویم میخواهم سولونوازی را حذف کنم به معنای حذف صد در صدش نیست و به معنای کم کردن آن تا حد بسیار مختصر و ظریف و مفید و متفاوت با سایر موسیقیهاست.
● اولین قدم در راهی طولانی
▪ تا جایی که میدانم تو تحصیلات موسیقی کلاسیک داشتهای، با تمرکزی که روی موسیقی کلاسیک داشتهای نقاط قوت موسیقی اصیل را برای تلفیق با کلاسیک چطور درست انتخاب کردهای؟
ـ من نمیدانم تلفیقی که کردهام درست است یا نه؟ این را باید تو و شنوندهای که کار ما را میشنود و افراد کارشناس نظر بدهند.
▪ بازتاب کار را که میبینی؟
ـ همه میگویند بهبه ولی بهبه گفتن و تأیید کردن که به معنای قوت و درستی کار نیست. مگر ما چقدر تجربه کاری داریم و چقدر در این مملکت از این کارها شده که حالا بیایند و بگویند که لِوِل موسیقی ما اینجاست و موسیقی بهنا هم در این مرحله قرار گرفته است. اگر در حد جهانی بخواهید فکر کنید که ما خیلی پایینتر از این حرفها هستیم.
▪ اصلاً حالا که خودت هم گفتی، یک تعریفی از موسیقی تلفیقی بگو.
ـ راستش من خودم هم نمیدانم یعنی چه. این اسم را من روی این موسیقی نگذاشتهام. تلفیق ظاهراً یعنی قاطی کردن موسیقیها. هر طور هم که انجام بشود مهم نیست و به آن تلفیق میگویند. حالا اینها میتوانند ژانرهای مختلفی باشد. مثلاً این روزها وقتی در موسیقی پاپ دف یا یکی دو ساز سنتی و اصیل هم مینوازند، میگویند کار تلفیقی انجام دادهایم.
مثلاً موسیقی حسین علیزاده را با وجود این که فقط با ساز ایرانی اجرا میشود گاهی آن را تلفیقی میدانم. چون مدرن است و خیلی امروزی اجرا میشود. او از عناصر و صداسازی سازش بهترین استفاده را میکند. جواد معروفی را تلفیق میدانم چون با سازی غربی با تکنیکی غربی موسیقی ایرانی مینوازد. شما در موسیقی ایرانی هارمونی نداری ولی او استفاده میکند. هوشنگ استوار تلفیق کرده. خیلیها این کار را کردهاند، ولی الان چون سازها مدرن شده و درامز و باس و... آمده اسمش را تلفیقی میگذارند که از نظر من نهایتش یک نوعی از New age و فیوژن ایرانی است که در حال انجام دادن تجربههای خودش است، نه تلفیقی.
▪ در موسیقی تلفیقی دنیا، صحبت از کشورهای باستان و استفاده از موسیقیشان مثل موسیقی هند، مصر و... زیاد است، ولی اسمی از ایران با پتانسیلی که همیشه درباره موسیقیاش گفته میشود نیست. مشکل از خودمان است یا از سازهایمان؟
ـ فکر میکنم مشکل از خودمان باشد. جدا از این موضوع تکراری که موسیقی همواره بین ما هنر مطلوبی بوده، مشکلدار بودن موزیسینهای ماست. البته افراد انگشتشمار موفقی داریم که به اندازه همتشان در قلههای جهانی موسیقی حضور دارند. کمتر ایرانی را داریم که رضا وادی را بشناسد. همین حسین علیزاده را هم که اسم بردم، برو وسط میدان انقلاب و از مردم بپرس ببین چند نفر او را میشناسند. بعد هم اصولاً موزیسینهای ایرانی مثل خود من کمکار و تنبل هستند. ما دنبال خیلی از کارها میرویم به غیر از آن کاری که باید بکنیم. موسیقی ایرانی قابلیت بالقوهای برای مطرح شدن در دنیا دارد؛ آن هم با گنجینهای از ملودیهای زیبا و سازهای متنوع. من فکر نمیکنم موسیقی ایرانی چیزی کمتر از موسیقی هند داشته باشد.
▪ کی قرار است چنین اتفاقی بیفتد، حرکتی بین موزیسینهای داخلی انجام شده است؟
ـ جرقهاش زده شده است. میدانی ما الان در چه جایی ایستادهایم؟ دقیقاً در جایی که موسیقی هند در دهه ۷۰ ایستاده بود. دهه ۷۰ در موسیقی هند چنین اتفاقی افتاد و الان ثمرهاش را میبینند. ما هم تازه ۱۰ سال است که شروع به کار کردهایم. باید ۲۰- ۳۰ سال دیگر هم کار کنیم و بعد نظر بدهیم که چه جایگاهی داریم. مثلاً درباره خودمان مثال میزنم؛ ما تجربه موفقی با آویژه داشتیم و آن موفقیت یک فکر خوب به ما داد که با هر چهار نفرمان است. پدرام درخشانی، رضا آوایی، بابک ریاحیپور و من به نوعی در حال انجام کارهای خودمان هستیم، ضمن اینکه افرادی دیگر مثل پیتر سلیمانیپور و... هم در حال تلفیق موسیقی هستند. همه اینها تلفیق است دیگر، همه این حرکتها رو به جلو است و باعث خوشحالی، ضمن اینکه یک سری اساتید بزرگ و غولی مثل حسین علیزاده را هم داریم که در حال تجربه کردنهای بزرگ هستند.
● راک ایرانی صددرصد
▪ چون تو به طور تخصصی راک کار کردهای میپرسم از نظر تو راک ایرانی داریم یا مثل چیزهای دیگر معتقدی که راکی با امضای ایرانی نداریم؟
ـ داریم، چرا نداریم؟ پس گروه ۱۲۷ راک کجایی است؟
▪ منظورم از نظر داشتن ویژگیهاست.
ـ حالا من یک سؤال دارم. چند سال است در ایران موسیقی راک زده میشود؟ اگر حتی از زمان Friends هم حساب کنیم که بعد از آن موسیقی راک قطع شد، یعنی از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۸ که انقلاب شد و بعد از آن هم ۱۰ سال اخیر، با اغراق بخواهیم حساب کنیم، میشود ۱۵ سال. پس هنوز خیلی راه داریم. به نظر من بچهها مقداری به راک ایرانی رسیدهاند، همانطور که اوهام رسید و بدون تبلیغات و با یک وبسایت به موقعیتآنچنانی رسید. خیلیها بودند که به راک ایرانی هرچند در حد کم رسیدند، مثل ۱۲۷، امرتاد. الان خیلی از موزیسینها در حال کار کردن هستند ولی حکایتشان مثل همین موسیقی تلفیقی خودمان است، هنوز منسجم نشدهاند.
▪ فکر نمیکنی مشکل شعر اختصاصی راک داریم و حافظ و مولانا شدهاند منابع شعر راک ما؟
ـ مطمئناً ما مشکل شعر راک داریم و در آینده با منسجمتر شدن بچههای راکر این مشکل بیشتر به چشم خواهد آمد. اشعار حافظ و مولانا و کلاً برخی از اشعار سنتی و کلاسیک ما منافاتی با راک ندارند، ولی باید راک هم مثل سبکهای دیگر موسیقی دارای شعر اختصاصی خودش بشود. چطور پاپ از نوع داخلی، لسآنجلسیها، زیرزمینی و... برای خودش امضا پیدا کرده و یا حتی سبک رپ هم همینطور. چنین اتفاقی باید برای راک هم بیفتد و یک سری از شاعران بیایند و بسته به ویژگیها و فضای راک برایش شعر بگویند. البته حرکتهایی شده است، ولی هیچ کدام امضادار نیست که بگویی مخصوص این سبک از موسیقی و به طور تخصصی گفته شده است. باید این اتفاق بیفتد تا به مشکل برنخوریم.
▪ الان واقعاً سازنده موسیقی ویژه فیلم داریم؟
ـ (با تعجب) آره بابا. به اندازه موهای سر من. تعدادشان در این چند ساله خیلی زیادتر هم شده است
نویسنده : رسول ترابی
منبع : چلچراغ


همچنین مشاهده کنید