سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

روابط روسیه واتحادیه اروپا بعد از انتخابات پارلمانی روسیه


روابط روسیه واتحادیه اروپا بعد از انتخابات پارلمانی روسیه
روابط فعلی روسیه با اتحادیه اروپا بر اساس واقعیت های راهبردی ومناسبات استراتژیکی وقواعد پراگماتیک تنظیم یافته است.نشانگان قبول این منطق حاکم را باید در راستای تنظیم سند میان مدت۲۰۱۰-۲۰۰۰ آنهم در جهت توسعه روابط دوکشور سراغ گرفت که به وسیله پوتین منعقد وبه اجرا در آمد.همچنین قرار داد سال۲۰۰۳ روسیه بااتحادیه اروپا در چهار زمینه اقتصادی،امنیت داخلی،امنیت خارجی ومسائل انسانی دلیل دیگر برای گسترش همگرایی روسیه با اتحادیه اروپا بوده است.حال پرسش آن است که نتایج انتخابات پارلمانی روسیه چه تاثیری را در روابط این کشور با اتحادیه اروپا بر جای می گذارد؟پاسخ احتمالی به پرسش فوق آن است که نتایج انتخابات پارلمانی روسیه،سطح روابط این کشوربا اتحادیه اروپارا از نرم قبلی آن خارج ودر سطحی نسبی منجر به کاهش مناسبات راهبردی و واگرایی، درروابط دوکشور خواهد شد.
در گذشته روابط روسیه با اتحادیه اروپا، نشانگانی وجود داشته که موید گسترش مناسبات راهبردی وقواعد پراگماتیکی دوکشور بوده است.برای نمونه موضع گیری مشترک و همسوی روسیه واتحادیه اروپا در مقابله با گسترش یکجانبه گرایی آمریکا دلیلی بر این مدعا ونشانه ای روشن از متغیر تاثیر گذار در گسترش مناسبات راهبردی روسیه واتحادیه اروپا بوده است.در باب مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا روسیه بدان جهت برای اتحادیه اروپا واجد اهمیت بوده است که این کشور می توانست به جهت تعریف جدید خود در نظام کنونی بین الملل،در مسائل گوناگون از آمریکا سر باز زند وعلیه تثبیت هژمونی آمریکا در سطوح منطقه ای وجهانی مانع ایجاد کند.از دیگرسو پاره ای از ملاحظات اتحادیه اروپا در بر خورد با آمریکا برای روسیه جذابیت خاصی داشت که موجب همگرایی شده بود.آن اینکه اتحادیه اروپا کوشیده است که در کنار قدرت وهژمونی شکننده آمریکا وتوازن به وجود آمده نظام بین الملل،دیپلماسی خود را از مدار آمریکا خارج کند.نشانه دیگر همگرایی روسیه با اتحادیه اروپا در ملاحظات امنیتی بودکه در شرکت این کشور در مبارزه با تروریسم نمود یافت ومتضمن نتایج قابل ملاحظه ای برای روسیه در قبال اروپای غربی شد.دیدگا ه های مشترک اتحادیه اروپا وروسیه در باب کنترل دوجانبه تسلیحات هسته ای ونیز گسترش سلاح های هسته را باید در راستای ملاحظاتی امنیتی دوکشور ارزیابی کرد.اما در این میان ملاحظات دوکشور در پیرامون مسائل اقتصاد وانرژی نقش محوری را در همگرایی روسیه واتحادیه اروپا بازی کرده است.چراکه برای اتحادیه اروپا بحث انرژی از اهمیت اساسی بر خوردار است وروسیه به عنوان کشوری صاحب انرژی تامین کننده نیازهای انرژی اروپاست.لذا بحران احتمالی انرژی در برخی از کشور های اروپایی دستمایه ای برای همگرایی بیشتر اتحادیه اروپا با روسیه بوده است.برای نمونه بحران انرژی بهار کیف(اکراین) در ژانویه ۲۰۰۵ نشان داد که کشور های اروپایی چه میزان از مجازات روسیه در باب انرژی آسیب پذیرند.نکته قابل توجه در باب ملاحظات اقتصادی روسیه واتحادیه اروپا آن است که پوتین بامکانیسم و ابزار های سیاسی موجود کرملین خواهان باز گذاشتن در های اقتصاد روسیه در برابر سرمایه کشور های اتحادیه اروپاست تا شاید بتواند از این طریق هزینه های بالقوه گسترش اتحادیه اروپارادر تجارت روسیه جبران کند.
اما هم اینک نتایج انتخابات پارلمانی روسیه مستمسکی قرار گرفته تا روابط مناسبات روسیه و اتحادیه اروپا از همگرایی به واگرایی نسبی تغییر جهت دهد.چه نشانه هایی را می توان برای قبول چنین فرضیه ای عرضه کرد؟باید گفت که نشانگان این تغییر در مناسبات را باید در رفتار سیاسی روسیه ورهبر آن پوتین رد جویی نمود .در حقیقت از فاصله بر گزاری کنفرانس مونیخ تا به وقت حاضر نوعی واگرایی نسبی در مناسبات دیپلماتیک روسیه واتحادیه اروپا بروز یافته بود،که الگوی روسیه در برخوردبا اتحادیه اروپا در ادوار بعد از انتخابات رابایدشروعی تازه برای آن دانست. درحقیقت انتقاد پوتین در فرایند کنفرانس مونیخ از سیاست های واشنگتن پیام های ضمنی وتلویحی دیگری را نیز با خود به همراه داشت که متوجه برخی از کشور های اروپایی هم پیمان آمریکا درملاحظات تسلیحاتی می شد.چگونگی برخورد روسیه با لهستان وچک در همکاری با آمریکا در باب استقرار سامانه دفاع موشکی را باید در این باب ارزیابی کرد.
نشانه دیگر این تغییر در مناسبات را باید در فضای کنونی موجودحاکم بر نظام بین الملل ارزیابی کرد.تردیدی نیست که فضای کنونی حاکم بر نظام بین الملل به ویژه بعد از جنگ سرد، برای روسیه یک فرصت بود تا تهدید، وروسیه توانست به مدد تفکر ناسیونالیست روسی ونیز به مدد تفکر رهبر پراگماتی چون پوتین تا حد زیادی قدرت از دست رفته خود را بازیابد.چنین موقعیتی از ارتقا به ویژه در شرایط حاضر فرصتی را برای روسیه به وجود آورده است که بتواند خودرا در مقابل یکجانبه گرایی آمریکا عرضه کند ودر تعقیب سیاست های چندجانبه گرایی مستقل وبی نیاز از مساعدت اتحادیه اروپا باشد. نکته آن است که با توجه به تعریف نظم جدید روسیه در نظام کنونی بین الملل ،این کشور حاضر به تداوم الگو چون گذشته با اتحادیه اروپا در مناسبات نیست وخواهان آن است که مستقل عمل کند.مواضع روسیه در برخورد با استقلال کوزوو در برابر غرب را باید در این راستا ارزیابی کرد ومسلم است که با توجه به قدرت روبه تصاعد روسیه،این کشور در مواضع خود مبنی بر عدم اعطای استقلال به کوزوو،انهماک واصرار ورزد. طبیعی که اتخاذ چنین مواضعی از سوی روسیه مورد مطلوب اتحادیه اروپا نباشد ومنجر به واگرایی در مناسبات گردد.
نشانه دیگر تغییر در مناسبات روسیه با اتحادیه اروپا را باید در فضای موجود قبل وفرایندبر گزاری انتخابات پارلمانی روسیه دانست. قراین موجود حاکم بر فضای انتخابات پارلمانی نشان داد که شرایط حاکم و نتایج آن میخواهد مستمسکی برای افزایش قدرت پوتین باشد.البته پوتین این افزایش قدرت را مرهون برخی از برنامه های از قبل تمهید یافته میدانست که زمینه هایش به دست خود او فراهم آمد. برای نمونه تغییر در آرایش نیروهای سیاسی آنهم در سطح نخست وزیری وانتخاب زوبکف به جای فرادکف،ایجاد جنگ روانی میان دو رقیب احتمالی قدرت( مدودوف وایوانف)،در انزوا ومحاق قرار دادن کمونیست ها معتدل و اپوزیسیون های موجود روسیه به رهبری زوگانف و گسپارف،عدم رعایت حقوق بشر،کیش شخصیت،عدم پذیریش ناظران بین المللی واتحادیه اروپا در نظارت بر انتخابات تمهیدات وفصلی جدید در صحنه کاملا کنترل شده سیاست در روسیه بود که به وسیله پوتین به اجرا در آمد تا به صورت تلویحی زمینه برای پیروزی حزب متحد ملی در انتخابات پارلمانی فراهم آید.طبیعی بودکه مواضع پوتین وتکاپوی او دراتخاذ به این الگو از رفتار،چیزی جز پویش روسیه در بازگشت از دموکراسی به اقتدار گرایی نباشد. در حقیقت ودر شرایط حاضر، اصرار پوتین در حفظ قدرت ناظر بر پویش وقرار گرفتن روسیه در مدار اقتدار گرایی است که به طور قطع از توجه اروپا برای تغییر درمناسبات به دور نخواهد ماند.قراین نشان می دهد که با توجه به عدول روسیه ازپرنسیب ها وهنجار دموکراسی ودر شرایطی که نرم ها وپویش های لیبرال جا وفضایی را برای اقتدار گرایی ومظاهر آن در جهان باقی نگذاشته است،روسیه را به تجربه ای عملی از این پویش وادار کرده است که این خود می تواند موجب واگرایی و دوری اتحادیه اروپا از روسیه گردد.
اما نشانه مهم این تغییرمحتمل در مناسبات را باید در تغییر مواضع روسیه با شورای امنیت وهمکاری اروپا در باب محدود ساختن نیروهای متقارب یاغیر هسته ای دانست.روسیه تحت زعامت پوتین هم اینک تصمیم خود را مبنی بر تعلیق مشارکت این کشور در پیمان مهم محدود ساختن نیروهای متقارب یا غیر هسته ای ازسرگرفته است که این تصمیم باتوجه به قدرت روبه تصاعد آن در ادوار بعد از انتخابات شتاب بیشتری گرفته است.نقش روسیه در تامین امنیت اروپا ازآن جهت اهمیت دارد که اتحادیه اروپا تا به امروز هیچ طرح امنیتی را بدون حضور روسیه قابل اجرا نمیدانست.تجربه ناکام اتحادیه اروپا در ایجاد وتامین امنیت منطقه قفقاز وحوزه بالکان دلیلی آشکار بر توانایی روسیه در ایجاد،تامین وتحقق امنیت است.میگل آنگل موراتینوس وزیرامور خارجه اسپانیا ورئیس ادواری فعلی شورای امنیت و همکاری اروپا بر این باور است که تصمیم یکجانبه روسیه در کناره گیری از پیمان امنیت وهمکاری اروپا،استقرار نیروهای متعارف دیگررا محدود وامنیت اتحادیه اروپا وسایر کشور های منطقه را متزلزل می سازد.با توجه به نیاز اروپا از روسیه درایجاد وتامین تحقق امنیت اروپا ،طبیعی است که هرگونه امتناع وتعلیق روسیه در تحقق خواسته های شورای امنیت وهمکاری اروپا،در آینده نزدیک مناسبات این کشور با کشور های اتحادیه اروپایی در محاق قرار گیرد وبه سطحی از واگرایی برسد.
صلاح الدین هرسنی


همچنین مشاهده کنید