پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

پایان معمای جانشینی پوتین


پایان معمای جانشینی پوتین
چنان که انتظار می رفت ولادیمیر پوتین اندکی پس از کسب پیروزی چشمگیر در انتخابات پارلمانی، دومین گام مهم خویش را که همانا تعیین جانشین آینده او در کاخ کرملین است ، برداشت.
بحث معرفی رهبر آینده روسیه از حساسیتی غیر قابل وصف در داخل و خارج روسیه برخوردار است و قاطبه ناظران امور روسیه از این مسأله به عنوان دشوارترین تصمیم پوتین یاد می کنند.
اوضاع و احوال سیاسی روسیه در ۸ سال دوران زمامداری پوتین به گونه ای رقم خورده است که همه چیز درباره آینده سیاسی این قدرت به بحث جانشینی پوتین موکول است و بیش از هر کس خود پوتین می داند خلف او با چه مسئولیت خطیری در اداره کشوری که پس از یک فروپاشی کامل قد افراشته است روبرو است. کافی است به فهرست مهم ترین وظایفی که از ابتدا در دستور کار مرد برگزیده انتخابات آینده ریاست جمهوری قرار می گیرد نگاه کنید. در این سلسله وظایف جانشین پوتین باید تکلیف چالش فزاینده مسکو با جبهه اروپا و غرب را بویژه در دو عرصه انرژی و امنیت روشن کند و برای حفظ ثبات سیاسی و اقتصادی که از سوی جناح های قدرت داخل تهدید می شود چاره جویی کند، راهبرد همگرایی با جمهوری هایی که هنوز در مرحله خوف و رجا به سر می برند عملیاتی کند. همه این امور و تکالیف دشوار رهبر آینده در یک عبارت خلاصه می شود و آن میراث حکومتی ولادیمیر پوتین است.
روسیه پس از حدود یک دهه زمامداری ناکام غربگرایان در هزاره سوم به تفکر رهبری پوتین اقبال نشان داده است. پس رهبر آینده کرملین همچنان باید رمز اقبال افکار عمومی را در تداوم الگوی رهبری ولادیمیر پوتین جست و جو کند. حتی اگر پیش از این در این باره تردیدی وجود داشت انتخابات دوم دسامبر دوما این تردید ها را که مرد آینده کرملین همچنان سایه ای از رهبری پوتین خواهد بود از بین برد.
کسب بیش از ۶۰ در صد آرای مردم روسیه توسط حزب حاکم « روسیه واحد » این امید توأم با اطمینان را به مردان کرملین بازگرداند که در کارزار انتخابات ریاست جمهوری روسیه تا ۱۸ اسفند به چیزی جز رأی و نظر مرشد و رهبر خویش اندیشه نکنند. بنابراین نباید از اقدام آن ۵ حزب روسیه تعجب کرد که چرا در فردای انتخابات دوما یکباره و زودهنگام در نامه مشترکشان نام مرد محبوب پوتین را برای جانشینی او مطرح می کنند و زنگ رقابت انتخابات دیگر را این چنین شتابان به صدا درمی آورند. چرخه تحولات سیاسی روسیه در برهه کنونی این گونه پیش رفته است که همه چیز تحت الشعاع نفوذ کاریزماتیک پوتین قرار گیرد. این مسأله را حتی مدوداف به عنوان اولین مدعی خوش اقبال رهبری روسیه کتمان نکرده است، چنان که او در نخستین مصاحبه مطبوعاتی خود یک روز پس از دریافت جواز رسمی پوتین برای ورود به کارزار انتخابات اظهار داشت که عزم آن دارد که رهبرش همچنان پس از انتخابات اسفند در کرملین بماند. مدوداف حتی سازوکار ماندن پوتین را که پیش از این به صورت پیشنهادی شایعه گونه مطرح بود مشخص کرد و گفت بر آن است تا پوتین در کرسی رئیس کابینه و با نام نخست وزیر اداره کابینه را در دست بگیرد.
● قواعد بازی جانشینی در کرملین
ولادیمیر پوتین بر خلاف همه اسلافش از ابتدا تلاش کرد تا نشان دهد که از هنر چینش و سازماندهی نیروهای سیاسی بهره ای وافر برده است. رهبر روسیه به تجربه دریافته بود که پاشنه آشیل مردان مسکو بویژه در ایام پس از فروپاشی انتخاب حلقه یا تیم مدیران سیاسی بوده است. بنابراین برای تحلیل رفتاری آنچه این روزها حول مسأله جانشینی پوتین در کرملین جریان دارد باید در کودتاها و کشمکش هایی که یک دهه بر این کشور سایه افکنده بود به دقت نگریست. رهبران امروز روسیه ابایی از بیان این واقعیت ندارند که روسیه در عرصه مدیریت و سبک زمامداری مسیری متفاوت از غرب را پیموده است و رئیس جمهور آن مبتنی بر شرایط و مختصات سیاسی روسیه دست به آرایش سیاسی تازه در کرملین زده است. از نگاه روس های مدافع تفکر رهبری پوتین مسأله مهم این است که سبک زمامداری تیم سیاستمداران سن پترزبورگ که پوتین نماد آنها است، راهگشا بوده است. پوتین با اتکا به این روش توانست بر یک دوره کشمکش فرساینده جناح های قدرت در کرملین پایان بخشد و از دولت روسیه که به ماشین ناکارآمد در بحران های داخلی و رقابت های بین المللی تبدیل شده بود یک اهرم نیرومند بسازد.
قواعد بازی سیاسی پوتین که از نگاه ناظران اکسیر کامیابی او در ۸ سال رهبری بر قلمرو سابق امپراتوری است، اگر تا دیروز پنهان بود اکنون از پرده برون آمده است، رهبری روسیه در کارزار رقابت با حریفان داخلی و خارجی اش، بر تیمی از نخبگان و حلقه ای از تکنوکرات های جوان تکیه دارد که همه آزمون های وفاداری سیاسی را پشت سر نهاده اند. این تیم مدیران متحد کسانی هستند که اسلحه پنهان او در مواجهه با بن بست ها و چالش های مدیریت بر سرزمین پهناور روسیه هستند. نقش این حلقه پرشمار دوستان تکنوکرات رئیس جمهور در انتخابات اخیر بیش از هر زمان روشن شد. آنها همه مناصب کلیدی ۳۴ استان روسیه بزرگ را در دست دارند. این تیم بی آن که بازی دموکراسی و انتخابات را به هم ریزد کافی بود که از یک جناح سیاسی که همانا حزب روسیه واحد بود، حمایت کند. گروه سیاستمدارانی که زمینه سازان تثبیت قدرت پوتین و مایه امید او به آینده هستند، در زبان رسانه های غرب به حلقه سن پترزبورگی ها شهرت یافته اند. این نامگذاری چندان هم بی مسما نیست، چون اغلب اطرافیان رئیس جمهور روسیه را کسانی تشکیل می دهند که از دوران فعالیت پوتین به عنوان مدیر اطلاعاتی و سپس شهردار سن پترزبورگ وی راهمراهی کرده اند. بنابراین حتی قبل از آن که پوتین حزبی با نام روسیه واحد را به کارزار انتخابات وارد کند، نیروهای سیاسی پیرامون او در قالب تشکیلات گوناگون حکومتی سازمان یافته بودند.
پوتین در ۸ سال تجربه مدیریت در کرملین همه تاکتیک ها و تلاش های خویش را صرف این کرد که حامیان تفکر سیاسی او ارکان و کانون های قدرت را در دست گیرند و اکنون دوران خوشه چینی است و زمانی است که رهبری روسیه باید همه مدیران سایه نشین خویش را یکی پس از دیگری به صحنه آورد.
● اتفاقاتی که زمینه ساز حضور مدوداف شد
شاید در یک فضای آرام، رهبری روسیه مسأله جانشینی را بدون این همه جنجال و حاشیه حل و فصل می کرد، اما در دو سال پایانی رهبری پوتین اتفاقاتی در روابط او با حریفانش در داخل و خارج رخ داد که پوتین را برآن داشت که مسأله تعیین جانشین و تنظیم مناسبات قدرت در کرملین را به صورت یک دستورکار دائمی دنبال کند. به طور مشخص از پائیز سال گذشته بود که در زمزمه رفتن رهبران همعصر پوتین یعنی شیراک و بلر محافل سیاسی غرب پروژه یک بازی سیاسی برای جانشینی پوتین را کلید زدند. در این مدت تلاش های گسترده و ماهرانه ای برای تأثیرگذاری و یارگیری از چهره های سیاسی روسیه صورت گرفت.
در مواجهه با این تلاش ها بود که رئیس جمهور روسیه حرکت گام به گام خویش برای دور کردن
« بحران خلأ قدرت و بن بست سیاسی » از کرملین را زمستان سال پیش شروع کرد. یعنی درست از وقتی که پوتین در میان بهت و حیرت ناظران خبر از رفتن خود از کرملین داد. او در همان حال که به موجی از شایعات و گمانه زنی ها درباره تمدید ریاست جمهوری خویش پایان داد اما نقشه انتقال قدرت را به صورت جزء به جزء به اجرا درآورد. در این راستا بود که پوتین در این مدت کابینه را غربال کرد و به چند جابجایی کلیدی در پست هایی مانند شورای امنیت ملی روسیه و یا وزارت دفاع دست زد. همه این تدارک ها و تغییرات یکی پس از دیگری روی شطرنج سیاست روسیه به اجرا درآمد تا به تعبیر پوتین روسیه پیچ خطرناک انتخابات اسفند ۸۶ را که موعد تعیین جانشین او است به آرامی پشت سر گذارد و از موضوعی که حریفان غربی اش تهدید اصلی برای آینده او خوانده اند یک فرصت بسازد.
بحث معرفی مدوداف شاید آخرین حلقه از این طرح چند مرحله ای بود. پوتین برای اجرای این حلقه مهم از سیاست جانشینی منتظر نتایج انتخابات دسامبر ماند. آرای انتخابات دومای دولتی روسیه این اطمینان را به پوتین داد که در رأی گیری سه ماه بعد نامزد حزب حاکم و یا هر کسی که رئیس جمهور کنونی روسیه ولادیمیر پوتین روی اسم اش به عنوان وارث سیاسی ثبت شود، تقریباً بدون رقیبی جدی در معرکه انتخابات روسیه حرف اول را خواهد زد. به این صورت بود که در روز دوشنبه ولادیمیر پوتین در ملاقات با رهبران احزاب «روسیه واحد »، «روسیه عادل»، «حزب کشاورزی» و «نیروی شهروندی» تصمیم تاریخی خود را اعلام کرد و گفت که از نامزدی دمیتری مدوداف، معاون اول نخست وزیر و نامزد واحد این ۴ حزب نزدیک با کرملین، پشتیبانی می کند. دفاعیات پوتین در این انتخاب روشن بود که بر پایه چه اصولی مطرح خواهد شد، رهبر روسیه بیش از هر چیز بر دو ویژگی مدوداف تأکید کرد یعنی همان ویژگی هایی که در واقع ریسمان اصلی اتحاد تکنوکرات های کرملین با پوتین شناخته می شوند؛ ابتدا پایبندی مدوداف به راه و میراث تفکر پوتین و دوم اعتماد عمیق خویش به توانایی دستیارش.
پوتین گفت: نامزدی مدوداف این امکان را می دهد که سیاستی که طی ۸ سال اخیر (منظور زمان رهبری خود پوتین ) پیش برده شده است همچنان ادامه یابد.
وی افزود «من او را بیشتر از ۱۷ سال می شناسم و طی این همه سال ها با او همکاری خیلی نزدیک داشته ام و من از این نامزد با اطمینان طرفداری و حمایت می کنم.» این دو توصیه ولادیمیر پوتین درباره مدوداف در واقع کد و رمز مبارزه در انتخابات ریاست جمهوری روسیه است، مدوداف در این میدان وارث سیاسی پوتین وسایه ای از حضور اوست.
البته مدوداف در این میدان یک رقیب دیرین داشت، رقیبی که بسیاری از ناظران او را جانشین بلامنازع پوتین می خواندند. طی تقریباً دو سال اخیر در محافل سیاسی روسیه وقتی صحبت پیرامون وارثان احتمالی ولادیمیر پوتین می رفت بیشتر اسم دو نایب نخست وزیر - یعنی همین دمیتری مدوداف و سرگئی ایوانف، ورد زبان ها بود، اما تحلیلگران در این رابطه بیشتر روی اسم سرگئی ایوانف رقم می زدند. این عده بیشتر روی سابقه طولانی همکاری او با پوتین در اطلاعات و امنیت روسیه تکیه داشتند .
اما به اعتقاد برخی ناظران مدوداف در عرصه مدیریت سیاسی توانایی افزونتر از حریفش دارد. یوری شاراندین سناتور روس در مجمع پارلمانی شورای اروپا اظهار می دارد که پوتین به این نتیجه رسید که دمیتری مدوداف این توانایی را دارد که در دور اول انتخابات ریاست جمهوری روسیه پیروز میدان باشد. وی معتقد است که پیروزی او در همان دور اول محرز است و به دور دوم نمی رسد و با توجه به اجماع حزب روسیه واحد و احزاب دیگر کاملاً مشخص است که در حال حاضر هیچ یک از نیرو های سیاسی روسیه نخواهند توانست با مدوداف رقابت کنند. از فهرست بلندی که تحلیلگران غربی برای جانشینی پوتین تهیه کرده بودند در آستانه انتخابات دوما فقط دو نام مانده بود. البته پوتین یک بار در ماه سپتامبر با غربال کابینه اش حریفان خویش را به اشتباه انداخت. او یکی از دستیاران گمنام را بر صدارت دولت روسیه نشاند و بسیاری بویژه در اروپا و آمریکا گمان بردند که انتخاب پوتین برای رهبری سیاسی نیز همین چهره گمنام خواهد بود. این ماجرا زمانی رخ داد که به دنبال استعفای نخست وزیر وقت میخائیل فرادکف، وقتی همه انتظار داشتند که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین با انتخاب یکی از دو رجل سیاسی روسیه یعنی مدوداف و ایوانف بالاخره اسم وارث سیاسی اش را معلوم خواهد کرد به پیشنهاد پوتین «ویکتور زوبکف» به عنوان نخست وزیر روسیه انتخاب شد. ادعای زوبکف در مورد احتمال شرکت اش در انتخابات ریاست جمهوری به حدس و گمان ها پیرامون وارث احتمالی پوتین و نامزد کرملین در انتخابات قریب الوقوع ریاست جمهوری بیشتر دامن زد..
اما به مرور زمان روشن شد که زوبکف در کرملین مأموریتی جز اداره جلسات هیأت دولت ندارد و مردان اصلی پوتین برای سکانداری رهبری روسیه آینده لاجرم یکی از دو نفری خواهند بود که یکی در شئون امنیتی و دیگر در حوزه های حساس بازرسی و اقتصادی حکم می راند. سرگئی ایوانف، بازوی امنیتی و نظامی پوتین شناخته شده است. او در حکومت روسیه مسئول نظارت بر فعالیت وزارتخانه های مهم و حساس دفاعی است و اما دمیتری مدوداف رکن قدرت اقتصادی رهبری روسیه می باشد و چشم ناظر پوتین در جریان اجرای برنامه های خاص دولتی نظارت دارد. اما در مقایسه ای دیگر مدوداف نسبت به حریفش سرگئی ایوانف در صحنه بین المللی چهره ای متفاوت به نمایش گذاشته است و ظاهراً همین وجهه بیرونی نیز در تصمیم رهبری روسیه مؤثر واقع شده است، در حالی که ایوانف که دوایر نظامی اطلاعاتی را نمایندگی می کند و طبعاً با موضع گیری های تندش در قبال مسائل مختلف سیاست چه داخلی و چه خارجی روسیه در نگاه جهان خارج تصویر یک سیاستمدار سرسخت را ازخود به نمایش گذاشته است، اما دمیتری مدوداف نماینده جناح نسبتاً معتدل تر روسیه محسوب می شود. به همین دلیل تحلیلگران غرب در نخستین واکنش گفتند که مدوداف در صورت رسیدن اش به ریاست جمهوری، سیاست کرملین را با موضع نسبتاً معتدل تر پیش خواهد برد. با این حال در نگاهی کلان کارشناسان امور می گویند که دوران رهبری مدوداف در صورتی که بر صدارت کرملین تکیه زند تداوم و تکرار عصر پوتین خواهد بود و مدیر جوان گازپروم در تجربه رهبری روسیه متفاوت از رئیس خویش عمل نخواهد کرد و اصول و موضعگیری های روسیه هم احتمالاً تغییر قابل ملاحظه ای نخواهد کرد.
با آن که پس از معرفی مدوداف، افق جانشینی رهبری کرملین قدری شفاف شده است، اما به اعتقاد ناظران در سه ماه آینده همچنان باید در انتظار حوادثی تازه نشست با سابقه بازیگری کرملین و پازل های سیاسی که برای مدت مدیدی روی اسم وارث احتمالی ولادیمیر پوتین مطرح شدباید تا ماه مارس بروز هر اتفاق سیاسی را از سوی کرملین و کارگردان کنونی اش بعید ندانست. دست کم در معرفی چهره گمنامی به نام زوبکف برای نخست وزیری ، پوتین نشان داد که میل زیادی به تغییر مهره ها و عوض کردن قواعد بازی سیاسی دارد. با این سابقه، پوتین با وجود حمایت امروزه اش از دمیتری مدوداف، فردا می تواند همین طور همکار سابقه دارش سرگئی ایوانف را نیز برای شرکت در انتخابات ماه مارس مطرح کند و این معما را که آیا وارث واقعی او در تخت کرملین کیست مدوداف یا ایوانف، تا روز انتخابات همچنان ناگشوده و سر به مهر نگاه دارد.
مهین السادات صمدی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید