شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


قصهٔ ما در موعود نقد داستان «خاتون عشق»


قصهٔ ما در موعود نقد داستان «خاتون عشق»
خاتون عشق، داستان زندگی نرجس‌خاتون، مادر گرامی‌ امام‌زمان (عج) در ۱۰۰ صفحه و در سه فصل، اوّلین‌بار در سال ۱۳۸۰ به همّت موسسه انتشارات قدیانی منتشر شد. این داستان تا سال ۱۳۸۴ شش‌بار تجدید چاپ شده است.
● قصه خاتون عشق
عروسی ملیکه، شاهزاده رومی با وقوع زلزله در کاخ امپراطور روم به هم می‌خورد. قیصر با توصیه عالمان و پیشگویان برنحوست ازدواج تصمیم می‌گیرد تا ملیکه را به عقد برادر دامد درآورد.
بساط بزم و جشن دوباره چیده می‌شود؛ اما این‌بار نیز کاخ می‌لرزد. کاهنان توصیه می‌کنند تا امپراطور از این وصلت بگذرد.
ملیکه، شبی با دل شکسته با استمداد از مریم مقدس به دعا می‌پردازد. از فرط‌خستگی به خواب می‌رود و در خواب، مسیح با مردانی سراپانور به کاخ می‌آیند و مسیح، ملیکه را برتخت می‌نشاند.
لحظه‌ای بعد، حضرت محمد(ص) با ائمه اطهار به کاخ می‌آیند و پیامبر اسلام، ملیکه را از مسیح برای امام‌حسن‌عسکری(ع) خواستگاری می‌کند. ملیکه از خواب بیدار می‌شود و حالی خوش می‌یابد. شادی ملیکه، دیری نمی‌پاید و باز غم و اندوه و روم و شکست روم و اسارت ملیکه با او گفت‌وگو می‌کند. خواب ملیکه به واقعیت می‌پیوندد و او به همراه دو نفر از ندیمه‌های دربار به نامهای هلنا و کلودیا و عده‌ای کنیز و مردان رومی به اسارت مسلمانان در‌ می‌آید و با کشتی برای فروش برده می‌شود. بشربن سلیمان، که حامل نامه‌ای از امام‌علی‌نقی(ع) است، ملیکه را از عمروبن زید می‌خرد و به خانه امام می‌برد.
ملیکه بعد از اسارت به نام نرجس خوانده می‌شود. او با توصیه امام‌ علی‌النقی(ع) به خانه حکیمه خواهر امام می‌رود تا تعالیم اسلامی را فراگیرد. پس از دوسال فرشته‌ها وصلت آن دو گوهر تابناک را جشن می‌گیرند. پس از شهادت امام‌علی‌النقی(ع)، امامت به حسن عسگری(ع) واگذار می‌شود. معتمد خلیفه وقت به خاطر ترس از تولد مهدی(ع) دستور می‌دهد تا رفت و آمدهای خانه امام را مراقبت کنند. مهدی(ع) متولد می‌شود؛ درحالی‌که رو به قبله و به حالت سجده روی زمین قرار گرفته است. امام حسن‌عسگری(ع) به شهادت می‌رسد. قبل از شهادت، امام مهدی(ع) با دست خویش گلوی تشنه امام را سیراب می‌کند. امام دستان فرزند را در دست می‌گیرد و عهدی با پسر دارد.
امام مهدی(ع) خاتم ائمه‌طاهرین است. پدر پلکها را برهم می‌نهد و لحظاتی بعد، کودک از نظرها ناپدید می‌شود و نرجس بر بالین محبوب سخت می‌گرید.
● پیرنگ
نویسنده در این داستان، خود را در بند ترتیب توالی زمانی وقوع ماجراها قرار نداده است. داستان دارای سه فصل است. نویسنده، داستان را با اسارت ملیکه و ندیمه‌ها و کنیزان و مردان رومی در کشتی اعراب در فصل اوّل آغاز می‌کند. فصل دوّم به وقایع مربوط به کاخ امپراطور روم و ازدواج ملیکه و پریشان‌حالی او و خوابهایش اختصاص دارد. فصل سوّم بازگشت به فصل اوّل و ادامه ماجراهای آن است. فصلی که ملیکه به خانه امام‌علی‌النقی(ع) می‌رود. این تغییر و جابه‌جایی در نحوهٔ وقوع حوادث، اصولاً برای دو عامل مهم و ضروری انجام می‌شود: ۱. ایجاد عامل انتظار. ۲. افزایش تأثیر محتوا و مضمون. به نظر می‌رسد، در این داستان، اگر نویسنده، حتی در پیرنگ، مقید به ترتیب توالی زمانی وقایع می‌بود، کشش بیشتری برای خواننده ایجاد می‌شد. همچنین پیرنگ کنونی داستان، در فهم مضمون اثر تاثیر بیشتری برخواننده نگذاشته است.
● پرداخت
داستان در فصلهای اوّل و دوّم از پرداخت خوبی برخوردار است؛ امّا در فصل پایانی روایتی و کلی‌نگرانه می‌شود. نویسنده از زمانی که ملیکه به خانهٔ امام‌علی‌النقی(ع) وارد می‌شود به تلخیص روی می‌آورد و جزئی‌نگری فصول قبلی از دست می‌رود. با توجه به اینکه ملیکه در خانهٔ امام متحول می‌شود و به اسلام روی‌ می‌آورد، نویسنده جز اشاره‌ای کوتاه، از چگونگی تغییر رفتاری و تحوّل او چیزی به خواننده نشان نمی‌دهد و با شکلی روایتی و مرده آن را بیان می‌کند.
● درونمایه
خاتون عشق، داستانی با درونمایه مذهبی است. عشق زمینی و الهی از درونمایه‌های آن است؛ که نویسنده در القای آن به خواننده موفق است.
● شخصیتها
شخصیت اصلی داستان ملیکه است. نویسنده در پرداخت شخصیت او تا حدودی موفق است. ولی زمانهای مهمی از زندگی او را فراموش می‌کند و به صورت کلی اشاراتی به آنها می‌کند؛ از جمله چگونگی روابط او و خانواده‌اش در دربار قیصر روم، چگونگی حضور او در جنگ مسلمانان و رومیها، اسارتش و لحظه‌لحظهٔ حضور در منزل امام و حکیمه‌خاتون شخصیتهای دیگر به اندازه کافی و در حدلازم در داستان حضور دارند.
● ویژگی
داستان باوجود برخی ضعفها از معدود داستانهایی است که درباره چگونگی میلاد امام عصر(عج) نوشته شده که هم مخاطبان بزرگسال و هم جوانان را جذب می‌کند. نویسنده حتی با گسترش وقایع و پرداختن به جزئیات بیشتر و شخصیتها می‌توانست اثر را به رمانی خواندنی و تأثیر‌گذار تبدیل کند.
یوسف نیکفام
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید