پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

طواف دل


طواف دل
نظر گاه یار چشمهای مشتاق جوید و در این میان سکوت مطلق و فقط حضور ِ حضور. آنگاه که رخت برکنی و جامه حُرمت به تن آرایی ، در حریم او به پرواز در آیی ، حضورش را زیباتر حس نمایی.
در طوف به حریم خانه او را خواهی و آماده دعوت او. ودر هر گردشی پله پله تا به هفت آسمان رسی و آنجا هیچ مَلک را اجازه ورودش نیست.
وقتی در سعی هستی و با صفا، صفا کنی و از مَروه عودت و در آن میان حروله کنان از نفس شیطانی گذری و در پشت مقام خشوع کنی و سر به سجده بر آری در حریم و از احرام درآیی و آنگاه هر آنچه حُرمت دارد باید حفظ گردد.
"حج" که از "حای" حضور و "جیم" جستجو است. حضور در برابر آنکه مطلق است و صاحب حریم و آنکه بی منّت در آستانش نشینی و هر آنچه گویی را گوش فرا دهد و حتی آنچه را نگفته ای و به زبان نیاوردی. و جستجو برای یافتن حقیقت، خوبی، آدمیت، دوری از رنگ و ریا وتزویر. جستجو به آنچه تو را به او رساند. "حج" جهاد علیه نفس شیطانی برای رسیدن به او و خود را در کنارش حس نمودن و با او بودن و هستی دوباره گرفتن.
● بخشی از خاطراتم در حج ۷۹
از بیرون شهر مدینه، نخلستانهای انبوهی نمایان است. بیابان ها و نحلستانهای مدینه در خود خاطرات بسیار زیادی از مناجات و درد دل های امیرالمومنین دارد. در نزدیکی شهر مدینه تابلویی است که راه را به دو سوی مسلمانان و غیر مسلمانان تقسیم می کند.
▪ جمعه ۲۸ شهریور شهر مدینه
در مدینه آهسته آهسته گام بر می داری، زیرا روزگارانی بود که بهترین بندگان خدا در آن گام می زدند و تو پا در جا پای آنها داری . وجودم سر شار از شوق دیدار مسجد النبی بود، بعد از ظهر به همراه کاروان به سوی مسجد النبی حرکت نمودیم. روحانی کاروان ابتدا در خیابان بیرونی مسجد (بین الحرمین) یعنی فاصله بین بقیع و مسجد النبی زیارت نامه خواند. وفتی در این مکان رو به قبله باشی سمت راست حرم پیغمبر و سمت چپ با چند پله به بقیع می رسی.
بعد از زیارت نامه به سوی بقیع روانه شدیم. پله پله تا به عرش، بقیع با آن همه سخن خاموش ِ خاموش. خاموش از غربت. حصار چند متری دور آن خود تأمل برانگیز است.
▪ حرم پیغمبر
آهسته آهسته، از در ِ مفابل بقیع وارد حیاط می شوی ابتدا چشمت به گنبد خیره می شود، مکانی پر ز نور اما کمی مکث کن پشت سرت را ببین، آری بقیع تاریک ِ تاریک، چرا ؟! . درها زیادی برای ورود به حرم وجود دارد، درهایی با نقش نام پیغمبر به رنگ طلا مزّین شده که پادشاهان سعودی از آن عبور کرده اند، اما عبور از دو در حس دیگری داشت، "باب بقیع" و "باب جبرئیل" . "باب بقیع" ، وقتی از بقیع وارد حیاط شوی روبرویت دری ساده است، می توانی وارد حرم شوی که حرم پیغمبر و جایگاه اصحاب صُفه نمایان است و در نزدیکی آن در سمت چپ درِ دیگری است بنام "باب جبرئیل" که محل نزول جبرئیل امین برای ارسال پیام وحی بوده، اما در مقابل دری دیگر را می بینی، دری کوچک که آن در ورودی خانه ای است که محل پرورش انسانهایی بزرگ بود. آری خانه حضرت فاطمه علیها سلام .
دل کندن از مدینه بسیا سخت است، احساس دلتنگی عجیبی می کنی.
▪ پنجشنبه سوم شهریور
بعدار ظهر برای مُحرم شدن به طرف مسجد شجره حرکت کردیم. وقتی مُحرم می شوی انگار بار سنگینی بر روی دوشت گذاشته شده . بعد از نمار مغرب و عشا لبیک گویان سوار ماشین شدیم و به طرف مکه حرکت کردیم. لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک ...
حس می کنی وقتی که مُحرم می شوی اولین چیزی را که می خواهی ببینی کعبه است.مکه شهر انبیاء، شهر اضطراب، شهری با حُرمتی سنگین. حدود نزدیکی شهر مکه از دروازه قرآن رد می شوی و وارد شهر مکه می شوی. بعد ار قرار دادن وسایل به طرف مسجد الحرام حرکت کردیم. اضطراب ، گامهایت را آهسته آهسته بردار، به درِ مسجد الحرام می رسی، پله پله به سمت پایین، ناگهان چشمانت به کعبه می افتد و در آن لحظه سر به سجده می گذاری ، جای باور نیست، تو اینجا، کنار کعبه، لبیک اللهم لبیک...
انگار دلت نمی خواهد سر از سجده برداری، آخر احساس نزدیکی به خدا می کنی، اما چشم چیز دیگر می خواهد، دیدن جلوه خدا، دیدن کعبه، همانجایی که ابراهیم خلیل علیه السلام بنا نهاد، همانجایی که زایشگاه علی علیه السلام است. آهسته آهسته رو به جلو ، از پله ها به سمت پایین و وارد حیاط می شوی، چشمهایت خیره می شود. لبیک اللهم لبیک... ، طواف را شروع می کنی، میان مقام و حجرالاسود آغاز گر راه توست، نمی توانی چشم از کعبه برکنی. بعد از انجام طواف و به جا آوردن نماز طواف به طرف سعی صفا و مروه حرکت کردیم، هرچند از کوه صفا و مروه نمادی بیش نماده است. اما این خود یاد آور صبر و شکیبایی هاجر است. آغاز گر راه به عرش از صفا هفت بار تا مروه.
مهدی مهرپویان


همچنین مشاهده کنید