جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

پرورش یافتگان مکتب امام باقر (ع)


پرورش یافتگان مکتب امام باقر (ع)
امام باقر (ع) شیعیان را با چنین سخنانی توصیف می‌فرماید:
“همانا که شیعه ما شیعه علی، با دست و دل گشاده و از سرگشاده دستی و بی‌ریایی از ما طرفداری می‌کنند و برای زنده نگاهداشتن دین، متحد و پشتیبان ما هستند. اگر خشمگین گردند ستم نمی‌کنند و اگر خرسند باشند از اندازه نمی‌گذرند. برای آن کس که همسایه آنان باشد برکت دارند و با هر کس که با آنان مخالف باشد طریق مسالمت پیش می‌گیرند
مرحوم حاج شیخ عباس قمی می‌فرماید:
در تاریخ وفات آن اختلاف است و نظر احقر آن است که در روز دوشنبه هفتم ذیحجه سال ۱۱۴ در سن ۵۷ سالگی درمدینه مشرفه واقع شد و این در ایام خلافت هشام بن‌عبدالملک دلع بود و گفته شده که آن حضرت را ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک‌بن مروان به زهر شهید کرده و ممکن است به امر هشام بوده باشد.
در بصائر الدرجات منقول است که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود که در شب وفات پدر بزرگوار خود به نزد آن حضرت رفتم که با او سخن بگویم. به من اشاره کرد که فعلا نزد او نروم، با کسی رازی می‌گفت با آنکه با پروردگار خود مناجات می‌کرد. بعد از ساعتی به خدمت او رفتم فرمود: “ای فرزند گرامی، من دراین شب دارفانی را وداع می‌کنم و به ریاض قدس ارتحال می‌نمایم در این شب حضرت رسالت (صلی الله علیه و آله و سلم) به عالم بقا رحلت نمود و در این وقت پدرم حضرت علی‌‌بن الحسین صلوات الله علیه برای من شربتی آورد که من آشامیدم و مرا بشارت به لقای حق تعالی داد.” قبر مقدس آن حضرت به اتفاق در بقیع واقع شده است در پهلوی پدر و عم بزرگوار خود امام حسن (ع.)
ابن شهر آشوب در کنار مناقب می‌نویسد:
امام پنجم (ع) معتدل القامه، دارای چهره جذاب و موهای مجعد، رنگ گندمگون، خال هاشمی بر گونه و خال سرخ رنگی بر بدن سفید، مناسب الاعضاء، خوش صدا و گردن سفید بود.
جابر جعفی به اسناد معتبر در کتب فریقین روایت کرده که پیغمبر خدا (ص) فرمود:
“یا جابر تستدرک رجلا من اهل بیتی اسمه اسمی و شمائله شمائلی یبقر العلم بقرا” ای جابر بزودی مردی از خاندان مرا ملاقات می‌کنی که نامش نام من و صورتش مانند صورت من و او کسی است که علم مرا می‌شکافد چه شکافتنی!
● مولد و میلاد شمایل حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام)
تولد حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام) بنا بر اختیار شیعه واصح اقوال روز جمعه در غره رجب سال ۵۷ هجری در مدینه اتفاق افتاد. در زمان رحلت باب بزرگوارش حضرت امام سجاد (ع)، ۲۸ سال داشته و مدت عمر شریفش ۵۷ سال و دوره امامتش ۱۹ سال در تاریخ گزیده شده است.
نام مبارک حضرت محمد و به نص مناقب این نام از نام جد بزرگوارش اتخاذ شده و چون حضرت شبیه جدش رسول الله (ص) بود نامش را محمد نهادند و در “اعلام الوری” نیز همین عقیده تائید شده است.
● مادر امام محمد باقر (ع)
مادر امام محمد باقر (ع) ام عبدالله فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بود. بنابراین امام محمد باقر (ع) در نسب اولین کسی است که جمع بین نسل بسطین و سیدی شباب اهل الجنه کرده است از دعوات راوندی از حضرت باقر نقل است که مادر حضرت با اشاره دیواری که در حال خراب شدن بود متوقف نمود و حضرت صادق می‌فرماید:‌ “جده‌ام صدیقه بود و در خاندان حضرت حسن(ع) زنی به درجه و مرتبه او نرسید.”
● لقب “باقر العلوم” بیانگر جایگاه امام پنجم در سیر امامت
دوازده سپهر امامت در مدت ۲۷۰ سال دانشگاه تبیین قرآن را ایجاد نمودند. چهار مهر رخشنده اول با توجه به وجود قوی‌ترین نیروهای مکار و ستمگر عمدتا در استوار ساختن ارکان این دانشگاه وظیفه امامت را انجام دادند و چهار ستاره درخشان دیگر آسمان ولایت و امامت که زمینه را برای شروع به تدریس و تعلیم علوم و فنون اسلامی حاضر دیدند و مواضع و محاذات درست میزان شده بود که آنها شروع کردند به شکافتن مسائل علمی و بحث از فنون مختلفه اصول دین و فقه اسلام و طب و ریاضیات نجوم و فلکیات اخلاق و فضیلت، شیمی و غیره.
این دانشگاه در مکه، مدینه، کوفه، بغداد، بصره، قاهره، اندلس، غرناطه، زیتون، مراکش، قبرس و غیره کشیده شد.
حضرت باقر (ع) در مدت بیست سال تمام آنی فراغت نداشت. شب و روز در حضر و سفر درهر حال بود علم و دانش می‌آموخت و تحقق این در بستر مناسبی بود که به واسطه ضعف و زوال دولت اموی در اثر قیام حسین بن علی‌(ع) و کمک ایرانیان به بنی‌العباس برای مبارزه با دولت اموی، شده بود. در مدت نیم قرن انقلابات گوناگونی که در اثر ریختن خون حسین (ع) برپا شد فرصتی کامل به این پیشوای آسمانی داده تا حقایق را بیان فرماید و در اشتغال حزب اموی با حزب عباسی پرده‌های جهالت و نادانی را از افکار و عقاید خرافی برطرف ساخته و اصول مسلم دین اسلام را با راه مستقیم آن به مردم تعلیم دهد و اثبات نماید.
علومی که از طرف حضرت باقر شکافته می‌شد توجه علمای عصر را جلب کرده و همه از اطراف به طرف او می‌شتافتند و یک نهضت علمی ایجاد کرد که صفحه تاریخ بشریت نظیر آن را ندیده است و لذا حضرت باقر العلوم یعنی شکافنده علوم لقب گرفت و اول بار پیامبر اسلام (ص) طبق روایتی که شیعه و اهل سنت بیان کرده‌اند، او را باقرالعلوم نامید.
ابن خلکان می‌نویسد: (شافعی مذهب است)
کان محمد بن علی عالما سیدا کبیرا و انها قیل له الباقر لانه یبقر العلم رای توسح و شقه و اظهره و فیه یقولا الشاعر:
یا باقر العلم لاهل التقی
وخیر مرکبی علی الاجبل
محمد بن علی عالم، آقا و بزرگ بود و علت اینکه به او باقر گفته این است که علم را شکافت یعنی علم را توسعه داد و آن را باز کرد و آشکار ساخت و درباره او شاعر گوید:
ای شکافنده علم برای اهل تقوا و پاکی و ای کسی‌که به بهترین وجه عقل‌های خشن و جاهل را با نور علم نرم نمودی.
امام محمد باقر (ع) را “ناثر” هم گفته‌اند. برای آنکه “ینثر العلم نثرا” بذر علم را پراکنده کرد و دل مسلمین را آکنده از دانش نمود.
جابر جعفی وقتی از امام پنجم روایت می‌کند می‌گوید: حدثنی وصی الاوصیاء و وارث علوم الانبیاء محمدبن‌علی‌بن الحسین (ع)
● القاب دیگر حضرت باقر (ع)
علاوه بر لقب باقرالعلوم، حضرت دارای القاب دیگری است. از القاب آن حضرت “رافع” است برای آنکه مقام را رفعت بخشید و یکی دیگر “ذاکر” است زیرا همیشه ذکر خدا می‌گفت و نیز به “شاکر” ملقب است زیرا همواره شکر خدا می‌کرد و نیز “هادی” است زیرا مردم را ارشاد و هدایت می‌کرد و نیز ملقب به صابر و جامع و حاضر است زیرا دارای تمام صفات جمال این الفاظ بود.
● احترام حضرت باقر (ع) به حقوق زن
علامه مجلسی (ره) از عبدالله بن عطا روایت کرده که به منزل ابوجعفر (ع) وارد شدم، دیدم لباس‌های نو و منظم در گوشه و بساط‌ها و نمط‌ها و ناز بالش‌ها دیدم که در اطراف گذاشته شده، عرض کردم اینها چیست؟ فرمود: این خانه منجد و مزین از زنی است که به تازگی با او ازدواج کرده‌ام و این عطر و سرمه برای آن است که خاطر وی راضی شود. خانه من همان حجره بی‌پرده و بیرنگ و زیور است. روز دیگر که به منزل سابقش رفتم دیدم کاسه چوبین در پیش نهاده و قل هوالله‌احد می‌خواند و نان و زیتون و سرکه خوراک او بوده، مرا پیش خواند تا با هم غذا بخوریم.
حلبی از ابی‌عبدالله حضرت صادق (ع) روایت می‌کند که حضرت باقر (ع) خضاب می‌کرد و لباس فاخر می‌پوشید و به حجره زنانش می‌رفت. از این حال پرسیدند فرمود: زنان را حقی است که چون آنها برای مرد زینت می‌کنند مرد هم باید خود را برای آنها منظم و تمیز گرداند.
● تقدس “کار” در سیره امام باقر (ع)
در فصول المهمه ابن صباغ ص ۱۹۶ آمده:
محمدبن مکند می‌گوید: یک روز بیرون شهر مدینه می‌رفتم. هوا بسیار گرم و سوزان بود، دیدم محمدبن علی‌بن الحسین (ع) میان دو نفر که زیر بغل‌های او را گرفته و عرق از جبینش ‌ریزان است و به طرف نهر آبی می‌روند، با خود گفتم لا بد شیخی از شیوخ مدینه است که در این هوای گرم برای طلب دنیا بیرون آمده که در زراعت خود سرکشی کند، چون نزدیک شدم دیدم محمدبن‌علی‌بن‌الحسین (ع) است پیش رفتم و با سلام عرض کردم:
پروردگار کار تو را اصلاح کند تو بزرگی از بزرگان قریش هستی در این ساعت روز و این هوای گرم با این حال ضعف در طلب دنیا برآمدی، اگر در این حال مرگ، تو را دریابد جواب خدا را چه می‌دهی. امام در پاسخ فرمود:
“لوجائنی الموت و انا فی هذه الحاله لجائنی و انا فی‌طاعه من طاعه الله اکف بها نفسی عنک و عن الناس و انما کنت اخاف الموت لجائنی و انا علی معصیته من معاصی الله تعالی”
اگر در این حالت خستگی از کار، مرگ مرا دریابد، در حالی که طاعت خداوند را انجام می‌دهم مرا دریافته است زیرا با این کار و زحمت از تو و مردم بی‌نیاز می‌شوم و سربار کسی نمی‌گردم. تنها نگرانی و ترس من در رسیدن مرگ آن است که هنگامی برسد که من در حال معصیتی از معاصی خداوند تعالی باشم.
راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم: یابن رسول خداوند تو را مشمول رحمتش قرار دهد من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا موعظه نمودی. (حاج شیخ عباس قمی می‌فرماید: ظاهرا محمدبن مکند از صوفیان عامه است که اوقات خود را به عبادت می‌گذراند.
● امام باقر (ع) مصداق “کل شی احصیناه فی امام مبین”
در این آیه شریفه که در سوره یس (آیه ۱۲) وارد شده است می‌فرماید هر چیزی را که عبادت باشد از علوم اولین و آخرین و کرامات انبیای الهی است در امام مبین و آشکار احصا نمودیم.
امام محمد باقر (ع) مصداق این آیه شریفه است. ابوبصیر یکی از صحابه امام پنجم (ع) بود واز فقهای نامی اسلامی است و از کسانی است که اصول علمی او مورد استفاده عموم دانشمندان اسلامی می‌باشد. در کتاب “الجوانح و الجوامع” به نقل از ابن صباغ مالکی در فصول المهمه ص ۲۰۰ آورده، یک روز بر امام (ع) وارد شد و عرض کرد:
“یا بن رسول الله شما ذریه، پیغمبر هستیدووارث او هستید آیاوارث تمام علوم رسول الله هستید؟” حضرت فرمود: آری ما وارث همه علوم پیغمبر هستیم.
ابوبصیر گفت: شما می‌توانید مرده زنده کنید و نابینا را بینا نمایید، ابرص را شفا دهید و مردم را از آنچه می‌خورند و عمل می‌نمایند خبر دهید؟
فرمود: آری تمام آنچه گفتی ما به اذن خدا می‌کنیم.
ابابصیر نابینا بود گفت:‌ اگر راست است مرا بینا کنید.
حضرت باقر (ع) دستی بر چشم او کشید و دعایی خواند و چشم او بینا شد، آنگاه فرمود:
آیا میل داری که چشمت بینا باشد و حسابت با خدا باشد یا همان گونه که بودی نابینا باشی و بهشت پاداش تو باشد؟
ابوبصیر گفت: میل دارم بهشت جای من باشد.
امام به چشم او دستی کشید و به حال او برگشت.
قطب‌الدین ابی‌سعید نهاوندی در کتاب “الجوانح و الجوامع” ص ۱۹۹ به نقل از ابن‌صباغ، روایتی را نقل کرده است که دلیل دیگری بر مطلب فوق است:
یک روز مادرش ام‌فروه از دنیا رفت. در مسجد ختم گرفتند و مجلسی آراستند، اکثر صحابه و تابعین و بزرگان قریش و اهل مدینه حضور داشتند، ابوجعفر منصور دوانقی و داود بن سلیمان وارد شدند و این حادثه قبل از افول دولت اموی و طلوع دولت عباسی بود. داودبن سلیمان کنار حضرت باقر (ع) نشست و منصور گوشه‌ دیگری قرار گرفت. امام فرمود: چرا دوانقی نزدیک ما نیامد؟
داودبن سلیمان گفت: او مرد خشکی است و کنار رفته. حضرت باقر (ع) فرمود:
چند صباحی نمی‌گذرد که این مرد حاکم بر این مردم می‌شود و بسیاری را گردن می‌زند و بر شرق و غرب ممالک اسلامی حکومت می‌کند...
داود نزد منصور دوانقی رفت و فرمایش امام را به او گفت: منصور شتابان و با ادب به حضور امام محمد باقر (ع) آمد. حضرت باقر (ع) فرمود: چه شد نزدیک ما نیامدی؟ گفت: جلال و هیبت تو مانع شد. آیا این سخن که داود از قول شما گفته راست است؟
امام (ع) فرمود: حتما چنین خواهد شد و بعد از تو اولادت نیز به حکومت می‌رسند و از حکومت بنی امیه طولانی‌تر خواهد شد و به اولاد کوچک شما هم خواهد رسید و با آن بازی می‌کنند همان طور که با گوی بازی می‌نمایند.
چون خلافت به منصور رسید بسیار تعجب کرد و احترام به حضرت باقر (ع) می‌گذاشت.
● تشکیل تشکل شیعی توسط امام باقر (ع)
امام محمد باقر (ع) تقریبا آغاز مرحله دوم از مراحل فعالیت پیشوایان دینی است. اگر پیشوایان مرحله نخستین وظیفه نگاهداشت اسلام را از خطر صدمه انحراف و مصونیت اسلام را به عنوان قانونگذار تحقق بخشیدند کوشش‌های پیشوایان مرحله دوم با فعالیت امام باقر (ع) آغاز گردید و برتری فعالیت آن بزرگوار اینکه به توده شیعه شکلی تفصیلی و خاص داده و آن را به حرکت درآورد.
همه کوشش امام این بود که به شیعه شکلی مخصوص بدهد و خصوصیات آن را مشخص کند و آن گروه را به عنوان گروه مومن و حافظ خط حقیقی اسلام بشناساند.
معنای این سخن آن نیست که پیشوایان مرحله نخستین برای ظاهر ساختن توده شیعه کاری نکردند بلکه فعالیت در سطح خاص توسط امام علی (ع) صورت گرفته بود و امثال سلمان فارسی و ابوذر غفاری و عمار یاسر و مالک اشتر و دیگران از شیعیان او بودند.
امام باقر (ع) برای انجام این مهم از دو راه اقدام فرمود: اول راه گسترده آموزش از درون حوزه خود که آن را به همین منظور تاسیس کرده بود. دوم: از راه روبرویی است با این چهارچوب. تقریبا در زندگی پیشوایان (ع) نخستین بار بود که مفهوم تشیع به اعتبار اینکه عقیده گروهی آگاه است تمرکز یافت و شکل روشن می‌گرفت و حدود آن عقیده مرزبندی می‌شد. تشیعی که در تفسیر اسلام، طریقی خاص داشت و ناچار باید در همه راه‌های جامعه اسلامی انتشار یابد.
امام باقر (ع) شیعیان را با چنین سخنانی توصیف می‌فرماید:
“همانا که شیعه ما شیعه علی، با دست و دل گشاده و از سرگشاده دستی و بی‌ریایی از ما طرفداری می‌کنند و برای زنده نگاهداشتن دین، متحد و پشتیبان ما هستند. اگر خشمگین گردند ستم نمی‌کنند و اگر خرسند باشند از اندازه نمی‌گذرند. برای آن کس که همسایه آنان باشد برکت دارند و با هر کس که با آنان مخالف باشد طریق مسالمت پیش می‌گیرند
● تشکیل تشکل‌شیعی مبارزه عملی امام باقر (ع) با انحرافات فکری
بعد زمانی جامعه عصر امام (ع) از عهد نبی اکرم‌(ص) و اعتقاد به اینکه پیامبر (ص) هیچ کس را به منظور اداره مکتب و رسالت تربیت نفرموده و کسی را آماده مرجعیت فکری سیاسی نکرده است و گسترش حیات اسلامی، همه این سه عامل سبب گردید که ذوق و نظرهای شخصی وارد قانونگذاری و دین شود. شهرستانی در “سلم الاصول” ص ۲۹۵ می‌گوید: “ما به طور قطع می‌دانیم که حوادث و وقایع درعبارات و رفتار و کردار چندان است که به شمار در نمی‌آید و حد و حصری ندارد و به طور قطع می‌دانیم که در همه رویدادها نصی موجود نیست پس اجتهاد و قیاس لازم‌الاتباع و معتبر است چندان که برای هر رویدادی اجتهادی است.
از این‌رو در این عصر آغاز فعالیت‌هایی را می‌بینیم و توسعه و گسترش مدارسی را ملاحظه می‌کنیم که گاهی به رای و گاهی به قیاس و استحسان و گاه به مصالح مرسله و عرف تکیه می‌کنند. همه اینها انحرافات فکری بود که دین را نابود می‌کرد و لذا در روایت وارد شده: “اذا قسیت محق الدین” اگر قیاس نشود دین نابود می‌شود. یعنی اگر احکام دین از راه قیاس استنباط گردد، دین نابود می‌شود.
در اصول عمومی فقه ص ۳۲۹ از حلیه الاولیاء ج ۳ ص ۱۹۷ نقل می‌کند که:
ابن جمیع می‌گوید: بر جعفربن محمد وارد شدم، ابن ابی‌لیلی و ابوحنیفه نیز با من بودند. حضرت به ابن‌ابی‌لیلی فرمود: این مرد کیست؟ جواب داد: او مردی است که در دین بینا و با نفوذ است. امام(ع) فرمود: شاید به رای قیاس می‌کند؟ سپس رو به ابوحنیفه کرد و فرمود: ای نعمان پدرم (امام باقر (ع)) از جدم روایت کرد که رسول خدا (ص) فرمود: نخستین کسی که امر دین را به رای خود قیاس کرده ابلیس بود که خدای‌ تعالی به او فرمان داد که به آدم سجده برد. او گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از خاک. پس هر کس دین را با رای خود قیاس کند حق‌تعالی او را با ابلیس قرین سازد. زیرا او شیطان رابه قیاس پیروی کرده است. سپس امام (ع) آن گونه که در روایت شبرمه آمده است به او گفت: قتل نفس گناهی بزرگ‌تر است یا زنا؟ گفت: قتل نفس. امام فرمود: پس چرا خدای تعالی در قتل نفس دو شاهد می‌پذیرد اما در زنا چهار شاهد لازم است. سپس پرسید: نماز بزرگتر است یا روزه؟ گفت: نماز. امام (ع) فرمود: پس چرا حائض (زنی که در عادت ماهانه است) روزه را باید قضا کند اما قضا کردن نماز لازم نیست؟ سپس فرمود: وای بر تو چگونه قیاس می‌کنی؟ از خدا بترس و دین را با رای خود قیاس مکن. محمد مهدی اصفی در مقدمه اجتهاد و تقلید ص ۱۷ و ۱۸ می‌گوید:
“اهل بیت (ع) بر ضد اهل رای ایستادگی کردند و در این کار به شعار معروفشان تمسک می جستند که می‌گفت: همانا که دین خدا با عقول سنجیده نمی‌شود.” چه مکتب اهل رای به راهی می‌رفت که تشریع اسلامی را تحلیل می‌برد و نابود می‌کرد و در مرحله بعد، خاصیت و صلابت و اصالت اسلامی تشریع اسلامی را که از ویژگی‌های قانونگذار است از دست می‌داد ودر اثنایی که “اهل حدیث” با جمود شریعت روبرو می‌گردید و معنای ظاهر نصوص اتخاذ می‌شد، خاصیت نرمش و قابلیت تطبیق با شرایط گوناگون اجتماعی از کف می‌رفت.
با توضیح فوق اهمیت و نقش تشکیل تشکل شیعی کاملا نمودار می‌گردد. حضرت باقر با ایجاد تشکل شیعی یک جریان فکری که اسلام اصیل و ناب در آن در طول تاریخ جریان یابد، ایجاد فرمود و بدین وسیله اسلام را از نابود شدن در جریان انحرافی “اهل رای” نجات بخشید.
● مقام امام باقر (ع) به اعتراف بزرگان اهل سنت
در طبقات کبری ابن‌سعد آمده: محدبن علی‌الباقر عالم و عابد و مورد اطمینان مسلمانان بوده است. در تذکره ابن جوزی از عطا ابن ابی یاح (م ۱۱۵، یکی از بزرگان تابعین) نقل شده که گفت: ندیدم علما را کوچکتر و حقیرتر نزد احدی، آنچنان که آنها را نزد ابوجعفر محمدباقر دیدم. حکم بن عیینه را نزد امام محمد باقر مانند گنجشگ گرفتاردیدم.
ابن‌اثیر در جامع الاصول می‌گوید:
“او مذهب امامیه را در سده اول تجدید نموده است.”
جناب استاد فاطمی‌نیا درمبحث ولایت می‌فرماید:
در دمشق یک جایی که کتاب‌های نادر را چاپ می‌کردند، کتابی ابن خلدون دیدم تحت عنوان “شفاء‌السائل” که در این کتاب وارد عرفان شده است و بابی ‌تحت عنوان “علم لدنی” آورده و اعترافی عجیب دارد در مقام امام باقر و امام صادق (علیهما السلام:) “و اماما روی من الباقر و الصادق ما کانت الا عن قوه و لایتهم”
و اما آنچه از باقر و صادق (علیهما السلام) روایت شده است، نیست مگر از قدرت و قوت ولایت آنها. ابن حجر هیثمی با کثرت نصب و عنادش در “صواعق محرفه” می‌گوید: ابن جعفر محمد باقر (ع) به باقر ملقب شد به علت اینکه زمین را شکافت و با ایجاد یک تحول حقایق پنهان از معارف را آشکار ساخت و حقایق و ظرایف آنچه را که فقط بر کور باطن و یا فاسدالاباطن پوشیده است را بیان نمود و به این جهت او را باقرالعلم نامیدند و علم را گسترده نمود و علم آن را شهره آفاق نمود و به علم مقام و رفعت بخشید.
● فضایل امام باقر (ع) از زبان “ابن حجر” سنی متعصب
ابن حجر سنی متعصب در صواعق گفته:
هو الباقر العلم و جامعه و شاهر علمه و رافعه صفا قلبه و زکی علمه و عمله و طهرت نفسه و شرفت خلقه و عمرت اوقاته بطاعه الله و له من الرسوخ فی مقامات العارفین مایکل عند السنه الواصفین و له کلمات کثیره فی السلوک و المعارف لا تحتملها هذه العاجله”.
او شکافنده و جامع و گسترش دهنده و رفعت بخشنده علم است.
قلب اوخالص و علم و عملش کامل بود.
دارای پاکی نفس و شرافت اخلاق بود.
عمر او به طاعت الهی سپری می‌گردید.
به مقاماتی از عرفان نایل شده بود که زبان وصف کنندگان از بیان آن عاجز است.
دارای سخنان فراوانی درسلوک الی الله و معارف الهیه است که بیان آن نیاز به تامل زیاد دارد.
فضایل حمیده امام باقر (ع) در کتاب “جنات الخلود”
در کتاب “جنات الخلود” فضایل حمیده حضرت باقر (ع) چنین آمده است:
۱) اکثر اوقات از خوف الهی می‌گریست و صدایش به گریه بلند بود.
۲) متواضع‌ترین مردم بودو بر سر مزارع و املاک خود می‌رفت و کار می‌کرد.
۳) آنچه به دست می‌آورد صرف راه خدا می‌نمود و سخی‌ترین بود.
۴) هر صاحب علمی که نزد او می‌آمد، علمش در مقایسه با علم او مانند قطره در برابر دریا بود و چون جد بزرگوارش امیرالمومنین چشمه‌های حکمت از اطرافش می‌جوشید.
سپاس خشنود کننده خداوند در بیان امام باقر (ع)
از حضرت جعفر صادق (ع) مروی است که فرمود: استری از پدرم (محمدبن‌ علی الباقر (ع)) مفقود شده فرمود: اگر خدای تعالی این استر راباز گرداند او را به سپاسی ستایش کنم که خشنود گردد. چیزی نگذشت که آن استر را با زین و لجام آوردند. چون سوار گردید و راست نشست و جامه‌های مبارک را به تن کرد، سر به آسمان برکشید و عرض کرد: “الحمدالله” هیچ چیزاز مراسم حمد و مراتب محمدت فرو گذار نکردم و تمام محامد را مخصوص خداوند عزو جل نمودم زیرا هیچ حمدی نیست مگر اینکه داخل این حمدی است که به جای آوردم.
● تلاش حضرت باقر (ع) برای تشکیل حکومت
علامه مجلسی (ره) در “جلاء العیون” از سیدبن طاووس رضی‌الله عنه که روایت کرده به سند معتبر از حضرت صادق (ع) که در سالی از سال‌ها هشام‌بن عبدالملک به حج آمده درآن سال من در خدمت پدرم به حج رفته بودم. من در مکه روزی در جمع مردم گفتم که حمد می‌کنم خداوندی را که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به راستی به پیغمبری فرستاد و ما را به آن حضرت گرامی گردانید. پس ما هستیم برگزیدگان خدا بر خلق او و پسندیدگان خدا از بندگان او و خلیفه‌های خدا در روی زمین پس سعادتمند کسی است که متابعت ما کند. برادر هشام این خبر را به هشام رسانید و در مکه مصلحت ندید متعرض ما گردد، چون به دمشق رسید و ما به سوی مدینه معاودت کردیم پیکی به سوی عامل مدینه فرستاد که من و پدرم را به دمشق فرستد، وارد دمشق شدیم. سه روز ما را بار نداد، روز چهارم ما را به مجلس خود طلبید.
از دیدگاه ائمه تشکیل حکومت به عنوان مهمترین عامل و زمینه برای سیر انسان به سوی خدا بوده است و بر این اساس محور مبارزات سیاسی ائمه (ع) تشکیل حکومت اسلامی بوده است.
حجت الاسلام والمسلمین احمد امید
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید