سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

سیر تدوین قرآن


سیر تدوین قرآن
تاریخ قرآن، دو معنی دارد . نخست به عنوان یکی از علوم قرآنی ، یعنی علم و مباحث مربوط به توصیف و تحلیل سرگذشت جمع و تدوین قرآن مجید از آغاز نزول وحی تا سیر هزار و چهارصد ساله کتابت و طبع آن در اعصار جدید ، دوم نفس توصیف و تحلیل این سرگذشت که گفته شود قرآن چگونه قرآن شد . بحث اخیر یعنی سرگذشت نزول و جمع و تدوین قرآن در مقاله «جمع و تدوین قرآن» مطرح شده است ، و در اینجا به بحث اوّل می پردازیم . اصطلاح «تاریخ قرآن» اصطلاح نسبتاً جدیدی است و شاید وضع آن از سوی اسلامشناسان و قرآن شناسان غربی باشد . زیرا پیش از قرن حاضر ، و در آثاری که قدما در زمینه علوم قرآنی نوشته اند ، فی المثل در دایرهٔ المعارف قرآن جامعی چون اتقان سیوطی به اصطلاح و تعبیر «تاریخ قرآن» برنمی خوریم . باید توجه داشت که نبودن اسم و اصطلاح با نبودن مصداق و مواد و منابع مربوط به این رشته تحقیقی فرق دارد .
و در عالم اسلام از همان صدر اوّل هم مواد و هم منابع و هم مباحث تاریخ قرآن وجود داشته است ، چنانکه فی المثل در صحیحین ، احادیثی درباره نحوه جمع و تدوین و کتابت قرآن و کاتبان وحی آمده است . در برهان زرکشی و اتقان سیوطی مباحث بسیاری در زمینه تاریخ قرآن هست از نحوه نزول وحی و تنجیم (پاره پاره و به تدریج نازل شدن وحی) تا کاتبان وحی و ترتیب آیات و سوره ها و نامگذاری سوره ها و اینکه ترتیب و توالی آنها توفیقی ، از سوی رسول اکرم(ص) ، یا اجتهادی به ابتکار و اختیار صحابه بوده است ، و نحوه تدوین مصحف امام یا مصاحف عثمانی و مصاحف مهم دیگر چون مصحف منسوب به حضرت علی(ع) ، عبدالله بن مسعود ، و ابی بن کعب و بحث قراآت و لهجات و اختلاف قراآت و رسم یعنی رسم الخط عثمانی آمده است . در دوران جدید ، تحقیقات تئودور نولدکه (۱۸۶۳ـ۱۹۳۰م) خاورشناس و اسلامشناس مشهور آلمانی ، نقطه عطفی در شناخت و نگارش تاریخ قرآن است . او اثر معروفش تاریخ قرآن را در سال ۱۸۶۰م انتشار داد .
طبع بعدی و گسترش یافته این اثر به کمک و همکاری شوالی ، برگشتراسر و پرتسل ، در فاصله سالهای ۱۹۰۹ تا ۱۹۳۸ در لایپزیک انتشار یافت . شاید بتوان گفت این اثر اساس نولدکه و اثر گلدزیهر درباره تاریخ تفسیر قرآن ، و نیز آثار محققان دیگر چون آرتور جفری ، ریچارد بل ، رژی بلاشر در زمینه قرآن ، همت پژوهندگان مسلمان اعم از شیعه یا سنی را به حرکت درآورد . تاریخ القرآن اثر محقق نامدار شیعه ، ابو عبدالله زنجانی (۱۳۰۹ ـ ۱۳۶۰ ق) جزو نخستین تواریخ قرآن است که مسلمانان در عصر جدید نوشته اند . «کتاب القرآن» بحار الأنوار مجلسی مفصلترین مباحث مربوط به علوم قرآنی از جمله شامل مباحثی مربوط به تاریخ قرآن ، در عالم تشیع است ، که در بخشی از مجلد نوزدهم طبع قدیمی بحار الأنوار برابر با مجلدات ۹۲ و ۹۳ طبع جدید درج گردیده است . در عصر جدید مناهل العرفان ، اثر محمّد عبدالعظیم زرقانی ، و مباحث فی علوم القرآن اثر صبحی صالح مباحث عمده ای در زمینه تاریخ قرآن در بر دارد . در همین زمینه تاریخ قرآن تألیف عبدالصبور شاهین (قاهره ، ۱۹۶۶م) قابل توجه است . همچنین دو اثر محققانه و پر حجم از سه تن از قرآن پژوهان شیعه در عصر جدید ، شایان ذکر است . نخست -> تاریخ قرآن نوشته مرحوم -> دکتر محمود رامیار (م ۱۳۶۳ش) طبع اوّل تهران ، ۱۳۴۶ش ؛ طبع دوم با افزایش و تجدید نظر ۱۳۶۲ش ، دوم -> پژوهشی در تاریخ قرآن کریم نوشته دکتر سید محمدباقر حجتی ، استاد و مدیر گروه علوم قرآنی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران . سوم ر تاریخ جمع قرآن کریم ، اثر -> دکتر محمدرضا جلالی نائینی .
تاریخ قرآن ، (۲) ، این عنوان نام یکی از علوم قرآنی و نیز نام چندین کتاب در قرآن پژوهی است که در دورانِ جدید نگاش یافته اند . از آنجا که اروپاییان این کلمه را وضع کرده اند و بدون شک چنین وضعی حتّی اگر دارای اغراض خاصی نباشد ، حاکی از نقطه نظر و دیدگاه خاصی نسبت به قرآن است ، حساسیتهای موافقانه و مخالفانه ای نسبت به آن پدید آمده است . حساسیتهای موافقانه و مخالفانه ای نسبت به آن پدید آمده است . مستشرقان غالباً این نام را پذیرفته اند و نزد خود آن را به عنوان یک امرِ اجماعی درآورده اند. پژوهشگرانِ مسلمان نیز با اینکه هر کدام در مقدمه ها و لابلای کتابهایشان نسبت به این عنوانِ دخیل از فرهنگ و زبانِ بیگانه اعتراض کرده اند ، امّا با توجیهاتی نه چندان صائب آن را پذیرفته و بعضاً به تقلید از اروپاییان و در واقع به این امید که جایِ خالی چنین آثاری را در فرهنگ اسلامی پر کنند ، کتابهایی در این زمینه تألیف کرده اند. اگر چه به راحتی می توان در بند عنوان و نام نبود و به محتوایِ کتبِ اروپاییان پرداخخت نه خرده گیری از عنوان «تاریخ قرآن» .
قرآن که در لوح محفوظ بوده (بروج ، ۳۲) به صورت یکباره در شب قدر و به صورت آیه آیه و تنجیمی در مواقع لزوم بر رسول اکرم(ص) نازل شده است . اینکه نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شدند ، کدام آیات بودند مورد اختلاف است ؛ امّا نظر غالب و اکثری این است که آیاتِ نخستین سوره قلم ، اوّلین حلقه اتصالِ میان دنیای غیب و انسان [= جبرئیل و پیامبر(ص)] بوده است . پس از آن گویا فترت و وقفه ای در نزول وحی صورت گرفته که پیامبر(ص) را سخت اندوهگین ساخته است . مدت این دوره را پانزده روز تا سه سال گفته اند. پس از این دوره نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد ، آیات نخستین سوره مدثّر بود (بخاری ، تفسیر سوره ۹۶) . از این به بعد نزول قرآن تا آخرین روزهایِ حیات پیامبر(ص) ادامه داشته و هر کجا لازم به دخالت مستقیم حضرت الوهیّت بوده ، دستورات و پیامهایی به پیامبر(ص) داده شده است . اهمیتی که این کلامِ در نفوسِ مسلمانها داشته و ایقاع و تأثیری که بر دلهای آنها داشته و نیز لزوم نگهداری و حفظ کلام الهی باعث گشته تا مسلمانان پیش از هر چیز و در صورت استقامت قرآن را در سینه هایشان و برای اطمینان بیشتر و در صورت عدم استطاعتِ ذهنی بر روی لوحه ها، صحیفه ها، استخوانها ، سنگها و پوستها بنگارند .
حافظه مردمنان عرب که تا آن زمان برای از بر کردن اشعار شعرای بزرگ به کار گرفته می شد ، اکنون مهمترین منبع و مکان مورد اطمینانِ آنها برای حفظ کلام و دستورات الهی به شمار می رفت . تعداد این حافظان مطابق بعضی احادیث هفت نفر (ابن مسعود ، سالم ، معاذ بن جبل ، ابی بن کعب ، زید بن ثابت ، ابو زید ، ابو الدرداء) و مطابق بعضی احادیث دیگر پانزده نفر بوده اند (علی بن ابی طالب ، عثمان ، تمیم داری ، عبادهٔ بن صامت ، ابو ایوب ، سعد بن عُبید ، مجمع بن جاریه ، عبید بن معاویه) (ر تاریخ قرآن ، رامیار ، ص ۲۴۸) . در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر(ص) فرمود : قرآن را از چهار نفر یاد بگیرید : عبدالله بن مسعود ، سالم مولی ابن حذیفه ، معاذ بن جبل و ابیّ بن کعب . اسامی این چهار نفر به هیچ وجه به معنای حصرِ حفظ و یادگیری قرآن از آنها نیست ، بلکه تنها به معنای تأکید بیشتر پیامبر(ص) است . «در میانِ همه اصحاب رسول خدا و آن صورتی که از اسامی دیدیم ، هفت نفر هستند که شهرت بیشتری در قرائت و آموزش قرآن یافته اند: علی(ع) ، عثمان اُبیّ ، زید بن ثابت ، ابن مسعود ، ابو الدرداء ، ابو موسی اشعری ، و الّا حافظان قرآن بیش از صد نفر هستند» . (پیشین ، ص ۲۵۷) . علاوه بر حفظ ، کتابت قرآن نیز مورد تشویق پیامبر(ص) قرار گرفته و مطابق احادیث شمار آنها به چهل و پنج تن می رسد . (پیشین ، ص ۲۶۴) . مهمترین کاتبان در دوران مکّی عبارت بودند از :
▪ خلفای راشدین ،
▪ شرحبیل بن حسنه (م ۱۸ق) ،
▪ عبدالله بن ابی السرح (م ۳۷ق) ،
▪ خالد بن سعد ،
▪ طلحه ،
▪ زبیر (م ۳۶ق) ،
▪ سعد بن ابی وقّاص (م ۵۵ق) ،
▪ عامر بن فُهیره (م ۴ق) ،
▪ علاء خضرمی ، (م ۲۱ق) ،
▪ ارقم بن ابی الارقم (م ۱۱ق) ،
▪ مصعب بن عمیر ،
▪ عبدالله بن جحس (م ۳ق)
▪ سالم مولی ابن حذیفه (م ۱۲ق) .
مهمترین کاتبان در دوران مدنی عبارتند از :
▪ عبدالله بن رواحه (م ۸ق) ،
▪ ثابت بن قیس (م ۱۲ق) ،
▪ حذیفهٔ بن یمان (م ۳۶ق) ،
▪ عبدالله بن زید (م ۶۳ق) ،
▪ علاء بن عقبهٔ ، محمّد بن مسلمهٔ (م ۴۳ق) ،
▪ معاذ بن جبل ،
▪ ابو ایوب انصاری (م ۵۲ق) ،
▪ مغیرهٔ بن شعبه (م ۵۰ق) .
اینکه قرآن بر روی چه نوشته شد و نوشت افزارهای قرآنی چه بوده اند، غالباً مورد انتقاد و توجه مستشرقان قرار گرفته است ، امّا حقّ این است که مطابق فهرستی که دکتر رامیار آورده اند ـ قریب به نُه فقره نوشت افزار و وسیله برای کتابت قرآن به کار می رفته که خود قرآن نیز از آنها نام برده است (مداد ، کتاب ، قرطاس ، صُحُف جمع صحیفه ، رق -> پوست رقیق ، دِهان جمع دهن به معنای ادیم و حریر که گاهی برای نوشتن به جای کاغذ به کار می رفته) . علاوه بر این در احادیث و منابع اسلامی از یازده فقره نوشت افزار و وسیله کتابت نام برده شده که در زمان رسول الله استعمال می شده اند (رقاع جمع رقعه : پوست یا برگ ، لِخاف جمع لِخفه : صفحه هایِ نازک و سپید سنگ ، عُسُب جمع عسیب : چوب بی برگ و پهن درخت خرما ، اکتاف جمع کتف : استخوانص شانه گوسفند ، اضلاع جمع ضِلع : دنده حیوانات ، ادیم : تکه های چرم ، أقتاب جمع قتب : چوبهایی که بر پشت شتر می نهادند ، قراطیس جمع قرطاس ، لوح و قضیم : پوست سفید رنگ) .
آنچه تاکنون نوشته آمد در باب جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) در سینه ها و کتابت آنها بر روی وسایل مورد استعمال آن دوره بود . امّا اینکه آیا در زمان پیامبر(ص) قرآن به صورت مدوّن و بین الدفّتین «تألیف» شده بود یا خیر ، به درستی مشخص نیست . در این باره چندین نظر وجود دارد . پاره ای از احادیث بیانگر این هستند که در زمان پیامبر قرآن بین الذفّتین نبوده است . مشهورترین آنها حدیثی است که بخاری در باب «فضائل القرآن» آورده و خلاصه آن چنین است که در زمان ابوبکر و وقوع جنگ یمامه بسیاری از حافظان و حاملانِ قرآن شهید شدند و این کار عُمر را سخت نگران کرد . از این رو نزد ابوبکر رفت و به او پیشنهاد کرد قرآن را بین الدفّتین گرد آورد . ابوبکر نخست از پذیرفتن سر باز زد و سپس به اصرار عمر پذیرفت . این دو به اتفاق هم نزد زید بن ثابت رفتند که از حافظان و کاتبان قرآن و نیز منشی و کاتب شخصی پیامبر(ص) بود . او نیز نخست از پذیرفتن سر باز زد و گفت : «چگونه دست به کاری زنم که پیامبر(ص) آن را انجام نداد .» [= چگونه مرتکب بدعت شوم] . و سپس با اصرار آن دو این کار سترگ را پذیرفت . در این باره احادیث فراوانی به دست ما رسیده . پاره ای از این حادیث بیانگر این مطلب است که هر یک از صحابه برای خود صحیفه هایی گرد آورده بود و بعدها در زمان عثمان مشخص شد که این صحیفه ها ـ که پاره ای به صورت یک مصحف کامل درآمده بودند ـ تفاوتهایی با یکدیگر دارند . چه تفاوتهای محتوایی و چه تفاوتهای ترتیبی . (ر مقاله «مصاحف») . نظریه دیگری که در میان قرآن پژوهان طرفداران بسیاری دارد ، این است که در زمان پیامبر(ص) قرآن به صورت بین الدفّتین تألیف شده بود . در این باره نیز احادیث فراوانی به دست ما رسیده . از جمله حدیثی که حاکم به سندِ صحیح از زید بن ثابت روایت می کند که : «ما نزد رسول خدا اوراق قرآن را تألیف می کردیم» . (تاریخ قرآن ، دروزه ، ص ۲۸) . احادیث بسیار دیگری در کتب معتبر حدیث آمده است که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست . حقّ این است که میان این دو نظریه نمی توان جمع و سازگاری برقرار کرد . مطلب مهم دیگری که بسیار حائز اهمیت است عرضه تمامی قرآن به دستور خداوند از جبرئیل به پیامبر(ص) و از پیامبر(ص) به جبرئیل در اواخر عمر مبارک ایشان است . مطابقِ احادیث ، ابیّ بن کعب ، در این عرضه حضور داشته است . (تاریخ قرآن ، حجّتی ، ص ۸۹) . درباره دو نظریه پیش گفته بایستی پذیرفت که نمی توان میان هر دویِ آنها با این عرضه اخیر سازگاری برقرار کرد . عرضه اخیر تنها با نظریه دوم سازگار است . از میان پنج پژوهشگر مسلمان شیعی و سنّی که کتابی تحت عنوان «تاریخ قرآن» نوشته اند، سه نفر نظریه دوم (رامیار ، حجتی ، دروزه) و دو نفر نظریه نخست را پذیرفته اند (زنجانی ، کُردی) . در متونِ سنّتی و کلاسیک ما معمولاً نظریه نخست مورد قبول بوده و نظریه دوم زمانی رواج یافت که اروپاییان به انتقاد از احادیث وارده برآمدند و شک انگیزی را پیشه خود نمودند . مشکل دیگری که در این زمینه وجود دارد ، توقیفی [= تغییر ناپذیر و وحیانی] بودنِ اسامی سوره ها و ترتیب آنهاست . مطابق واقعه عرضه اخیر و احادیث وارده در این باره حداقل توقیفی بودن ترتیب سوره ها قطعی است . از طرف دیگر احادیثی که دالّ بر تفاوت مصاحف صحابه و به ویژه مصحف امام علی(ع) با یکدیگر و نیز با مصحف ابوبکر است ، با توقیفی بودن این ترتیب سازگاری ندارد . چگونه می توان میان این اندیشه ها سازگاری و توافق برقرار ساخت . انصاف این است که هرچه بخواهیم بر اثبات وجود مُصحفی کامل از قرآن در زمان پیامبر(ص) دلایلی اقامه کنیم ، مشکلات بیشتری رخ می نماید و عدمِ اشراف بر شرایط اجتماعی ـ سیاسی ـ جغرافیایی زمان پیامبر(ص) به طور کامل ، کار را صد چندان دشوار می سازد . مهمترین گزاره های مطالب پیش گفته و قطعی ترین آنها عبارتند از
: ۱) قرآن در زمان پیامبر(ص) بین الدفّتین موجود نبوده ،
۲) قرآن در آخرین روزهای حیات پیامبر(ص) به طور کامل و به صورت متقابل میان او جبرئیل عرضه شده ،
۳) قرآن به طور کامل محفوظ مانده و وعده الهی تحقق یافته (حِجر ، ۹) ،
۴) صحابه صحیفه ها و مصاحفی داشته اند که تفاوتهایی با هم داشته است . گفتنی است که قرآن پژوهان بزرگ شیعه از جمله آیت الله خویی و استاد مرتضی جعفر عاملی برآنند که قرآن در زمان حضرت رسول(ص) کاملاً و تماماً مکتوب بوده امّا مدون و بین الدفّتین نبوده است . تا به اینجا از «سرگذشتِ جمع قرآن» در زمان پیامبر(ص) سخن رفت . از این پس به مراحل بعدی آن در زمانِ خلفای راشدین و پس از خلفای راشدین ، خواهیم پرداخت . مطابق حدیثی که پیشتر گفته آمد ، ابوبکر نخستین خلفه راشده به اصرار عُمر به جمع قرآن پرداخت و این کار را به زید بن ثابت واگذار کرد . قرآن به لغت قریش نازل شده بود و لازم بود فردی از فصحایِ قریش به این کار اهتمام ورزد . عُمر مردم را از تصمیم مذکور خبر داد و مردم را به همکاری فراخواند و دستور داد هرکسی حافظ قرآن است ـ هر چند سوره و آیه باشد ـ و هر کسی که صحیفه ها و پوستها و اکتافِ شخصی دارد که قرآن را بر آن نوشته آن را بیاورد . مطابق حدیث زیر هیچ آیه ای را نمی پذیرفت . مگر اینکه دو شاهد بر وجود آن اقامه گردد . اینکه این دو شاهد ، دو انسان بوده اند یا حفظ و کتابت مورد اختلاف محققان است . امّا این دو شاهد هم می تواند انسان [= حافظ قرآن باشد و هم اشیایی که قرآن بر آنها مکتوب بوده است (مصاحف ، ۳۱) . مشهور است که آیه رجم را از عُمر نپذیرفتند ، چون کسی غیر از خود او بر وجود آن شهادت نداد . (اتقان ، ج ۱ / ۳۱۲) و نیز مشهور است که دو آیه پایانی سوره توبه را که تنها شاهد آن یک نفر بود و آن هم خزیمهٔ بن ثابت انصاری ، پذیرفتند که پیامبر(ص) در واقعه ای شهادت او را به جای دو نفر پذیرفته بود و از آن پس او به «ذو الشهادتین» [= صاحب دو شهادت] مشهور شده بود . (تاریخ قرآن ، رامیار ، ص ۳۱۵) . در اهتمام به این امر خطیر ، ابیّ بن کعب ، و سعید بن عاص همکار زید بوده اند . «می توان حدس زد که مجموعه ابوبکر به هر صورت که بوده و یا به صورت بسته ای بوده که بعد در رَبْعه (جعبه)ای نهاده اند که محفوظ باشد» . (پیشین ، ص ۳۲۴) . تاریخ این گردآوری سال دوازدهم بوده که ۱۴ ماه پس از آن یعنی جمادیُ آلآخر سال سیزدهم که مصادف با فوت ابوبکر بوده ، پایان پذیرفته است . این مصحف پس از فوت ابوبکر نزد عُمر بود و پس از او به حَفصه دختر عُمر و همسر رسول خدا رسید . و در زمان عثمان معیار و اساس کار یگانه سازیِ مصاحف شد و بعدها توسط مروان بن حَکَم (م ۶۵ق) سوزانده شد . در دروه خلافت ابوبکر بسیاری از صحابه دارایِ مصاحف شخصی بوده اند که این مصاحف در زمان عثمان برای یگانه سازیِ مصاحف به کار گرفته شد ، بیشتر آنها سوزانده شد و پاره ای (مانند مصحف ابن مسعود) باقی ماند و از روی آنها مصاحف ثانوی تهیه گردید . ( «مصاحف») . در زمان خلیفه سوم عثمان کار ستُرگی صورت گرفت که از مهمترین دوره های جمع و تألیف قرآن به شمار می رود . (۲۴ تا ۳۶ هجری) . داستان از آنجا آغاز شد که خزیمهٔ بن الیمان (م ۳۶ق) مأمور آذربایجان در زمان عثمان ، از اختلاف قراآتی که میان مسلمانان رخ داده بود ، سخت اندوهناک شد و آن را با عثمان در میان گذاشت . عثمان که خود بارها شاهد این اختلافات بود ، مصمّم شد تا به «یگانه سازی مصاحف» بپردازد . برای این کار چهار نفر از صحابه را برگزید :
۱) زید بن ثابت ،
۲) سعید بن عاص ،
۳) عبدالله بن زبیر ،
۴) عبدالرحمن بن حارث .
در احادیث دیگری اسامی این افراد به دوازده نفر می رسد . (مصاحف ، ۲۵ و ۲۶) . «گزارشهایِ رسیده نشان می دهد که این انجمن ، مصحف ابوبکر را اساس کار خود قرار داد امّا از بررسی مصحف اُبیّ و مقابله آنها با نوشته های موجود زمان رسول خدا نیز غافل نماند . تصادفاً همین روش ، راز موفقیت عثمان در توحید مصاحف بود» . (رامیار ، ص ۴۲۲) . از آنجا که به گفته پیامبر(ص) قرآن با احرف سبعه نازل شده بود ، عثمان نیز کوشید تا مصحف مزبور که بعدها به «مصحف امام» مشهور شد ، شامل قرائتهای هفتگانه باشد . نیز دستور داده بود که هرگاه سه تن از اعضای چهارگانه انجمن ـ که قریشی بودند ـ با زید بن ثابت ـ که از انصار بود ـ اختلافی پیدا کردند ، مورد اختلاف را به زبان قریش بنویسند . (بخاری ، مناقب ، ۳) . صاحب کتاب مصاحف می نویسد که علی(ع) کاتبان را تشویق می کرد تا خطوط را درشت و واضح بنگارند . (ص ۱۳۶) . از میان صحابه تنها ابن مسعود از کار عثمان ناراضی بوده و می گویند حاضر نشد مصحف خود را برای نابودسازی تحویل عثمان دهد . منابع متّفق القول اند که امام علی(ع) با اینکه خود مُصحفی داشت و مطابق روایات آن را نزد ابوبکر برده بود ، امّا ابوبکر آن را نپذیرفته بود ، از کار عثمان خشنود و راضی شده و مردم را از تهمت زدن به عثمان برحذر داشته است . (زنجانی ، ص ۸۶) . پس از اتمام کار عثمان دستور داد تا تمام کتیبه ها ، نوشته ها، استخوانها ، سنگهای نازک سپید ، چرمها ، سفالها و الیاف خرمایی را که صحابه آورده بودند ، و آیات قرآنی بر روی آنها نوشته شده بود ، بسوزانند «یا پاره پاره کنند و بشویند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود و مردم را به اطاعت از یک نسخه فراخواند» . (بخاری ، فضائل القرآن ، ۲ و ۳) . ابن جزری و ابن اثیر تاریخ این گردآوری را سال ۳۰ق نوشته اند. امّا همانگونه که دکتر محمود رامیار خاطرنشان می سازد ـ مطابق منابع دیگر از جمله اتقان ، فتحُ الباری و مصاحف ـ آغاز این کار می بایست سال ۲۵ق بوده باشد . (رامیار ، ص ۴۳۵) . پس از آن چهار یا پنج نسخه از روی مصحف امام تهیه شد . یکی از آنها نزد خود عثمان باقی ماند و بقیه به مدینه (به همراه زید) ، بصره (عامر بن قیس بصری) ، کوفه (عبدالرحمن سلّمی) و شام (مغیرهٔ بن شهاب) روانه گردید . این مصاحف در چهار گوشه جهان اسلام منتشر شد و هزارها نسخه از روی آنها تهیه گردید . امروزه در مصر ، سوریه و ایران مصاحفی وجود دارد که نزد مردم به مصاحف عثمانی مشهورند ، امّا نزد محققان به خوبی محقّق است که اینها مربوط به دوره های بعد هستند و حداکثر از روی مصاحف عثمانی نسخه برداری شده اند. ( «مصاحف») . مطلب مهم دیگری که در رابطه با تاریخ قرآن مطرح است ، رسم الخط قرآن است . این خط مراحل تکاملی خویش را به طور کامل پشت سر ننهاده بود ، به گونه ای که نه اِعراب داشت نه نقطه و نه اعجام [= سجاوندی] .
و اینکه چنین خطی برای عرب زمان پیامبر چگونه قابل خواندن بود ، امروزه برای هر خواننده ای عجیب است . امّا هر پژوهشگرِ مُنصفی می داند که عاملِ اصل قرائت در این دوره ذوق سلیم و حافظه قوی اعراب بوده است . می گویند بخشی از اعراب گذاری قرآن در زمان زیاد بن سمیّه والی بصره و به دستِ ابوالاسود دوئلی (م ۹۶هـ) صورت گرفته که مطابق گفته خود او آن را از علی بن ابی طالب فرا گرفته است . (وفیات ، ج ۱ / ۲۴۰) . گویا کسی به دستور زیاد و به عمد آیه «إنَّ الله برئٌ من المشرکین و رسولُهُ» را با کسره لامِ رسول خوانده بود و ابوالاسود که نخست از پذیرش پیشنهاد زیاد سر باز زده بود ، این بار به جدّ به انجام آن همّت گمارده بود . (حجّتی ، ص ۴۴۶ ؛ رامیار ، ص ۵۳۳) . و امّا نقطه گذاری و سجاوندی قرآن بعدها در زمان حجّاج بن یوسف (۴۱ـ۹۵ق) صورت گرفت . مطابقِ اکثر منابع این کار به دست یحیی بن یعمُر و نصر بن عاصم صورت گرفت . ابی داود صاحب کتاب المصاحف می نویسد : «اوّلین کسی که قرآن را به نقطه گذاری کرده یحیی بن یَعْمُرْ بود .» (ص ۱۴۱) . او شاگرد ابوالاسود و از قرّاء معروف بصره بوده . صاحب کتاب طبقاتُ القُرّاء او را اصلاً ایرانی و شیعه می داند . (ج ۲ / ۳۳۶) . «گفته اند محمّد بن سیرین مصحف نقطه گذاری شده ای داشت که یحیی بن یعمر آن را نقطه گذاری کرده بود» . (رامیار ، ص ۵۳۶) . نصر بن عاصم نیز که شاگرد ابوالاسود بوده در این کار به یحیی یاری رسانید . پاره ای از منابع او را نخستین فردی می دانند که دست به این کار زده است . (رامیار ، ص ۵۳۷ ، به نقل از الامصار جاحظ) . از طرف دیگر ابوعمرو دانی نصر را مسؤول اعجام و سجاوندیِ قرآن می داند . (زنجانی ، ص ۱۲۱) . در هر حال کار نقطه گذاری و سجاوندی در این دوره صورت گرفته تا از اشتباه و غلط خوانیِ کلماتی که در رسم الخط عربی مانند هم نوشته می شدند جلوگیری به عمل آید .
مسأله دیگر اختلاف قراآت و منشأ آن است . با اینکه ـ طبق آیات فراوان قرآنی ـ قرآن به زبان عربیِ روشن نازل شده بود ، امّا این زبان عربی روشن شامل لهجه های متفاوتی بود که عربهای هر ناحیه را از هم جدا می ساخت . اصلی ترین این لهجه ها هفت لهجه بود که از همان آغاز مورد تأیید پیامبر(ص) قرار گرفت و ایشان در این باره فرمودند : «اُنزِلَ القرآنُ علی سبعهِٔ أحْرُفٍ» [= قرآن در / به هفت لهجه نازل شده است] . بدیهی است که این حدیث به این معنا نیست که قرآن هفت بار به هفت لهجه نازل شده است ، بلکه به این معناست که هفت لهجه اصلی عربستان را در بر می گیرد و مردمانی که به این هفت لهجه تکلّم می کنند در قرائت قرآن دچار دشواری نخواهند شد و نیز می توانند قواعد زبانی خویش را در قرائت رعایت کنند . در دوره یگانه سازی مصاحف ، عثمان نیز دستور داد که قرآن به صورتِ عاری از نقطه نگاشته شود تا رسم الخط آن توانایی پذیرش قراآت سبعه را داشته باشد . صحابه نیز این اقدام را تأیید کرده اند . بنابراین به راحتی می توان پذیرفت که اختلاف قرائت تا این حد با عَمد و آگاهی صورت گرفته و قطعاً فواید بسیاری در بر داشته است . امّا در دوره های مختلف این اختلافات بسیار بیشتر از آن حد مطلوب گشته و خطرآفرین شده اند. از این رو قُرّاء بزرگ هفتگانه ، دهگانه و حتّی چهارده گانه پیدا شده اند که به ثبت و ضبط روایات و اسانید مربوط به قراآتِ مُجاز پرداخته و خود نیز غالباً شاگردان تابعین و صحابه بوده اند. مشهورترین آنها که همان قُرّاء هفتگانه هستند عبارتند از :
۱) ابو عبدالله نافع بن ابی نُعیم مدنی (م ۱۷۶/ ۱۶۹ق) اهل اصفهان ، به گفته ابن جزری نزد هفتاد تن به تعلم علم قرائت پرداخته ؛
۲) عبدالله بن کثیر مکّی (م ۱۲۰ ق) او نیز ایرانی بوده و جمع چند صحابی جلیل را درک کرده ؛
۳) عاصم بن ابی النّجود کوفی (م ۱۲۷ یا ۱۲۸ ق) ، قرآن را بر جمعی از صحابه از جمله علی(ع) قرائت کرده است ؛
۴) حمزه بن زیارت کوفی (م ۱۵۶ ق) ، شیعی بوده و قرآن را بر امام صادق(ع) خوانده است ؛
۵) ابوالحسن کسائی کوفی (م ۱۷۵ یا ۱۸۹ ق) ، ایرانی و اهل طوس بوده و شاگرد حمزه ؛
۶) ابوعمرو بن علاء بصری (م ۱۵۴ ق) ، ایرانی ؛ ۷) ابن عامر دمشقی (م ۱۱۸ ق) . فرزاد میرزایی
تاریخ قرآن ، نوشته محمود رامیار (م ۱۳۶۳ ش) . این اثر نخست بار در ۱۳۴۶ ش در تهران انتشار یافت . سپس مؤلف در طول مدتی نزدیک به دو دهه در آن بازنگری کرد و آن را گسترش داد و سرانجام با حجمی بیش از دو برابر حجم طبع اوّل در ۱۳۶۲ ش انتشار داد . (تهران ، امیرکبیر ، ۸۰۸ ص) . مؤلف از قرآن پژوهان سختکوش و پرکار معاصر است و علاوه بر این کتاب ، دو اثر قرآن پژوهانه دیگر دارد . ۱) کشف الآیات الفبایی قرآن کریم که در مطبوعات فارسی سابقه نداشته ، با ذوق و طبع فارسی زبانان سازگارتر است و همراه با یک کشف المطالب تفصیلی که در بر دارنده حدوداً ۱۵۰۰ موضوع و مدخل قرآنی است ، در ۱۳۴۵ ش ، ذیل قرآنی که به خط مصطفی نظیف است ، از سوی انتشارات امیرکبیر انتشار یافته و سپس بارها همراه با قرآنهای دیگر در داخل و خارج از ایران تجدید طبع یافته است ؛ ۲) ترجمه «تاریخ قرآن» رژی بلاشر (۱۹۰۰ـ۱۹۷۳) اسلامشناس فرانسوی و مترجم قرآن (از عربی به فرانسوی) که با نام در آستانه قرآن به طبع رسیده است .
تاریخ قرآن مرحوم دکتر رامیار در میان ده دوازده تاریخ قرآن که مسلمانان یا اسلامشناسان و قرآن پژوهان غیر مسلمان نوشته اند، مقامی ممتاز دارد . شاید فقط تاریخ قرآن اثر تئودور نولدکه (۱۸۳۶ ـ ۱۹۳۰ م) اسلامشناس و ایرانشناس نامدار آلمانی (طبع اوّل ۱۸۶۰ م) از این کتاب مهمتر و با نفوذتر بوده است . چیزی که هست نولدکه ولو آنکه بی غرض باشد ، به وحی و جنبه وحیانی و غیبی و قدسی قرآن کریم اعتقاد ندارد ، لذا درباره قرآن کریم و تاریخ آن به همان گونه و با همان روش ، تحقیق می کند که فی المثل درباره شاهنامه . تاریخ قرآن رامیار در میان تواریخ قرآنی که مسلمانان نوشته اند ، از جمله تاریخ قرآن عبدالصبور شاهین (اهل سنت) ، و تاریخ قرآن ابوعبدالله زنجانی (شیعه) و مباحث فی علوم القرآن اثر صُبْحی صالح (شیعه) ـ که همانند مَناهِل العرفان اثر محمّد عبدالعظیم زَرْقانی (اهل سنت) درباره همه علوم قرآن است و مباحث مهمی نیز در «تاریخ قرآن» دارند ـ از همه محققانه تر و مفصل تر است و طبعاً نظرگاه شیعه امامیه اثنی عشریه را در مسائل قرآنی و اعتقادی (عصمت رسول اکرم ، اثبات بی اصل بودن افسانه غرانیق و نظایر آن) منعکس می سازد .
«تاریخ قرآن» اسم و اصطلاح جدیدی است که یکی یا دقیقتر بگوییم مجموعه ای از علوم قرآنی است که مربوط به شناختن متن قرآن و سرگذشت متن قرآن و وحی و کتابت وحی و جمع و تدوین قرآن و یگانه شدن و رسمیت یافتن یک متن در زمان عثمان و با نظارت و دستور او ، تا تصحیح و طبع مصاحف معتبر در قرون جدید است (نیز مقاله «تاریخ قرآن» در همین دانشنامه) . نظر به اهمیت و جامعیتی که تاریخ قرآن ، اثر ماندگار مرحوم رامیار دارد ، فصول هفده گانه آن را به اجمال معرفی می کنیم .
۱) فصل اوّل «گامی کوتاه و لرزان به پیشگاه قرآن» نام دارد و در آن از شأن و مقام قدسی قرآن کریم با استشهاد به آیات و اخبار مناسب بحث شده است .
۲) فصل دوم «نامهای قرآن» از نخستین نام (مُصْحَف) و سایر نامهای قرآن و قرآن در لغت و معانی گوناگون لفظ قرآن و توجیه تلفظهای مختلف این لفظ و نیز نام و املای اروپایی کلمه قرآن سخن می گوید .
۳) فصل سوم درباره «آغاز وحی» است و از تحنث (گوشه گیری) حضرت رسول(ص) در غار حراء حکایت ، و تحقیق جامعی درباره حنیف و حنیفیت و حنفا دارد .
۴) فصل چهارم در «چگونگی وحی» است . و از جمله از حالاتی که هنگام نزول وحی بر پیامبر اکرم(ص) عارض می شده سخن می گوید و به رد نظر منکران و مستشرقانی که بعضی از این احوال ـ نظیر در خودفرورفتگی عمیق یا اغماء را ـ العیاذ بالله به جنون یا صرع یا نظایر آن حمل می کرده اند، می پردازد . سپس دلایل متینی در اثبات سلامت نفس و جسم و روح پیامبر(ص) و صداقت و امانتداری عظیم او پیش می کشد و درباره صحت وحی ، به نقل از منابع یا به ابتکار خود ، استدلالهای نغزی به میان می آورد . سپس در باب «معلمان موهومی» که اهل کتاب و منکران از دیرباز برای رسول اکرم(ص) قائل بوده اند و ادعا می کردند که مضامین قرآن را از آن فرا می گرفته است ، سخن می گوید .
۵) فصل پنجم «در مدار وحی» است که در فلسفه و ماهیت وحی و انواع آن و فرق آن با الهام است . در ذیل همین فصل یک بحث مهم به نام افسانه غرانیق آورده و به یکی از تهمتهای قدیمی و مشهور که مدعی اظهار خشوع رسول الله(ص) به خدایان جاهلیت و دخالت شیطان در القاء وحی از جانب خویش ، به جای جبرئیل و نهایتاً افزوده شدن خیالی چند آیه به قرآن است (تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی .. .) پاسخ می گوید . این افسانه و تهمت بی پایه همان است که در سالهای اخیر دستاویز سلمان رشدی قرار گرفته و بازتاب جهانی واکنش مسلمانان در قبال آن مشهور است . (برای تفصیل در این باب -> «غرانیق» ، نوشته دکتر عطاء الله مهاجرانی ، و نیز همین تاریخ قرآن که متجاوز از ۱۸ صفحه درباره آن با استناد به مدارک بسیار و احاطه تمام بحث تاریخی و عقلی کرده است) .
۶) فصل ششم در «نزول قرآن» است ، شامل بحث در معنی نزول قرآن و مراحل سه گانه نزول . سپس به یک بحث فرعی مهم می پردازد ، تحت عنوان «کلمات قرآن از کیست ؟» . و پس از نقل چند قول جانب این قول را می گیرد که «جبرئیل لفظ و معنی قرآن را از لوح محفوظ آموخته و حفظ کرده و همان را فرود آورده است .» (ص ۱۹۴) .
۷) فصل هفتم : «تألیف [حفظ و گردآوری و جمع] قرآن در زمان رسول خدا(ص)» است . بخش دیگر این فصل به «نوشتن قرآن» اختصاص دارد و از «کاتبان وحی» سخن گفته است . سپس از «به روی چه می نوشتند» بحث شده است .
۸) فصل هشتم : درباره «جمع قرآن در زمان ابوبکر» است . با بحثها و توصیفهای مستند و دقیق در باب رویداد یمامه (در سال دوم خلافت ابوبکر) دارد که کشته شدن عده بسیاری از صحابه و حاملان و حافظان قرآن تکان عظیمی در جامعه پدید آورد که انگیزه جمع و تألیف قرآن از روی نوشته های پراکنده شد و کسانی را که با جمع و تدوین قرآن مخالف بودند (و می گفتند کاری را که خود رسول الله(ص) انجام نداده اند، ما حقّ نداریم انجام دهیم) قانع کرد . باری به هشدار عمر ، ابوبکر زید بن حارث را که از پرکارترین نویسندگان وحی ، و خود حافظ قرآن و دارای مصحفی اختصاصی بود نزد خود خواند ، و از او خواست که با تشکیل هیأتی از کبار صحابه قرآن شناس ، بازنویس و تدوین نهایی قرآن را آغاز کند . مبحث بعدی درباره «همکاری زید» است و بعدی درباره «سنجش کار زید» و بعدی «انگیزه ابوبکر» .
۹) فصل نهم «مصاحف همزمان ابوبکر» نام دارد . در اینجا بیست تن از کسانی را که به داشتن نسخه ای از قرآن مشهور بوده اند (مانند حضرت علی(ع) ، اُبی بن کعب ، عبدالله بن مسعود ، عبدالله بن عباس و دیگران) مطرح می کند و اطلاعات ذیقیمتی (توأم با ارزیابی) درباره هریک به دست می دهد .
۱۰) فصل دهم «در زمان عمر» نام دارد .
۱۱) فصل یازدهم درباره «یکی کردن مصاحف در زمان عثمان» است . این امر سرنوشت ساز سترگ ـ که مطلقاً بزرگترین دستاورد مسلمانان در تاریخ اسلام است ـ در حدود پنج سال از ۲۴ یا ۲۵ هجری تا قبل از سال ۳۰ هجری) به طول کشیده است و نهایتاً با همت والای زید و هیئت همکار او «مصحف امام» (نسخه اصلی و رسمی قرآن عثمانی) تدوین و در شش نسخه همسان و یکسان بازنویسی و تکثیر شد و هر کدام خاص یکی از مراکز مهم اسلامی گردید . (مکه ، مدینه ، شام ، بصره ، کوفه و احتمالاً بحرین) .
۱۲) فصل دوازدهم درباره «خط قرآن» است .
۱۳) فصل سیزدهم درباره «اعجام و نقطه گذاری» است .
۱۴) فصل چهاردهم درباره «آیه ها و سوره ها» است و به تفصیل از ترتیب سوره ها و نحوه توالی آنها سخن گفته است .
۱۵) فصل پانزدهم درباره سوره های «مکی و مدنی در قرآن» است .
۱۶) فصل شانزدهم درباره «سبب [= شأن] نزول» است .
۱۷) فصل هفدهم درباره «ترجمه قرآن» است . و آماری که درباره تعداد زبانهایی که قرآن کریم به آنها ترجمه شده ، یا تعداد ترجمه در هر زبانی ، دقیق نیست و قدیمی است و در واقع تکرار اطلاعات و آمار و ارقامی است که در همین زمینه در طبع اوّل همین کتاب آمده بوده است . (برای تفصیل و اطلاعات دقیق در این باب -> مقاله «کتابشناسی جهانی ترجمه های قرآن مجید» نوشته مرتضی اسعدی ، در نشر دانش ، که در این دانشنامه هم آمده است) . در این فصل به پیشینه دیرینه ترجمه قرآن به اغلب زبانها اشاره شده است ، ولی جای آن داشت که بحث مفصل و مستوفایی راجع به ترجمه قرآن مجید به زبان فارسی ـ که ۱۱ قرن سابقه دارد ، و اوّلین ترجمه ای که علی الاطلاق از قرآن صورت گرفته به فارسی بوده است ـ مطرح می گردید . مباحث اصلی تاریخ قرآن به همین فصل خاتمه می یابد و پس از آن ملحقات و فهرستها آمده است . ملحقات عبارتند از :
۱) جدول ترتیب زمانی سوره ها بر مبنای قرآنهای مرسوم ؛
۲) جدول ترتیب زمانی سوره ها بر مبنای نزول ؛
۳) جدول تاریخی گاهشمار سیره رسول خدا(ص) و حوادث [همزمان] مهم جهان . در پایان فهرست منابع ، و سپس فهرست آیات قرآنی و اعلام و نظایر آن آمده است .
منابع : «فصل نوینی در پژوهشهای قرآن شناسی» در کتاب سیر بی سلوک بهاء الدین خرمشاهی ؛ تاریخ قرآن ، محمود رامیار .
بهاء الدین خرمشاهی
منبع : کلوب


همچنین مشاهده کنید