پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


گزیده‌ای از کتاب‌: درس‌هائی از استادان ذن


گزیده‌ای از کتاب‌: درس‌هائی از استادان ذن
● ذن نه یک مکتب است، نه یک فلسفه، بلکه راهی است برای رهائی، از همه نقاب‌ها و نقش‌هائی که به اشتباه برای شخصیت واقعی خود در اجتماع به وجود آورده‌ایم. هدف ذن گشودن یک چشم سوم است، چشم درون یا اشراقی که قشر الفاظ را شکافته و یگانگی و تجزیه‌ناپذیری فرد و جهان را نمایان می‌کند.
● اشاره ذن به آگاهی، به ما می‌آموزد، به آن‌چه جلوی چشمان ما است نگاه کنیم. همان‌طور که سوزوکی Souzouki محقق ذن می‌گوید: ذن شبیه این است که شما دنبال عینکی بگردید که روی بینی‌تان قرار دارد یا در جستجوی گاوی باشید که بر پشت آن سوار هستید.
● ذن نمایش درون و کشف آن چیزی است که زیر ماسکی که آن را شخصیت می‌نامیم پنهان کرده‌ایم. معمولاً فرض بر این است که شخصیت همان خود واقعی شخص است و ضمیر او آزاد، مستقل و کاملاً متفاوت با ضمیر دیگران. اما هدف ذن نشان دادن صورتکی است که می‌پنداریم شخصیت واقعی ما است، در حالی‌که شخصیتی ظاهری و نقشی غیرحقیقی است که در هر فرد به نمایش گذاشته می‌شود. کلمه شخصیت از لغت لاتین ”persona“ گرفته شده و به معنی ماسک هنرپیشه می‌باشد. درست همان‌طور که یک هنرپیشه روی صحنه با جدیت زیاد نقش بازی می‌کند، ما نیز نقش خود را در اجتماع خیلی جدی به عهده می‌گیریم و فراموش می‌کنیم که واقعاً چه کسی هستیم. ذن نگرش به درون انسان است فارغ از نقشی که بازی می‌کند و در نتیجه آگاهی از شخصیت واقعی پنهان در زیر ماسک. ”واقعیت بی‌هویت“ در درون ما جریان دارد و ما از وجود آن کاملاً ناآگاه هستیم. هدف ذن برطرف کردن عواملی بازدارنده‌ایست که هویت اصلی شخص را پنهان می‌سازد.
● ذن، خود عصاره زندگی است و محور تضادهائی است که انسان با جهان دارد. هنگامی که فردی در ذن غرق شود، هویت واقعی خود را می‌شناسد. ما در جهانی از تضادها زندگی می‌کنیم، سفید بر علیه سیاه، زشت در مقابل زیبا، این‌جا در مقابل آن‌جا، زیر این تضادها دریائی از آرامش وجود دارد که در آن همه چیز برتر از تضاد می‌باشد.
● زمانی‌که فلسفه مشرق زمین به شکل هندی‌اش یک تمرین منطقی و جدی در دیدن خطاهای وجودی خویشتن بود، چینی‌ها شوخ‌طبعی و عشق به اضداد را به آن اضافه کردند که علامت مشخصه ذن شده است. روشِ ذن، اگر بتوان آن را روش نامید، دیدن تمام چیزهائی است که کاملاً آشکار هستند و این ما هستیم که مایلیم مشکلاتی از آنها درست کنیم، به آسانی به دام کلمات و خیالات واهی می‌افتیم و از آنها انواع مشکلات کاذب را خلق می‌کنیم که نه تنها واقعی نیستند بلکه کاملاً خیالی می‌باشند.
● هماهنگی درون نه در گذشته است و نه در آینده، بلکه لحظه‌ایست که گذشته و آینده به هم می‌رسند، یعنی زمان حال. وقتی شما به این نقطه رسیدید گذشته و آینده، زندگی و مرگ، زمان و فاصله وجود نخواد داشت. در زمان حال آزادی و رهائی هماهنگی و سازش است که انسان‌های گذشته و آینده به آن می‌رسند.
● حوادثی روی می‌دهند که به نظر شما خوشایندند و با اندیشه‌ ما که در جستجوی سودی برای خویشتن هستیم، مناسبند و ما آن را دوست داریم. از طرف دیگر اتفاقاتی مخالف ما روی می‌دهند که با خواسته‌های ما مغایرت دارند و از آنها بیزار می‌شویم. تا وقتی که دارای این‌گونه اندیشه‌های فردی هستیم، روشنی و اوهام، درد و لذت، قبول و رد و خوب و بد، ما را در جریان هستی به این‌سو و آن‌سو خواهد کشید. راه پیشرفت سد می‌شود، ناآرامی، تردید و ترس از فرا رسیدن اندوه و ناامنی در ما ریشه خواهد دواند. ما باید این عقیده نادرست را که سود واقعاً به نفع ماست رها کنیم و بدانیم هر فردی دچار سود و زیان می‌شود. باید سود و زیان، هر دو را بپذیریم و همواره با رضایت زندگی کنیم.
● نباید فریب حواس خود را بخوریم و تفاوت‌های ظاهری اشیاء نباید ما را اغفال کند و در عین حال نباید دچار این تناقض شویم که همه چیز غیرواقعی و بی‌معنی است. هر دو نظریه افراطی و نادرست است. از همه چیز دست شستن و به پوچی پیوستن خود گونه‌ای بیماری است. مانند این‌که کسی را در آتش بیندازند تا غرق نشود.
● یک فرد بیدار، فردی است که همیشه در فعالیت‌های موفقیت‌آمیز یا رنج‌های نگران‌کننده، برد و باخت، پیروزی و شکست، در حالتی از آرامش مداوم باشد. یک فرد بیدار خوب می‌بازد و خوب برنده می‌شود.
● مقایسه، نفرت‌انگیز است، اما نفرت‌بار بودن نیز یکی از خصوصیات جهان و در حقیقت خصوصیت اصلی جهان است. ذن یعنی انتخاب نکردن، ستایش و سرزنش نکردن، دوست نداشتن و متنفر نبودن. اما ذن واقعی به معنی انتخاب، ستایش، سرزنش، دوست داشتن و متنفر بودن به طرزی طنزآمیز می‌باشد. یک نفر پیروز شده و شادمانی می‌کند، دیگری شکست خورده و اشک می‌ریزد. ما باید با آن‌که شاد است شادمانی کنیم و همراه کسی که به سوگ نشسته اشک بریزیم، اما هیچ کدام را زیاد جدی نگیریم.
● ما باید یاد بگیریم که با چشم خود نگاه کنیم و تنها راه فقط نگاه کردن است. یک مار را باید آن‌قدر نگاه کنیم که دیگر نفرت‌انگیز نباشد. نگاه کردن به یک موجود زیبا را باید تا زمانی ادامه دهیم که جذابیت خود را از دست بدهد، باید آن‌قدر نگاه کنیم تا زمانی فرا برسد که مار و آن موجود زیبا به حد اعلای جذابیت برسند.
● چیزها همان‌گونه هستند که وجود دارند، همان‌گونه که اتفاق می‌افتند و روزی شما، کاملاً و به‌صورت واقعی، درک خواهید کرد که واقعاً چیزی برای نگران شدن وجود ندارد.
● به‌طور یقین، صحبت کردن با دیگران درباره تجربیات خود از واقعیت، جز اتلاف وقت نیست، مگر هم‌چون شکسپیر یا هومر قدرت جهانی کردن آن را دارا باشیم، یعنی بتوانیم آن را به گونه‌ای جلوه‌گر سازیم که گویا از تجربیات خواننده است. تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که توجه دیگران را به داشتن مرواریدهایشان یعنی به ”تجربیات آنها از واقعیت“ جلب کنیم.
● مدتی در یک معبد کوچک ذن داشتم. در ساعت مناسب یعنی چهار و نیم صبح از خواب بر می‌خواستم و هر روز معبد را تمیز می‌کردم. اما دیگر رهروان تا ساعت هفت یا هشت صبح در رختخواب بودند. موقع جارو کردن آنها را لعنت می‌کردم و هنگامی‌که زمین را می‌شستم نسبت به آنها کینه شدیدی احساس می‌کردم. امیدوار بودم پیر معبد بیدار شده مرا که قهرمانانه در تاریکی کار می‌کردم ببیند. اما هرگز چنین نشد. او خود نیز در رختخواب بود. من این‌گونه قضاوت می‌کردم که رهروان نسبت به وظایف خود و پیشرفت ذن بی‌تفاوت هستند. به جز آنها و بیهودگی آنها، به هیچ‌چیز دیگری نمی‌اندیشیدم و به رنج خود و خواب آنها حسرت می‌بردم. مدتی بعد، با شنیدن صدای من پیر معبد پرسید: ”این معبد را به خاطر چه کسی تمیز می‌کنی؟“ این سئوال برای من گیج کننده بود. او خود پاسخ داد: ”به خاطر خودت، هنگامی که کار می‌کنی برای خودت کار کن نه برای دیگران“ وقتی که کار می‌کنی فقط کار کن و در این فکر نباش که آیا دیگران کار می‌کنند یا نه، آیا معبد هفته دیگر آتش خواهد گرفت یا نه. وقتی می‌خوابی فقط به خواب و نگران نباش که آیا ریشت در رختخواب است یا بیرون از آن. زمانی که کتابی می‌نویسی در این اندیشه نباش که آیا بالاخره چاپ خواهد شد و یا کسی آن را خواهد خواند یا نه. همه این‌ها نگرانی‌هائی است که معنایش آن است که خدا از تو جداست. مفهومش این است: ”تمام توجه خود را به او معطوف کن.“
نویسنده: دکتر رینالد هوراس بلیث dr. Reanald Horuras Bleath
ترجمه: نسرین مجیدی
گردآوری و تلخیص: اسماعیل ذریت‌خواه
منبع : دانش یوگا


همچنین مشاهده کنید