سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


کوچ بازیگران از تئاتر به سینما و تلویزیون


کوچ بازیگران از تئاتر به سینما و تلویزیون
بازیگران تئاتری که برای همیشه به سمت سینما و تلویزیون می روند، به سه دسته عمده تقسیم می شوند. اگر از این سه دسته پرسیده شود که چرا دیگر در تئاتر بازی نمی کنید، بی برو برگرد، به وضعیت تئاتر بد و بیراه می گویند که فلان و بهمان است، و ما در این شرایط اصلا نمی توانیم کار کنیم، و هر یک باید و نبایدهای بسیاری را قطار می کنند که اگر تک تک آن ها هم آماده شود، باز هم همان گلایه و نق و نوق ها سر جای خود است و از آمدن به تئاتر خبری نیست. برای آن که دلالت صادقانه ای در این رفتن برای همیشه نیست، شاید هم که ما هیچ وقت با صراحت به پشت سر خود نگاه نمی کنیم، تا با یک اظهارنظر درست درباره آنچه پیش آمده قضاوت کنیم و با ارائه دلیل منطقی عدم بازگشت خود را توجیه کنیم. در هر صورت تئاتر به عنوان هنر پایه، بازیگران موفقی را به سمت سینما و تلویزیون گسیل کرده است. این اتفاق نه تنها در ایران که در تمام دنیا چنین رویه ای بوده است.
● دسته اول
یک دسته از این بازیگران مهاجر از تئاتر، به هیچ وجه حاضر و قادر به بازگشت نیستند. این افراد در تئاتر توانمندی خود را ثابت کرده اند، و با ایفای چند نقش مهم صاحب اسم و رسمی شده اند و حتی در جشنواره های تئاتری نیز رتبه و جوایزی را هم تصاحب کرده اند. مجموع این توانمندی ها باعث شهرت این شخص در تئاتر شده و حتی همین شهرت عزیمت این بازیگران به تلویزیون و سینما را هم سهل الوصول تر کرده است، یعنی کارگردان های سینمایی یا تلویزیونی، بر پایه این شناخت قبلی از آنان دعوت به کار کرده اند، یا در مراجعه این افراد به دفترهای فیلمسازی در الویت نقش آفرینی قرار گرفته اند. چون کارگردان های هنرهای تصویری این آمادگی را دارند که از یک بازیگر تئاتر راحت تر از یک بازیگر غیرحرفه ای در جلوی دوربین حرکت داشته باشند. اگر هم این حرکات بنا بر سابقه تئاتری آنان اغراق آمیز و غلوشده باشد، با چند بار تمرین از بین خواهد رفت. این بازیگران توانمند دیروز تئاتر، امروز هم در سینما یا تلویزیون خوش خواهند درخشید چون بازیگری را بر پایه قواعد و شناخت قبلی پیش برده اند، و حالا هم خود را در شرایط جدید با قواعد تازه تری وفق داده اند، و مجموعا با موفقیت پرونده کاری خود را از نمونه بازی های برجسته پر کرده اند. شاید آنچه بیش از هر چیزی باعث ماندگاری آنان در سینما و تلویزیون می شود، همان مساله مادی باشد. ثبات مادی و اقتصادی و تضمین شغلی بهترین عوامل این ماندگار خواهد شد. اگر هم این افراد به اصطلاح پولکی باشند که بهترین شرایط را برای خود در سینما می توانند دست و پا کنند. شرایطی که در خواب هم برای تئاتر ما به وقوع نخواهد پیوست. پول و شهرت دست در دست هم می دهند، تا این بازیگران توانمند تئاتری را برای همیشه از اصل خود دور کنند.
اینان نیز برای آن که سطح توقع بیشتری پیدا کرده اند، اگر با این پرسش روبه رو شوند که چرا به تئاتر برنمی گردی برای آن که خود را از این قضیه تخطه کند، شروع می کند، به بد و بیراه گفتن که الان فلان و بهمان است، و من نمی توانم دراین شرایط کار کنم و اگر این طور و آن طور شود، شاید به تئاتر آمدم در صورتی که اگر پول زیادی که معادل با چهار ماه فعالیت در سینما است، به این فرد در تئاتر پرداخت شود، با سر به تئاتر برمی گردد. البته اگر چنین رویایی محقق شود. از آن جا که تئاتر دولتی است و با یارانه دولتی اداره می شود، بنابراین بودجه محدود است که برای یکسال تئاتر یک مملکت بسنده شود، و این خود از قبل شرایط را برای همه محدود می کند که اگر سر سودای پول و درآمد زیاد را دارند، همان بهتر که در آن سوی آ ب ها ماندگار باشند تا با بازگشت خود احساس غرق شدگی نکنند.
● دسته دوم
دسته دوم شامل عده ای از بازیگران تئاتر می شود که از موقعیت پایین تری برخوردار هستند. این عده در تئاتر اسم و رسمی نداشته اند و در سینما و تلویزیون هم به عنوان ایفاگر نقش های مکمل و حاشیه ای مطرح هستند. این افراد در تئاتر مجبور بوده اند که در طول سال در ۱۰ یا تعداد بیشتری نمایش فعالیت کنند، تا هزینه های زندگی خود را تامین کنند. اما همین افراد در سینما و تلویزیون راحت تر از تئاتر از پس معیشت خود برمی آیند. به قول معروف حساب و کتاب هایشان در آن جا ردیف می شود و با حوصله بیشتری ایفای نقش می کنند، و به دلیل حضور در رسانه های پر مخاطب تر از حداقل شهرت نسبی نیز برخوردار می شوند. اینکه سر کوچه و بازار چند نفری آن ها را با ایما و اشاره به همدیگر نشان بدهند، یا برخی از آن ها طلب امضا کنند و اتفاقاتی از این دست باعث می شود که در همان سینما یا تلویزیون ماندگاری خود را تثبیت کنند. اگر این افراد کمی زرنگ تر از حد معمول باشند. بعدها با توجه به سابقه تئاتری شان می توانند صاحب جنگ های مشهوری شوند و از پول و ثروت بیشتری هم از این راه برخوردار شوند. بالاخره دیده ایم که همین بازیگران حاشیه ای تلویزیونی و سینما با ایجاد یک گروه و رفتن به سفرهای دور ایران، در شهرستان ها هیاهویی راه انداخته و با فروختن بلیت های گران ،هنر معمولی و سرگرم کننده خود را در معرض دید عموم قرار داده اند. بنابراین بازگشت جدی آنان اصلا به تئاتر اتفاق نمی افتد. و اگر چنین تصمیمی داشته باشند، شکل معمولی تر و منطقی ترش همین ایجاد گروه های ژانگولر و جنگ شادی است.
● دسته سوم
دسته سوم شاید جز دسته بدشانس ها باشند، یا بازی تقدیر آنان را از بازگشت دوباره منع می کند. این افراد با آن که در تئاتر موفق بوده اند و همانند افراد دسته اول صاحب اسم و رسمی در تئاتر بوده اند، دوست دارند که پس از مدتی کسب درآمد در تلویزیون یا سینما به تئاتر برگردند، اما شرایط برای آن ها آماده نمی شوند. البته این افراد هم به دلیل همین عدم آماده شدن شرایط، گلایه و نق و نوق خود را دارند اما باز هم ته دلشان دوست دارند که یکبار دیگر فرصت حضور در صحنه را داشته باشند. این افراد پولکی نیستند، و به جادوی صحنه ایمان دارند و می دانند که بازی در صحنه انرژی ای را از بازیگر
می گیرد و در زمان اجرا انرژی دیگری را به او باز پس می دهد که چنین بده و بستان انرژیکی در هیچ سریال و فیلم سینمایی اصلا وجود نخواهد داشت. به اصطلاح معروف خوردن خاک صحنه چنان طعم و مزه ای دارد که لذت آن را در هیچ جای دیگر نمی توان تجربه کرد. آن ها به خاک صحنه عشق می ورزند، اما با بدشانسی و بداقبالی روبه رو می شوند. کارگردان تئاتری پیدا نمی شود که در فصل بیکاری به سراغ آ ن ها برود، اگر هم پیدا شود زمان اجرای نمایش، با پیدا شدن یک کار نان و آب دار این شخص مجبور به خروج به ناچار از تئاتر می شود، البته آمد و شد این افراد هم گاهی بر هم ریزاننده برنامه های معمول تئاتری ها خواهد شد و همین سوء اتفاقات برای آنان می شود که کمتر کارگردان تئاتری به سراغشان برود.
● یک نتیجه منطقی
نتیجه آن که باید از کسانی که با حال و هوای تئاتر سر سازگار بیشتری دارند، و با بضاعت موجود می سازند و هیچ شکایت و ناله ای ندارند، حمایت شود. اینان بازیگران واقعی تئاتر هستند، و اگر هم پیش بیاید که به سریال و فیلم هم بروند، باز با اشتیاق به تئاتر می آیند تا از گردونه بازی های جدی و ماندگار خود غافل نشوند. اینان قلبشان در تئاتر می تپد و این جا را زندگی راستین خود می دانند.
رضا آشفته
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید