پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آخرین امید نارنجی های اوکراین


آخرین امید نارنجی های اوکراین
رقابت و کشمکش سیاسی هنوز از کی یف رخت بر نبسته است. درست است که در انتخابات اخیر و پس از یک جدال سنگین میان دو جناح تحت حمایت روسیه و نیروهای متحد غرب، روس گرایان صحنه را واگذار کردند اما آنها همچنان با تمام توان به مبارزه خویش ادامه می دهند.
انتخابات اخیر این واقعیت را به اثبات رساند که دو طیف حاکم بر صحنه سیاست اوکراین به راحتی قادر به حذف همدیگر نیستند. این نکته را ویکتور یوشچنکو رهبر انقلاب نارنجی در پایان سه سال زمامداری خویش بدان پی برد و بر همین اساس تز تقسیم قدرت و تشکیل یک دولت ائتلافی را ارائه کرد. بر پایه طرح یوشچنکو جناح روس گرایان به رهبری ویکتور یاناکوویچ و جناح غرب گرایان به رهبری یولیا تیموشنکو باید به یک مصالحه ملی دست می زدند. اما طرح رئیس جمهور اوکراین با آن که ریشه در مصلحت بینی او داشت چندان مورد اقبال نمایندگان دو جناح درگیر قرار نگرفت.
مهمترین مخالف این طرح آشتی و مصالحه کسی نبود جز یولیا تیموشنکو. فردی که با وجود مقاومت شدید پارلمان هفته گذشته توانست برای دومین بار بر کرسی نخست وزیری تکیه زند و در جایگاهی بنشیند که پیش از این مخالف سرسخت انقلابیون نارنجی و رهبر حزب مناطق، یاناکوویچ در اختیار داشت.
صعود دوباره این سیاستمدار جوان در حلقه بازیگران کهنه کار نارنجی ها پرسش ها و ابهام های زیادی را درباره تفکرات او و نیز طیف حامیان آشکار و پنهانش ایجاد کرده است. بدون شک تیموشنکو در قیاس با دولتمردان اوکراین ویژگی های متمایزی دارد. رفتار او در میدان سیاست حتی شباهتی به دولتمردان دیگر جمهوری های شوروی سابق ندارد.
او در وادی سیاست اوکراین نماد و نماینده کامل جریان لیبرال ها در این منطقه است و هیچ ابایی از این ندارد که جامعه اوکراین را که دارای ساختار دوگانه اسلاوی و اروپایی است فقط با شناسنامه وهویت اروپایی آن معرفی کند. از این لحاظ خط مشی تیموشنکو بیشتر با نسل اول سیاستمداران روسیه مانند کوزیروف (وزیر خارجه پیشین روسیه) شباهت دارد که اولویت نخست سیاست خویش را الحاق به سازمان ها و اتحادیه های اروپایی و ناتو اعلام کرده بودند.
پس از قریب یک دهه از افول آن نسل سیاستمداران آتلانتیک گرا در قلمرو شوروی سابق شاید عجیب ترین مسأله درباره رفتار سیاسی تیموشنکو این باشد که او در برهه ای پرچم گرایش به غرب و سیاست آتلانتیک گرایی درکی یف را برافراشته که نفوذ این جریان در این منطقه به کمترین حد ممکن رسیده است. حتی رهبران کهنه کار آسیای مرکزی و قفقاز هم که روزگاری در پی برقراری توازن میان دو گرایش «همگرایی با روسیه» و «نزدیکی به غرب» بودند پس از تجربه انقلاب های رنگی به یک تجدید نظر آشکار در این بخش از سیاست خویش دست زده اند. حاصل این تجدید نظر این شده که آنها از یک سو روابط خود با جبهه اروپا و آمریکا را عمدتاً به حوزه اقتصادی و انرژی محدود کرد ه ا ند و از طرف دیگر پیوندهای امنیتی و سیاسی خود با مسکو را در قالب چند پیمان مهم مانند بیشکک تقویت کردند.
بر این اساس است که تحلیلگران جمهوری های شوروی سابق با تردید به آینده سیاسی دولت تیموشنکو می نگرند. هم اکنون هاله ای از ابهام و شگفتی حول تحولات تازه اوکراین را فرا گرفته است.
تیموشنکو و دوستانش در شرایطی با اندیشه گرایش به غرب به قدرت بازگشته اند که کی یف در محاصره زنجیره ای از دولت های مخالف این گرایش واقع شده است و به عبارتی دولت نوپای اوکراین در این عرصه تنها مانده است. بدون شک در شکل گیری این وضعیت، بیش از همه نیروهایی که در تشکلی به نام بلوک تیموشنکو جمع شده اند نقش بارز ایفا می کنند و برای تحلیل مرحله جدید سیاست خارجی و داخلی اوکراین بیش از همه باید کاراکتر و کارنامه نخست وزیر جوان این کشور را بررسی کرد.
فردی که به داشتن اشتهای بی حد و حصر به کسب قدرت در اوکراین شهره است اما در عین حال عامه پسند ترین شعارها را برای جلب آرای مردم بکار می گیرد از جمله شعارهای دلفریب او این بود که «من فقط آن نوع سیاستی را پیشه خواهم کرد که قادر باشد کشور را احیا کند و از نوبسازد.»
زندگی و کارنامه بانوی سیاسی لیبرال ها از مبارزه بی وقفه او برای دستیابی به قدرت شهادت می دهد. تیموشنکو ۴۷ سال دارد و ناحیه دنیپراپیتروسک زادگاه او است. در همین شهر وی دانشگاه دولتی را در رشته اقتصاد به پایان برده است.
فعالیت کاری تیموشنکو در میانه سالهای ۸۰ قرن گذشته و ابتدا از حوزه تجارت شروع شد. اما در فرصت کوتاه سال ۱۹۹۱ وی رهبر و صاحب شرکت «بنزین اوکراین» شد که بعداً راه را برای تأسیس شرکت عظیم «سیستم های واحد انرژی اوکراین» هموار کرد.
خود وی این دوره فعالیت اش را چون یک مرحله پرش سیاسی برای خود ارزیابی می کند. او در این مرحله تجربه کار در شرایط اقتصادی بازرگانی و عرضه سرمایه این شرکت به بازار روسیه را فرا گرفت. در این مرحله او با شبکه های مافیای اقتصادی روسیه و اوکراین روبه رو می شود و پس از آن تصمیم به ورود به سیاست می گیرد.
نخستین آزمون فعالیت سیاسی تیموشنکو سال ۱۹۹۶ از عضویت در پارلمان اوکراین شروع شد و بعداً در عهد رئیس جمهوری پیشین این کشور، لئونیدکوچما، وی به سمت معاون نخست وزیر اوکراین در مسائل انرژی انتخاب گردید. تیموشنکو در سایت اینترنتی خود می گوید: عملکرد وی در این میدان سوء ظن مقام های وقت کی یف را بر می انگیزد و بعد از یک سال در ماه ژانویه ۲۰۰۱ وی از مقام اش برکنار می شود. با تقاضای دادستان کل اوکراین تیموشنکو بازداشت می شود، اما بعد از مدتی کوتاه به سبب اعمال فشارهای زیاد از اتهامات وارده، تبرئه می شود.
با شروع نخستین نغمه های انقلاب رنگی در اوکراین در ۲۰۰۴ تیموشنکو با قدرت رسانه های خبری غرب به چهره ای سرشناس در منطقه تبدیل می شود. او در جریان این جنبش لیبرالی پس از یوشچنکو نام دومین لیدر هواداران انقلاب رنگی را یدک می کشد. در این برهه است که قاطبه سیاستمداران اروپا و آمریکا طرف مذاکره تیموشنکو قرار می گیرند.
جورج سوروس یکی از معروف ترین سرمایه گذاران انقلاب های رنگی درباره او چنین گفته است: «تیموشنکو یک شکارچی دزدکی را می ماند که خود به حامیان جانوران در بیشه زار تبدیل شده است.»
به این صورت تیموشنکو به یکی از رهبران مهم نیرو های اپوزیسیون کشور تبدیل می شود و مبارزه را بر ضد رژیم لئونید کوچما، رئیس جمهور وقت این کشور شروع می کند. در سال ۲۰۰۴ تیموشنکو با حزب «اوکراین ما»، ویکتور یوشچنکو بر ضد تقلب نتایج آرا در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری کشور متحد می شوند و در نتیجه آنچه که به انقلاب نارنجی در اوکراین معروف است موجودیت می دهند و بعد از به قدرت رسیدن ویکتور یوشچنکو رئیس جمهوری، تیموشنکو نخست وزیر کشور اوکراین می شود.
اما صدارت تیموشنکو در این مقام کلاً هفت ماه ادامه یافت. اندکی بعد اختلاف در خانواده انقلاب رنگی اوج می گیرد و تیموشنکو از مقام خود برکنار می شود. او ناگزیر می شود که مدتی در حاشیه بسر برد. کناره گیری او در این مدت این نتیجه مثبت را برای تیموشنکو داشت که از عوارض شکست دولت یوشچنکو به عنوان رهبر انقلاب رنگی دامن خویش را مبرا نگه داشت تا جایی که در انتخابات اخیر با وعده اصلاح خط مشی کابینه انقلاب رنگی به صحنه بازگشت. به هر حال پس از دوسال دوری از سیاست اینک تیموشنکو دوباره به قدرت بازگشته است. او در پی انتخابات پارلمانی کشور و در نتیجه سازش نو با حزب رئیس جمهوری «ویکتور یوشچنکو» توانست به تشکیل اکثریت در پارلمان پرداخته و نهایتاً جویای کرسی نخست وزیری اوکراین شود.
به عقیده تحلیلگران سیاسی شخصیت تیموشنکو از زوایای مختلف بیانگر شرایط دوگانه ای است که جامعه اوکراین امروز درآن بسر می برد جامعه ای که هنوز به انتخاب درباره آینده سیاسی خویش مبادرت نکرده است و دائم در تضاد و کشمکش بسر می برد. بر این مبنا تیموشنکو نیز به اندازه دوستانش، دشمنان سرسخت دارد. اگر یک بخش سیاسی رفتار او را مقبول می پندارند، بخش دیگر عملکرد او را در حد تنفر نفی می کنند. بی گمان در کارزار سیاست، او خود را جسورتر از دیگر نماینده لیبرال ها، یوشچنکو نشان داده است. تحمل دوران حبس و نیز دو سال عزلت سیاسی حتی در عصر زمامداری دولت انقلاب نارنجی موجب شد که تیموشنکو گروه جدیدی از هواداران را در انتخابات اخیر گرد خود جمع کند.
با این وجود بسیاری از تحلیلگران معتقدند که تیموشنکو هنوز یک سیاستمدار صاحب ایدئولوژی در زمینه لیبرالیسم یا مدرنیسم نیست و شاید رمز کامیابی او این باشد که با طرح شعارهای مدرن خود را به عنوان نماد نسل تحول خواه اوکراین مطرح کرد و از این نظر حمایت همزمان جبهه غرب و نسل جوان کی یف را از آن خود کرده است.
به گفته نزدیکان تیموشنکو او در عرصه سیاست هنوز منافع و علایق اقتصادی خود را می جوید. هنوز هم در کرسی صدارت فعالیت های اقتصادی خویش را ترک نکرده و سیاست را همچون یک تجارت ارزیابی می کند.
مشکل بارز دیگری که دامنگیر تیموشنکو است روحیه برتری طلبی او است یعنی همان عاملی که موجب شد او نه تنها با کابینه کوچما که حتی با کابینه غربگرایان دچار تنش شود. وی همیشه نقش خود را بالاتر از منافع گروهی می داند. یک روزنامه نگار اوکراینی درباره او گفته است: تیموشنکو توان تشکیل گروه قوی سیاسی را دارد اما احزاب مولود اراده او سر از انحصار در می آورند که تمام فعالیت های حزب تنها برای منافع او به کار گرفته می شوند.
در حال حاضر تیموشنکو وعده داده است که به پیروی از حوادث سال ۲۰۰۵ تلاش خواهد کرد که اشتباهات گذشته خود را تکرار نکند در این راستا او اکنون به یک سلسله اصلاحات دست می زند که نگاه منفی مخالفانش را تعدیل کند. اما ناظران در کی یف نسبت به موفقیت برنامه های اصلاحی او با تردید می نگرند. ائتلاف او با یوشچنکو به گواهی تجربه سال های اخیر یک اتحاد شکننده است و هر آن ممکن است با بروز تندباد جمعیت ناراضی اوکراین و یا تحرک بلوک قدرتمند روس گرایان در حزب مناطق به هم بریزد.
مهین السادات صمدی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید