شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


گرایش به مصرف کالاهای وارداتی بی‌ارزش و تجملی


گرایش به مصرف کالاهای وارداتی بی‌ارزش و تجملی
دگرگونی جامعهء ایران در نیمهء دوم عهد ناصری، که در مدتی کوتاه اتفاق افتادیکی از علت‌های اصلی بروز انقلاب مشروطه بود. در واقع معیشت و شیوهء گذران زندگی خانواده‌های ایرانی در آن دوران (در نیمهء دوم سدهء سیزدهم هجری) ناگهان تغییر کرد.
اگر چه قناعت، صبر، سادگی، توکل و رضا به روزی مقسوم در باور مردم همچون گذشته استوار و پابرجا بود اما از سویی دیگر شرایط جدید افق‌های تازه پیش چشم مردم ایران گشود و بر سر سفرهء ساده و قانع آن‌ها مصرف‌های جدید نشاند. مصرف اجناس جدیدی که سابقه نداشت کم‌کم به تغییر سلیقه‌ها انجامید و لباس و اثاث و خوراک تازه به جامعه وارد کرد و با ورود هر مصرف تازه که قبلا نه وجود داشت و نه ضرورت، مصرف‌های تازه‌تر به خانوادهء ایرانی تحمیل شد. مثلا اگر کلاه جدیدی به خانوادهء ایرانی وارد شد به آن معنی نبود که فقط هزینهء خرید یک کلاه به هزینه‌های خانوار افزوده شده بلکه این مصرف تازه مصرف‌های دیگری را به دنبال می‌آورد و دستار و پیراهن و کفش و ردا و قبا را نیز دگرگون می‌سازد. شاید این گونه مصارف جدید در ابتدا بار چندانی بر دوش خانواده‌ها تحمیل نمی‌کرد اما با با گذر سال‌ها و افزون شدن و رنگارنگ شدن سفره این هزینه‌ها افزایش یافت.
به عنوان مثال «زری ویران» که در سال‌های نخست سلطنت ناصرالدین شاه از روسیه به ایران وارد می‌شد و از جنس نقره بود، اگر یک مثقال آن یک قران (هزار دینار) بود و پس از کهنه شدن می‌شد آن را به ۹۰۰ دینار فروخت در گذر سال‌ها از جنس مس شد و قیمت آن یک مثقال بیش‌تر از یک قران بود و پس از کهنه شدن هم نمی‌شد آن را فروخت.
جورج ناتائیل کرزن که کتاب معروفش «ایران و قضیهء ایران» را در سال ۱۸۹۰ میلادی نوشته به این مصارف تجملی و غیرضروری این گونه پرداخته: «بر اثر نفوذ سلیقهء اروپایی جواهرات، ساعت، درشکه، کالسکه و به خصوص پارچه و لباس از خارج وارد می‌گردد.»
ابریشم و ساتن و ماهوت تجملی است که اعیان از آن صرف‌نظر نمی‌کنند. لباس یک دهاتی ساده یا از مسکو وارد می‌شود یا از منچستر. و نیلی که برای چادر همسرش به کار می‌رود از بمبئی هندوستان وارد می‌شود.
«اعتمادالسلطنه» نویسندهء کتاب «الماثر و الاثار» را به مناسبت چهلمین سال سلطنت ناصرالدین شاه در حدود سال ۱۲۶۵ هجری خورشیدی نوشته است. او دربارهء ورود کالای تجملی اروپایی به خانه‌های ایرانی نوشته است: «امروز هیچ خانه‌ای از اغنیا و افراد طبقهء متوسط ایران نیست مگر این که به مقداری از اسباب زینت مابین افراط و اقتصاد آراسته شده باشد، از قبیل قنادیل بلورین و آبگینه‌های سنگی و ظروف و پرده‌های مطرز و میزهای ممتاز و صندلی‌های مخصوص و امثال ذالک... ارباب ثروت در داشتن مبل همی با هم تفاضل می‌کنند و تفاخر می‌نمایند.»
استاد محمدعلی جمال‌زاده در کتاب «گنج شایگان» نوشته: «با کمال تاسف باید اقرار کرد که گفتهء آنانی که می‌گویند از کاغذ قرآن-که دستور آسمانی ماست- گرفته تا چلوار کفن اموات خود محتاج به خارجیان هستیم عین حقیقت است و این حقیقت این است که گرمی بازار مصنوعات اروپا را که در ظاهر مقبول و قشنگ ولی در حقیقت دشمن پول و مایهء ننگ ایران است نباید فقط به بی‌مایگی نسبت داد بلکه این مساله نتیجهء فرومایگی بزرگان ایران است که پول متاع وطن را خوار شمرده و ناسنجیده مفتون رنگ و بوی ساخته‌های بیگانه شده و با کمال مباهات و سربلندی، عمارات خود را به زیورهای کودک فریب خارجه می‌آرایند و از فرط نادانی دامن دامن زر و سیم مملکت را که دارای قیمت ذاتی و دایمی هستند در عوض چیزهایی که در اندک زمان شکسته یا پوسیده و نابود می‌شوند به خارج می‌فرستند و هیچ وقت درصدد آن برنیامده‌اند که خودشان کارخانه‌ای برپا کنند و مایحتاج خود را خود تدارک کنند.
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید