سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

کوزوو در بن بست بحران هویت ملی


کوزوو در بن بست بحران هویت ملی
۱) تحولات دهه ۹۰ وشروع بحران بالکان
با شروع بحران بالکان در دهه۱۹۹۰، موضوع استقلال کوزوو به عنوان بزرگترین ایالت صربستان به موضوع محوری مسائل بالکان بدل شد.آنچه کمک نمود که مسئله کوزووبه موضوع محوری بالکان مبدل شود، قرارداد صلح دیتون منعقد آوریل۱۹۹۵ بود که میان جمهوری های بوسنی، کرواسی و صربستان و البته به منظور پایان دادن به برخی از مسائل بالکان به اجرا در آمد، اما عدم توجه مثلث صلح به مسئله کوزوو که همرا با به قدرت رسیدن اسلوبودان میلوسوویچ بود، زمینه را برای ایجاد نوعی مقاومت منفی کوزوو وتلاش برای استقلال آماده کرد. لذا کوزووکوشید که همچون جمهوری های دیگر بالکان (اسلوونی،بوسنی،صربستان،مونته نگرو،کرواسی ومقدونیه) به بحران هویت ملی خود پایان دهد. کوزووکه هویت ملی آن برای تغییر دروضع موجود حیاتی بود، از صربستان تقاضای استقلال نمود اما صربستان به این دلیل که بخشی از تمامیت ارضی خود را از دست می دهد، با خواسته کوزوو مخالفت کرد.البته تاقبل از شروع این مرحله از بحران، اقدام ومبادرت اسلوبودان میلوسوویچ در تحریک صرب های کوزوو علیه آلبانی تبارهای این ایالت کمک نموده بودکه موضوع خود مختاری کوزوو به تعلیق گراید و همراه با تنش به پیش رود. در مجموع مساعی میلوسوویچ دامنه بحران را به سال های ۱۹۹۷ و۱۹۹۸ کشاند و کار را تا بدان مرحله به پیش برد که زمینه برای ورود و دخالت اروپا وآمریکا به بحران آماده شود.اما بعد از باز شدن پای آمریکا و اروپا به بحران کوزوو، درگیری های میان صربستان و آلبانی تبارهای کوزوو مسئله این ایالت را جدی تر کرد. مسئله آن بود که میلوسوویچ نیروهای بلگراد را در حمایت از صربها بسیج کرده بود تا حیات سیاسی آلبانی تبارها بیشتر به محاق و انزوا گراید. به دنبال گسترش روبه تصاعد بحران کوزوو، گروه بین المللی تازه سازمان یافته متشکل از کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه، آلمان و ایتالیا از دولت صربستان تقاضا نمود که از ادامه کشتار صرف نظر کند، اما با امتناع دولت صربستان و شخص میلوسوویچ مواجه شد.
این امتناع موجبات ورود ناتو به بالکان را آماده کرد. به دنبال آن بعد از بمباران های سال ۱۹۹۹ کوزوو به وسیله ناتو، صربستان تحت فشاروضعیت موجود، شرایط ناتو را پذیرفت تا زمینه برای صلح کوزوو در دهم ژوئن ۱۹۹۹ آماده شود. با این مقدمات کوزوو از سال۱۹۹۹ و بعد از ادای صلح تحت نظارت سازمان ملل درآمد، اما موضوع استقلال آن همچنان در هاله ای از ابهام ومسئله اصلی بالکان باقی ماند. نظر به آنکه استراتژی دولت های بزرگ اروپایی ذی نفوذ در بالکان در جهت جلوگیری از مرزبندی های جدید این ایالت ها تمهید یافته بود، اما سرانجام این استراتژی ها نتوانست راه حلی را برای جلوگیری از مرزبندی های جدید در منطقه بالکان پیدا کند. در چنین شرایطی کوزوو شش سال را در وضعیت بلا تکلیفی به سر برد تا زمینه برای استقلال آن فراهم گردد. البته اوضاع به وجود آمده کوزوو در فرایند این ۶ سال چیزی جز برخوردهای خشونتآمیز میان آلبانی تبارها و اقلیت صرب نبود. با کشیده شدن این فضابه آگوست ۲۰۰۵ موضوع کوزوو دوباره مطرح شد، اما به رغم نشست های مکرر میان صرب ها و آلبانی تبارها و طرح دو ماده ای کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل مبنی بر خود مختاری و استقلال نتوانست نتیجه مطلوبی عاید بحران به جامانده والبته مزمن بالکان نماید.
۲) طرحی برای استقلال وعبور از بحران
بعد از تلاش نا فرجام کوفی عنان و بعد از آن که مذاکرات گروه های صرب و آلبانی تبارهای کوزوودر فرایند سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ بی نتیجه ماند، بحران کوزوو تحت میانجیگری و مدیریت مارتی آهتیساری نماینده سازمان ملل قرار گرفت. آهتیساری با تبیین وضعیت کوزوو وگزارش اوضاع آن به سازمان ملل،استقلال کوزوو البته تحت نظارت بین المللی را تنها راه حل اجتناب ناپذیر دانست. استقلال کوزوو تحت نظارت بین المللی متضمن به حد اقل رساندن پیامدهای بحران کوزوو بود.اما مجرد تلاش آهتیساری در روند استقلال، زمینه برای مخالفت شدید روسیه فراهم شد. اما مسئله آن بود که دخالت آمریکا و غرب به عنوان ضلع دیگر مسئله بخواهد از استقلال کوزوو حمایت به عمل آورد. در حقیقت غرب بی فایده نمی دید که بخواهد از مقاومت روسیه در برابر استقلال کوزوو به فرصتی برای دخالت و تحکیم پایه های نظامی وسیاسی خود در بالکان استفاده کند.آنچه آمریکا را در مواجهه با چالش های روسیه یاری می داد حمایت ناتو بود و آمریکا که خود را مستظهر به این حمایت می دید از بحران کوزوو و ماجرای استقلال آن به فرصتی برای ایجاد تهدید علیه مواضع و منافع روسیه و کشورهای جنوب شرق اروپا استفاده کرد.نظر به آنکه طرح مارتی آهتیساری نماینده سازمان ملل پس از ۱۴ ماه تلاش با ضلع سوم تروئیکای کوزوو(روسیه) بی نتیجه ماند، ویسلاو کوشتونیتسا نخست وزیر صربستان وبوریس تادیچ رئیس جمهور این کشور برمدل و الگوی جدیدی چون الگوی هنگ کنگ در استقلال کوزوو تاکید ورزیدند که بنا به دلیل عدم وجود ارتباط منطقی میان آرمان های دو الگو، نتوانست متضمن ایجادنتیجه ای مطلوب برای بحران مزمن بالکان باشد. چنین شرایط مبتنی بر قیاس مع الفارق در فرایند موضوع، ابتکار عمل را به دست آکیم چکو نخست وزیر کوزوو داد تا خواهان استقلال یک جانبه از طرف کوزوو باشد.
قراین نشان می دهد که پشنهاد آکیم چکو در اعلام استقلال یک جانبه قبل از هر چیز در سایه حمایت اتحادیه اروپا به عنوان ضلع تاثیرگذار تروئیکای کوزوو تمهید یافته است.به عبارت دیگر آکیم چکو برای نتیجه بخش بودن طرح خود به حمایت اتحادیه اروپا و کشورهایی چون فرانسه و انگلیس چشم دوخته است، علی الخصوص به فرانسه که قرار است ریاست اتحادیه اروپا را در جولای ۲۰۰۸ بر عهده بگیرد. نظر به آنکه در نگاه غرب، کوزوو در شرایط کنونی قدم های لرزانی را به سوی استقلال بر می دارد، این گونه می نماید که استقلال کوزوو و موافقت نهایی روسیه در قبول یک کوزووی مستقل بتواند تنها راه پایان دادن به مناقشات هشت ساله بالکان باشد، بر این اساس شاید تکاپوی آکیم چکو وطرح او مبنی بر استقلال یک جانبه و موافقت نهایی روسیه و البته با در نظر گرفتن تبعات آن بتواندفرصت را به هاشم تاچی بدهد که به تازگی و در فرایند برگزاری انتخابات پارلمانی به پیروزی رسیده است ومحقق است که بتوان با اندکی تسامح پیروز تاچی و موافقت نهایی روسیه را گامی برای استقلال کوزوو وپایانی برای بحران بالکان دانست.
۳) چرایی وتوی روسیه از استقلال کوزوو
روسیه در اولین فرصت به جهت حمایت از صربستان با استقلال کوزوو مخالفت کرد وآن را تهدیدی برای ثبات و امنیت منطقه دانست. در نگاه روسیه استقلال کوزوو،شرایط را برای کانون های دیگر بحرانی کانون های چون چچن، اینگوش، ترانس دنیستر ویا کانون هایی که شرایط کوزوو را دارا بوده اند فراهم می کرد.
پس بنا به آنچه که ناظران مسائل بالکان عنوان نموده اند، دلیل اصلی مخالفت روسیه از استقلال کوزو نه به خاطر دلسوزی برای صرب هاست، بلکه بیشتر هراس از تاثیرسوی استقلال وتسری آن به سایر کانون های بحران بوده است. لذا روسیه در روزگار حاضر پیش نویس قطعنامه اعطای استقلال به کوزوو را که به وسیله غرب تمهید یافته، مکرر وتو نموده است. در کنار این دلیل، باید مسئله استقلال وتمامیت ارضی صربستان را به دلیل اصلی ومورد نظر روسیه افزود. صربستان از آنجایی که کوزوو را بخشی از تمامیت ارضی خود می داند، از اعطای استقلال کوزوو امتناع می ورزد. شاید بتوان دلیل دیگر این مخالفت را به دور خیز جدید آمریکا و گسترش خزنده آن به حیات خلوت کرملین دانست که به بهانه مبارزه با تروریسم وحفاظت از نظام نوین بین الملل در حوزه های پیرامونی روسیه وارد شده است.
انقلاب های مخملی در سه حوزه قفقاز، دریای سیاه و آسیای مرکزی (گرجستان، اکراین و قرقیزستان) دلیلی بر این مدعاست.در حوزه بالکان نیز روسیه واقف است که غرب در حمایت از استقلال کوزوو در صدد گسترش هژمونی وپیوند دادان برخی از جمهوری های بازمانده و غیرمستقل به ناتو است، تا بتواند پایه های منافع خود را مستحکم نماید. لذا می کوشد که با وتوی پیش نویس استقلال از فرار این جمهوری ها وگرویدن به دامن ناتو جلوگیری کند.
از بعد دیگر روسیه واقف است که نتیجه عملی تعقیب چنین سیاستی ازسوی غرب متضمن ایجاد بحران و فضای ملتهب در منطقه خواهد شد که نفع روسیه نیست. خشونت های نژادی بهارپریشتینا دلیل روشنی بر این مدعاست.
۴) چرایی حمایت غرب از استقلال کوزوو
تردیدی نیست که دلیل حمایت وموافقت غرب در استقلال کوزوو، همنوایی با آلبانی تبارهای طرفدار استقلال کوزووست، ضمن آن که غرب از این حمایت هدفی ندارد که بخواهد دامنه نفوذ خود را در منطقه بالکان گسترش دهد. البته غرب در فرایند این همنوایی نظم جدیدی را برای استقلال و عبور از بحران هویت کوزوو تعریف کرده است. برای نمونه غرب در سایه مساعدت و استعانت اتحادیه اروپا از فاصله مارس ۲۰۰۷ دور جدیدی از مذاکرت را برای تعیین سرنوشت ضرب الاجل کوزوو تدارک دیده است و با ارجاع پرونده استقلال کوزوو به شورای امنیت سازمان ملل در این انتظار به سر می برد که تلاش و مساعی آن نتیجه دهد.البته غرب این اقدامات تمهیدی خود را فقط تا به این حد و مرحله منحصر نکرد وبه آن جهت که مسئله استقلال کوزوو به الگویی برای کانون های دیگر بحران مبدل نشود،استقلال کوزوو را بخشی از فرایند تجزیه یوگسلاوی توصیف نمود. نباید فراموش کرد که عمده ترین چالش اتحادیه اروپا، همین ارجاع پرونده استقلال کوزوو به سازمان ملل است که محتملا با توجه به نقش و قدرت روسیه در این سازمان مورد وتوی این کشور قرار خواهد گرفت.
بنابراین و در سایه فراهم کردن این مقدمات، اتحادیه اروپا به شرط به حداقل رساندن اختلافات خود با تروئیکای کوزوو و ضلع پراهمیت آن (روسیه) چاره ای ندارد که بخواهد در اواسط ماه مارس ۲۰۰۸ خود را در مواجهه با استقلال کوزوو ببیند، چراکه هر گونه تعلل در فرایند استقلال وتداوم شرایط موجود، موجب خارج شدن کنترل اوضاع از دست ناتو واتحادیه اروپا خواهد شد که مسلما به نفع امنیت منطقه نیست و نخواهد بود.
نویسنده : صلاح الدین هرسنی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید