چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


گفتگو با محمد علی مجاهدی شاعرونویسنده سیری در گوشه های شعر آیینی


گفتگو با محمد علی مجاهدی شاعرونویسنده سیری در گوشه های شعر آیینی
شعر آیینی به دلیل گستردگی و ویژگی های خاص خود به عنوان یک مقوله مستقل همواره مد نظر منتقدین ادبی و همچنین شاعران بوده است.
توجه نسل جوان و فعالیت در این عرصه خود گواه اهمیت به درک آن توسط شاعران جوان است.با توجه به نزدیکی با عید غدیر ،گفتگویی با استاد محمد علی مجاهدی از شاعران و نویسندگان برجسته و نام آشنای ادبیات آیینی و همچنین دبیر« جشنواره ادبی غدیر» صورت پذیرفته تا سیر و جریان حرکتی ودسته بندی شعر آیینی را به صورت منسجم در اختیار داشته باشیم.
از این نویسنده تا کنون بیش از چهل اثر با موضوعات مجموعه شعر،تذکره، مقابله و تصحیح و همچنین تحقیق و شرح حال به چاپ رسیده است.
مجموعه شعرهای «یک صحرا جنون یک دریا عطش»(مجموعه شعر عاشورایی)،«سیری در ملکوت»،«آسمانی ها»،«مقابله،تصحیح و تعلیقات دیوان حافظ» و آثار تحقیقی همچون« سیمای مهدی موعود در آیینه شعر فارسی» و« شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی» از دیگر نوشته های استاد محمد علی مجاهدی است.
یکی از آثاری که به آن می توان اشاره کرد کتاب «در محضر لا هوتیان » است که در شرح احوال و کرامات و شیوه سلوکی عارف روشن ضمیر« حضرت جعفر آقا مجتهدی» بوده که در سال ۱۳۸۳ به چاپ رسیده و تا کنون بیش از ۲۷ بار تجدید چاپ شده است.
آخرین اثر تحقیقی وی نیز با عنوان «سیری در قلمرو نبوی »است که در مرحله چاپ است.
پیش از آنکه به مقوله های مرتبط با شرع «غدیر» بپردازیم ، اگر موافق باشید در آغاز این گفتگو اولین سؤال را این گونه مطرح کنیم که :
▪ شعر آیینی چگونه شعری است و وجه تمایز آن از دیگر انواع شعر کدام است؟
- شعر آیینی به لحاظ ساختار بیرونی ، وا ژه آرایی ، آرایه های لفظی و معنوی ، سبک های مختلف ادبی و آنچه که مربوط به شاکله لفظی شعر است، هیچ تفاوتی با سایر اقسام شعر ندارد و وجه تمایز آن فقط در موضوعاتی است که به تصویر می کشد و به بیانی روشن تر ، شعر آیینی از جهت معنوی و محتوایی سمت و سویی کاملاً دینی دارد.
▪ با این وصف چه مقوله هایی اجازه ورود در قلمرو موضوعی شعر آیینی دارند؟
هر موضوع که به نحوی متأثر از آموزه های وحیانی ملهم از متون متین روایی ، فرهنگ عترت و ولایت و تاریخ اسلام باشد، می تواند در قلمرو موضوعی شعر آیینی حضور داشته باشد و به عنوان یک شهروند در این قلمرو پهناور شناخته شود.
▪ بر این اساس ، قلمرو و موضوعی شعر آیینی به دو حوزه «مناقبی» و «ماتمی» محدود نمی گردد و برای آن می توان عرصه های دیگر را از نظر موضوعی در نظر گرفت؟
- کاملاً درست است ، به همین جهت در یک نگاه کلی و کلان می توانیم مقوله های مطرح در شعر آیینی را که صبغه مذهبی دارند - در سه قلمرو موضوعی مورد مطالعه قرار دهیم و برای هر یک از این قلمرو ها نیز زیر مجموعه هایی را نظر بگیریم.
▪ این سه قلمرو کدامند ؟
- در شعر آیینی با سه قلمرو مهم موضوعی رو به رو هستیم که مرزهای مشخصی دارند :
اولین آن مقوله هایی که فطرتی قدسی ، ملکوتی و فرا خاکی دارند و از هیمنه ای ماورایی و کبریایی برخوردارند.مانند موضوعات مربوط به توحید، خداپرستی ، نیایش و ستایش ذات ربویی که در شعر فارسی حضوری دیرینه دارند. شعری که به مقوله هایی از این دست می پردازد، با عنایت به محتوایی که دارد می توان آن را «شعر ماورایی» و یا «شعر کبریایی» نامید.
دومین بخش مقوله هایی که به کار بستن آنها، هم رهایی آدمی را از شر شیطان درونی و اهریمن نفس به دنبال دارد و هم به رهایی انسانها از دام شیاطین بیرونی، قدرت های خود کامه و استکبار جهانی می انجامد، یعنی این مقوله ها دارای دو بعد «فردی» و «اجتماعی»اند نتیجه عمل کردن به آنها عاید «فرد» و «جامعه»
می گردد. مانند موضوعات مرتبط با خودسازی ، خویشتن پیرایی ، اخلاقی ، تربیتی ، اجتماعی، دانش اندوز، حکمت، معرفت، اعتراض، مقاومت، دفاع، جهاد و شهادت، که به تعداد این عناوین می توان برای »شهر رهایی» زیر مجموعه هایی را به لحاظ موضوعات خاص در نظر گرفت و برای هر کدام از آنها، شاهد مثال های فراوانی را ارایه کرد.
و سومین قسمت مقوله هایی است که به ذوات مقدس حضرات معصومین «علیهم السلام» خاندان عترت و اولیای خداوندی اختصاص دارند، که گاه صبغه «مناقبی صرف» به خود می گیرند و گاه حالت «ماتمی صرف» دارند و هر از گاه نیز به سایر آفاقی که در گستره وجودی این مقربان در گاه ا لهی است، پرداخته می شود. مثل کلمات قصار، ادعیه ماثوره، رهنمودها . شعر که به لحاظ معنوی و محتوایی در این محدوده حرکت می کند، «شعر ولایی» نام دارد و مهم ترین زیر شاخه های آن عبارت اند از : شعر نبوی ، شعر علوی ، شعر فاطمی، عاشورا ، شعر بقیع، شعر رضوی و شعر مهدوی.
▪ طبق این تقسیم بندی جامعی که از شعر آیینی در حیطه موضوعی ارایه گردید، طبعاً «شعر غدیر» باید از زیر مجموعه های «شعر علوی»باشد. لطفاً در این مورد توضیح دهید؟
ـ اگر ابعاد بر جسته وجودی و فراز و نشیب هایی را که امام علی (ع) در طول ۶۳ سال پشت سر نهاده اند به پازلی تشبیه کنیم هر بعد از ابعاد شخصیتی آن حضرت یا وقایع خوشایند و یا ناگواری که با آن رو به رو بوده اند، به منزله قطعه های مختلف این پازل اند که وقتی به صورتی منطقی در کنار هم چیده می شوند، تصویری از این ابر مرد را به ما ارایه خواهند داد.
رخدادهای بزرگ و حماسه آفرینی چون ولادت آن حضرت در خانه کعبه، هجرت، فتح مکه و نقش آن امام همام در این پیروزی ، حضور تأثیر گذار و سرنوشت ساز امام علی (ع) در غزوه ها، حادثه تلخ و رحلت رسول گرامی اسلام (ع) و ماجرای سقیفه، شهادت حضرت زهرا (س) و غربت علی (ع)، خانه نشینی ها، شب زنده داری ها و یتیم نوازی ها، مناجات علی (ع) ، ارایه الگوی کاملی از حکومت اسلامی در دوران کوتاه زمامداری، خدا محوری ، عدالت مداری، بدعت ستیزی، مبارزه با نهروانیان و خوارج، نهج البلاغه : کلامی دون کلام خدا و مافوق کلام بشری، معجزات و خوراق عادات و بالاخره شهادت آن بزرگوار در محراب عبادت و از همه مهم تر: مظلومیت علی (ع) هر کدام می تواند به عنوان سوژه شعر قرار بگیرد و عناوینی از قبیل : شعر ولادت ، شعر هجرت ، شعر سقیفه، شعر ولایت ، شعر حماسیه و مقاومت ، شعر شهادت را به خود اختصاص دهد که به لحاظ موضوعی در عرصه شعر علوی حضور چشمگیری دارند.
▪ از اولین غدیریه ها برای مان بگویید.
ـ کهن ترین غدیریه منظمی که در حافظه تاریخی شعر عرب به ثبت رسیده، متعلق به حسّان بن ثابت - شاعر پرآوزه عرب و از اصحاب رسول گرامی اسلامی (ص) است که در سال حجه الوداع و در غدیر خم، پس از معرفی امام امیرالمومنین علی (ع) به عنوان وصّی بلافصل رسول خدا (ص) سروده شده است :
نادیهم یوم الغدیر نبیأمب خّم و اسمع ب الّرسول منادیاً
هنگامی که حسان بن ثابت سروده بالبداهه خود را در گرماگرم غدیر برای پیامبر اسلام (ص) خواند، او را مورد عنایت و نوازش قرار دادند و فرمودند :
لا ز لت مؤیّداً ب روح القدوس ما نصر تنا ب لسا ن ک.
یعنی تا زمانی که ما را با زبان خود (شعر خود) یاری می کنی ، جبرئیل مؤید و مددکار تو خواهد بود.
در پیشینه مکتوب شعر فارسی، ابو منصور محمد دقیقی طوسی (متوفای ۳۴۱ هـ . ق) اولین سخنور پر آوازه ای است که از امیر مومنان علی(ع) به عنوان«امیر روز غدیر» یاد کرده است:
کبوس وار بگرید همی با چشم آلوس
بسان فرّخ شهبا، امیر روز غدیر ...
علی رغم اختلافی که در ضبط این بیت در متون کهن فارسی وجود دارد، آن را باید کهن ترین شعر فارسی در رابطه با ماجرای تاریخی «غدیر» تلقی کرد.
ابوالحسن مجدالدین کسایی مروزی (متوفای ۳۹۱ هـ . ق) از موالیان اهل بیت علیهم السلام بوده و در دیوانی که از او به چاپ رسیده ، اشعار ولایی فراوانی را می توان مشاهده کرد. کسایی پس از رسول خدا (ص) بالاترین مقام برای امیرمومنان علی(ع) قائل بوده و او را «امامت امت» و «افضل امت» معرفی می کند و تولای آن حضرت را امری ضروری واجب می داند :
مدحت کن و بستاری کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بود داد همه کار
آن کیست بدین حال؟ که بوده ست و که باشد
جز شیر خداوند جهان حیدر کراّر
□□□
فهم کن گر مومنی فضل امیر المومنین
فضل حیدر، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
فضل ن کس کز پیمبر بگذری ، فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتقین ...
آن : نبی وز انبیا کس نی به علم او را نظیر
وین : اما امت آمد، و زهمه امت گزین...
بی تولای علی و آل او ، دوزخ تو راست
خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلدبرین...
حکیم ابوالقاسم (متوفای ۴۱۱ هـ . ق) بزرگترین حماسه سرا در عرضه جهانی در شاهنامه از وجود نازنین مولای متقیان علی (ع) به عنوان خاص «وصی» یاد کرده است :
حکیم این جهان را چو دریا نهاد برانگیخته موج از و تند باد
دو هفتاد کشتی ، بر او ساخته همه بادبان بر افراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس بیا همه راسته همچو چشم خروس
محمد بود اندرون با علی همان اهل بیت نبی و «وصی»
خردمند کز دور دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن کس از موج بیرون نخواهد شدن
به دل گفت : اگر با نبی و «وصی» شوم غرقه ، دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر خداوند تاج و ولوا و سریر ....
اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و «وصی»« گیر جای
گرت زین بد آید ، گناه من است چنین است آئین و راه من است
برین زارم و هم برین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم
هر آن کس که در دلش بغض علی است
ازو زارتر جهان ، زار کیست؟ ...
منوجهری دامغانی (متوفای ۴۳۲ هـ . ق) که در شمار بزرگ ترین چکامه سرایان فارسی زبان است، با بهره گیری هنگام از صنعت «ایهام» به قدر و منزلت شامخ علوی و «غدیر» اشاره ای دارد:
کس را خدای ، بی هنری مرتبت نداد
بیهوده هیچ سیل نیاید سوی غدیر
باشد همو بزرگ ، چنو روز او بزرگ
باشد شقی : حقیر و چنو روز او : حقیر
و هم او در چکامه دیگری از علی (ع) به عنوان «مرد غدیر خم» یاد کرده است:
آهنی در کف ، چون «مرد غدیر خم»
به کت ف باز فکنده سر هر دو کم ...
از خواجه عبدالله انصاری (متوفای ۴۸۱ هـ. ق) عارف بزرگ و مطرح سده پنجم ، چند رباعی بر جای مانده که رایحه توحیدی و ولایی دارند. در این رباعی از وجود نازنین مولا علی (ع) به عنوان «ولی» یاد می کند و بر این باور است که جانشینی بلافصل آن حضرت بر اساس نصّ جلّی (وحی منزل) مبتنی است :
«رباعی»
ای خوانده تو را خدا : «ولی» ادرکنی
بر تو زنبی، «نصّ جلّی» ادرکنی
دستم تهی و لطف تو بی پایان است
یا حضرت مرتضی علی ! ادرکنی
حکیم ناصر خسرو قبادیانی (متوفای ۴۸۱ هـ . ق) که اعتقادی ژرف به ولایت امیر مومنان علی (ع) دارد در جای جای دیوانش به منقبت آن حضرت و اهل بیت نبوی پرداخته و آشکارا از رخداد شگرف «غدیر» سخن به میان آورده است :
شرف مرد، به هنگام پدید آید از او
چون پدید آمد تشریف علی روز غدیر
بر سر خلق ، مر او را چو «وصی» کرد نبی
این : به اندوه در افتاد از و آن : به زحیر ! ...
او سزاید که «وصی» بود نبی را ، در خلق
که برادرش بد و ، ب ن عم و داماد و وزیر ...
□□□
بیاویزد آن کس به غدر خدای که بگریز از عهد روز غدیر
چه گویی به محشر اگر پر سدت از آن عهد محکم بشر یا شبر ...
ابوالمفاخر رازی (متوفای ۵۱۱ هـ . ق) در چکامه فاخر رضوی خود از «امیر غدیر» یاد کرده است :
با مرصّع بسوخت ، مرغ ملمّع بدن
اشک زلیخا بریخت یوسف گل پیرهن ...
کرده زخارا : خمیر، همچو «امیر غدیر»
از کف پیر فطیر، پشت تنور دمن ...
حکم شنایی غزنوی (متوفای ۲۵ هـ .ق) شاعر بلند آوازه و عارف والاقدر سده پنجم و واویل سده ششم ، در دیوان اشعار و نیز منظومه عرفانی حدیقه الحقیقه خود، بارها به دفاع از حریم امیرمومنان علی (ع) برخاسته و با براهین عقلی و نقلی و صایت آن حضرت را اثبات کرده است - برای نمونه :
نامش ، از نام یا مشتق بود هر کجا رفت، همرهش حق بود
مر نبی را ، وصّی و هم داماد جان پیغمبر از جمالش شاد
آل یاسین ، شرف به او دیده ایزد او را به علم، بگزیده
نایب مصطفی به روز غدیر کرده در شرع مر و را به امیر
بهر او گفته مصطفی به ا لاه کای خداوند : «وال من والاه»
هر که تن دشمن است و یزدان دوست داند «اّلراسخون فی العلم» اوست
دل او : عالم معانی بودلفظ او : آب زندگانی بود
تنگ از آن شد بر او جهان سترگ
که جهان ، تنگ بود و مرد ، بزرگ
شهاب الدین ادیب صابر ترمذی (متوفای ۵۴۶ هـ . ق) از موالیان اهل بیت علیهم السلام بوده و از این که به خاظر شرایط ناگوار حاکم بر جامعه گاهی ناگزیر از تقّیه می شده ، خاطری ملول و مکدّر دارد :
... از آن که معتقد مرتضی و فاطمه ام که زین حصول درج باشد و خلاص درک
ز روزگار به دردم ، زدوستان محروم چو مرتضی زامامت، چو فاطمه زفدک
□□□
ز صد هزار محمد که در جهان آید یکی به منزلت و جاه، مصطفی نشود.
اگر که عرصه عالم پر از علی گردد یکی به عمل و شجاعت چو مرتضی نشود
جلال الدین محمد مولوی بلخی (متوفای ۶۷۰ هـ . ق) در مثنوی کبیر و ماندگار خود بارها به محضر آن حضرت عرض ادب کرده و او را «حسن القضا» معرفی می کند :
... زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود، و آن علی ، مولا نهاد
گفت : هر کس را منم مولا و دوست ابن عّم من علی ، مولای اوست
کیست مولا؟ آن که آزادت کند بند رقّیب زپایت وا کند ...
از علی آ«وز، اخلاص عمل شیر حق را دان مّنزه از دغل
در غزا، بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت بر روی علی افتخار هر نبّی و هر ولی
آن خدو زدبر رخی که روی ماه سجده آرد پیش او در سجده گاه ...
در شجاعت ، شیر ربّانی ستی در مروّت ، خود ندانم کیستی؟
ای علی که جمله عقل و دیده ای شمه ای واگو از آنچه دیده ای ...
راز بگشا ای علی مرتضی ای پس از سوءالقضا ، حسن القضا
چون تو با بی آن مدینه ی علم را چون شعاعی، آفتاب حلم را
بازباش از باب رحمت تا ابد
بارگاه «ماله کفواً احد»
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی (متوفای ۶۹۰ هـ .ق) پس از سول خدا (ص) ، امامت و خلافت را حق علی (ع)
می داند :
علی کو را خدا بی شک ولی خواندبه امر حق، ولی کردش پیمبر ...
گهی بر دوش احمد بود پایشگهی بر تارکش از علم افسر ...
به آن روزی که وحی آمد نبی راکه از پالان اشتر ساخت منبر
که : بعد از مصطفی در کل عالمنبد فاضل تر و بهتر زحیدر
پس از احمد، امام حق علی دانکه بود او نفس معصوم مطهّر
مسلّم شد «سلونی» گفتن او
که علم مصطفی را بود او، در ...
این سیری بود کوتاه و گذرا در «غدیریه ها» و «غدیر واره ها»یی که از سده چهارم تا پاین سده هفتم در پیشینه مکتوب شعر کهن آیینی در زبان فارسی آمده ، که ناچاریم به خاطر حوصله تنگ از ادامه بحث باز مانیم.
سید روح الله نور موسوی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید