پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


به صورت خود سیلی نزن!


به صورت خود سیلی نزن!
بعضی‌ها به گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار حقّی بر فضایی که اشغال کرده‌اند ندارند. بعضی‌ها طوری حرف می‌زنند که انگار قصدشان این است که صدایشان را نشنوید. بعضی‌ها طوری رفتار می‌کنند که انگار حق زندگی کردن و موجودیت داشتن را به خود نمی‌دهند. در همه این موارد فقدان ابراز وجود در منتهای خود است. نداشتن عزّت‌نفس در این اشخاص مشهود است.
در برنامه روان‌درمانی وقتی این اشخاص مطمئن‌تر، حرکت کردن و حرف زدن را می‌آموزند بدون استثنا عزّت‌نفس‌شان بیشتر می‌شود.
امّا در همه مظاهر، ابراز وجود نکردن تا این حد مسلّم نیست. زندگی اشخاص پر است از سکوت کردن، تسلیم شدن و بیان ننمودن احساسات و باورهایی که شأن و منزلت انسانی را خدشه‌دار می‌سازد. وقتی خود را ابراز نمی‌کنیم و حرف‌مان را نمی‌زنیم، وقتی در دفاع از ارزش‌هایی که به آن اعتقاد داریم حرف نمی‌زنیم. احساسات خود را جریحه‌دار می‌کنیم.
این دنیا نیست که با ما چنین می‌کند، خود ما هستیم که با خود این‌گونه رفتار می‌کنیم.
مرد جوانی در تاریکی سالن سینما می‌نشیند و به شدت تحت تأثیر نمایش است. داستان فیلم به ‌قدری او را تحت تأثیر قرار می‌‌دهد که اشکش سرازیر می‌شود. می‌داند که هفته ی بعد مجدداً به تماشای این فیلم خواهد آمد. در بیرون از سالن به یکی از دوستانش برمی‌خورد که او هم فیلم را دیده است. با هم سلام و احوالپرسی می‌کنند. نگاهی به چهره ی دوستش می‌اندازد می‌خواهد بداند که او تا چه اندازه تحت تأثیر فیلم واقع شده است. امّا از چهره او چیزی معلوم نیست. دوستش می‌پرسد: «نظرت درباره فیلم چیست؟» مرد جوان ناگهان احساس هراس می‌کند. نمی‌خواهد حقیقت را بگوید. از این رو به جای این‌که بگوید: عالیست خیلی از آن خوشم آمد. می‌گوید : «ای بد نبود» این مرد متوجه نیست بی آن‌که بداند بر صورت خود سیلی زده است. خودش نمی‌داند امّا عزّت‌نفس فروکش کرده‌اش این را به خوبی می‌داند.
بعضی‌ها چنان رفتار می‌کنند، که انگار حقّی بر فضایی که تصرف کرده‌اند ندارند.
زنی در یک ضیافت می‌شنود که کسی در زمینه ی تبعیض نژادی حرف زشتی می‌زند. دلش می‌خواهد بگوید: «بسیار توهین‌آمیز است». امّا دلش نمی‌خواهد مخالفتی را برای خودش بخرد. در حالیکه خجالت می‌کشد، چشمانش را متوجه نقطه ی دیگری می‌کند. بعداً در مقام توجیه رفتارش می‌گوید: «مگر چه تفاوتی کرد. مرد احمقی بود.» امّا عزّت‌نفس او می‌داند که خدشه‌دار شده است.
دانشجوی کالج در جلسه ی سخنرانی یک نویسنده که آثارش را او کاملاً می‌پسندد شرکت می‌کند. بعد از سخنرانی به جمع کسانی که نویسنده را احاطه کرده‌اند تا از او سوالات خود را بپرسند می‌پیوندد. می‌خواهد به این نویسنده بگوید که چقدر از کتاب‌های او لذت می‌برد، چقدر در زندگی او تأثیر گذاشته‌است. امّا سکوت می‌کند. با خود می‌گوید : «چه فایده که این‌ها را بگویم او می‌داند که نویسنده مشهوری است، حرف‌های من تأثیری ایجاد نمی‌کنند. خانم نویسنده به او نگاه می‌کند امّا او هم‌چنان سکوت کرده باقی می‌ماند. ترس بر او غالب می‌شود با خود می‌گوید: «اگر حرف نزنم بهتر است.»
زنی از شوهرش حرفی می‌شنود که به نظرش می‌رسد درست نیست. احساس می‌کند که باید در مقام مخالفت با او حرفی برند و نظرش را بگوید، امّا نگران است. می‌ترسد خدشه‌ای به ازدواجش وارد شود. می‌ترسد اگر حرفی بزند ، شوهرش حرف او را به حساب مخالفت علیه خود در نظر بگیرد. مادرش قبلاً به او آموخته «زن خوب از شوهرش حمایت می‌کند.» یکبار هم از کشیش شنیده که می‌گفت: «رابطه ی زن با شوهرش باید مانند رابطه مرد با خدا باشد.» هنوز خاطره این گفته‌ها در ذهنش طنین‌انداز است. از این رو سکوت می‌کند و حرفی نمی‌زند.
خیانت در حق خود اغلب در رابطه با کسانی اتفاق می‌افتد که به آن‌ها بیش از دیگران نزدیک هستیم.
● شجاعت
اقداماتی که عزّت نفس سالم را حمایت می‌کنند خود، ابراز عزّت‌نفس سالم به حساب می‌آیند. ابراز وجود کردن هم بر عزّت‌نفس می‌افزاید و هم خود ابراز‌گر عزّت‌نفس است.
اشتباه است اگر به کسی که از خود مطمئن است نگاه کنیم و بگوییم: «برای او ابراز وجود کردن ساده است. زیرا از عزّت‌نفس خوبی برخوردار است.» یکی از راه‌های افزایش عزّت‌نفس خودابرازی در شرایطی است که در انجام آن به این سادگی میسّر نیست. در بسیاری از مواقع ابراز وجود نیازمند شجاعت است.
منبع : بر گرفته از کتاب روان شناسی عزت نفس
ناتانیل براندن - با تغییر و تلخیص
http://loud۲.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید