پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


عطر سنبل، بوی کاج


عطر سنبل، بوی کاج
اگر آدم کنجکاوی باشید، می دانید که کریسمس ارامنه کمی دیرتر از هم کیشان خارجی شان است؛ حدوداً ده روز. یعنی در حالی که اکثر مسیحی های دنیا (از کاتولیک ها و پروتستان ها گرفته تا گروه عمده یی از ارتدوکس ها) ۲۵ دسامبر را روز ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) می دانند، پیروان کلیسای مستقل ارامنه ۶ ژانویه را کریسمس می گیرند.
با وجود این اختلاف، سال نو مسیحی از همان شب اول ژانویه آغاز می شود و با مراسم خاص خودش همراه است. ارامنه ایران که بخش اصلی مسیحیان کشور را تشکیل می دهند، این روزها برای تدارک جشن هایشان سخت در جنب و جوش اند. در «ده متری ارامنه» واقع در خیابان خواجه نظام، جایی که همیشه بوی قهوه تازه آسیاب شده آدم را مست می کند، بازار خرید و شادباش گفتن به زبان اصلی گرم است،
پشت شیشه اغلب مغازه ها تراکت هایی چسبانده شده که کنار عکس رنگی چند جوان شنگول ارمنی، زمان و مکان جشن و اجرای موزیک زنده آنها را اعلام می کند. بهترین برنامه ها را باید در باشگاه «آرارات» سراغ گرفت؛ آنجا علاوه بر برپایی بازارچه خیریه (با کلی خوراکی مخصوص و کاردستی های ظریف)، بهترین گروه های موسیقی ارمنی برنامه خواهند داشت. دو سه شب اجرا در سالن سرپوشیده باشگاه، که البته جشن مفصلی است و به موزیک تنها اکتفا نمی شود. در ضمن، این برنامه ها ورودی های گرانی هم دارند که هر سال صفرهای بلیت شان بیشتر می شود.
آرارات را که می دانید؛ نام رشته کوهی ا ست در ارمنستان که دو قله ماسیس کوچک و ماسیس بزرگ را در بلندترین نقاط خود دارد (حتماً حالا یاد سوسیس و کالباس افتادید؟،) این کوهستان برفی، جزء مفاخر ارمنی هاست و نماد نوستالژیک سرزمینی از دست رفته برای این ملت مهاجر است. آرارات برای خود مردمان کشور ارمنستان هم خیلی عزیز است و هر چیز مهم شان را با آن نامگذاری کرده اند؛ از جمله بزرگ ترین و پرطرفدارترین تیم فوتبال شان که به شهر «ایروان» تعلق دارد. راستی کسی از تیم آرارات تهران خبری دارد؟ همان که یقه همه بزرگان فوتبال ما را می گرفت و... یادش به خیر.
کافه قنادی «لرد» در ابتدای خیابان ویلا هم از آن مکان هاست که بوی عید را به مشام آدم می آورد؛ با آن پیراشکی ها و شیرینی های خوش طعم و بو، وسوسه انگیز و شادی افزا. هرچند با ممنوعیت استعمال سیگار در مکان های عمومی، دیگر از آن پیرمردهایی که کنار ورودی لرد با قهوه و سیگارشان خوش بودند، خبری نیست؛ اما هنوز می شود کناری ایستاد، به یک تکه بزرگ «گاتا» یا پای زردآلوی خوشمزه گاز زد و تندتند کار کردن خانم های شیرینی فروش را نگاه کرد، که مشتریان عجول را راه می اندازند. همه با سرعت و علاقه مشغول خریدهای سال نو هستند. چند صد متر آن طرف تر، خیابان سنایی در این چله زمستان رنگ و وارنگ شده. پر از پاپانوئل ها، کاج های مصنوعی سبز، زرق و برق فروشگاه ها و... اما عطر کاج واقعی را در خیابان بغلی می توانید حس کنید. جایی که با وجود نکوهش قطع درختچه های کاج، باز پر است از درخت هایی که وجب به وجب شاخه هایشان را با ریسمانی بسته اند تا آسان بشود حمل شان کرد.
کاج های مصنوعی گرانند. کوچک ترین شان که بیست سانتی متر بیشتر قد ندارند، بیست هزار تومانی آب می خورد. بنابراین، چرا خود و کودک درونت را از لذت داشتن یک کاج واقعی محروم کنی؟ حالا طرفداران محیط زیست هرچه که دلشان می خواهد بگویند، جداً لذتی دارد تزیین کاج کریسمس؛ آویختن آن گوی های رنگی، طبل های کوچک، عصاهای خط خطی قرمز و سفید، شمع ها و قندیل های یخی، و بالاخره آن ستاره طلایی بالای قله اش،
شب اول ژانویه، ناقوس کلیساها به نشانه آغاز سال نو به صدا درمی آیند؛ درست راس ساعت ۱۲، شروع نوروز مسیحی ها، خانواده های ارمنی، گروه گروه وارد حیاط کلیسا می شوند. «کوکوپلو» شان را خورده اند و مجهز به لباس های گرم، هر آشنایی را که می بینند به ماچ و بوسه می گیرند. دخترها و پسران جوان حلقه های خودشان را دارند، و بچه ها هم مشغول بدوبدو و فریاد... اما در نیمه شب، دنگ دنگ ناقوس ها که در شهر می پیچد، همه ساکت می شوند و آسمان را نگاه می کنند. لحظه دعا کردن رسیده. صحن کلیسا شلوغ است و جمعیت متراکم. جلوی محراب، کشیش ها و دستیاران جوان شان مشغول به جا آوردن آداب مذهبی اند. شمع ها می سوزند، عودها دود می پراکنند و پیروان «بره خدا» زانو زده، اشک می ریزند.
«گوش کن، صدای لالایی مریم می آید؛ «جان من خدا را می ستاید/ روح من در نجات دهنده من، خدا، شادی می کند/ چون او به کنیز ناچیزش نظر لطف داشته است/ از این پس همه نسل ها مرا خوشبخت خواهند خواند...»
نگاه کن، مسیح هنوز روی صلیب طلایی خفته است، تاج خار را ببین که بر سرش گذاشتند، و آن زخم های او که هنوز ازشان خون جاری است.
و آن کلام دیگر، کلام عیسی؛ «در ازل کلمه بود. کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود. از ازل کلمه با خدا بود. همه چیز به وسیله او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. حیات از او به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود. نور در تاریکی می تابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشده است...»
پاینده باد این نور. آمین.
مزدک علی نظری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید