پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

متاسفانه تاکتیک جایگزین استراتژی شده است


متاسفانه تاکتیک جایگزین استراتژی شده است
دکتر جیم والش )Jim Walsh(، کارشناس ارشد امور امنیت بین‌الملل و مدیر سابق "مدیریت اتم" دانشگاه‌هاروارد است. تحقیقات و تألیفات وی درباره امنیت بین‌الملل، به ویژه عناوین مرتبط با سلاح‌های کشتار جمعی و تروریزم، متمرکز هستند. در بین پروژه‌های اخیر وی می‌توان به دو مورد مذاکره مسأله هسته‌ای، یکی با کره شمالی و دیگری با شخصیت‌های تراز اول ایران، اشاره کرد.
کتاب‌های "برنامه‌های هسته‌ای ایران، انگیزه‌ها، پیامدها و اختیارات( "۲۰۰۷)، "خطر سلاح‌های هسته‌ای( "۲۰۰۷) و "درس از موفقیت گذشته NPT‌‌‌ و آینده( "۲۰۰۶) از آخرین تألیفات دکتر والش هستند. همچنین وی به عنوان هیأت علمی مهمان در مرکز تحقیقات امنیت جهانی در آزمایشگاه ملی لارنس لیورمر )Lawrence Livermore( فعالیت داشته است. لازم به ذکر است که‌ آزمایشگاه مزبور، یکی از سه آزمایشگاه سلاح‌‌های هسته‌ای در آمریکا می‌باشد. ‌
آقای والش که اخیراً مهمان وزارت امور خارجه بودند، سخنرانی زیر را در مؤسسه مطالعات بین‌المللی خزر، در جمع کوچکی با حضور مدیر مسؤول ماهنامه که چکیده آن از نظر خوانندگان ماهنامه می‌گذرد، انجام دادند.‌
در بیان موانع مذاکرات آمریکا و ایران، به دو نوع مانع می‌توان اشاره کرد: یکی موانع عمومی و دیگری موانع خاص. موانع عمومی به آن دسته‌ای اطلاق می‌شود که در تمام روابطی که کشورها متمایل به برقراری رابطه با هم نیستند، دیده ‌شده و به دو کشور محدود نمی‌شود. معمولاً در این حالت، فقدان دیپلماسی و نبود روابط، موجبات سوء تفاهمات بسیاری را فراهم می‌کند. در اکثر موارد، یک طرف از مذاکره شانه خالی می‌کند و طرف دیگر بر خواست خود پافشاری می‌ورزد. در این شرایط، چنانچه یکی از دولت‌ها در رفتار خود مثبت عمل نماید، دولت مقابل، این رفتار وی را شاهدی بر ضعف می‌داند و بر اعمال فشار ادامه می‌دهد. گاهی لفاظی‌های رسمی منجر به بروز رفتارهای کلیشه‌ای از سوی این دولت‌ها شده و راه را برای مذاکره و تعهدات دو جانبه مبنی بر شروع روابط جدید، سد می‌کند. اما آنچه نباید از آن غافل شد، مخالفان داخلی هستند که در هر دو کشور برای ضربه وارد کردن به مذاکرات از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند. مسایلی چون ملی‌گرایی، غرور ملی و تاریخ گذشته هر کدام از ملت‌ها، از جمله دیگر موانع مذاکره‌اند. آنچه بیش از موارد دیگر جلوه می‌کند این است که طرفین بدون استراتژی‌ خاص و بی‌هیچ تصوری از تئوری پیروزی و بهبود روابط، نسبت به یکدیگر عمل کرده و تمام آنچه از خود نشان می‌دهند به نوعی، تاکتیک تلقی می‌شود. علاوه بر آن، هر دو طرف تأکید دارند که تغییرات سیاسی و بر سر کار آمدن رژیم دیگر، هیچ کمکی به حل مشکل مذاکرات نمی‌کند. به بیان دیگر، نباید تصور کرد چنانچه حزب دیگری روی کار بیاید، روند مذاکرات تسهیل خواهد شد. تمام احزاب یک ملت کماکان دراین مورد، موضع‌گیری یکسان و مشابه رژیم و حزب پیشین را دارند. ‌
رایس در سخنرانی خود در مه ۲۰۰۵ اشاره کرده که طی آن آمریکا تلاش کرد وارد ریسک مذاکره جّدی با ایران شود. اگر چه این سخنرانی، شروع و پایان خوشبینانه‌ای نداشت اما آنچه نباید از آن غافل بود، تلاش ایالات متحد در برقراری رابطه جدید با ایران، آن هم بعد از ۲۷ سال بود. به نوعی این کشور در نظر داشت روابط سیاسی خود با ایران را وارد دور جدیدی نماید.
البته ایران و آمریکا هر دو نسبت به پیش قدم شدن برای مذاکره تردید دارند، اگر ایران مذاکره را قبول کند، آمریکا می‌پندارد که تحریم‌ها اثر خود را گذاشته‌اند، پس نتیجه می‌گیرد سیاست تحریم در قبال ایران موفق عمل می‌کند. در مقابل، چنانچه آمریکا برای مذاکره داوطلب شود، ایران نتیجه می‌گیرد که سرسختی در برابر آمریکا خوب بوده و باز هم بر مواضع خود بیش از قبل پافشاری خواهد کرد. هر دوی این رفتارها، خود در بحث مذاکرات خلل ایجاد کرده و روابط را تیره‌تر می‌سازند. ایالات متحد گمان می‌کند با تحریم‌ها می‌تواند ایران را به عقب‌نشینی از مواضع خود وادار کند، ایران هم می‌پندارد آمریکا در برابر مسأله هسته‌ای ایران، سرانجام سکوت اختیار خواهد کرد. اما باید گفت هر دو طرف اشتباه می‌کنند و هیچ کدام از طرفین، راحت‌ از کنار رفتارهای دیگری عبور نخواهد کرد. ‌
در رابطه با موانع خاص که در مذاکرات دو کشور ایران و آمریکا مشاهده می‌شوند، اولین سؤال آن است که "چه کسی قرار است در مذاکره با ایران شریک شود؟" ‌ مانع دیگر، افق زمانی است. به عبارت دیگر، در بحث مذاکرات ایران و آمریکا، زمان از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، ایران با بی‌اعتنایی به واکنش‌های مجامع بین‌المللی، بیش از پیش بر تحریک عکس‌العمل‌ مخالفان جهانی‌‌اش دامن می‌زند. آمریکا به طور خاص غیر واقع‌بینانه عمل می‌کند. بحث توسعه سیاسی ایران به دلیل انسانی و اجتماعی بودنش، به تنهایی، مسأله پیچیده و زمان بری تلقی می‌شود، پس نمی‌توان به امید توسعه سیاسی در آینده نشست. نکته دیگر آن که، چنانچه مسایل، روند کنونی خود را طی کنند، در تشدید بحران هیچ تردیدی نباید داشت، زیرا اتفاقاتی که منجر به بحران می‌شوند، همیشه سریع‌تر از تغییرات سیاسی داخلی ایران و آمریکا عمل می‌کنند. در تأکید و ادامه استدلال قبل، این عاقلانه نیست که تصور کنیم با تحولات سیاسی در داخل دو کشور، بحران فعلی از بین خواهد رفت. برعکس، با گذشت زمان، معلوم نیست چه بحران‌های دیگری انتظار دولت‌ها را می‌کشند و به نوعی درگیری‌های تازه‌ای را به بار می‌آورند. در پارادوکس مذاکره، این فرض منطقی است که ایران واقعاً به دنبال یک مذاکره جّدی است، چرا که در حال ساختن سانتریفیوژهای بیشتر و با سرعت هر چه تمام‌تر است. این‌ گونه پیداست که ایران با این عمل خود می‌خواهد در مقام چانه‌زنی با ایالات متحد برآید. اما در سوی دیگر، ایران با این تمایل و عمل خود موجب تحریم‌های بیشتر چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل می‌شود. ‌
● تسلسل
نتیجه نهایی این که با امتناع بیشتر ایران و همکاری کمترش با مجامع جهانی، تحریم‌های بیشتر و تازه‌تری را به سمت خود می‌کشد و در کنار آن، روابط ایران و آمریکا وارد دور تسلسلی می‌شود که هرگز پایان ندارد. ایران مخالفت می‌کند، آمریکا تحریم‌ می‌کند؛ ایران بیشتر در مواضع خود جلو می‌رود، آمریکا هم تحریم‌هایش را بیشتر می‌کند.
‌البته در روند مذاکرات ایران و آمریکا پیشرفت‌های مثبتی هم مورد انتظار است. خبرها حاکی از آن است که آمریکا در اندیشه آزادسازی بیشتر دیپلمات‌های زندانی شده در عراق است. از سوی دیگر، هر دو طرف هنوز هم ادعا می‌کنند حاضر به مذاکره هستند و در موضع قوی‌ نسبت به طرف مقابل قرار ندارند. طرفین از این کشمکش‌ها خسته شده‌اند، به خصوص شهروندان کشورها که مدت‌ها است درگیر "بازی‌های سیاسی" هستند. ‌باید از فرصت‌ها و در کنار آن، اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی نیز سخن گفت. سازمان بین‌المللی انرژی هسته‌ای ‌‌)IAEA(‌‌ در مورد مذاکرات ادعا می‌کند که اگر چه ایران پنهان‌کاری نداشته، اما اطلاعاتی که مورد احتیاج است، از سوی این کشور در دسترسش قرار نمی‌گیرد. انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا از دیگر اتفاقات است که امیدوارم ایران و مسأله هسته‌ایش از عناوین اصلی شعارهای نامزدهای انتخابی نباشد و فکر می‌کنم خواست ایران هم همین باشد. مورد دیگر، نااطمینانی در مورد نیروگاه بوشهر و موضع‌گیری روسیه است - کشوری که میان طرفداری از ایران و را‡ی علیه ایران در حال "رفت و آمد" است. مشخص نیست روسیه بالاخره درکدام یک از دو جناح جای می‌گیرد؟ ‌
در یک سنایور، آینده مذاکرات و روابط ایران و ایالات متحد بدین شکل است که ایران سانتریفیوژهای بیشتری می‌سازد، آمریکا هم در برخورد اقدام ایران، تحریم‌های شدیدتر و فزاینده‌ای را در پیش می‌گیرد و دشمنی دو طرف به زیان هر دوی آنها تمام می‌شود. در نهایت، حتی ممکن است یکی از دولت‌ها کار نسنجیده‌ای ‌کند و ناخواسته مرتکب اشتباهی ‌شود.‌
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران


همچنین مشاهده کنید