پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


سبک رمانتیسم در حوزه ادبیات


سبک رمانتیسم در حوزه ادبیات
تعریف رمانتیسم در فرهنگ لغات فارسی و فرهنگ لغات انگلیسی فارسی آریان پور عبارت است از: سبک جدید و رمان نویسی یا طرز و سبک و شیوه نگارش نویسندگان رمانتیک. واژه رمانتیک نیز مربوط به رمانتیسم، داستانی، افسانه ای، افسانه مانند، قهرمان وار، شاعرانه و جالب توجه و تامل .
این سبک در اوائل قرن نوزدهم میلا دی در کشور فرانسه و انگلستان پدیدار شد و اصولا نگاه متولیان سبک نگاهی به ادبیات گذشته نبود و به جای تقلید از قدما درصدد برآمدند تا سبکی نو که در آن نوآوری و نوخوانی به فراخور شرایط و علا قه جامعه ادبی باشد، خلق نمایند.
بدین لحاظ می توان گفت که نویسندگان این سبک بر آن شدند تا که در پویایی و رونق و تداوم هر چه بیشتر این نوع ادبیات در قالب های جدید و شایسته اعتنا و به ذوق و علا قه جامعه ادبی در تکاپو و تلا ش باشند به بیانی می توان ابراز داشت که خیزش و بالندگی این مکتب اصولا پاسخی بود در مقابل قیدها و بندها و حصارهای کشیده شده در مکتب کلا سی سیسم. مکتبی که صاحبان مکتب رمانتی سیسم در مقابل آن قد علم کرده و نظریاتی را مبنی بر نقد و انکار آن ارائه می دادند.
به نظر میآید با این که این مکتب در آغاز خودی را تا حدی انقلا بی و شگفت وار جلوه نمود اما در واقع چندان هم انقلا بی و شگفت زده نمایان نشد. چه این که بازتاب معقول و معتدلی بود که توانست سده نوزدهم اروپا را تحت سیطره و نفوذ خود در آورد. این مکتب یک نوع آزادی و آزاد اندیشی بود که به شاعران و نویسندگان اجازه می داد تا به راحتی در نوشتن شعر - رمان- داستان- نمایشنامه- فیلمنامه نویسی - نثر ادبی و ... کنارآمده و به بیانی آزادی تفکر و تامل را در جهت گسترش فضای تخیل قوت بخشند. یعنی سبک رمانتیسم نتوانست ایجاد طبع نماید. اما آزاده ای که بر اثر آن پیدا شده توانست به این طبایع و نبوغ ها شاخ و برگ و میدان دهد و در تثبیت و نمایان شدن جوهر این سبک بکوشد.
علا وه بر این موارد آزادی در سبک رمانتیسم به شاعر و نویسنده اجازه می داد که ذوق و سلیقه آن بدون هیچ مانعی بتواند در رشد و تعالی فکر و بیان و شخصیت خود کوشا باشد. یعنی سبک رمانتیسم یک نوع خود ساختگی و خودباوری را در شاعر یا نویسنده ایجاد می کرد که همین امر به عنوان یکی از افتخارات مهم سبک رمانتیسم نیز برشمرده شد. به هر روی به عنوان یک مکتب فراگیر و برخوردار از ویژگی های منحصر به فرد شناخته شد. چه اینکه توانست سخن و آرای تازه و مجذوبی را به جهان ادبیات عرضه دارد. موضوعاتی از قبیل عشق و بازگشت به طبیعت به نحوه زنده و ملموسی در آن مطرح می شد. به طور نسبی توانست با قواعد و قالب های شعر کلا سیک مبارزه و این قواعد و قالب ها را در هم ریزد تا که غلبه ذوق و عشق را برعقل ابراز دارد. مهمترین ویژگی این سبک که مورد توجه قرار گرفت عبارت بود از آزادی هنر و آزادی شخصیت هنری، عنوان کردن درد و غصه و خواهش های دل و حرف های رنجآور و رنج گون روح. در این سبک شاعر آزاد بود و آزادانه به مسائل اجتماعی و دنیای طبیعی می نگریست. شاعر هر موقع می خواست می توانست هیجان خود را با هیجان مردم تطابق و آشتی دهد. یعنی یک نوع هم اندیشی در شاعر و دنیای پیرامون به چشم می خورد. در این سبک شاعر به عنوان یک سیاح بود. سیاحی که می توانست با نگاه تحقیق و پژوهش خود، دنیا را دید و بازدید کند و به کشف و شهود در بطن همین دنیا نایل آید.
ظهور این سبک در سال ۱۸۲۰ میلا دی با نشر تفکرات «لا مارتینی» رخ داد. شعر این شاعر مستقیما از درون دلی غم زده و روحی متعالی تراوش می کرد و به نحوی نامحسوس رنگ مذهبی سبک، همین شاعر و در کشور فرانسه اتفاق افتاد. ولی به دنبال آن شاعرانی چون آلفرد دو وینی» (با منظومه هایش)، « ویکتور هوگو»
(با غزل ها و بینوایانش)، «آلفرد دوموسه» (با شعرها و نمایش نامه هایش) و نیز «تئوفیل گوتیه» و «شاتو بریان» در سده نوزدهم در گسترش و تکامل آن کوشیدند.
در زاویه دیگر نیز این سبک قابل تامل است. چرا که اندک اندک مسایل و ابعاد انسانی در آن رخنه کرد و نمایان شد و به اصطلا ح رنگ و بوی انسانی و فرهنگی منطقی به خود گرفت. به نحوی که شاعران و نویسندگان کوشیدند تا که یک نوع دوستی و نزدیکی لا زم و همسازی را در بین آسمان و طبیعت و از آن طرف مسایل زمینی و بشری ایجاد نمایند.
بنابراین سبک رمانتیسم (رمانتی سیسم) با علا یم و ویژگی هایی که اشاره رفت توانست اروپا را فراگیرد. به طوری که در انگلستان: «ویلیام وردزورث» «ساموئل تایلور کالریج»، «لرد بایرون»، «پرسی بیس شلی» در آلمان: «گوته»، «نوالیس» و «هانیریش هاینه» و در روسیه: «الکساندر پوشکین» و «لر مونتف» ظاهر شدند و بر قله شهرت دست یافتند، در ضمن در زوایایی می توان گفت این سبک با ظهور شعر نیمایی به سکانداری علی اسفندیاری «نیما یوشیج» در ادبیات ایران نیز جای پایی را باز کرد. چه اینکه این گونه علا یم و نشانه ها را ما بعد از نیما نیز در شعر هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۳۰ و گلچین گیلا نی و شاعران هم دوره اعم از احمد شاملو و سهراب سپهری و فریدون توکلی و سایر شعرای نوگرای قدیم و جدید ایران که هر کدام به سمت قالب های شعر نو و رمانتیک اعم از شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو روی آورند به عینه می توان مشاهده نمود. (البته علا وه بر اینکه در شعر این شاعران سبک رمانتی سیسم دیده می شود دیگر سبک هایی اعم از کلا سیک، رئالیسم، ناتورالیسم، سورئالیسم، سمبلیسم رانیز نباید در شعر این شاعران به عنوان یک نشانه و ویژگی بارز نادیده گرفت).
سبک رمانتیسم در برخی شاعران کلا سیک که به نسبت قدیم شعر پایبند بودند، نیز تاثیر به سزایی بر جای گذاشت. چه این که ملک الشعرای بهار از این جنبش بیرون نماند و در شعرهای اولیه اش گوشه چشمی به شعر رمانتی سیسم را می توان مشاهده کرد. .ولی بی گمان باید یادی از پرویز ناتل خانلری کرد. خانلری با اینکه کم شعر می گفت، اما همان شعرهای اندک آن در نیمه دوم دهه ۱۳۱۰ و نیمه اول دهه ۱۳۲۰ در شکل گیری شعر جدید رمانتیک فارسی نقش به سزایی را ایفا نمودند، به نحوی که این شاعر توانست راه جدیدی رابر شاعران جوان آن سال ها باز و نشان دهد.
نویسنده : عابدین پاپی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید