جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


بودنت از یاد نمی‌رود ...


بودنت از یاد نمی‌رود ...
نیمه شب ۵ دی ماه ۴ سال پیش، آوار خانه‌های شهر بم بر سر مردمی‌فرو ریخت که در خواب بودند و در انتظار صبح. خانه‌های گلی شهر توان مقاومت در برابر تکان زمین را نداشتند، پس به راحتی با خاک یکی شدند.
آوارها بر سر اهالی بم فرو ریخت و خواننده «موسم گل» به همراه خانواده و دیگر همشهریانش به دیار رفتگان رفت، تا پرویز مشکاتیان در نبودش، بودن او را در موسیقی اعلام کند: «راز ماندگاری ایرج، سوای سادگی و سوختگی او در این بود که صدایش به جز خودش به هیچکس شبیه نبود... نمود این بود، این بود که ایرج از اول از سیطره و چنبره وجه و سبک غالب در موسیقی آوازی ایران، خود را رهانید.» ایرج بسطامی‌مدت‌ها در غم و اندوه به بم پناه برده بود و عطای پایتخت را به لقای آن بخشیده بود. خواننده چپ کوک خوان ایرانی با آن صدای بالای منحصربه فردش، می‌توانست یگانه‌ای در عالم هنر موسیقی باشد، اما تقدیرش به گونه دیگری بود.
گرچه با همین اندک آثار یادگار مانده از او هم می‌توان او را از تمامی ‌آوازخوانان دستگاه موسیقی کلاسیک ایرانی متمایز دانست. این تمایز از همان اولین روزهای شروع به کارش هویدا بود. وقتی به همراه عمویش یدالله بسطامی ‌در سن پنج سالگی خواندن را بر روی سن یکی از سالن‌های شهر بم، شهر از یاد رفته بم تجربه کرد و آواز خواند و محمد علی بسطامی ‌برادری که دو سال از او بزرگ‌تر بود، روی سن چشم از او برنمی‌داشت. ایرج از همان سال‌ها نزد پدر به آموختن آواز پرداخته بود، از سنین نوجوانی تحت تعلیم عمویش، قرار گرفت و به رهبری او گروهی با همکاری برادران بسطامی‌ شکل گرفت که در رادیو و تلویزیون آن زمان و اردوهای رامسر اجرای برنامه داشتند. اما فوت عمو باعث شد تا ایرج چشم به استادان بزرگ آواز بدوزد. محمدعلی بسطامی‌-برادر بزرگتر ایرج- می‌گوید: «در استان کرمان به صورت استانی آزمون‌هایی برای شناسایی استعدادها برگزار می‌شد که صدای ایرج به لحاظ نوع و رنگ و صدا و تکنیک آوازی از دیگر صداها تفکیک شده بود و هر بار در این آزمون‌ها برگزیده می‌شد.
یک سال گفتند آزمونی در تهران برگزار می‌‌شود به نام «آزمون باربد» و ایرج چون از برگزیده‌ها بود با برادرم مرحوم عباس به تهران آمد تا در این آزمون شرکت کند و ما در بم از طریق رادیو شنیدیم، دقیقا یادم است مجری برنامه خانم ژاله خواجه نوری بود که اعلام کرد ایرج بسطامی‌از بم به مرحله نهایی آزمون باربد راه پیدا کرد ... هیاهوی عجیبی در بم افتاده بود که ایرج بسطامی‌چه کسی است و از کجا آمده است. البته در اردوهای رامسر هم که جناب استاد پایور امتحان می‌گرفتند ما با ایرج شرکت می‌‌کردیم.» بسطامی‌به تهران می‌آید و نزد محمدرضا شجریان به آموختن آواز و و ردیف‌های آوازی می‌پردازد. سال‌های آغازین انقلاب فرا می‌رسد و برای ایرج رفت و آمد به تهران مشکل می‌شود، اما او خانه ای در محله پامنار تهران اجاره کرد تا همچنان به یادگیری و تمرین آواز ادامه دهد. محمدرضا شجریان درباره او می‌گوید: «بسطامی‌ صدای بسیار گیرایی داشت و من روی صدای او خیلی کار کردم و او هم خیلی خوب آموزش‌ها را دریافت و آینده خوبی را پیش رو داشت. ... در طول شش سالی که مرحوم بسطامی ‌شاگرد من بود تا میانه دوره عالی با هم کار کردیم و در طی دو سال نیز شیوه‌ها و گذشته آواز و موسیقی ایران را مرور می‌کردیم.... او روی آواز زحمت بسیاری کشیده بود و آواز را به خصوص در آثار اخیرش با تکنیک درست اجرا می‌کرد.»عصر روز شنبه ای در منزل استاد، یکی از اتفاقات مهم زندگی بسطامی ‌شد. پرویز مشکاتیان به دیدار شجریان آمده بود و همین امر دلیل آشنایی او با بسطامی‌شد تا نزد او به فراگیری تلفیق شعر و موسیقی بپردازد و اولین آلبوم موسیقیایی خود را که افشاری مرکب بود، در سال ۱۳۶۹ با همکاری استاد مشکاتیان به جامعه هنری ارائه دهد. همکاری با مشکاتیان نه تنها شرع کار که اوج دوره کاری ایرج بسطامی ‌بود. افق مهر، وطن من، مژده بهار، کنسرت راست پنجگاه ۱ و کنسرت راست پنجگاه ۲ از دیگر آثار ماندگاری است که به آهنگسازی مشکاتیان و با آواز بسطامی‌ارائه شده است. بسطامی ‌توسط مشکاتیان به محمدرضا درویشی معرفی می‌شود تا یکی از مهمترین آلبوم‌های موسیقی کلاسیک ایرانی با عنوان «موسم گل» شکل گیرد: «در همان سال‌هایی که موسیقی موسم گل را ضبط می‌کردیم از چند ماه قبل‌اش که توسط آقای مشکاتیان با آقای بسطامی ‌آشنا شدم و در حدود یک ماه قبل از ضبط، او در منزل ما زندگی می‌کرد و تمرین این گونه مسائل، و خوب به نظر من ایشان به لحاظ کار خوانندگی در واقع یکی از بهترین خوانندگان معاصر کشور بودند. در حیطه موسیقی دستگاهی که متاسفانه امکان تجلی و کار خیلی گسترده برایش مهیا نشد که یک بخشی به خاطر محبوب بودن و شخصیت فردی او و یک بخش مهم و دیگر هم به خاطر ناهنجاری محیط فرهنگی کشور ما و ... بود.» درویشی اضافه می‌کند: «موقع خوانندگی خیلی راحت و خیلی ژوست بود. خواننده‌ها معمولا در استودیو دچار مشکل صداگرفتگی و خستگی صدا و کوک می‌شوند، ولی ایشان هیچکدام از این مشکلات را نداشت; هیچ وقت. با آقای مشکاتیان هم که کار می‌کرد تا حدی که من در جریان بودم همیشه مهیا بود و هیچ مشکلی نداشت و مخصوصا این سال‌های آخر که یک مقدار کسالتش هم بهتر شده بود و مهیاتر بود. به هر حال به اعتقاد من خواننده‌ای بسیار توانا بود و گرچه نتوانست آن تجلی واقعی و درست را پیدا کند ولی با همین چند تا کاری که کرد نشان داد که خواننده قدری است.»درویشی تاکید می‌کند که هیچ خواننده‌ای جز بسطامی ‌به لحاظ تکنیکی نمی‌توانسته قسمت اوج تصنیف موسم گل را بخواند: «همان قسمتی که در اوج خوانده تو منطقه چپ کوک (جائی که در واقع جای صدای بانوان می‌باشد) و خوب این قدرتش را نشان می‌دهد و جدای از حس و دانش او در مورد حجم حنجره و گستره نت (نتی) او از بم تا اوج که می‌رسید. ما الان هیچ خواننده‌ای نداریم که اوج صدایش در آن منطقه به این شفافی باشد که الان شنیده می‌شود. چون من با بیشتر خوانندگان کار کرده‌ام هر خواننده‌ای یک محسناتی دارد و این نقص خوانندگان دیگر نیست. مثلا خواننده‌ای تا فلان کوک صدایش هست و این داستان خلقت است و به هر حال خداوند یک توانائی به این شخص داده بود که در منطقه چپ کوک در اوج صدایش هم قدرت داشت و هم رسا بود. ضمن اینکه در منطقه بم صدا هم درست بود.»
بسطامی‌ در ارائه تحریرهای موسیقی دارای مهارت زیادی بود و در این زمینه از نوادر موسیقی کلاسیک ایرانی محسوب می‌شود. با اینکه مانندی برای او نبود، اما هرگز نتوانست به لحاظ مادی به رفاه قابل قبول برسد. او در فقر شدید به سر می‌برد و با این حال سرپرستی خانواده برادر مرحوم خود را نیز بر عهده داشت. فاطمه بسطامی‌-خواهر ایرج- تاکید می‌کند که او با دلی پر از میان ما رفته است: «او می‌‌توانست در رفاه باشد و با عشق ادامه بدهد. اما همین فشارها باعث می‌‌شد که بعضی وقت‌ها کم بیاورد. بارها اتفاق می‌‌افتاد که می‌‌گفت دیگر دنبال آواز نمی‌‌روم. اصلا موسیقی را کنار می‌‌گذارم. دقت کنید آدمی‌که حتی حاضر نبود یک دقیقه ضبط صوتش را کنار بگذارد. آنقدر تحت فشار قرار می‌‌گرفت که واکمن را خاموش می‌‌کرد و می‌‌گفت: دیگر می‌‌روم دنبال یک شغل آزاد! اما عشقی که از بچگی در خونش بود، باعث می‌‌شد این سختی‌ها را دوباره تاب بیاورد.»
امروز، چهار سال از زلزله دلخراش بم گذشته است. مشکاتیان با «آوای دوست» به دیدار بسطامی‌ می‌رود تا یادش را زنده نگه دارد. بسطامی، تنها چپ کوک خوان موسیقی کلاسیک ایرانی، روی در نقاب خاک کشیده اما صدایش همچنان زنده است. شجریان در رسای او به زیبایی می‌گوید: «بسطامی ‌بسیار خوب مراحل ترقی را طی کرد ولی دولت مستعجل بود و خیلی زود از میان رفت و گلی بود که پرپر شد. او از امیدهای آواز ایران بود.» ایرج بسطامی ‌اگر چه هنرمندی گوشه گیر بود و به قول برادرش شرم حضور داشت اما همیشه دوست داشت که با هنرمندان و مخصوصا موسیقیدانان معاشرت کند. او با آدم‌های بی‌بضاعت نیز دم خور بود و از کمک کردن به آنها دریغ نمی‌کرد. به همین دلیل است که بعد از مرگش مال و اموالی از خود به جا نگذاشته است. ایرج بسطامی‌می‌خواست که در عین حال خلوت خود را داشته باشد و در این خلوت آثار ماندگارش را خلق کند. می‌خواست در تنهایی خودش بیشتر هنرش را درونی کند. او علاوه بر موسیقیدانان با شاعران و ترانه سراهای صاحب نامی‌ نیز دمخور بود و از محضر آنها کسب فیض می‌کرد و به غنای شعری خود می‌افزود. شاعران بزرگی چون محمدرضا شفیعی کدکنی، مرتضی کاخی و هوشنگ ابتهاج.
امروز چهار سال از مرگ او می‌گذرد و از آن سال تاکنون بازار داغ قاچاق کارهای او، انتشار آثار غیرقانونی آثارش و پخش این آثار بدون اجازه خانواده آن مرحوم داغ است. محمد علی بسطامی‌ برادر مرحوم ایرج از تمام این سوءاستفاده‌ها دلگیر است. او می‌گوید: «نوار بی‌کاروان کولی با صدای ایرج و آهنگسازی و سرپرستی کیوان ساکت از طریق شرکت نواگر پخش شد بدون اینکه ما هیچ اطلاعی از آن داشته باشیم. این نوار در حالی تکثیر شده که از کیفیتی بسیار پایین و صدابرداری ضعیف برخوردار است.» محمدعلی می‌گوید که بعد از داغ ایرج بسطامی ‌و مصیبت از دست دادن او مصیبت و داغ دیگری به سراغ او و خانواده‌اش آمد که همان انتشار بی‌اجازه و غیرقانونی کارهای ایرج است. آیا خانواده از انتشار بی‌اجازه و غیرقانونی مرحوم بسطامی‌شکایت کرده‌اند؟ محمدعلی می‌گوید: «شکایت راه به جایی نمی‌برد. وقتی با شرکت‌های تولیدکننده تماس گرفتیم و گفتیم که این کارها بی‌اجازه منتشر شده‌اند، اظهار بی‌اطلاعی کردند و گفتند ما با آهنگساز اثر قرارداد می‌بندیم. البته به رغم تلاش‌های ناموفق در این زمینه قصد داریم حقوق خود را از طریق بنیاد ایرج بسطامی‌که به زودی تشکیل می‌شود، پیگیری کنیم.» این بنیاد درصورت ثبت، فعالیتش را در حوزه موسیقی آغاز می‌کند. محمدعلی می‌گوید: «این موسسه فرهنگی قرار است هم در داخل و هم در خارج از کشور فعال باشد و کنسرت‌های موسیقی برگزار کند و به انتشار آثار موسیقایی دست بزند. همچنین برگزاری کلاس‌های مختلف موسیقی در تهران و شهرستان بم از دیگر فعالیت‌های این انجمن خواهد بود.»
محسن ظهوری
منبع : روزنامه حیات نو


همچنین مشاهده کنید