جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا
نگاهی به آینده جامعهشناسی
استیون سیدمن» در مقدمهء خود بر کتاب «کشاکش آرا در جامعهشناسی» از علاقهء خود به نظریهء اجتماعی در روزگار جوانی و میانسالی علمگرا و در پایان نگاهی دوباره به _«امر اجتماعی» این بار با نگاهی نسبیگرا میگوید.
سیدمن امید به جهانی بهتر را از دست نداده است اما این امید را به معنای دست برداشتن از تحلیل تجربی و دیدگاه تحلیل نمیداند. از نظر او هدف جامعهشناسی نه انباشت دانش است نه پدید آوردن دانش جامعه یا ساختن سیستمی از جامعهشناسی بلکه هدف آن ورود به بحثها و مجادلاتی است که بر سر شکل فعلی و آیندهء جهان اجتماعی در جریان است.
وی بر این باور است ایمان به این که علم میتواند به ساختن جهانی بهتر کمک کند در کنه نظریهء اجتماعی مدرن جای دارد و دانشمندان علوم اجتماعی یعنی متفکرانی چون منتسکیو، کندرسه، مارکس، کنت، وبر، شارلوت پرکینزگیلمان و ا.ب.دوبویس که روشهایی نو و خلاقانه برای فهم منشا و معنای جهان اجتماعی پدید آوردند، قصد داشتند خطرات اجتماعی تهدیدکنندهءآزادی را مشخص و دورنمای پیشرفت را ترسیم کنند.
بنابراین جامعهشناسی نباید به تدریج از حیات عمومی جامعه فاصله گرفته و منحصر به حلقهء کوچک نظریهپردازان دانشگاهی شده و جامعهشناسی را تبدیل به مجموعهء اسرارآمیزی از مباحثات مفهومی و روش شناختی بکشاند چرا که در این صورت هم توجه محققان و هم توجه مردم را از دست خواهد داد. بلکه جامعهشناسی باید به طور جدی تلاش کند تا با زبانی قابل فهم به مسایل اجتماعی و سیاسی کلیدی زمان حاضر بپردازد.
استیون سیدمن از جامعهشناسان میخواهد که عامل برانگیزانندهء اخلاق را دوباره به مرکز نظریهء جامعهشناسی بازگردانند و دوباره در کسوت مربیان جامعه و عموم مردم به مسایل روز بنگرند.
کتاب «کشاکش آرا در جامعهشناسی» شامل پنج بخش است که در آنها «سیدمن» به بررسی سنت کلاسیک، جامعهشناسی آمریکایی، نظریهء اروپایی، نظریات پست مدرن و وضعیت امروزی نظریهء اجتماعی میپردازد.
در نخستین فصل سیدمن بر لزوم خوانش آثار کلاسیک به علت دیدگاههای اجتماعی جذابی که دربارهء انسان تدوین کردهاند و آدمی و نهادهای بشری را عمیقا اجتماعی به حساب آوردهاند و تصویری خلاق از زندگی اجتماعی و جهان مدرنترسیم کردهاند شایستهء خواندن ارزیابی میکند.
اگوست کنت، کارل مارکس، امیل دورکیم و ماکس وبر جامعهشناسانی هستند که در اولین فصل به آنها و آثارشان پرداخته شده است.
آثاری که به قول سیدمن باید آنها را خواند چرا که معتقد بودند که انسانها میتوانند آیندهشان را به دلخواه خود بسازند.
کنت جامعه را کل ارگانیکی میدانست که باورهای مذهبی و اخلاقی مشترک اجزای گوناگون آن را به یکدیگر پیوند دادهاند. او ما را از خطرات ستایش فردگرایی بر حذر میدارد و همچون دورکیم معتقد بود که جامعهء سالم جامعهای است که باورها و ارزشهای مشترک آن را یکپارچه کرده باشند که در آن آزادی فردی مهم است اما یکپارچگی و انسجام کل جامعه هم همین طور.
مارکس، همچون کنت معتقد بود که جامعه چیزی بیش از مجموعهء افراد است و بر تحولات سیاسی و اقتصادی تاکید داشت نه فرهنگ. او تصور میکرد که جامعه حول تضاد منافع اجتماعیای سامان یافته است که کاملا به طبقهء اجتماعی وابستهاند.
دورکیم، ایدهء اجتماعی بودن بشر را پذیرفت اما به جای این که جامعه را محصول فرد بداند، فردگرایی را محصول نیروهای اجتماعی به حساب آورد. او معتقد بود که فرد در نهادهای اجتماعی ریشه دارد و بر اهمیت باورها و ارزشهای فرهنگی مشترک به مثابه لازمهء آزادی و وحدت اجتماعی تاکید داشت. برای مثال در بحث خودکشی او راه علاج را بیشتر اجتماعی و در افزایش همبستگی اجتماعی ارزیابی میکرد.
وبر، بر ساخته شدن خود در فرهنگ صحه میگذاشت. او مدعی تکوین فرهنگی رفتار اقتصادی فردگرایانه شد و بیآنکه زندگی مدرن را به دلیل اعطای آزادی به فرد ستایش کند با بدبینی شاهد حرکت فزایندهای به سمت دیوانی شدن بود که میتوانست آزادی فرد را از بین ببرد.
دومین بخش کتاب به نظریهء جامعهشناسی آمریکایی اختصاص یافته است که در آن میخوانیم جامعهشناسی آمریکایی، روح فردگرایی را به خود جذب کرده است مانند نظریهء کنش اداری پارسونز که در آن وی اصرار میکند فرد خالق زندگی اجتماعی خود است.
از نظر برگر و لاکمن، واقعیت اجتماعی نه محصول قوانین طبیعی یا نیروهای اجتماعی غیرشخصی بلکه بر ساختهء انسانهای فعال واقعی است. میلز وبلا نیز هر دو برای ایجاد تغییرات دموکراتیک در آمریکا به نیروی بالقوهء افراد متوسل میشوند. حتی نظریهپردازانی که طرفدار رویکردی کاملا طبیعی و علمیاند نیز معتقدند که فرد شالودهء جامعه است. کالینز زندگی اجتماعی را ساخته و کنش متقابل افراد میداند. بلو نیز به تعبیری افراد را جزو بنیادین نظریهء ساختار اجتماعی خود قرار میدهد. البته آنها در اثر بازتاب نفوذ نظریهپردازان اروپایی و در واکنش به رویدادهایی همچون دوران رکود عظیم اقتصادی و دو جنگ جهانی است که متفکران اجتماعی آمریکایی از پارسونز گرفته تا بلا و بلو بر واقعیت محدودیتهای اجتماعی به همان میزان تاکید کردند که بر واقعیت آزادی فرد.
با این همه در بخش عمدهای از اندیشهء اجتماعی آمریکایی، جامعه کاملا بر سرنوشت نوع بشر مسلط نیست، در نهایت این فرد است که خالق تقدیر خود خواهد بود.
دربارهء بازاندیشی در سنت کلاسیک آن هم توسط نظریهپردازان اروپایی در سومین بخش کتاب سیدمن از رویکرد گستردهتر متفکران اجتماعی اروپایی به نسبت آمریکاییها میگوید. اروپاییها غالبا از ایدهء علم اجتماعی و نظریهای استقبال میکنند که فلسفه، تحلیل تجربی و نقد اخلاقی را با یکدیگر تلفیق میکند.
این فصل به بررسی اندیشههای یورگن هابرماس، آنتونی گیدنز و پیر بوردیو میپردازد که در اندیشهء آنها نظریهء طبقاتی مارکس به منزلهء نقطهء عزیمتی برای درک نابرابری اجتماعی به حساب میآمد.
اما پس از جنگ جهانی دوم و در شرایط جدید جهانی آنها با سر رسیدن دوران کمونیسم به اصلاح اندیشهء مارکسیستی همت گماردند.
بهترین نمونهء این رویکرد هم هابرماس است که اگرچه همواره به تحقیقات تجربی احترام میگذاشت اما آرزوی بزرگ او ترسیم نظریهای عمومی دربارهء جامعه و تاریخ بود که شامل نظریهای دربارهء مدرنیته و تفسیری فلسفی از بنیانهای اخلاقی و معرفت شناختی علم اجتماعی نیز میشد.
نزد هابرماس همواره نظریه در نهایت، ارزش خود را از طریق آنچه برای گفتن دربارهء جهان دارد و کمکی که میتواند به خلق جهان اجتماعی بهتر کند، نشان میدهد.
در چهارمین بخش کتاب متفکران پست مدرنوارثان روشنگری خوانده میشوند که البته وارثانی منتقد که سعی دارند درک متفاوتی از دانش، زندگی اجتماعی، سیاست، خویشتن و تکامل اجتماعی ارایه کنند.
نگرش پستمدرن از نظر اندیشمندانی چون لیوتار، فوکو و باومن مبتنی است بر خویشتنهای ساختهء جامعه که هویتهای متعدد و بیثبات دارند، آگاهی از پیوند دانش و قدرت، مسوولیت جدید اخلاقی در تولید دانش و تصویری از جامعه به منزلهء پدیدهای تکهتکه، عمیقا شکاف خورده و چند فرهنگی که حول کثیری از کشمکشهای خاص سازمان یافته است.
سیدمن میگوید که پستمدرنها به جای رویایی پیشین مبنی بر پایان یافتن تمامی سرکوبهای اجتماعی، از کشمکش جاودان بر سر لذت، انتخاب، ابراز وجود، پیوند اجتماعی و عدالت خبر میدهند.
شرح این کشمکش جاودان در اندیشههای ژاک دریدا، ژان فرانسوا لیوتار، ژان بودریار و میشل فوکو را در این فصل بخوانید.
پنجمین بخش کتاب هم به بررسی نظریهء فمینیستی، نظریهء نژادی انتقادی، آفریقامداری، نظریهء هویت و پسااستعمارگرایی اختصاص دارد که در آن میتوان از اندیشههای دوروتی اسمیت، جودیت باتلر، مولفی کته آسانته، پاتریشیا هیل کالینز، کوام آنتونی آپیا، آدرین ریچ، امانوئل والرشتاین، ادواردسعید و آنتونیو نگری و نظر سیدمن نسبت به آنها آگاهی یافت.
هر چند که دوران جستوجوی علم جامعهای که با اطمینان به سمت حقیقت عینی گام بردارد، سپری شده است اما سازمان پسارشتهای دانش اجتماعی اکنون با پایبندی به دقت تحلیل، بازاندیشی انتقادی و سوال بیوقفه از معنای دانش و زندگی اجتماعی، در فرهنگ بشری همچنان پویا به اندیشهورزی برای آینده ادامه میدهد.
نشر نی «کشاکش آرا در جامعهشناسی» نوشتهء «استیون سیدمن» را با ترجمهء «هادی جلیلی» در ۳۷۵ صفحه منتشر کرده است.
منبع : روزنامه سرمایه
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اصفهان ایران انفجار حمله ایران به اسرائیل ایران و اسرائیل استان اصفهان گشت ارشاد حسین امیرعبداللهیان حجاب ارتش جمهوری اسلامی ایران دولت وعده صادق
سیل زلزله تهران هواشناسی ترکیه قتل سیلاب فضای مجازی قوه قضاییه شهرداری تهران دبی سازمان هواشناسی
فرودگاه قیمت خودرو قیمت طلا بانک مرکزی بازار خودرو خودرو قیمت دلار ایران خودرو تورم بورس حقوق بازنشستگان قیمت سکه
تلویزیون سینمای ایران کتاب دفاع مقدس تئاتر سریال موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه سازمان ملل عملیات وعده صادق روسیه چین اسراییل طوفان الاقصی حماس
پرسپولیس فوتبال استقلال صنعت نفت آبادان لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بازی منچسترسیتی بارسلونا کشتی فرنگی سپاهان
هوش مصنوعی گوگل سامسونگ فناوری تلگرام تبلیغات آیفون اپل وزیر ارتباطات
سازمان غذا و دارو خواب چاقی پزشک چای پیاده روی