پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آموزش ضمن خدمت


آموزش ضمن خدمت
آموزش افسران عرشه در مقاطع مختلف در دهه اخیر دچار تغییراتی گردیده است، عملیات موجود روی کشتی‌ها نیز به اقتضاء قوانین جدید نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است. آن‌چه در ذیل آمده بررسی بعضی مشکلات موجود حین عملیات و هم‌چنین مصاحبه‌های ارتقاء می‌باشد.
حدود ۱۰ الی ۱۵ سال پیش، آموزش افسران عرشه شکل متفاوتی داشت. تفاوت نخست در زمان و طول دوره‌ها بود. از زمان شروع به تحصیل در این رشته تا زمان افسری و تصدی کار حدود ۵ الی ۶ سال طول می‌کشید و طی این مدت آموزش به‌صورت‌های تئوری و عملی (کارآموزی) به‌طور متناوب انجام می‌شد. تفاوت دوم به واسطه وجود افسران آموزشی روی کشتی‌ها در زمان اولیه کارآموزی دانشجویان بود. این واقعیت وجود داشت که در برخی موارد افسران آموزشی بازدهی مطلوب نداشتند و به اندازه زیادی اتلاف وقت وجود داشت. باید در نظر داشت که آموزش روی کشتی بخش جدانشدنی از برنامه‌ دانشجویان است و لزوم وجود یک افسر به‌طور اخص که به آموزش دانشجویان در بعد عملی و گاهی تئوری روی کشتی بپردازد غیرقابل انکار است.
تفاوت سوم نحوه آموزش در مورد زمان‌بندی و طرح دروس می‌باشد. در گذشته طول دوره‌ها برای افسر اول و فرماندهی حدود یک سال درسی (۶ الی ۹ماه) به‌طور مجزا بود، ولی در حال حاضر دوره برای این دو گروه ادغام شده و اکثر دروس در همان مقطع افسر اولی به اتمام می‌رسند و تنها دو مورد برای رده فرماندهی و (آن هم دوره‌ای نسبتاً کوتاه) در این مقطع لحاظ می‌شود.
مورد دیگر در بحث تفاوت سوم، نحوه تقسیم‌بندی دروس است که پیش از این بسیاری از مباحث از ابتدای درگیری در سمت افسری و کلاس‌های آن تا آخرین مراحل وجود داشتند و مورد آزمایش و امتحان واقع می‌شدند ولی در حال حاضر دروسی به‌صورت ترمی و واحدهای آموزشی تدریس می‌شوند و بعضی اوقات درس‌های اساسی به دلیل آن‌که واحدهای آنها پاس شده‌اند دیگر نه مورد یادآوری واقع می‌شوند و نه این‌که کسی راجع‌به آنها سئوالی می‌کند، در نتیجه دانشجو نیازی به بازپرداخت آنها نمی‌بیند و به‌تدریج به فراموشی سپرده می‌شود.
حال با ذکر تفاوت‌ها شاید بتوان به ارزشیابی و مقایسه روش‌های سابق و حاضر پرداخت و برخی نکات و مشکلات موجود را مورد توجه قرار داد:
● زمان‌بندی و طول دوره‌ها
باید پذیرفت که تعجیل در هیچ کاری درست نیست و اگر بتوان به دلیل مشکلات مقطعی و یا اقتصادی، در بعضی امور از زمان مصروف کاست، این امر در آموزش به هیچ‌وجه قابل قبول نیست. گذراندن بسیاری از دروس به همراه آموزش عملی امکان‌پذیر است و تنها آموزش تئوری به افسران، کارآمدی لازم را نخواهد داشت. با ظهور سیستم‌های جدید آموزشی، متأسفانه همان مرحله تئوری نیز مختصر و مفید شده و به نظر می‌رسد که دلایل کاهش هزینه‌ها و تسریع رویه و پروسه تربیت افسران به‌عنوان توجیه این مسئله ذکر می‌شوند. وقتی که یک دانشجو با آموزش تعجیلی از دانشکده فارغ‌التحصیل می‌شود و در طول آموزش عملی و کارآموزی همان زمان به کار گرفته می‌شود، آیا می‌توان انتظار داشت که حاصل کار قابل قبول شود؟ از طرف دیگر پیدایش وسائل جدید مثل رایانه با وجود تسهیلات فراوان مشکلاتی چون وابستگی به وسائل و ابزارآلات و ارتباط حیاتی با الکتریسیته و ادوات الکترونیکی را به وجود آورده است. البته وجود و پیشرفت تکنولوژی را نمی‌توان انکار کرد ولی باید پذیرفت که در اکثر کارها به‌خصوص کار کشتی، وابستگی به ابزاری که خود به فیوزها و جریان برق و اتصالات و غیره وابسته‌اند، کار چندان ایمن و قابل قبولی نیست.
محیط کار روی کشتی و مخاطرات وابسته به آن این زنگ خطر را به انسان می‌زند که وابستگی به ابزار باید به حداقل برسد. شاید کشتی جزو معدود مکان‌هائی باشد که امکانات مورد نیاز برای انسان را به حداقل می‌رساند و به‌جز موارد اضطراری نمی‌توان نتوان از جائی طلب کمک کرد. حال با عنایت به این امر افراد شاغل روی کشتی باید توانائی انجام کارها را با کم‌ترین و ابتدائی‌ترین وسائل داشته باشند. روش‌های آموزشی امروزه این توانائی‌ها را آن‌قدر کم کرده‌اند که دیگر نمی‌توان انتظار داشت که همه افراد مسئول، این مهارت‌ها را داشته‌ باشند. امروز کمتر افسر ارشد است که محاسبات را با اعداد و ارقام نوشته شده بر روی کاغذ انجام دهد و تنها کار با رایانه آموزش شده است. موضوع سرعت کارها در امور بندری و پیشرفت‌ها را نمی‌توان انکار کرد ولی در دریا باید آموخت که با پیش‌آمدهای ناخواسته چگونه برخورد کرد و روش‌های حاضر از این موضوع عاجز است.
وقتی آموزش نیز تعجیلی باشد این معضل بدتر و غیرقابل کنترل می‌شود. فرصت برای عملیات سریع کوتاه است و زمانی برای اکتساب و جذب مسائل به‌طور اصولی و اساسی باقی نمی‌ماند.
▪ موضوع بعدی تفاوت در مورد وجود یا نبود افسر آموزشی همراه دانشجویان است. این مسئله از ابعاد مختلفی قابل بررسی است؛ اول آن‌که با توجه به سن دانشجویان و موقعیت ایشان روی کشتی نیاز به سرپرستی و مراقبت است که این امر قابل انجام توسط افسر اول یا فرمانده نیست چراکه این سمت‌ها به اندازه‌ای پرمشغله و بدون وقت آزادند که این درخواست عملی و شدنی نیست. با مسائل اخیر از جمله افزودن شرح وظایف، اجرای سامانه‌های مختلف جدید و همین‌طور کاهش پرسنل؛ دیگر مجالی برای این کار وجود ندارد و اگر هم به‌ندرت وقتی پیدا شود، آموزش به نحو شایسته نمی‌تواند انجام شود چراکه خستگی مفرط اجازه آن را نخواهد داد.
دوم آن‌که اکتساب کیفیت‌های افسرگونه که یکی از مهم‌ترین مسائل دنیای امروز در میان پرسنل است، در میان عوامل گوناگون مثل زمان آموزش، به مقدار زیادی به وجود افسر آموزشی و معلم و راهنمائی مناسب بستگی دارد. این واقعیت پذیرفتنی است که ممکن است افسر آموزشی فرد مناسبی نباشد و این خواسته یا حاصل نشود یا این‌که روش درستی اجرا نشود، ولی باید قبول کرد که نبود افسر آموزشی به مراتب بدتر است چراکه هیچ راهنمائی برای دانشجویان به خوبی یا کژی وجود ندارد و بودن در کنار افسران خوب، کیفیت خوب و مطلوب نتیجه می‌دهد و با نبود افسران لایق معلوم نیست که این امر باید چگونه ملاحظه و به آن پرداخته شود.
مسئله مدت زمان دانشجوئی نیز در این موضوع حائز اهمیت است. برای جذب این افسران با کیفیت نیاز به زمان است تعجیل در این امر قانون رعایت اصول را به هم زده و در نتیجه راندمان کار را کاهش می‌دهد.
سوم آن‌که کسب تجربه‌های ابتدائی که هزینه‌های دهشتناک دارند بهتر است در زمان دانشجوئی یا به عبارت دیگر در فاز آخر دانشجوئی صورت گیرد. در زمان دانشجوئی نداشتن مسئولیت و بودن ناظر و فرد بالادست، این امکان را می‌دهد که بعضی خطاها را انجام داد و تجربه کرد. از طرفی شاید بتوان در سمت‌های پائین‌تر افسری نیز چنین تصوری را داشت ولی به نظر نگارنده دوره افسری زمان آزمون و خطا نیست چراکه فرد، مسئول است و اشتباهات می‌تواند عقوبت بسیار بالائی داشته باشد. البته لفظ تجربه و کسب آن نباید با احراز شرایط از تجربیات غیرخطرناک اشتباه شود. هر کسی حتی فرمانده با سابقه فراوان نیز در حال کسب تجربه است ولی بهتر است این کسب تجربه به‌خصوص در موارد اساسی طی دوران دانشجوئی صورت گیرد تا در دوران افسری و قبول مسئولیت با مشکل جدی مواجه نشوند.
به‌طور حتم برخورداری از افسر آموزشی توانا می‌تواند کمک‌های شایانی به سیستم ارائه دهد.
▪ در مورد تفاوت آخر یعنی زمان‌بندی و طرح دروس نکات مهمی قابل ذکر می‌باشند، دوره‌ها در سیستم قبل همه از هم مجزا بوده و برای سمت‌های بالا مدت نسبتاً زیادی طول می‌کشید و جزئیات بیشتری مورد مرور و توجه واقع می‌شد. از طرف دیگر در زمان فرماندهی بسیاری از دروس رده‌های قبل بازآموزی و کامل شده و از زاویه دید فرماندهی پرداخته می‌شدند. در حال حاضر چه بسیار دیده می‌شود که یک دانشجوی سال آخر اظهار می‌دارد فلان موضوع اصلی دریانوردی را در ترم‌های پائین گذرانده و دیگر به یاد ندارد. حال سئوال آن است که با چنین حرفه‌ای می‌توان اساس دوره‌ها را فراموش کرد؟
اگرچه در مورد روش‌های آموزشی دانشگاه‌ها هیچ اظهارنظری در این نوشته نمی‌شود ولی مسلم آن است که با حرفه دریانوردی و مخاطرات فراوان و نیز کاملاً عملی بودن آن، نمی‌توان این مهم را فراموش کرد.
روش قدیم آن بود که اکثر دروس در رده‌های مختلف تکرار می‌شدند و در راه تکامل برای فراگیری همین موضوع پرسیده شدن و طرح درس باعث می‌شد که همه آنها را به خاطر بسپارند. البته این موضوع که بعد از امتحان هم می‌شود آنها را فراموش کرد هنوز وجود دارد ولی اگر سیستم آموزشی به گونه‌ای باشد که به این کار تشویق شوند، مشکل چند برابر می‌شود. معضل دیگر ادغام دوره‌های افسر اولی و فرماندهی است. هنگامی‌ که فردی دوره افسر اولی را طی کرده و قبول می‌شود ممکن است باز هم برای مدتی به‌عنوان افسر دوم بر طبق زمان‌های لازمه کار کند تا زمان شرکت در مصاحبه ارتقاء چند سال نیز سپری می‌شود و این مشکل در هر صورت وجود خواهد داشت که تا وقتی فرد مورد نظر اقدام به بازخوانی و یادآوری دروس مربوط نکند، امکان قبولی کم خواهد شد ولی با برخورداری از سیستم آموزشی ترکیبی در رده‌های ارشد، هیچ اجباری برای پرداختن به معلوماتی که خوانده و فراموش شده‌اند باقی نمانده و تنها موضوع انگیزه و خواست‌های فردی است که شاید باعث شود اطلاعات به روز شده و توانائی‌هائی که از طریق آموزش پایه‌ریزی می‌شوند در تجربه و کار عملی مورد استفاده قرار گیرند.
موضوع دیگر که بسیار تأسف برانگیز می‌باشد مسئله مطالعه کم در میان افراد است. از کسانی که در حال حاضر در این حرفه کار می‌کنند شاید تعداد معدودی به کتاب‌های درسیشان که مثلاً ۵ سال پیش خوانده‌اند رجوع کنند. دلایل زیادی مثل کمبود وقت یا عدم وجود علاقه و انگیزه مواردی هستند که همواره ذکر می‌شوند، ولی شاید اینها فقط توجیه باشند و عادات فرهنگی منشأ اصلی باشند که به هر حال صاحب‌نظران خود به این مسئله اشراف دارند.
هنگام مصاحبه‌های ارتقاء با وجود گذشت زمان و عادت به خواندن و نیز فراموشی که به دلیل روش آموزشی صورت گرفته است، یا اکثراً سراغ آن مطالب نمی‌روند یا اگر هم مراجعه شود، احتمالاً آن‌قدر سرسری و اجمالی خواهد بود که فقط از امتحان و مصاحبه خلاص شوند.
این‌که آموزش دریائی باید منحصر به فرد باشد منظور تمامی مطالب مذکور است. در این کار نمی‌توان واحدها را پاس کرد و بعد مدرک گرفت و با آن زندگی کرد. بسیاری از واحدها و موضوعات باید در مراحل تحصیل بازآموزی و بازنگری شوند و دانش مربوط به اکثر دروس اختصاصی جهت بایگانی نیستند.
▪ پس از مقایسه باید پذیرفت که شاید دلیل اصلی تغییرات از متدهای قبل به روش‌های امروزی، مسائل اقتصادی و نگرش صرفه‌جوئی در وقت و هزینه باشد. ما هرچه از وقایع موجود ناراحت یا ناراضی باشیم باز هم آخر کار روشی که هزینه‌های کمتری دارد به تصویب خواهد رسید. از طرفی باید به خاطر داشته باشیم که منشأ اکثر حوادث عوامل انسانی است و عوامل انسانی بسیار متأثر از آموزش‌اند، ممکن است بتوان توجیه کرد که با صرف هزینه‌های بیشتر می‌توان از خسارات عظیم ناشی از توانائی‌ها ناقص عوامل انسانی پرهیز نمود. مشکلاتی که در تأمین نیروی انسانی متخصص در دنیای امروز دریانوردی و کشتیرانی جهان وجود دارد از چشم کسی در این صنعت دور نمانده است و این واقعیت که به زودی برخورداری از پرسنل مجرب دغدغه همگان خواهد بود شاید در بازنگری و پردازش مجدد روش‌های آموزشی توجیه مناسبی برای تغییرات باشد.
این‌که قوانین و استانداردهای آموزشی دریانوردان چه حدی را به‌عنوان کم‌ترین حد مقبول پذیرفته می‌داند، قاعدتاً نباید برای کسانی که دغدغه حوادث و مشکلات را دارند به‌عنوان اصل قرار گیرد و ما باید آن حد را تا اندازه‌ای که هم خواسته‌ها را راضی کند و هم این‌که هزینه‌ها را خیلی بالا نبرد، افزایش دهیم و استانداردهای خود را در حد بالاتری لحاظ کنیم.
موضوع خصوصی‌سازی و عدم دخالت در آموزش‌ها به‌طوری که فقط ماحصل دانشکده‌ها برای کار گرفته شوند نیز در راه پیشبرد اهداف ارتقاء سطح کار و افسران لایق نیست و با وجود این‌که شاید از هزینه‌های مصرفی بکاهد، ولی در زمان نه‌چندان زیادی مشکلات فراوانی به وجود خواهد آورد، مسائلی که از هم‌اکنون نیز نگران کننده می‌نمایند.
واقعیت مسلم آن است که نمی‌توان به روش‌های قبل بازگشت چراکه نه از لحاظ اقتصادی توجیهی وجود دارد و نه این‌که سیستم‌های موجود اجازه چنین بازگشتی در تصمیمات را می‌دهند، پس شاید تنها راه این باشد که به مصالحه در آنها و با رعایت بعضی موارد پیشنهادی که در زیر به‌طور اجمالی آمده‌اند، پرداخت:
۱) زمان تربیت افسران باید حداقل متوسط بین ۴ الی ۵ سال باشد. تعجیل در تربیت افسران و سپس سال‌ها آنها را در سمتی جهت اتخاذ توانائی‌های لازمه برای ارتقاء نگه‌ داشتن، به هیچ‌وجه به بازدهی افسران کمک نمی‌کند، بلکه تا حد بسیار زیادی به دلسردی و تخریب روحیه ایشان می‌انجامد. اگر آموزش با رعایت زمان لازم برای جذب توانائی‌ها و تجربیات امکان‌پذیر در زمان دانشجوئی و فراغت از مسئولیت باشد، به داشتن افسران لایق می‌توان امیدوارتر بود.
۲) باید دانشجویان را همراه افسر آموزشی با سابقه و رفتار و دانش لازم به کشتی بفرستند و لزوم وجود نظم و مقررات‌پذیری همراه آموزش علمی و عملی همواره مورد تأکید باشد. برخورداری از الگو و راهنمائی مناسب در اویل راه، استقامت و توانائی‌ها را افزایش داده و باز هم می‌توان از روند کاهش کیفیت‌های افسری و مهارت‌ها و دانش لازمه جلوگیری نمود.
۳) با وجود این‌که نمی‌توان دوره‌های ارشد افسران عرشه را از هم تفکیک کرد ولی می‌توان پیشنهاد کرد که مطالب اساسی در دوره کوتاه فرماندهی ـ حداقل صور عملی آن دروس ـ تکرار شوند و هیچ افسری بدون ملاحظه و مطالعه برای ارتقاء یا تقبل مسئولیت‌های بالاتر اقدام نکند.
اگر بتوان به‌طور نسبی به بعضی از نکات اشاره شده پرداخت، حتی اگر تا اندازه‌ی هزینه‌های مصرفی را زیادتر کرد، می‌توان از توقف بسیاری از افسران در زمان ارتقاء جلوگیری کرد و آنهائی را که لایق‌ترند زودتر به سمت‌های بالا رساند. این‌که زمان لازم برای کسب دانش و کیفیت‌های افسری؛ چه توانائی‌ها و چه خلق‌وخوی بزرگواری در دریا، در مراحل اولیه و دانشجوئی و افسران جز به‌طور مفید استفاده شوند و اگر بتوان ادعا نمود که در بحران نیروی انسانی که خواه ناخواه گریبان اکثر سمت‌ها و به‌طور کلی مشاغل دریائی را خواهد گرفت، اقدامات پیشگیرانه‌ای صورت گیرد، این امر موجب خرسندی خواهد بود.
سخن آخر این‌که آموزش راه هر نوع پیشرفت است و باید در این مسیر هزینه نمود، اگر بازخورد آموزش و روش‌های مدونی آنی نباشند، به‌طور قطع می‌توان در آینده به ارزش آنها پی برد و قدر و منزلت یک سیستم با نیروی کارآمد و توانا ـ حتی در حد نسبی و قابل قبول ـ به‌عنوان یک سرمایه و گنج ارزشمند است.
کاپیتان شاهرخ خدایاری
منبع : ماهنامه پیام دریا


همچنین مشاهده کنید