سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


بازهم، چهارراه ولیعصر!


بازهم، چهارراه ولیعصر!
تقاطع دو خیابان اصلی شهر تهران، ولیعصر و انقلا‌ب، تنها فضایی است که به جرات می‌توان نام فضای گفت‌وگو را بر آن گذاشت. چیزی که تقریباَ جز موارد انگشت شماری در تهران، مثل فضای باز مرکز تجاری گلستان شهرک غرب و یا میدان نبوت (هفت حوض)، وجود ندارد. شهروند تهرانی و به ویژه قشر جوان، برای گذران اوقات فراغت بعد از کار روزانه و یا تعطیلا‌ت آخر هفته، عملا‌ً هیچ گزینه‌ای پیش روی خود ندارد و نهایتاَ استفاده از کوهساران شمال تهران، به عنوان تنها گزینه او برای گذران اوقات فراغت آخر هفته مطرح است که البته بیشتر جنبه ورزشی و پیاده‌روی دارد و نمی‌توان نام فضای گفت‌وگو بر آن نهاد.
امروزه در سراسر دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که فضای عمومی شهری یکی از نیازهای اساسی و اولیه زیستی است و پدید آوردن آن را نباید صرفا یک سرمایه‌گذاری بدون بازگشت دانست. اما در کشور ما، گسترش و ایجاد چنین فضاهایی مغفول مانده و بیشتر با عینک بد بینی و به عنوان مکان‌های موجد تخلف و موجد آسیب‌های اجتماعی به این فضاها نگریسته می‌شود. در حالی که یکی از لوازم اصلی سلا‌مت اجتماعی، فضای شهری و به طور خاص فضای عمومی شهری است، از خیابان و میدان و بازار گرفته تا جلو خان‌ها و پلا‌زاها و... این جمله معتبر و معروفی است که <شهر بدون میدانگاه می‌میرد.> یک گزاره دیگر هم هست: <سالم‌ترین رابطه آن است که درمیان جمع شکل بگیرد.> در میان جمع تنها نمی‌توان بود. با این حال <تنهایی در جمع> هم از خصلت‌های عموم پسند جماعت در سال‌های جوانی و میانسالی است. به زانو نشستن و خلوت گزینی در فضاهای سربسته و دربسته، سوغات سال‌های کم تحرکی آدمیزاد است و جامعه باید خوش شانس باشد که سن دوری گزینی مردمش در آن هرچه بالا‌تر و پیرتر باشد. جماعت بهتر که در جامعه باشند و درکوران وبوران زندگی جمعی.
در حال حاضر جوانان برای گفت‌وگو و پاتوق و دیدار‌های هفتگی، مجبور به استفاده از کافی شاپ‌ها، رستوران‌ها و سفره خانه‌ها هستند که مدت مکث در اینگونه فضاها نیز محدود و تابع قوانین خاص خود است. و از جمله اینکه در چنین فضاهایی، صدای گپ و گفت و خنده آستانه محدودی دارد و همین هم، توقف در این فضاها را با محدودیت مواجه می‌کند و نیز استفاده از این فضاها به هر حال تابع صرف هزینه است و استفاده از آن برای همه اقشار ممکن نیست. در مورد پارک‌ها نیز، نمی‌توان بر آنها نام فضای عمومی یا گفت‌وگو را گذاشت، چون صرف‌نظر از اینکه بین صاحب‌نظران طراحی شهری در اینکه پارک یک فضای شهری به معنای محلی برای تعاملا‌ت اجتماعی هست یا نه، اختلا‌ف نظر وجود دارد، اعمال تمهیدات حراستی وپلیسی در پارک که به دلیل وجود فضاهای دنج و جلوگیری از بزهکاری اجتماعی‌اندیشیده شده، باعث شده تا افراد در پارک آن‌طور که باید و شاید احساس راحتی و امنیت نداشته باشند و همواره خود را در مظان سوال و جواب ببنند، در حالی که در فضای گفت‌وگو و عمومی شهر، به دلیل نظارت عمومی که بر آن وجود دارد، به خودی خود امنیت حاکم است. در گذشته شهری ایران نیز همواره این فضاها وجود داشته‌اند، پیرنشین‌ها (سکوی جلوی ورودی خانه) فضایی بودند برای گپ و گفت‌وگو و یا در محلا‌ت قدیمی، فضاهایی به نام دربند وجود داشت. از ابتدای دربند تا انتهای کوچه، سکو تعبیه شده بود تا همسایه‌ها بدون مزاحمت با یکدیگر گفت‌وگو کنند، اما امروزه می‌بینیم که حتی جلسات مجتمع‌های مسکونی و آپارتمان‌ها در پارکینگ‌ها و سرپا انجام می‌شود.
دست آخر، باز هم می‌رسیم به تقاطع خیابان ولی عصر و انقلا‌ب، محوطه تئاتر شهر با وجود پارک دانشجو، کافه‌های اطراف، دانشگاه‌ها، سینماها و... هنوز تنها فضای گفت‌وگویی است که به نظر می‌رسد به برکت وجود تئاتر شهر و معماری ویژه خود برای نسل جوان و ساکنان محدوده مرکزی شهر تهران باقی مانده است. می‌توان در نیمکت‌های دایره‌ای شکل پشت تئاتر، ساعت‌ها نشست، گپ زد، تئاتر و نمایش خیابانی و جشنواره‌ای تماشا کرد، عبور گاه شتابان هنرمندان را به تماشا نشست و خلا‌صه، به یک تفاهم ارتباطی دست پیدا کرد. ایجاد فضاهای گفت‌وگو از این دست باعث خواهند شد اخلا‌ق گفتمان بسط پیدا کرده و افراد بتوانند آگاهانه طرح دعوی کرده و در مورد گفته‌های خود استدلا‌ل نمایند و یا درباره اختلا‌ف نظرها بحث نمایند و در این حالت است که می‌توانیم یک جامعه آزاد و رها از استبدادگرایی ایجاد کنیم.
حمیده فرهمندیان
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید